طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیا با توجه به طولانی شدن غیبت کبری، انتظار ظهور امام زمان بیهوده نیست؟

آیا با توجه به طولانی شدن غیبت کبری، انتظار ظهور امام زمان بیهوده نیست؟


آیا با توجه به طولانی شدن غیبت کبری، انتظار ظهور امام زمان بیهوده نیست؟

۱۳۹۵/۰۳/۰۵


۵۶۵ بازدید

با توجه به طولانی شدن غیبت کبری، می‌شود گفت انتظار ظهور امام زمان (ع) دیگر بیهوده است. چون حضرت مهدی (ع) فقط به دیدن افراد خاص می‌روند؟

پاسخ :

با توجه به طولانی شدن غیبت کبری، می‌شود گفت انتظار ظهور امام زمان (ع) دیگر بیهوده است. چون حضرت مهدی (ع) فقط به دیدن افراد خاص می‌روند؟

پاسخ :

در مورد سخن شما ابتدا لازم است حقیقت انتظار تا حدی روشن شود. فرج، یعنی نصرت و پیروزی و گشایش، مقصود از فرج، نصرت و پیروزی حکومت عدل علوی بر حکومت‌های کفر و شرک و بی‌داد است. بنابراین، انتظار فرج، یعنی انتظار تحقق یافتن این آرمان بزرگ جهانی است. منتظر حقیقی، کسی است که حقیقتاً، خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته آن گاه جدی و راست است که شخص منتظر عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهی باشد وگرنه، انتظار فرج، در حد یک ادعا و شعار بی محتوا باقی خواهد ماند. از این رو، در روایات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است؛ زیرا، کسی که حقیقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسیس حکومت عدل گستر او است، زندگی خود را بر پایه عدل و داد استوار می‌سازد و او، انسانی است که حضور و غیبت امام، در نحوه رفتار و سیر و سلوک‌اش تفاوتی ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است.

بنابراین، انتظار فرج حقیقی، ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثار آن نیز در عمل نمایان می‌گردد و چنین حقیقت اصیل و عمیقی با لفظ و شعار به دست نمی‌آید و با بی تفاوتی و بی اعتنایی نسبت به مقدمات دینی و رسالت‌های انسانی، در تعارض و تناقض است. از اینجا، نادرستی یک تفسیر از انتظار فرج روشن می‌شود؛ زیرا، بعضی بر این تصور خام هستند که انتظار فرج، یعنی بی تفاوتی نسبت به آنچه در جوامع بشر می‌گذرد و دست روی دست گذاشتن به امید این که اما زمان ظهور کند و آنان را اصلاح کند. انتظار فرج، تعهد آفرین و مسئولیت‌ساز است و با بی‌تفاوتی و بی اعتنایی به سرنوشت بشر و حقیقت و فضیلت، منافات دارد.

انتظار فرج، یعنی:

الف. معرفت امام معصوم و عادل و پیشوای فضیلت؛

ب. ایمان به امامت و قیادت رهبری الهی و عدالت پیشه؛

ت. عشق به عدالت و ارزش‌های انسانی؛

ج. امید به آینده‌ای روشتن و نوید بخش؛

د. تلاش برای برقراری حکومتی عدل پیشه و عدل گستر؛

و. رعایت موازین و قوانین دینی و اخلاقی؛

ز. داشتن روحیه‌ی تعهد و مسئولیت پذیری.

این انتظار فرج است که بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظری، مقامی عالی دارد و هرگاه در زمان غیبت از دنیا برود، به منزله کسی است که پس از ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد می‌کند.(بحار الانوار، ج 52، ص125).

ممکن است مراد شما این باشد که با توجه به این که در هر عصری و در هر ملتی که ظلم و ستم شود اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان بیشتر می‌شود، وقتی در زمانی که ما، در آن زندگی می‌کنیم و ظلم و ستم در همه جا بیداد می‌کند، باز هم این عقیده بیشتر شده است و در واقع، برای خیلی‌ها به مانند یک افسانه تبدیل شده است تا واقعیت، و حتی موجب دل سردی خیلی‌ها شده است. این چگونه قابل توجیه است؟

در پاسخ باید گفت: در روایات متعدد، از معصومان(علیهم السلام) رسیده است که دوران غیبت، دوران امتحان و آزمایش مردم است. باید تلاش کرد تا با تقویت باور‌ها و اعتقادات در مقابل سختی‌های زمان غیبت، مقاومت کرد و در عین حال، خود را برای ظهور و شرکت در قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده ساخت. این که بعضی از مردم، به خاطر طولانی شدن غیبت، گرفتار یأس و نومیدی می‌شوند. به سبب ضعف ایمان و معرفت نسبت به حجت خدا و نیز عدم شناخت و آگاهی نسبت به شرایط ظهور است. اینان گمان می‌کنند وقتی در عرصه‌های مختلف اجتماعی، ظلم و فساد فراوان گردید، امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید برای انتقام از ظالمان و برپایی عدالت، قیام کند، حال آن که ظهور عدالت و برپایی دولت مهدوی، مثل هر انقلاب و حکومت دیگری، نیاز به تحقق شرایط و زمینه‌هایی دارد و آنها که طالب عدالت‌اند، باید برای برپایی دولت عدل، تلاش کنند تا زمینه‌های آن، هر چه زودتر فراهم گردد، و روحیه ظلم پذیری و بی تفاوتی نسبت به وضع موجود جامعه را، به ظلم ستیزی و جدیت تبدیل کنند.و ممکن است مراد شما این باشد: چرا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)با انسان‌ها در ارتباط نیست؟

دورانی که در آن قرار داریم، دوران غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است، و ویژگی کلی و اصلی این دوران، آن است که امکان ارتباط با آن وجود مقدس، برای کسی میسر و ممکن نیست. بنابراین، انتظار ارتباط و دیدار، امری برخلاف حکمت و مصلحت امر غیبت است. اما این، به آن معنا نیست که حضرت در میان ما نباشد و ما از فیض حضور آن وجود مقدس بی بهره باشیم، بلکه حضرت، به صورت نا شناس، در میان افراد رفت و آمد دارند و بر احوال مردم آگاهی دارند و آن چه به صلاح آنان و متناسب با فرایند ظهور است، انجام می‌دهند. چه بسیار افرادی که از محضر آن عزیز بهره بردند و راهنمایی‌ها و ارشادات او را شنیده‌اند هر چند که او را نشناختند و یا حتی گفتار و هدایت‌های او را نیز نپذیرفتند. بنابراین، حضرت با ما ارتباط دارد و به عبارت دقیق‌تر او در میان ما است، ولی ما از او غافل هستیم. البته در مواردی، برخی از افراد که به فیض حضور او رسیده‌اند، او را شناخته‌اند ـ که معمولاً این شناخت، بعد از دیدار بوده است ـ و حظ این دیدار را برای همیشه، برای خود حفظ کرده‌اند.

نکته‌ای که نباید از آن غفلت داشت، این است که عدم امکان ارتباط و یا حتی دیدار، علاوه بر آن که مطابق فلسفه‌ی غیبت است، علل و عوامل دیگری نیز می‌تواند داشته باشد، مثلاً فرد، آمادگی دیداری را که به دنبال آن شناخت باشد ندارد و چنین دیداری، به مصلحت او نیست. یا روح و روان او، چنان تاریک و آلوده است که جایی برای وجود نورانی و مقدس حضرت، باقی نگذاشته است، یا خدا می‌خواهد او را به وسیله فراق و دوری آزمایش و امتحان کند و … .از طرف دیگر، باید توجه داشت که ارتباط مستقیم افراد با امام، زمینه‌ی استفاده‌های نا به جا و ادعاهای دروغین را برای کسانی که ظرفیت یا اهلیت ندارند، ایجاد می‌کند که منجر به فریب مردم و انحراف توده‌ها می‌شود و خطرات آن، بر کسی پوشیده نیست.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد