۱۳۹۵/۰۲/۰۲
–
۱۳۹۶ بازدید
ایا درست است حضرت علی (ع) برای دفن سلمان از مدینه به شهری که سلمان دران بودرفت؟ چگونه طی این سفر طولانی جنازه سلمان رو زمین ماند ؟ایا خلیفه سوم پس از کشته شدن سه روز جنازه اش رو زمین ماند و حضرت انرا دفن نکرد؟لطفا منابع تاریخ اگر هست ذکر شود.
داستان دفن سلمان توسط امام علی(ع) از دو منظر نقل شده است؛ از یک جهت، کسانی که در مدینه و محل زندگی علی(ع) حضور داشتند، این جریان را نقل کردهاند و از جهتی دیگر، کسانی که در مدائن و محل زندگی سلمان در سالهای پایانی عمر او و محل وفات و دفنش، این واقعه را شرح دادهاند.الف. از شهر مدینه چنین نقل شده است:روزی حضرت علی وارد مسجد شد و فرمود: «دیشب پیامبر خدا(ص) را در خواب دیدم و به من فرمود: سلمان از دنیا رفته است. او به من وصیت کرد که غسل، کفن کردن، نماز و دفن او را برعهده گیرم. من الآن به مدائن خواهم رفت». در این لحظه عمر بن خطاب به ایشان گفت: کفنش را از بیتالمال بردار. حضرت علی(ع) فرمود: «کفن او قبلاً آماده شده است». سپس علی(ع) به سمت خارج شهر به راه افتاد و مردم هم او را همراهی کردند. وقتی از شهر خارج شد مردم برگشتند. قبل از ظهر بود که آنحضرت به شهر برگشت و فرمود: «سلمان را دفن کردم». بیشتر مردم باور نمیکردند، تا اینکه بعد از مدتی نامهای از مدائن رسید که در آن نوشته شده بود: سلمان در فلان شب از دنیا رفت. عرب بیابان گردی بر ما وارد شد و او را غسل داد و کفن کرد و بر او نماز خواند و بعد، از آنجا رفت. با دیدن این نامه، همه مردم متعجب شدند.[2]در نقلی دیگر جابر چنین میافزاید که حضرت علی(ع) هنگام عزیمت به مدائن، عمامه و زره پیامبر را پوشید و عصا و شمشیرش را برداشته و سوار بر شتر پیامبر که نامش عضباء بود، شدند.[3]ب. اصبغ بن نباته نیز از مدائن چنین گزارش داده است:ناگهان دیدیم مردی که سوار بر قاطری سفید است و صورتش را پوشانده، نزد ما آمد. به ما سلام کرد و ما هم جواب دادیم. سپس فرمود: «ای اصبغ! در انجام کار سلمان شتاب کنید». ما هم مشغول انجام کار سلمان شدیم. برایش حنوط و کفن آوردیم. او گفت: «حنوط و کفن را برایش آماده کردهام». سپس آب و محلی برای غسل دادن آماده کردیم. آن مرد با دستان خودش سلمان را غسل داد و پس از اینکه بر او نماز خواندیم، او را دفن کرد و لحدش را گذاشت. وقتی که کار دفن تمام شد، راه خود را در پیش گرفت.من به سمت او رفته و لباسش را گرفتم و گفتم: ای امیرالمؤمنین! شما چه طور به اینجا آمدید و چگونه از مرگ سلمان مطلع شدید. آنحضرت به من رو کرد و فرمود: «از تو در نزد خدا پیمان میگیرم تا زمانی که زنده هستم با کسی در اینباره سخن نگویی». به ایشان گفتم: من قبل از شما میمیرم؟ آنحضرت فرمود: «نَه! عمر تو طولانیتر خواهد بود». پس از اینکه اصبغ قول داد که در اینباره سخنی با کسی نگوید، حضرت علی(ع) به او فرمود: «این پیمانی است که پیامبر خدا(ص) از من گرفته است. بعد از اینکه نمازم را در کوفه خواندم، به خانه رفته و خوابیدم. شخصی به خوابم آمد و گفت: ای علی! سلمان از دنیا رفته. من نیز سوار بر قاطرم شده و آنچه که میت لازم دارد با خود برداشته و به راه افتادم. خداوند دور را برایم نزدیک گردانید و همین طور که میبینید، به اینجا آمدم».[4]از شخصی به نام زاذان اینگونه نقل شده است: وقتی سلمان میخواست از دنیا برود، به او گفتم چه کسی تو را غسل خواهد داد. گفت کسی که پیامبر خدا را غسل داده. گفتم تو در مدائن هستی و او در مدینه؟ او گفت: وقتی که لحیهام را بستی صدایی خواهی شنید. وقتی که سلمان از دنیا رفت و من لحیهاش را بستم، صدایی شنیدم. به سمت در خانه رفتم. دیدم که امیرالمؤمنین علی(ع) حضور دارد. ایشان به من فرمود: «ای زاذان! سلمان از دنیا رفته است؟» گفتم بله. آنحضرت وارد خانه شد و روانداز را از صورتش کنار زد. سلمان به چهره امام لبخند زد. امام فرمود: «خوش به حالت! وقتی که پیامبر خدا را ملاقات کردی به او بگو که از دست قومت چه بر سر برادرت آمد». سپس مشغول تجهیز او شد. وقتی که بر او نماز میخواند، تکبیر شدیدی را از امام میشنیدم…[5]با اینکه در این نقلها تفاوتهایی وجود دارد اما تمام آنان در این نکته مشترکاند که حضرت علی(ع) برای دفن سلمان، در کمتر از یک نیمروز، خود را به مدائن رسانده و با دستان مبارک خود، سلمان را به خاک میسپارد. پس آنچه که مرقوم نموده اید که بدن سلمان چند روز بر زمین مانده است هم روشن است. در این باره گفتنى است آن حضرت از کشته شدن عثمان در چنان موقعیتى به هیچ وجه راضى نبوده و به نحوه برخورد مردم با عثمان اشکال مى کرده است این مسأله را به نفع دشمنان اسلام که در رأس آنها معاویه و بنى امیه بود مى دانست به همین دلیل بااین عمل، قتل عثمان از نظر سیاسى راضى نبود و به شکلى از عثمان در مقابل مهاجمان حمایت مى کرد که شامل وادار کردن عثمان به توبه از کارهاى گذشته خویش و آرام کردن مردم مى باشد، (تاریخ سیاسى اسلام ج 2/370). باتوجه به کارهایى که عثمان در دوران خلافتش انجام مى داد از جمله آزار وتبعید بهترین صحابه پیامبر(ص) وروى کار آوردن آل مروان و بنى امیه و کسانى که فاسق و مطرود پیامبر(ص) بودند و نحوه برخورد خلیفه با بیت المال و با توجه به موضع مردمى که عثمان را مفسد و واجب القتل مى دانستند دفن نکردن و نماز نخواندن امام على(ع) برجنازه عثمان روشن است یعنى او موقعیت دینى و اجتماعى خویش را از دست داده بود وامام نمى توانست بر جنازه چنین فردى نماز بخواند و این که جنازه عثمان سه روز یا دو روز در زمین باقى ماند علتش این بود که مردم نمى گذاشتد او را دفن کنند و حتى اجازه ندادند او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند. (تاریخ طبرسى، ج 6 ص 2314 – 2315). واین که عده اى موفق شدند عثمان رادفن کنند باز کمک على(ع) بود که شورشیان را آرام کرد و آنان توانستند عثمان را دفن کنند در این مورد طبرى از ابى بشیر عابدى نقل مى کند: «عثمان را سه روز انداخته بودند ودفن نمى کردند پس از آن حکیم بن جزام قرشى از بنى اسد بن عبدالغرى و جبیربن مطعم بن عدى بن نوفل بن عبد مناف با على(ع) درباره دفن وى سخن کردند و از او خواستند که به کسان عثمان اجازه این کار را بدهد حضرت على چنین کرد و اجازه داد و چون خبر شایع شد با سنگ بر راه نشستند تنى چند از کسانش جنازه را بیاوردند و مى خواستند به یکى از باغهاى مدینه برند که آن را حش کوکب مى نامیدند و یهودیان مردگان خویش را در آن جا دفن مى کردند و وقتى وى را میان مردم آوردند تخت وى را سنگسار کردند و مى خواستند او را بیندازند و چون على(ع) خبر یافت کس فرستاد و قسمشان داد که دست از او بدارند و چنان کردند پس او را ببردند و در حش کوکب دفن کردند و چون معاویه بن ابى سفیان برمردم تسلط یافت بگفت تا باغ را خراب کردند و آن را به بقیع پیوست و بگفت تا کسان مردگان خویش را به دور قبر عثمان دفن کردند تا به قبور مسلمانان پیوست. در مورد نماز و دفن عثمان سیوطى در تاریخ خلفا نقل مى کند که عثمان وصیت کرده بود که زبیر برایش نماز بخواند. (تاریخ خلفا، جلال الدین سیوطى ص 115). از طرفى چه بسا بتوان عدم حضور امام در خاکسپارى جنازه عثمان را نشانه اعتراض آن حضرت به شیوه رفتارى عثمان و فاصله گرفتن وى از دستورهاى الهى و سنت نبوى دانست و چنان که آن حضرت وى را خورنده بیت المال معرفى مى کند. (نهج البلاغه خطبه سوم، معروف به خطبه شقیقیه)
[1]. مفید، محمد بن محمد، الإختصاص ، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود، ص 341، قم، الموتمر العالمى لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، ج 23، ص 562، قم، مؤسسة الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق.
[3]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 2، ص 301، قم، نشر علامه، چاپ اول، 1379ق.
[4]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر، ج 2، ص 12-13، قم، مؤسسظ المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1413ق؛ ابن شاذان قمى، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل ، المناقب، ص 91-92، قم، رضی، قم، 1363ش.
[5]. مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 2، ص 302.
[1]. مفید، محمد بن محمد، الإختصاص ، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود، ص 341، قم، الموتمر العالمى لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، ج 23، ص 562، قم، مؤسسة الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق.
[3]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 2، ص 301، قم، نشر علامه، چاپ اول، 1379ق.
[4]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر، ج 2، ص 12-13، قم، مؤسسظ المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1413ق؛ ابن شاذان قمى، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل ، المناقب، ص 91-92، قم، رضی، قم، 1363ش.
[5]. مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 2، ص 302.