۱۳۹۵/۰۲/۲۶
–
۶۹۹ بازدید
با سلام و تشکر از پاسخ های قبلی تان.آیا عبارت:تبیاناً لکلّ شیء در قرآن که راجع به خود قرآن است،بلا استثناء شامل همه چیز است،مثلا درمان بیماری سرطان یا فلان اصل کوانتم و…؛یا اینکه حدود و ثغور خاصی دارد.اگر شامل همه چیز است،روش درست و شرع پسند به دست آوردن آنها از قرآن چیست؟با تشکر
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما پرسشگر محترم
پاسخ اجمالی:
تبیان بودن قرآن یعنی قرآن کریم هر آنچه در حوزه مسئولیت دین است بیان نموده، و هر آنچه مربوط به هدایت انسان ها می شود تبیین شده است. قرآن کتاب زیست، تاریخ، شیمی و فیزیک نیست زیرا خود انسان با زحمت عقلانی می تواند به آن امور دست یابد. یکسری علوم طبیعی – به بیان دیگر اعجاز علمی- در قرآن وجود دارد که همین امور نیز از باب هدایت انسان است نه این که خود این علوم مقصود حقیقی باشد وگرنه انسان ها در طول تاریخ کم کم با آنها آشنا می شوند و با مشاهده ی وجود آیات ناظر به اعجاز علمی، متوجه می شوند که قرآن از ناحیه ی خداوند بوده زیرا این مسائل قرن ها برای هیچ انسانی قابل کشف وبیان نبوده است. بنابراین، اگر قرآن بحث تاریخ، مسائل تجربی و … را می کند، بعد هدایت و تربیت انسان را در نظر گرفته است. نکته ای که باید به آن توجه نمود، روش برداشت علمی از قرآن کریم و استخدام علوم در کشف اعجاز های علمی قرآن کریم است. اگر شخصی متخصص در دو حوزه ی تفسیر و مثلا پزشکی و فیزیک (طبق پرسش شما)، باشد احتمال دارد بتواند از این علم در فهم بهتر آیات بهره برداری کند ولی باید مواظب تحمیل های احتمالی نیز باشد که به خطا نرود.
پاسخ تفصیلی:
وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فىِ کلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِکَ شهِیدًا عَلىَ هَؤُلَاءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَنًا لِّکلُ شْیءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ(نحل، 89)
(به یاد آورید) روزى را که از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمى انگیزیم؛ و تو را گواه بر آنان قرار مى دهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است
از مهمترین مباحثى که در آیات فوق به میان آمده تبیان کل شى ء بودن قرآن است. تبیان (به کسر ت یا فتح آن) معنى مصدرى دارد، یعنى بیان کردن و از این تعبیر با توجه به وسعت مفهوم لِکُلِّ شَیْ ءٍ به خوبى مى توان استدلال کرد که در قرآن، بیان همه چیز هست، ولى با توجه به این نکته که قرآن یک کتاب تربیت و انسانسازى است که براى تکامل فرد و جامعه در همه جنبه هاى معنوى و مادى نازل شده است روشن مى شود که منظور از همه چیز، تمام امورى است که براى پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن یک دائرة المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضى و جغرافیایى و شیمى و فیزیک و گیاه شناسى و مانند آن در آن آمده است، هر چند قرآن یک دعوت کلى به کسب همه علوم و دانشها کرده که تمام دانشهاى یاد شده و غیر آن در این دعوت کلى جمع است، به علاوه گاهگاهى به تناسب بحثهاى توحیدى و تربیتى، پرده از روى قسمتهاى حساسى از علوم و دانشها برداشته است، ولى با این حال آنچه قرآن به خاطر آن نازل شده و هدف اصلى و نهایى قرآن را تشکیل مى دهد، همان مساله انسانسازى است، و در این زمینه چیزى را فروگذار نکرده است.
گاهى انگشت روى جزئیات این مسائل گذارده و تمام ریزه کاریها را بیان مى کند (مانند احکام نوشتن قراردادهاى تجارتى و اسناد بدهکارى که در طولانى ترین آیه قرآن یعنى آیه 282 سوره بقره طى 18 حکم بیان شده است)
و گاهى مسائل حیاتى انسان را به صورتهاى کلى و کلى تر مطرح مى کند، مانند آیه اى که به دنبال بحث، تفسیر آن فرا مى رسد إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ:
خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان مى دهد و شما را از هر گونه زشتى و منکر و ستم، نهى مى کند.
وسعت این مفاهیم مانند وسعت مفهوم وفاى به عهد در آیه إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلًا- اسراء آیه 34 و وفاى به عقد در آیه أَوْفُوا بِالْعُقُودِ (مائده آیه 1) و لزوم اداء حق جهاد در آیه وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ (حج آیه 78) و اقامه قسط و عدل در آیه لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید آیه 25) و توجه به نظم در تمام زمینه ها در آیه وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ (سوره الرحمن 7- 8- 9) و خوددارى از هر گونه فساد در روى زمین در آیه وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها (اعراف آیه 85) و دعوت به تدبر و تفکر و تعقل که در بسیارى از آیات قرآن وارد شده است، و امثال این برنامه هاى انسان شمول که مى تواند راهگشا در همه زمینه ها باشد، دلیل روشنى است بر اینکه در قرآن بیان همه چیز هست.
حتى فروع این دستورهاى کلى را نیز بلاتکلیف نگذارده، و مجرایى که باید از آن مجرا این برنامه ها تبیین شود بیان کرده و مى گوید: وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا: آنچه پیامبر به شما دستور مى دهد اجرا کنید و آنچه شما را از آن نهى مى کند بازایستید (حشر آیه 7).
هر قدر انسان در اقیانوس بى کرانه قرآن، بیشتر شناور شود و به اعماق آن براى استخراج گوهرهاى برنامه هاى سعادت بخش، فروتر رود، عظمت این کتاب آسمانى و شمول و جامعیت آن آشکارتر مى شود.
و درست به همین دلیل آنها که در زمینه این برنامه ها دست نیاز به این سو و آن سو، دراز مى کنند، مسلما قرآن را نشناخته اند، و آنچه خود دارند، از بیگانه تمنا مى کنند.
این آیه علاوه بر اینکه اصالت و استقلال تعلیمات اسلام را در همه زمینه ها مشخص مى کند بار مسئولیت مسلمانان را سنگین تر مى گرداند، و به آنها مى گوید: با بحث مستمر و پى گیر در قرآن، هر چه را لازم دارید از آن استخراج کنید.
در روایات اسلامى مخصوصا روى جامعیت قرآن به مناسبت همین آیه و مانند آن بسیار تاکید شده است.
از جمله در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم
ان اللَّه تبارک و تعالى انزل فى القرآن تبیان کل شى ء حتى و اللَّه ما ترک شیئا تحتاج الیه العباد، حتى لا یستطیع عبد یقول لو کان هذا، انزل فى القرآن، الا و قد انزله اللَّه فیه:
خداوند در قرآن هر چیزى را بیان کرده است، به خدا سوگندچیزى که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسى نگوید اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل مى شد، آگاه باشید همه نیازمندیهاى بشر را خدا در آن نازل کرده است
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام) مى خوانیم:
ان اللَّه تبارک و تعالى لم یدع شیئا تحتاج الیه الامة الا انزله فى کتابه و بینه لرسوله (صلی الله علیه و آله) و جعل لکل شى ء حدا، و جعل علیه دلیلا یدل علیه، و جعل على من تعدى ذلک الحد حدا:
خداوند متعال چیزى را که مورد نیاز این امت است در کتابش فرو گذار نکرده، و براى رسولش تبیین نموده است، و براى هر چیزى حدى قرار داده، و دلیل روشنى براى آن نهاده، و براى هر کسى که از این حد تجاوز کند، حد و مجازاتى قائل شده است
حتى در روایات اسلامى اشاره روشنى به این مساله شده که علاوه بر ظاهر قرآن و آنچه توده مردم و دانشمندان از آن مى فهمند، باطن قرآن نیز اقیانوسى است که بسیارى از مسائلى که فکر ما به آن نمى رسد در آن نهفته است، این بخش از قرآن، علم خاص و پیچیده اى دارد که در اختیار پیامبر و اوصیاى راستین او است، چنان که در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم
ما من امر یختلف فیه اثنان الا و له اصل فى کتاب اللَّه عز و جل و لکن لا تبلغه عقول الرجال:
تمام امورى که حتى دو نفر در آن اختلاف دارند، اصل و ضابطه اى در قرآن دارد ولى عقل و دانش مردم به آن نمى رسد
عدم دسترسى عموم به این بخش که آن را مى توان تشبیه به و جدان ناخودآگاه آدمى کرد، هرگز مانع از آن نخواهد بود که بخش خود آگاه و ظاهرش مورد استفاده همگان قرار گیرد. (آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 11، ص363- 366)
معناى اینکه قرآن بیان کننده همه چیز است (تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ) تبیان براى هر چیزى است و تبیان به معناى بیان است، و چون قرآن کریم کتاب هدایت براى عموم مردم است و جز این کار و شأنى ندارد لذا ظاهرا مراد از لِکُلِّ شَیْ ءٍ همه آن چیزهایى است که برگشتش به هدایت باشد از قبیل معارف حقیقى مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع الهى و قصص و مواعظى که مردم در اهتداء و راه یافتنشان به آن محتاجند، و قرآن تبیان همه اینها است (نه اینکه تبیان براى همه علوم هم باشد). (علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص: 469)
برای مطالعه بیشتر در زمینه چگونگی فهم قرآن به مقاله ای با همین عنوان، به سایت اسلام کوئست مراجعه نمایید:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2511
همچنین مقاله «جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان»، حمید آریان، قرآنشناخت، سال اول، شماره اول، بهار و تابستان 1387، صفحه 166 ـ 131 موجود در لینک زیر مفید است (سایت نشریات موسسه امام خمینی (ره))
http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/16
در مورد روش برداشت علمی به مقاله دکتر رضایی اصفهانی در لینک زیر (سایت معارف قرآن) مراجعه نمایید:
http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,99
پاسخ اجمالی:
تبیان بودن قرآن یعنی قرآن کریم هر آنچه در حوزه مسئولیت دین است بیان نموده، و هر آنچه مربوط به هدایت انسان ها می شود تبیین شده است. قرآن کتاب زیست، تاریخ، شیمی و فیزیک نیست زیرا خود انسان با زحمت عقلانی می تواند به آن امور دست یابد. یکسری علوم طبیعی – به بیان دیگر اعجاز علمی- در قرآن وجود دارد که همین امور نیز از باب هدایت انسان است نه این که خود این علوم مقصود حقیقی باشد وگرنه انسان ها در طول تاریخ کم کم با آنها آشنا می شوند و با مشاهده ی وجود آیات ناظر به اعجاز علمی، متوجه می شوند که قرآن از ناحیه ی خداوند بوده زیرا این مسائل قرن ها برای هیچ انسانی قابل کشف وبیان نبوده است. بنابراین، اگر قرآن بحث تاریخ، مسائل تجربی و … را می کند، بعد هدایت و تربیت انسان را در نظر گرفته است. نکته ای که باید به آن توجه نمود، روش برداشت علمی از قرآن کریم و استخدام علوم در کشف اعجاز های علمی قرآن کریم است. اگر شخصی متخصص در دو حوزه ی تفسیر و مثلا پزشکی و فیزیک (طبق پرسش شما)، باشد احتمال دارد بتواند از این علم در فهم بهتر آیات بهره برداری کند ولی باید مواظب تحمیل های احتمالی نیز باشد که به خطا نرود.
پاسخ تفصیلی:
وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فىِ کلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِکَ شهِیدًا عَلىَ هَؤُلَاءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَنًا لِّکلُ شْیءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ(نحل، 89)
(به یاد آورید) روزى را که از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمى انگیزیم؛ و تو را گواه بر آنان قرار مى دهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است
از مهمترین مباحثى که در آیات فوق به میان آمده تبیان کل شى ء بودن قرآن است. تبیان (به کسر ت یا فتح آن) معنى مصدرى دارد، یعنى بیان کردن و از این تعبیر با توجه به وسعت مفهوم لِکُلِّ شَیْ ءٍ به خوبى مى توان استدلال کرد که در قرآن، بیان همه چیز هست، ولى با توجه به این نکته که قرآن یک کتاب تربیت و انسانسازى است که براى تکامل فرد و جامعه در همه جنبه هاى معنوى و مادى نازل شده است روشن مى شود که منظور از همه چیز، تمام امورى است که براى پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن یک دائرة المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضى و جغرافیایى و شیمى و فیزیک و گیاه شناسى و مانند آن در آن آمده است، هر چند قرآن یک دعوت کلى به کسب همه علوم و دانشها کرده که تمام دانشهاى یاد شده و غیر آن در این دعوت کلى جمع است، به علاوه گاهگاهى به تناسب بحثهاى توحیدى و تربیتى، پرده از روى قسمتهاى حساسى از علوم و دانشها برداشته است، ولى با این حال آنچه قرآن به خاطر آن نازل شده و هدف اصلى و نهایى قرآن را تشکیل مى دهد، همان مساله انسانسازى است، و در این زمینه چیزى را فروگذار نکرده است.
گاهى انگشت روى جزئیات این مسائل گذارده و تمام ریزه کاریها را بیان مى کند (مانند احکام نوشتن قراردادهاى تجارتى و اسناد بدهکارى که در طولانى ترین آیه قرآن یعنى آیه 282 سوره بقره طى 18 حکم بیان شده است)
و گاهى مسائل حیاتى انسان را به صورتهاى کلى و کلى تر مطرح مى کند، مانند آیه اى که به دنبال بحث، تفسیر آن فرا مى رسد إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ:
خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان مى دهد و شما را از هر گونه زشتى و منکر و ستم، نهى مى کند.
وسعت این مفاهیم مانند وسعت مفهوم وفاى به عهد در آیه إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلًا- اسراء آیه 34 و وفاى به عقد در آیه أَوْفُوا بِالْعُقُودِ (مائده آیه 1) و لزوم اداء حق جهاد در آیه وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ (حج آیه 78) و اقامه قسط و عدل در آیه لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید آیه 25) و توجه به نظم در تمام زمینه ها در آیه وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ (سوره الرحمن 7- 8- 9) و خوددارى از هر گونه فساد در روى زمین در آیه وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها (اعراف آیه 85) و دعوت به تدبر و تفکر و تعقل که در بسیارى از آیات قرآن وارد شده است، و امثال این برنامه هاى انسان شمول که مى تواند راهگشا در همه زمینه ها باشد، دلیل روشنى است بر اینکه در قرآن بیان همه چیز هست.
حتى فروع این دستورهاى کلى را نیز بلاتکلیف نگذارده، و مجرایى که باید از آن مجرا این برنامه ها تبیین شود بیان کرده و مى گوید: وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا: آنچه پیامبر به شما دستور مى دهد اجرا کنید و آنچه شما را از آن نهى مى کند بازایستید (حشر آیه 7).
هر قدر انسان در اقیانوس بى کرانه قرآن، بیشتر شناور شود و به اعماق آن براى استخراج گوهرهاى برنامه هاى سعادت بخش، فروتر رود، عظمت این کتاب آسمانى و شمول و جامعیت آن آشکارتر مى شود.
و درست به همین دلیل آنها که در زمینه این برنامه ها دست نیاز به این سو و آن سو، دراز مى کنند، مسلما قرآن را نشناخته اند، و آنچه خود دارند، از بیگانه تمنا مى کنند.
این آیه علاوه بر اینکه اصالت و استقلال تعلیمات اسلام را در همه زمینه ها مشخص مى کند بار مسئولیت مسلمانان را سنگین تر مى گرداند، و به آنها مى گوید: با بحث مستمر و پى گیر در قرآن، هر چه را لازم دارید از آن استخراج کنید.
در روایات اسلامى مخصوصا روى جامعیت قرآن به مناسبت همین آیه و مانند آن بسیار تاکید شده است.
از جمله در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم
ان اللَّه تبارک و تعالى انزل فى القرآن تبیان کل شى ء حتى و اللَّه ما ترک شیئا تحتاج الیه العباد، حتى لا یستطیع عبد یقول لو کان هذا، انزل فى القرآن، الا و قد انزله اللَّه فیه:
خداوند در قرآن هر چیزى را بیان کرده است، به خدا سوگندچیزى که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسى نگوید اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل مى شد، آگاه باشید همه نیازمندیهاى بشر را خدا در آن نازل کرده است
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام) مى خوانیم:
ان اللَّه تبارک و تعالى لم یدع شیئا تحتاج الیه الامة الا انزله فى کتابه و بینه لرسوله (صلی الله علیه و آله) و جعل لکل شى ء حدا، و جعل علیه دلیلا یدل علیه، و جعل على من تعدى ذلک الحد حدا:
خداوند متعال چیزى را که مورد نیاز این امت است در کتابش فرو گذار نکرده، و براى رسولش تبیین نموده است، و براى هر چیزى حدى قرار داده، و دلیل روشنى براى آن نهاده، و براى هر کسى که از این حد تجاوز کند، حد و مجازاتى قائل شده است
حتى در روایات اسلامى اشاره روشنى به این مساله شده که علاوه بر ظاهر قرآن و آنچه توده مردم و دانشمندان از آن مى فهمند، باطن قرآن نیز اقیانوسى است که بسیارى از مسائلى که فکر ما به آن نمى رسد در آن نهفته است، این بخش از قرآن، علم خاص و پیچیده اى دارد که در اختیار پیامبر و اوصیاى راستین او است، چنان که در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم
ما من امر یختلف فیه اثنان الا و له اصل فى کتاب اللَّه عز و جل و لکن لا تبلغه عقول الرجال:
تمام امورى که حتى دو نفر در آن اختلاف دارند، اصل و ضابطه اى در قرآن دارد ولى عقل و دانش مردم به آن نمى رسد
عدم دسترسى عموم به این بخش که آن را مى توان تشبیه به و جدان ناخودآگاه آدمى کرد، هرگز مانع از آن نخواهد بود که بخش خود آگاه و ظاهرش مورد استفاده همگان قرار گیرد. (آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 11، ص363- 366)
معناى اینکه قرآن بیان کننده همه چیز است (تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ) تبیان براى هر چیزى است و تبیان به معناى بیان است، و چون قرآن کریم کتاب هدایت براى عموم مردم است و جز این کار و شأنى ندارد لذا ظاهرا مراد از لِکُلِّ شَیْ ءٍ همه آن چیزهایى است که برگشتش به هدایت باشد از قبیل معارف حقیقى مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع الهى و قصص و مواعظى که مردم در اهتداء و راه یافتنشان به آن محتاجند، و قرآن تبیان همه اینها است (نه اینکه تبیان براى همه علوم هم باشد). (علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص: 469)
برای مطالعه بیشتر در زمینه چگونگی فهم قرآن به مقاله ای با همین عنوان، به سایت اسلام کوئست مراجعه نمایید:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2511
همچنین مقاله «جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان»، حمید آریان، قرآنشناخت، سال اول، شماره اول، بهار و تابستان 1387، صفحه 166 ـ 131 موجود در لینک زیر مفید است (سایت نشریات موسسه امام خمینی (ره))
http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/16
در مورد روش برداشت علمی به مقاله دکتر رضایی اصفهانی در لینک زیر (سایت معارف قرآن) مراجعه نمایید:
http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,99