طلسمات

خانه » همه » مذهبی » امام سجاد(علیه السلام) و اهمیت توبه

امام سجاد(علیه السلام) و اهمیت توبه


امام سجاد(علیه السلام) و اهمیت توبه

۱۳۹۵/۰۲/۱۴


۲۵۶۱ بازدید

امام سجاد(علیه السلام) درباره اهمیت توبه و نقش آن در زندگی انسان چه فرموده‌اند؟

امام سجاد(علیه السلام) در دعای سی و یکم زمینه‌های خطر برای انسان و راه‌های نجات و توبه را بیان فرموده‌اند که به چند نمونه آن می‌پردازیم:

گرداب گناه

«هذا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَیدِی الذُّنُوبِ، وَ قَادَتْهُ أَزِمَّه الْخَطَایا، وَ اسْتَحْوَذَ عَلَیه الشَّیطَانُ، فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطاً، وَ تَعَاطَى مَا نَهَیتَ عَنْهُ تَغْرِیراً»؛ «این[جا که من ایستاده‌ام] موقعیت کسی است که دست گناهان او را بازیچه ساخته و مهار خطاها او را به هر سوکشانده و شیطان به او دست یافته، و او به سهل‌انگاری و سستی، از عمل به آنچه فرموده‌ای، کوتاهی کرده و با فریب خوردن، آنچه را نهی کرده‌ای مرتکب شده است».

تبیین و شرح

بهانه عده‌ای برای گناه کردن این است که می‌گویند: این یک – دو گناه ما به جایی برنمی‌خورد و مشکلی پدید نمی‌‌آورد. آیا به راستی چنین است و نفس انسان پس از یکی – دو گناه، به همان مقدار بسنده می‌کند و شخص را رها می‌کند؟ عبارت نخستین دعای توبه امام سجاد(علیه السلام) غیر این را می‌گوید.
بنده سهل‌انگار و بی‌توجه به امر و نهی الهی، هرگاه پس از نافرمانی،
به خود نیاید و موقعیت خطرناک خویش را زود درنیابد، بی‌شک اسیر و گرفتار می‌شود. هر گناهی او را به دست گناهی دیگر می‌سپارد و افسار خطاها او را به این طرف و آن طرف می‌کشاند و کار به آنجا می‌رسد که شخص چون لختی به خود می‌آید، در غرقابی مهیب از گناهان مختلف فروافتاده و هیچ راه بازگشتی ندارد و هرچه بیشتر دست و پا می‌زند، فروتر می‌رود و به نابودی نزدیک می‌شود. حال و روز آخرتی این‌گونه افراد، همان است که خدای تعالی در کتاب خود فرموده:
[ حج (22)، آیه 22.]؛
«هرگاه بخواهند که از آتش بگریزند و از غصه آن رهایی یابند، بدان برگردانده شوند».
پس بهتر که هرگز گرد گناه نگردیم، و اگر مرتکب معصیتی شدیم، با توبه‌ای راستین آثار زشت و نامبارک آن را از وجود خویش بزداییم تا بوی زنند‌ه گناه، گناهان دیگر را به سراغ ما نیاورد.

راه‌های گریز

«اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِکَ نِیتِی، وَ أَحْکِمْ فِی عِبَادَتِکَ بَصِیرَتِی، وَ وَفِّقْنِی مِنَ الاعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَایا عَنِّی، وَ تَوَفَّنِی عَلَى مِلَّتِکَ وَ مِلَّه نَبِیکَ مُحَمَّدٍ عَلَیه السَّلَامُ إِذَا تَوَفَّیتَنِی»؛ «خدایا! قصد مرا در اطاعات خود محکم‌ساز، و بصیرتم را در پرستش خود قوی گردان و مرا به کارهایی موفق بدار که با آنها پلیدی گناهان را از من بشویی، و چون مرا بمیرانی، بر آیین خود و آیین پیامبرت محمد? بمیران».

تبیین و شرح

به سلامت گذشتن از پرتگاه‌های دهشت بارگناه، بی‌شک جز با دستگیری و توجه ویژه خدای تعالی ممکن نخواهد بود. عواملی چند این عنایت خاص را در حق بنده به سامان می‌رساند که در دعای امام سجاد(علیه السلام) به آنها اشاره شده است:
الف. ثبات واستواری نیت و اراده قوی، بهترین وسیله برای تحصیل تقوا و پرهیزگاری است. در این راه، سستی و کاهلی همچون مانعی بزرگ، شخص را از رسیدن به منزل مقصود بازمی‌دارد و بر احتمال سقوط‌های مکرر او می‌افزاید.
ب. اگر عبادت خدا با بصیرت و فهم درست مسائل توأم گردد، امید آن هست که انسان در پرتو آن عبادات، راه را بیابد و با درک موقعیت‌های خطر، از بیراهه رفتن در امان بماند.
ج. در جریان زندگی، ظلمت‌ها و تیرگی هایی ممکن است قلب آدمی را مکدر ساخته باشد. شست‌وشوی این کدورت‌ها برای دریافت نور معنویت و آراسته شدن به زیور ایمان، یک ضرورت است. عبادت‌های واجب و مستحب، خیرات، فعالیت‌های مخلصانه اجتماعی و… زمینه‌های این طهارت و پاکی را مهیا می‌سازد.
د. پیروی از عصمت وحیانی و حضور دائم در مکتب تربیتی – تعلیمی اهل بیت(علیهم السلام) زندگی انسان را رنگ‌وبوی دیگری می‌بخشد که آکنده از رشد و تکاپو در جهت اهداف عالی خلقت است و با حیات حیوانی معمول انسان‌ها فرسنگ‌ها فاصله دارد. چنین زندگی‌ای بی‌شک با انواع مصونیت‌ها و پاکیها و کرامت‌های انسانی آمیخته است و راه دشوار پیمای آینده را پیش‌پای آدمی هموار می‌گرداند.

توبه بی‌بازگشت

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیکَ فِی مَقَامِی هذا مِنْ کَبَائِرِ ذُنُوبِی وَ صَغَائِرِهَا، وَ بَوَاطِنِ سَیئَاتِی وَ ظَوَاهِرِهَا، وَ سَوالِفِ زَلَّاتِی وَ حَوَادِثِهَا، تَوْبَه مَنْ لَایحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیه، وَ لَایضْمِرُ أَنْ یعُودَ فِی خَطِیئَه»؛ «خدایا! من در این موقعیت خود، از گناهان بزرگ و کوچک، و بدیهای پنهان و آشکار، و لغزش‌های گذشته و اکنون خود به سوی تو بازمی‌گردم، چونان کسی که دیگر به هیچ گناهی نیندیشد و انجام دوباره هیچ معصیتی را به ذهنش خطور ندهد».

تبیین و شرح

گناه از هر نوع و هرگونه که باشد، مانع راه است. کسی که قصد بازگشت به‌سوی خداوند را کرده، باید خاطر خود را از هر گناهی آسوده نماید؛ ظاهری و جوارحی باشد، یا باطنی و عقیدتی، بزرگ باشد و در خور عذاب سنگین الهی یا کوچک، کهنه باشد یا جدید، تفاوت نمی‌کند. سالک باید مسیر سلوک خود را یکسره از خار و خاشاک معصیت بپیراید. وگرنه دغدغه گناهان می‌تواند او را در این بازگشت دچار تردید و دودولی کند و از پذیرش الطاف کرامند خداوندی محروم سازد.
نکته دیگر که مهم‌تر است اینکه توبه واقعی نه تنها با گناه کردن سازگاری ندارد، که فکر و خیال گناه نیز توبه را در معرض شکنندگی و گسست قرار می‌دهد. بنده‌ای که پس از توبه، باز اندیشه تمرد و طغیان در سر می‌پروراند، خود را دست انداخته و به تمسخر گرفته است. یعنی در واقع هنوز عبودیت و خداترسی در جانش استقرار نیافته و به نوعی گناه باطنی گرفتار می‌باشد. پس ضرور است که از این گناه هم توبه نماید، تا خداوند وعده پذیرش توبه را در حق او محقق سازد و بازگشت وی را آغوش بگشاید.
بی‌شک تا انسان طعم محبت معبود راستین را نچشد و عشق به حضرت حق درجانش ننشیند، هرگز از نافرمانی او در امان نخواهد بود.

محبت زدا

«اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتِکَ، أَوْ زَالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ، مِنْ خَطَرَاتِ قَلْبِی، وَلَحَظَاتِ عَینِی، وَحِکَایاتِ لِسَانِی»؛ «خدایا! من از هر آنچه با خواسته‌ات ناساز آید و دوستی‌ات را نشاید، به درگاهت توبه می‌کنم؛ از هر اندیشه [ناپسند] دلم، و گوشه‌نگری های چشمم، و واگفته‌های زبانم».

تبیین و شرح

خداوند در قلب و دل هر انسانی ذره‌ای از محبت خود را به ودیعه نهاده. یعنی فطرتاً او را به گونه‌ای آفریده که نسبت به آفریدگار احساس محبت و دوستی دارد و در پی جلب خرسندی اوست. می‌ماند که انسان با این محبت چه کند و در بازار مکاره دنیا با آن چه معامله نماید.
از اموری که این علاقه‌ الهی را در دل‌ها متزلزل می‌سازد و گاه آن‌ را ریشه‌کن می‌کند، گناه و معصیت است. در این شکی نیست. نمی‌توان هم محبت و دوستی خدا را ادعا کرد و هم به خواست و اراده او پشت نمود و نافرمانی‌اش
کرد.
در میان گناهان، گناهان پنهانی و دور از چشم و اطلاع دیگران، در ضربه زدن به این محبت کارایی بیشتر دارد. چون شخص به هنگام ارتکاب این گناهان، تنها با خدای خویش که او را می‌نگرد و گناهش را می‌بیند، مواجه است. در این وضعیت، اگر گناهکار به خود آید و از گناه دست بردارد، خود نشانه‌ای بر وجود آن محبت دردل وی است اما اگر همچنان ادامه دهد، معلوم می‌گردد که آتش دوستی پروردگار در دل او در حال فرو مردن است. اینجاست که بنده، خالی از محبت‌خدا و بی‌سپربلا با خشم و عقوبت الهی تنها می‌ماند و هیچ روی رهایی به خود نمی‌بیند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد