۱۳۹۵/۰۱/۱۴
–
۷۹۴ بازدید
اسلام و خداوند بین زن و مرد فرق گذاشته است. چرا زن ذاتاً طورى خلق شده که از مرد تمکین کند؛ و از این که مرد از او راضى باشد، راضى است. مگر مردان از زنان بالاتر هستند که زن به همه دستورهاى او تن دهد و اگر هم تن ندهد گناه کرده است؟ پس مرد ارزش بیشترى از زن دارد که به طور ذاتى این طورى خلق شده است.
یکى از نشانه هاى نظام حکیمانه و مدبّرانه جهان، همین خلقت مرد و زن و وجود تفاوتهاى روحى و جسمى در آن دو است. دستگاه عظیم خلقت، براى اینکه به هدف خود برسد و نوع را حفظ کند، جریان تولید نسل را بوجود آورده است، و از آنجا که بقاء و دوام نسل احتیاج به همکارى و تعاون دو جنس – مخصوصاً در نوع انسان – دارد، آنها را طالب همزیستى با یکدیگر قرار داده است؛ و براى اینکه طرح کاملاً عملى شود و جسم و جان آنها را بهتر به هم بپیوندد، تفاوتهاى عجیب جسمى و روحى در میان آنها قرار داده است و همین تفاوتها است که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب کرده، عاشق و خواهان یکدیگر قرار مى دهد. اگر زن داراى جسم و جان و خلق و خوى مردانه مى بود، محال بود که بتواند مرد را به خدمت خود وادارد و او را شیفته وصال خود نماید؛ و اگر مرد صفات جسمى و روانى زن را مى داشت، ممکن نبود زن او را قهرمان زندگى خود حساب کند. البته این پندار غلط و باطلى است که برخى گمان کرده اند آن چیزى که زوجین را به یکدیگر پیوند مى دهد منحصراً طمع و شهوت است و حس استخدام و بهره بردارى است. حال آنکه چنین نیست؛ بلکه بر اساس دیدگاه اسلام، «مودت و رحمت» روم / 21. است که پایه وحدت زوجین را تشکیل مى دهد. به فرموده علامه طباطبایى، تداوم زندگى میان زوجین در پرتو محبت است؛ و این همان حقیقتى است که آیه شریفه قرآن به آن اشاره دارد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: علامه سید محمدحسین طباطبایى، المیزان، ج 16، ص 166. اسلام هم مرد را ارج نهاده است و هم زن را؛ ولى این دو سنخ، نواقصى هم دارند که در پرتو وحدت و پیوند با یکدیگر، آن نواقص را مرتفع مى کنند و به ارزشهاى خود تعالى مى بخشند. این طور نیست که ارزش مرد بالاتر از زن و یا ارزش زن برتر از مرد باشد؛ بلکه هر یک از آن دو در حد خود، داراى ارزشها و نقایصى هستند که باید به رفع آنها در پرتو وحدت و یگانگى اقدام کنند. به بیان دیگر، از دیدگاه اسلام، همان قدر که زن نیازمند مرد است، مرد هم نیازمند زن است؛ و این تنها در چارچوب مسائل شهوانى نیست؛ بلکه بر اساس نظام خلقت و مودت و محبت است. براى آشنایى بیشتر نگا: شهید مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، بخش هفتم، ص 165 – 190. ما مى پذیریم تا رسیدن به آنچه که از دیدگاه اسلام کمال مطلوب است، فاصله بسیار داریم و قبول داریم که برخى به نام اسلام و مسلمان بودن، عملکردى دارند که نتیجه اش اثر وضعى نامطلوبى است که مانند نقطه تاریکى روح تلطیف یافته زنان را آزار مى دهد؛ و گاهى این مسأله به حدى شدت مى یابد که برخى از خواهران پاک اندیش ما گمان مى کنند گویا نظر اسلام چنین است؛ اما حقیقت بدین صورت نیست. اگر به آموزه ها و تعالیم اسلام به صورت یک مجموع نگریسته شود – نه ذره اى و جزئى – در خواهیم یافت که زن در چارچوب خاصى مى تواند به دستورهاى مرد تن دهد، نه در همه جا؛ و نیز متوجه خواهیم شد همان گونه که زنان در قبال مردان وظایفى دارند و باید به نحو مطلوب آن را انجام دهند؛ مردان هم در برابر زنان مسئولیتهایى – چه از حیث اقتصادى چه از نظر فرهنگى و اخلاقى و چه ا ز لحاظ اجتماعى – دارند که باید عمل نمایند.
در این باب نگا: شهید دکتر محمد جواد باهنر، گفتارهاى تربیتى. ص 119 – 134 و محمد رضا کاشفى. آیین مهرورزى، بخش ششم.
در این باب نگا: شهید دکتر محمد جواد باهنر، گفتارهاى تربیتى. ص 119 – 134 و محمد رضا کاشفى. آیین مهرورزى، بخش ششم.