۱۳۹۵/۰۲/۲۱
–
۲۰۵ بازدید
درباره تاریخ بعثت رسولخدا(ص)در روایات و احادیثشیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده، چنانچه مشهور میان علماءو محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماهمبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانستهاند.
« لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن..»
تا آنجا که میفرماید:«…و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداىتعالى قرآن را در آن نازل فرمود…و همان ماهى است کهمحمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد… (2) که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.
مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که باید حمل بر برخىمعانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیهمورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«…و علیه اتفاقالامامیة».
و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ،اگر چه در شب و روز آناختلاف دارند،و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماهربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز مانند شیعهبیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانستهاند. (4) و بدین ترتیباقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:
1- بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاقعلماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .
2- ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .
3- ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .
و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب،روایاتى استکه از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارشحضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایتشده،و نیز روایتى کهدر امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل شده است (8) و از آنجا که«اهل البیت ادرى بما فى البیت»گفتار اینبزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ بعثتدانستهاند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکردهاند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن بوده،و نزول قرآن نیزطبق آیه کریمه:شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن… (9) در ماهمبارک رمضان انجام شده،و با این دو مقدمه نتیجهگیرى کردهو گفتهاند:بعثت رسولخدا در ماه رمضان بوده است،در صورتیکههر دو مقدمه و نتیجهگیرى مورد خدشه است زیرا:
اولا-این گونه آیات که با لفظ«انزال»آمده بگفته اهلتفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است-چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین است-نه نزول تدریجى آن،و دراینکه نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.
اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در اینباره از بحثتاریخى ما خارج است.و قول مشهور آن است که ربطى بهمسئله بعثت رسولخدا(ص)که بگفته خود آنها بیشتر از چند آیهمعدود بر پیغمبر اکرم نازل نشد ندارد،و مربوط استبه نزولدفعى قرآن بر بیت المعمور و یا آسمان دنیا-چنانچه سیوطى ودیگران در ضمن چند حدیث در کتاب در المنثور و اتقان از ابنعباس نقل کردهاند-و عبارت یکى از آن روایات که سیوطىآنرا در در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت کردهاینگونه است که گفته است:
« شهر رمضان و اللیلة المبارکة و لیلة القدر فان لیلة القدر هىاللیلة المبارکة و هى فى رمضان،نزل القرآن جملة واحدة منالذکر الى البیت المعمور،و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد(ص)بعد ذلکفى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا» (10) .
یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدرهمان شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آنشب یکجا از مقام ذکر به بیت المعمور یعنى محل وقوعستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجا پس از آندر مورد امر و نهى و جنگها بر محمد(ص)فرود آمد.
و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است.
و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن عباسروایت کرده چنین است:
« نزل القرآن جملة واحده من عند الله من اللوح المحفوظ الىالسفرة الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفرة علىجبرئیل عشرین لیلة،و نجمه جبرئیل على النبى عشرینسنة (11) .
یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ بهسفیران(فرشتگان)گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیانازل گردید و آن سفیران در بیستشب تدریجا آنرا برجبرئیل نازل کردند،و جبرئیل نیز در بیستسال آنرا بررسول خدا نازل کرد.
و ثانیا-در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول قرآن راتوام با بعثت رسولخدا(ص)دانستهاند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است،زیرا عموم مورخین و محدثین اهلسنت معتقدند که نبوت و بعثت رسولخدا در آغاز بصورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آنرا ششماه و برخى سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانستهاند در عالمبیدارى به آنحضرت وحى شد و جبرئیل بر آن بزرگوار نازل گردیدو قرآن را آورد.
و این جزء نخستین حدیثهاى صحیح بخارى است که ازعایشه نقل کرده که گوید:
اول ما بدىء به رسول الله(ص)من الوحى الرؤیا الصادقهفى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثمحبب الیه الخلاء فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه اللیالىذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثم یرجعالى خدیجه فیتزود لمثلها،حتى جائه الحق و هو فى غارحراء،فجاءه الملک فقال:اقرا…
و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروحا بحثخواهیم کرد،و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیثجاى این سئوال هست که آیا عایشه این حدیث را از چه کسىنقل کرده و آیا گوینده حدیث رسولخدا(ص)بوده یا دیگرى،زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسولخدا(ص)هنوز بدنیانیامده بود و قاعدتا این روایت را از دیگرى نقل کرده است،ولى در اینجا از او نام نبرده…!
مگر اینکه بگویند:این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده کهدر اینباره اظهار کردهاند که در اینصورت این روایتخود عایشهاست و نظریه او است که در اینباره اظهار داشته و از باب حجیتروایتخارج شده و مانند نظرات دیگر میشود که لابد براىامثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز کردهحجیت داشته…و بهر صورت پاسخ این سئوال را باید آنهابدهند!
ولى این مطلب بخوبى از این حدیث معلوم میشود که میاننزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته وتوام با یکدیگر نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده«جزء»در ذیلحدیث«الرؤیا الصالحة جزء من سبعین جزء من النبوة» (12) آمده است که گوید:
« و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک نصفسنة،ثم راى الملک فى الیقظة». (13)
و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر کرده (14) .
و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت رسولخدا(ص)ونزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلبتصریح کردهاند،که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیرآنرا صحیح و معتبر دانسته و آن روایت امام احمد بن حنبل استکه بسند خود از شعبى روایت کرده که گوید:
ان رسول الله(ص)نزلت علیه النبوة و هو ابن اربعین سنة،فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین،فکان یعلمه الکلمة و الشىءو لم ینزل القرآن،فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل،فنزل القرآن على لسانه عشرین سنة،عشرا بمکة و عشرابالمدینة،فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنة (15) .
و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده (16) .
و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم ونزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوطبه نزول قرآن است نیستیم،و اساسا آن بحثها از بحث تاریخى ماخارج است،و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران در اینبارهتحقیق و قلمفرسائى کردهاند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر مراجعه نمائید (17) و تنها در صدد پاسخگوئى به این استدلال بودیم که بعثت رسولخدا(ص)مقارن با نزول قرآن نبودهو از این راه نمیتوان تاریخ بعثت رسولخدا(ص)را بدست آورد.
پىنوشت:
1- بحار الانوار ج 18 ص 190 و سیرة النبویة ابن کثیر ج 1 ص 393.
2- عیون اخبار الرضا علیه السلام ص 361.بحار الانوار ج 18 ص 190.
3- سیرة النبویة ابن کثیر ج 1 ص 392.
4- بحار الانوار ج 18 ص 190 و ص 204-205 سیرة النبویة ابن کثیر ج 1 ص 392.
5- بحار الانوار ج 18 ص 190 و تاریخ الخمیس ج 1 ص 280 و 281.
6 و 7 – سیرة النبویة ابن کثیر ص 392.
8- بحار الانوار ج 18 ص 189 و 190.
9- سوره بقره آیه 185،البته آیات دیگرى هم مانند آیهانا انزلناه فى لیلة القدروانا انزلناه فى لیلة مبارکهدرباره تاریخ نزول قرآن وجود دارد ولى صراحتى درمورد نزول آن در ماه رمضان ندارد…
10- در المنثور ج 1 ص 189.
11- الاتقان ج 1 ص 69.
12- خواب خوب جزئى از هفتاد جزء نبوت است.
13- در آغاز کار وحى را در خواب میدید و این جریان ششماه طول کشید،سپسفرشته را در بیدارى مشاهده کرد…
14- الاتقان ج 1 ص 70-71.
15- سیره نبویه ابن کثیر ج 1 ص 388.
16- الصحیح من السیرة ج 1 ص 194.
17- المیزان ج 2 ص 12-28.
منبع: درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام