خانه » همه » مذهبی » تحصیل هویت بندگی

تحصیل هویت بندگی


تحصیل هویت بندگی

۱۳۹۵/۰۱/۰۳


۳۸۳ بازدید

راه رسیدن به مقام بندگی و عبودیت چیست؟

انسان هر عصری و به هر میزان که علم پیشرفت کند، باید به سوى خدا حرکت کند تا به مقام قرب و عبودیت او برسد. مسافت میان انسان و خدا که از آن به صراط مستقیم تعبیر شده، مسافت درازى نیست. اما به‌رغم کوتاهى(1) این مسیر و برخلاف انتظار، تشخیص و پیمودن آن با دشواری‌ها و موانعى روبه‌رو است. در این تحقیق برآنیم تا به طور خلاصه بدانیم انسان معاصر در حرکت خود به سوى خدا و رسیدن به مقام عبودیت یا حفظ مقام عبودیت حداقلی و رشد و پیشرفت دادن آن به مقام‌ها و معرفت‌های بالاتر به چه چیزهایى نیاز دارد و از چه چیزهایی باید دوری گزیند؟
راه‌های بازگشت انسان معاصر به مقام عبودیت
مهم‌ترین راه‌های بازگشت انسان معاصر به مقام عبودیت و هویت روحانی خویش یا حفظ حداقلی آن با جهت‌دهی پیشرفت آن، به شرح زیر است:
1. معرفت و شناخت
شاید بتوان در پرتو علم و دانش روز به زوایا و ابعاد گوناگون جسم و بدن انسان آگاه شد ولى شناخت ساحت‌هاى وجودى روح انسان به طور کامل امکان‌پذیر نیست؛ زیرا روح انسان جلوه و مظهر برجسته حق تعالى و مرتبط با کمال بی‌نهایت است. با این حال می‌توان در پرتو آیات نورانى قرآن کریم و سخنان رهگشاى معصومان(ع) تا حدودى پرده از راز و رمزهاى وجودى او برداشت و آگاهى نسبى به او پیدا نمود.
یکى از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین ابعاد وجودى انسان، جنبه معرفتى و شناختى اوست. جنبه شناختى انسان داراى مراتب گوناگونى می‌باشد برخى از آنها با حیوانات مشترک است؛ مانند شناخت حسّى و خیالى. برخى از مراتب آن مختص به انسان می‌باشد و وجه تمایز او با حیوانات به شمار می‌آید؛ مانند شناخت عقلى و توانایى تفکّر و اندیشه ورزى.
قرآن یکى از عناصر سازنده انسان یا بال‌هاى تکامل و تغییر هویت وى را پرورش عقل و اندیشه می‌داند. انسان در پرتو رشد و بالندگى صحیح اندیشه و عقل خود و بهره‌بردارى از آن در جهت هدف آفرینش می‌تواند از حیات طیّبه برخوردار شود؛ خداوند در دو آیه ذیل اهمیت و جایگاه ویژه تفکّر و تعقّل را این گونه بیان می‌نماید:
«قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانی‌اند که نمی‌اندیشند». (2)
«و خدا بر کسانى که نمی‌اندیشند، پلیدى را قرار می‌دهد». (3)
گنجایش شناختى انسان منحصر به شناخت عقلى نمی‌شود بلکه فراتر از آن می‌تواند بهره‌مند از معرفت حضورى و شهودى گردد و بسیارى از حقایق جهان هستى را بدون واسطه مفاهیم ذهنى و از نزدیک به شهود بنشیند. آگاهى و شناخت حضرت آدم (علیه السلام) نسبت به «اسماء الهى» و استعداد او براى درک آن حقایق، نشانگر ظرفیت بالاى شناختى انسان است: «و خداوند علم اسماء را همگى به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت». (4)
همچنین معرفت و علم فوق العاده‌اى که در قرآن کریم از آن به «علم لدنّى» تعبیر شده و خداوند آن‌را به برخى از بندگان شایسته خود عطا فرمود: «وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً»(5) نشانگر عظمت روح انسانى است.
2. معنوی نمودن حیات اجتماعى
در حیات اجتماعى ارزش انسان به خدمات اوست؛ آن‌گونه که هرچه این خدمات ارزنده‌تر و گسترده‌تر باشد، تأثیر وجود فرد در جامعه فزون‌تر است و به همین‌رو می‌توان او را در بُعد اجتماعى موفق‌تر دانست. بر این بنیاد می‌باید هر فرد در فرایند انتخاب خود دقت کافی کند تا متناسب با توان و استعداد خود در صنفى قرار گیرد که بهره بیشترى برساند. پس از انتخاب نیز باید توان خود را براى ارتقاى سطح خدمات خویش بالاتر برد. (6)
ایمان و معرفت ارزش بُعد فردى وجود انسان در همه اعصار است و خدمتگزارى، ارزش بُعد اجتماعى او. در واقع «مؤمن خدوم»، خود را به افق کمال و عبودیت خدای تعالی نزدیک می‌گرداند و با صفت خدمت، جامعه را به سوی کمال گسیل می‌دارد. نتیجه رشد اخلاقى در بُعد فردى تربیت «انسان پاک» و حاصل رشد اخلاقى در بعد اجتماعى نیز تشکیل «جامعه پاک» است (7) و البته بدیهى است که هدف دوم در طول هدف نخست و وسیله‌اى براى تحقق آن است.
توصیه به برآوردن نیازمندی‌هاى مؤمنان در معناى گسترده خود، توجه به همین خدمت اجتماعى است. رسول اکرم(ص) فرمود: «کسی که به امور جامعه اسلامى اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست». (8)
امام على(ع) نیز می‌فرماید: «برترین مردم کسى است که فایده بیشترى براى دیگران داشته باشد». (9)
از این بیانات آشکار می‌گردد که انسان در میانه اجتماع، حق ندارد تنها به امور عبادى بپردازد، بلکه تا وقتى در جامعه اثرگذار است، در این خصوص وظیفه‌اى مهم بر دوش دارد. انسان مؤمن معاصر همان‌گونه که درپى تحقق «انسان آرمانى» است، به «جامعه آرمانى» نیز می‌اندیشد و براى این منظور درپى آن است که مهارت‌ها و توانایی‌هاى لازم را به‌دست آورد.
3. شناخت موانع حرکت معنوی
براى حرکت معنوی و بازگشت واقعی به معنویت و بندگی خداوند در دوران معاصر، هم باید راه را شناخت، هم باید انگیزه رفتن داشت و هم باید از همه توان براى طى آن استفاده کرد. بنابراین جسم و ذهن و دل باید به‌کار گرفته شود تا انسان به مقصود خود برسد. موانع و دشواری‌هاى این راه بر سه‌گونه است: یا توان حرکت را سلب می‌کند، یا مانع شناخت درست هدف، راه یا ضرورت حرکت می‌شود که در این صورت گمراهى پدید می‌آید و یا انگیزه و شور حرکت را می‌ستاند. این موانع را می‌توان چنین نیز برشمرد: مانع شناختى، مانع انگیزشى و مانع رفتارى.
همچنین پاره‌اى از موانع حرکت معنوى انسان غیراکتسابى و غیرارادى است. از آن‌جا که آفرینش، بدون تفاوت امکان‌پذیر نیست، انسان به اقتضاى آفرینش ویژه خود و به دلیل شرایط خاص جسمى و روحى با محدودیت‌هایى روبه‌رو است که بی‌شک از حوزه اختیار او بیرون است. از سویى دیگر، موجودات عالم از جمله انسان‌ها متفاوت آفریده شده‌اند و به همین‌رو برخى از آنها محدودیت‌هاى کمترى دارند و برخى با موانع بیشترى روبه‌رویند. در واقع در طبیعتِ انسان پاره‌اى از موانع طبیعى و غیراکتسابی در راه رشد او قرار داده شده است.
شرایط تاریخى، اجتماعى، جسمانى، ذهنى و روحیات وراثتى، هریک اندکى جبرآفرین‌اند. مثلاً در شرایط تاریخى امروز که ارتباط بیشترى فراهم است، امکان دست‌یابى به حقیقت و رشد اخلاقى افزایش یافته و مسئولیت انسان‌ها نیز افزون گشته است. دست‌کم می‌توان سه‌گونه مانع وراثتى را برشمرد: کم‌بهرگى هوشى، روحیات مزاحم و شرایط جسمانى محدودکننده. البته این موانع را می‌توان در پرتو قدرت اراده مرتفع کرد.
بی‌ گمان ثروت و شهرت حقایقى خارج از وجود انسان‌اند، از این‌رو؛ فزونى آنها هرگز به معناى رشد حقیقت وجودى او نیست؛ همان‌گونه که شهرت و محبوبیت و جلب‌نظر دیگران نیز به کوچکى و بزرگى و منزلت واقعى او ارتباطى ندارد. اما در این میان بی‌تردید علم و آگاهى از نوعى دیگر است؛ چنان‌که با جان آدمى درمی‌آمیزد و هویت و شخصیت او را دیگرگون می‌سازد. از همین‌رو، افزایش علم و آگاهى براى انسان کمال واقعى به‌شمار می‌رود. بنابراین، بزرگى وجود انسان به میزان علم و درک و معرفت او است. به بیان امام على(ع): «اندازه وجود هر کسى همان است که می‌داند». (10)
انسان با افزایش آگاهى و معرفت خود می‌تواند به جهانى دیگر درآید. گوهر وجود او از همین یافته‌ها و آگاهی‌ها شکل گرفته است. در ‌واقع معرفت، دایره هستى انسان معاصر را توسعه می‌بخشد و ابعاد وجود او را بزرگ‌تر می‌کند. پس کمال انسان معاصر در به‌دست آوردن معرفت بیشتر است.
4. پیروی نکردن از هواى نفس
عمده‌ترین مانع سعادت انسان در همه اعصار و عامل سقوط او را باید در درون جان او جست: «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک »؛(11) «بدترین دشمن تو نفس توست که در میان دو پهلوى تو قرار دارد». در آفرینش انسان این نکته درخور توجه است که آدمى، هم ظرفیت رشد و کمال را در درون خود دارد و هم عامل سقوط و پستى و شقاوت را که از آن به هوای نفس یاد کرده‌اند.
در وجود انسان، هم میل به کمال و گرایش به سعادت وجود دارد و هم میل به بهره‌مندى بی‌کران از لذایذ و بهره‌هاى مادى، اما با این تفاوت که میل‌هاى مادى و غریزى – مانند خوردن و خوابیدن- معمولاً فعلیت دارند و خودبه‌خود شکوفا می‌شوند، ولى تمایلات دیگر بالقوّه‌اند و در شرایط و محیط‌هاى خاصى به فعلیت می‌رسند.
بی‌شک خواسته‌هاى انسان بسیار متنوّع و متفاوت است و او در این دنیا نمی‌تواند به همه آرزوهاى خود دست یابد؛ چرا که این گرایش‌ها اغلب با هم در تضادند. «خوردن و خوابیدن و خوش بودن» و همچنین «به‌دست آوردن علم»، خواسته همه انسان‌ها است، اما این دو با هم در تقابل‌اند؛ بدین بیان که پیگیرى خواسته اول مانع از خواهش دوم و پیگیرى خواسته دوم مانع از رسیدن به آرزوى اول است. روشن است که با تن‌آسایى و خوش‌گذرانى و لذت‌جویى نه می‌توان به موفقیت بالاى علمى رسید و نه به هیچ موفقیت دیگرى. از این جهت، ناگزیر باید از برخى هواها و خواهش‌ها چشم پوشید.
در چنین تزاحمى حکم قاطع عقلى، محدود ساختن لذایذ مادى و تلاش براى رسیدن به کمال و لذت معنوى است. آنان که دوراندیش و عاقل‌اند، از میان این دو دومى را برمی‌گزینند، اما کسانی که اسیر خواهش‌هاى زودگذر خود هستند، نمی‌توانند از این لذایذِ ناپایدار بگذرند بدین‌سان از لذایذ معنوى محروم می‌مانند. بنابراین، براى رسیدن به مقصد باید با نیروهاى درونى مزاحم که ما را به امور کم‌اهمیت سرگرم می‌دارد، درافتاد.
هواى نفس همان‌گونه که مانع رسیدن به موفقیت مادى و اجتماعى است، مانع رسیدن به مقامات معنوى و روحانى نیز می‌شود. بی‌تردید براى رسیدن به کمالات معنوى و اخلاقى باید رنج کشید و بر دسته‌اى از تمایلات غریزى و خواسته‌هاى لذت‌بخش دنیوى پا نهاد. در احادیث از این اقدام به جهاد اکبر یاد شده که بسیار سهمگین‌تر از قرار گرفتن در صحنه نبرد ظاهرى است.
نقطه مقابل پیروى از هواهاى نفسانى، قدرت کنترل خویش، مهار آرزوهاى طبیعى و تسلط بر امیال و گرایش‌هاى مادى است. انسان اخلاقی کسى است که احساسات و هیجانات خود را کنترل می‌کند و بدون اراده و دست‌بسته تحت‌تأثیر درخواست‌هاى خوشایند درونى قرار نمی‌گیرد و هرگز نسبت به خود احساس ضعف و زبونى نمی‌کند. در وجود چنین کسى «عقل» بی‌گمان امیر بر هوى است، نه اسیر آن.
مهم‌ترین مصداق پیروى از هواى نفس، ارتکاب گناه است. نافرمانى خدا بزرگ‌ترین عامل سقوط معنوى انسان به‌شمار می‌رود. خداوند از باب لطف و کرم خود آنچه برای کمال انسان ضرورى بوده، واجب و آنچه مانع جدى این حرکت بوده، حرام شمرده است. بر همین بنیاد، همه مربیان بزرگ، آغاز حرکت معنوى آدمى را طاعت خدا در انجام واجبات و ترک امور حرام می‌دانند و به عنوان اولین و مهم‌ترین دستورالعمل معنوى بر آن تأکید دارند.
5. دوری از دنیازدگی
دنیا به همه مظاهر دلربا و فریباى مادی که براى آدمى جذابیت دارد و او را به سوى خود فرامی‌خواند، اطلاق می‌شود. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «دنیادوستى جانمایه هر اشتباهى است». (12)
قرآن کریم نیز می‌فرماید:
«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرٌ …»؛ (13) «بدانید که زندگى دنیا، در حقیقت، بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر است».
تأثیر دنیا بر انسان از طریق تحریک موانع درونى است. اگر انسان در درون قدرتمند باشد و از عوامل درونى متأثر نگردد، هیچ‌گاه عناصر بیرونى مانع حرکت او نخواهد شد. مظاهر دنیا این‌گونه آدمى را می‌فریبد که با تحریک پیاپى امیال انسان، مقاومت او را درهم می‌شکند و فکرش را از حرکت به سمت کمال باز می‌دارد و به دنیاجویى مشغول می‌کند.
ثروت و فقر از موانع بیرونی‌اند که موجب دل‌مشغولى و فراموش کردن هدف (قرب حق) می‌گردند. تأثیر تدریجى این عوامل مخرب به‌گونه‌اى است که حتى امام معصوم از آنها به خدا پناه می‌برد. شاید نغزترین و کوتاه‌ترین وصف دنیا این تعبیر زیباى امیرمؤمنان علی(ع) باشد: «فریب می‌دهد، آسیب می‌رساند و می‌گذرد». (14)
6. دوری از طاغوت
طاغوت به هر عامل بیرونى گفته می‌شود که با استفاده از قدرت خود، حیطه اختیار دیگران را در رشد و تعالى محدود می‌سازد و آنان را از مسیر هدایت بازمی‌دارد. این واژه را چنان که از نامش پیداست، به کسى می‌گویند که بر خداوند طغیان کرده و از تحت ولایت و سرپرستى او خارج شده و دیگران را به خود می‌خواند. وظیفه انسان‌ها در برابر طاغوت کفر ورزیدن بدان است؛ بدین بیان که از حوزه نفوذ و سرپرستى او خارج شوند و به خواسته‌هاى او تن ندهند. (15)
اطاعت از طاغوت و تسلیم بی‌چون و چرا در برابر او در بیان قرآن کریم «عبودیت طاغوت» نامیده شده است. (16) عبادت در مفهوم قرآنى، تسلیم و اطاعت مطلق در برابر قدرت واقعی یا پندارى است، خواه از روى رغبت باشد یا از سر اجبار و خواه همراه با حس تقدیس معنوى باشد، یا بدون آن.
نکته آخر این‌که طاغوت در روزگار معاصر چهره‌اى متفاوت یافته است. به بیانى طاغوت در اعصار پیشین در فردى سرکش و مقتدر مانند فرعون و نمرود تجلى می‌یافت، اما امروزه به یک نظام پیچیده و گسترده بدل شده است؛ نظامی که در ابعاد آموزشى و اقتصادى و نظامى، از امکانات بسیار و برنامه‌ریزى دقیق براى سلطه بر ملت‌ها بهره می‌برد.
______________________________
1. «ان الراحل الیک قریب المسافه»؛ سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1409ق، ج 1، ص 68.
2 . «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ»؛ انفال(8)، آیه 22.
3 . «وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ»؛ یونس(10)، آیه 100.
4 . «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ»؛ بقره(2)، آیه 31.
5 . کهف(18)، آیه 65.
6 . قصص(28)، آیه 26: «إِنَّ خَیْرَ مَنْ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ».
7 . ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق، ج 4، ص 148 – 154.
8 . «مَن اصبَحَ لایَهتَمَّ بأُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بمُسلِم»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق، ج 2، ص 163.
9 . «افضَلُ النّاسِ انفَعُهُم لِلنّاسِ»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق، ص 192.
10 . «قدر کلّ امرى ء ما یحسنه »؛ غرر الحکم و درر الکلم، ص 500.
11 . ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق، ج 1، ص 59.
12 . «حب الدنیا رأس کلّ خطیئه»؛ الکافی، ج 2، ص 131.
13 . حدید( 57)، آیه 20.
14. غرر الحکم و درر الکلم، ص 36.
15. بقره( 2)، آیه 256.
16 . زمر( 39)، آیه 17.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد