بررسی قوانین فقهی وقف و حیات موقوفات
تبدیل موقوفات به أحسن
مال موقوفه مانند اموال دیگر ممکن است با گذشت زمان از ارزشهای مادی آن کم یا به دلیل تحولاتی که در ساختار اجتماعی جوامع رخ میدهد بیارزش شود. بهعنوان نمونه درگذشتههایی نهچندان دور، آبانبار در بین مردم بسیار کاربرد داشته و تقریباً میتوان اذعان کرد بخش مهمی از زندگی آنها به آبانبارها وابسته بوده است. با پیشرفت جامعه و تغییرات ساختار اجتماعی نیازهای مردم نیز دچار تحول میشود. ممکن است خیلی موقوفات برای رفع نیاز مردم درگذشته کاربرد داشته ولی آلان کارایی لازم را ندارد.
حال وظیفه سازمان اوقاف و امور خیریه در قبال این موقوفات چیست؟ و از نظر فقه امامیه برای انتفاع بردن از این موقوفات چه راهکاری در نظر گرفتهشده است؟
اصل اولیه در وقف، عدم جواز خریدوفروش و تبدیل موقوفات است، زیرا بر اساس تعریف فقها وقف به معنای: «تحبیس الاصل وتسبیل المنفعه»، نگهداشتن اصل و ملک و جاری ساختن منفعت است.[1] اما در مباحث فقه، راهکاری به نام تبدیل به احسن کردن مال موقوفه به چشم میخورد که در مواقع ضروری و با شرایطی خاص امکان تبدیل وجود دارد. البته در اصل صحت تبدیل مال موقوفه به أحسن در بین فقها اختلاف است که بررسی آراء و نظراتشان از حوصله این مقاله خارج است.
«ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ اﺣﺴﻦ، ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از اﯾﻨﮑﻪ از وﺿﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﻪ وﺿـﻌﯿﺖ دﯾﮕـﺮی تبدیل شود و روی آوردن ﺑـﻪ ﮔﻮﻧـﻪای ﮐـﻪ به دلایلی وﺿﻌﯿﺖ ﺟﺪﯾﺪ از ﺳﺎﺑﻖ ﻧﯿﮑﻮﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ. ﯾﻌﻨﯽ اﮔﺮ ﻋﯿﻦ موقوفهای ﺧﺮاب و ﺑﺎﯾﺮ ﺷﻮد ﺑﻪ ﻃﻮریﮐﻪ دﯾﮕـﺮ از آن اﻧﺘﻔﺎﻋﯽ ﻣﻮاﻓﻖ ﺑﺎ ﻏﺮض اوﻟﯽ واﻗﻒ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﺸﻮد ﺑﺎ ﺗﺸﺮﯾﻔﺎﺗﯽ، ﺳﺎزﻣﺎن اوﻗـﺎف ﺑـﺎ ﻓـﺮوش آن ﻣﻮاﻓﻘـﺖ میکند، وﺟﻬﯽ ﮐﻪ از ﻓﺮوش اینگونه ﻣﻮﻗﻮﻓﺎت ﻋﺎﯾﺪ میشود، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺼﺮف ﺧﺮﯾﺪ رﻗﺒـﻪ دﯾﮕـﺮ ﺑﺮﺳـﺪ و ﺑـﺮ ﻣﺼﺎرﻓﯽ ﮐﻪ در ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ ﻓﺮوﺧﺘﻪﺷﺪه، واﻗﻒ ﻣﻌﯿﻦ ﮐﺮده ﺑﻮده اﺳﺖ وﻗﻒ ﮔﺮدد، اﯾـﻦ ﻋﻤـﻞ را ﺗﺒـﺪﯾﻞ ﮐـﺮدن ﺑـﻪ احسن میگویند.»[2] فقهاء اسلامی در مباحث خود به مسئله تبدیل به احسن کردن وقف پرداختند، ازجمله شیخ طوسی که در کتاب النهایه خود چنین آورده است: اگر مسلمانی چیزی را به مصلحتی وقف نمود و رسم آن باطل گشت، «جعل فی وجه البر» یعنی تبدیل به امور دیگر به وجه نیکو میگردد.[3] برخی دیگر از فقها عباراتی از قبیل: «التبدیل أصلح و أنفع»[4] و «تبدیل إلی ما هو قابل للإنتفاع»[5] ذکر نمودهاند.
از جمله دلایل قائلین به صحت تبدیل به أحسن کردن مال موقوفه میتوان به روایات، عقل و قاعده «ﻣﺎ ﻻ ﯾﺪرک ﮐﻠﻪ ﻻ ﯾﺘﺮک ﮐﻠﻪ» اشاره کرد که در ادامه بهطور موجز به آن پرداخته میشود.
روایات
امام جواد (علیه السلام) در بخشی از پاسخ خود به نامه علی بن مهزیار (علیه الرحمه) فرمودند: ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻣﻨﻊ از اﺧﺘﻼف و ﺗﻠﻒ ﻣـﺎل و ﺟـﺎن، ﺑﯿـﻊ وﻗـﻒ را ﻣﺠـﺎز ﻧﻤـﻮده است.[6] در این روایت امام جواد (علیه السلام) در شرایطی حفظ مال و جان را بر حفظ وقف اهم میدانند.
حکم عقل
درصورتیکه مال موقوفه منفعت نداشته باشد، این خود برخلاف غرض واقف است، زیرا او این وقف را به نیت خیر رساندن به مردم انجام داده و در صورت نداشتن منفعت دیگر خیری در کار نیست.
یکی از دلایل عقلی برای صحت تبدیل به أحسن کردن موقوفه اجتناب از تبذیر است. ﺗﺒﺬﯾﺮ، اﻧﻔـﺎق ﻣـﺎل در ﺟـﺎﯾﯽ ﮐـﻪ ﺣﻘـﺶ ﻧﯿﺴﺖ [7] از نظر عرف و عقلاء بلااستفاده بودن وقف ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻀﯿﯿﻊ ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ وﻋﺪم ﺗﺒﺪﯾﻞ، ﺗﺒﺬﯾﺮ اﺳﺖ.
قاعده «مالا یدرک کله لا یترک کله»
منظور از این قاعده این است وقتی از تمام یک چیز نمیتوان استفاده کرد نباید تمام آن چیز را رها کنیم. در کلام ﺑﺮﺧﯽ از ﻓﻘﻬﺎء آﻣﺪه اﺳﺖ: در ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ رﺳﻢ ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﺷﺪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻻ ﯾﺴﻘﻂ اﻟﻤﯿﺴﻮر ﺑﺎﻟﻤﻌﺴﻮر و ﻣﺎ ﻻ ﯾﺪرک ﮐﻠﻪ ﻻ ﯾﺘﺮک ﮐﻠﻪ در وﺟﻮه ﺑـّﺮ ﺻـﺮف ﻣﯽﺷـﻮد [8] بنابراین در شرایطی که نمیتوان از مال موقوفه منفعت برد به ناچار باید از شیوههای جایگزین مانند تبدیل به أحسن کردن سود برد و کنار گذاشتن یک وقف بدون هیچگونه منفعت بردن یک کار غیر عاقلانه است.
در قانون مدنی نیز تبدیل به أحسن کردن موقوفه مطرح است و درحالیکه اصل فروش مال موقوفه جایز نمیباشد؛ اما در شرایطی برای حفظ منافع موقوفه و با اجازه کتبی از سازمان اوقاف امکان دارد. در ماده 88 قانون مدنی تصریح شده است: «بیع وﻗﻒ درصورتیکه ﺧﺮاب ﺷﻮد ﯾﺎ ﺧﻮف آن ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺠـﺮ ﺑﻪ ﺧﺮاﺑﯽ ﮔﺮدد بهطوریکه اﻧﺘﻔﺎع از آن ﻣﻤﮑﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ، در ﺻﻮرﺗﯽ ﺟﺎﯾﺰ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻤﺮان آن ﻣﺘﻌـﺬر ﺑﺎﺷـﺪ ﯾـﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺮای ﻋﻤﺮان آن ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﻮد»
در ماده 89 قانون مدنی نیز آمده است: «ﻫﺮﮔﺎه ﺑﻌﺾ ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ ﺧﺮاب ﯾﺎ مشرفبه ﺧﺮاﺑﯽ ﮔﺮدد بهطوریکه اﻧﺘﻔـﺎع از آن ﻣﻤﮑﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻫﻤﺎن ﺑﻌﺾ ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﻣﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﺧﺮاﺑﯽ ﺑﻌـﺾ ﺳـﺒﺐ ﺳـﻠﺐ اﻧﺘﻔـﺎع ﻗﺴـﻤﺘﯽ ﮐـﻪ ﺑﺎﻗﯿﻤﺎﻧﺪه اﺳﺖ ﺑﺸﻮد، در اﯾﻦ ﺻﻮرت ﺗﻤﺎم ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد»
سخن آخر
وقف مانند بسیاری از اموال ممکن است درگذر تاریخ با توجه به تغییرات در نحوه زندگی اجتماعی مردم یا تخریب شدن ارزش مادی خود را از دست بدهد. بهعنوان نمونه درگذشته آبانبار کارایی زیادی در زندگی مردم داشته ولی امروز به دلیل پیشرفتهایی که در حوزه آب به وجود آمده نقش چندانی در جامعه ندارد، این در حالی است که بسیاری نیت واقفان درگذشته مربوط به آبانبار و چیزهای موردنیاز زندگی مخصوص آن برهه از زمان بوده است. حال سؤال این است که تکلیف این موقوفات از نظر فقه چیست؟ سازمان اوقاف و امور خیریه چگونه میتواند با صیانت از نیت واقف، مال موقوفه قابل انتفاع باشد؟
در مباحث فقهی بااینکه اصل در وقف عدم جواز خریدوفروش و تبدیل موقوفات است برای از بین نرفتن چنین وقفی راهکارهای متعددی در نظر گرفتهشده است. یکی از این راهکارها تبدیل به أحسن کردن مال موقوفه است هرچند که در بین فقها در صحت این راهکار اختلاف زیادی وجود دارد. قائلین به صحت تبدیل به أحسن کردن برای اثبات ادعای خود به روایات، حکم عقل و قاعده مالا یدرک کله لا یترک کله تمسک میکنند. بهطورکلی با توجه به مصلحت وقف که یک عمل خیرخواهانه است بدون انتفاع بودن موقوفه خیری را به دنبال ندارد و غرض واقف محقق نخواهد شد. در قانون مدنی نیز با در نظر گرفتن شرایطی بیع وقف را با اجازه کتبی از سازمان اوقاف و امور خیریه جایز دانسته شده است.
البته در مسئله تبدیل به أحسن کردن مال موقوفه باید کمال احتیاط را در حفظ نیت واقف رعایت شود.
پینوشت
1- شیخ طوسی، المبسوط، باب وقف.
2- هادی نورالدینی ودﮐﺘﺮ اﺑﻮاﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﯿﺸﺎﻫﯽﻗﻠﻌﻪ ﺟﻮﻗﯽ، مقاله ﺑﺮرﺳﯽﻓﻘﻬﯽﺣﻘﻮﻗﯽﺗﺒﺪﯾﻞِﻣﻮﻗﻮﻓﺎت ﺑﻪ اﺣﺴﻦ.
3- النهایه، 600.
4- محمد کاظم طباطبایی یزدی، تکمله العروه الوثقی،1/264.
5- قمی طباطبائی،7/543.
6- طوسی، استبصار،4/98.
7- ﻃﺒﺮﺳﯽ، مجمع البیان، 6/469.
8- بهایی عاملی،21/636.