۱۳۹۴/۱۲/۲۶
–
۷۵۴ بازدید
دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید، پیش از پرداختن به پاسخ این سوال لازم است به عنوان مقدمه اشاره نماییم در اکثر انقلابهای جهان تندروی یکی از خصایص انقلابها بوده است و در واقع به دلیل اینکه جریان انقلاب جریانی است که باعث هرج ومرج و لجام گسیختگی و از دست رفتن رشته امور می شود معمولا غیر قابل کنترل می گردد و در اکثر مواقع بغض ها و کینه هایی که منجر به بروز انقلاب شده است باعث می شود تا پس از پیروزی انقلاب تصمیمات خارج از کنترل، عجولانه و عمدتا از سر احساس گرفته شود که بعدها از آنها با عنوان «تندروی» یاد می شود . معمولا از آنجایی که انقلابها بر اثر شورش و طغیان بر علیه حاکمان ظالم و فاسد آغاز و به انجام می رسد این قبیل برخوردهای خشونت آمیز پس از پیروزی انقلاب بیش از هر کس دامن چنین حاکمان و طرفداران آنها را می گیرد به گونه ای که در جریان انقلابهای بزرگ دنیا از جمله انقلاب کبیر فرانسه که افتخار غربی ها بوده و از آن به عنوان طلیعه ای بر آزادی های مدرن و اهتمام به حقوق بشر یاد می شود شاهد بزرگترین جنایتها بر علیه حاکمان سابق و هواداران آنها و نقض صریح حقوق بشر و به ویژه حقوق بی گناهان بوده ایم و حتی این تندروی ها به گونه ای بوده است که دامنگیر خود انقلابیون هم شده است . به عنوان مثال پس از پیروزی انقلاب فرانسه علاوه بر اعدام لوئی شانزدهم چنان جوی از خشونت انقلابی و تندروی ها آغاز شد که تاریخ نویسان بر اساس آن معتقدند دیکتاتوری جمهوری خواهان کمتر از استبداد سلطنتی نبود . در پاریس 1376 نفر اعدام شدند که از آن جمله لاوازیه شیمیدان معروف و مالزرب و آندره شید شاعر را می توان نام برد . (آلبرماله ، تاریخ قرن هجدهم و انقلاب کبیر فرانسه و امپراتوری ناپلئون ، ترجمه رشید یاسمی ، تهران ، دنیای کتاب ، 1363، ص248) . بعد از آن ژاکوبن ها زمام امور رابه رهبری روبسپیر بدست گرفتند(کمیته نجات ملی)این دوره خونبارترین دوره ی انقلاب فرانسه می باشد.گفته می شود در این دوره حداقل 17000نفر اعدام شدند.الزامی به رعایت مقررات قضایی نبود.حق استیناف و فرجام خواهی از میان رفت.از جمله کسانی که اینگونه کشته شدند ماری انتوانت بود.روبسپیر حتی دانتون از سران انقلاب را نیز به تیغ گیوتین سپرد. این مساله باعث وحشت در میان رهبران انقلاب فرانسه شدهیچ کس جرات مخالفت با روبسپیر را نداشت.سرانجام سه تن از کسانیکه به اعدام لویی 16 رای داده و سپس برای سرکوب شورشها به ایالات رفته بودند بر علیه رو بسپیر متحد شدند. این سه نفر به روبسپیر حمله کرده حکم دستگیری وی را از کنوانسیون می گیرند.طرفداران روبسپیر او را از زندان فراری می دهند.بدستور کنوانسیون با حمله نیروهای نظامی روبسپیر مجددا دستگیر و محاکمه شد و سر وی و یارانش جدا شد و به این ترتیب کودتای نهم ترمیدور (27 ژوئیه 1794) به سقوط و اعدام روبسپیر انجامید . (نقل از احمد نقیب زاده ، تاریخ دیپلماسی و روابط بین الملل ص46) همین تندروی ها و خشونت ها را در سایر انقلابهای بزرگ جهان که معمولا با افتخار از آنها یاد می شود شاهد هستیم به گونه ای که حوادث وحشتناک روسیه از حدود تصور و تخیل ما در می گذرد . آماری که از روزهای اول پیروزی بلشویکها به دست داده شده و در اسناد کنگره آمریکا نیز ثبت گردیده اند حکایت از این دارند که در همان سالهای اول به دست گرفتن قدرت توسط بلشویکها : 28نفر اسقف و اسقف اعظم ، 6776نفر کشیش ، 6765نفر آموزگار ، 8500نفر پزشک ، 54000نفر افسر ارتش ، 260000نفر سرباز ، 150000نفر افسر پلیس ، 48000نفر ژاندارم ، 355000نفر روشنفکر ، 198000نفر کارگر ، 915000نفر دهقان به همراه امپراتور و اعضای خانواده اش در آن کشور به قتل رسیدند .(لوئیس مارشالکو ، فاتحین جهانی ، ترجمه عبدالرحیم گواهی ص 56) در مورد اعدام خانوادگی تزار نیز در تاریخ آمده است : ۹ ماه پس از پیروزی انقلاب بلشویکی روسیه و ۱۶ ماه پس از تفویض اختیارات، ۱۶ ژوئیه سال ۱۹۱۸ نیکلای دوم تزار مستعفی روسیه، همسر و فرزندانش که در سیبری به حالت تبعید به سر می بردند اعدام شدند و با اعدام آنان به دودمان رومانوف بر روسیه پایان داده شد. تصمیم اعدام که از سوی کمیته محلی انقلاب گرفته شده بود در مورد تزار، همسرش الکساندرا، پسرش (ولیعهد سابق) الکسیس، چهار دختر تزار و نوکران آنان انجام شد و همانجا دفن شدند. (نقل از سایت آفتاب) این در حالی است که حتی اگر تزار را به عنوان مقصر بدبختی های مردم روسیه بدانیم بی شک دختران او و یا حداقل نوکران او هیچ کاره بوده و این کار جز با منطقی کور قابل توجیه نیست . در جریان انقلاب آرژانتین نیز که در ژانویه 1919 به وقوع پیوست ، قربانیان آن تنها در شهر بوئنوس آیرس مشتمل بر 800 قربانی و 4000 مجروح بود (لوئیس مارشالکو ، همان ، ص57) بنابر این با توجه به ماهیت انقلاب و سوابق تاریخی اوضاع پس از پیروزی انقلاب احتمال و امکان هر گونه از دست رفتن زمام امور ، خشونت و تندروی در هر انقلابی انتظار می رود اما در مورد انقلاب اسلامی ایران می توان گفت مساله خشونت و تندروی ها پس از انقلاب اسلامی تبدیل به یکی از وجوه تمایز میان انقلاب اسلامی ایران و سایر انقلابها شده است چرا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و علیرغم فعالیت دهها گروه و جبهه سیاسی با انواع مرامها و ایدئولوژی های متضاد ، امام خمینی ره به عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی و معمار اصلی آن اجازه هر گونه تندروی و خشونت غیر مجاز را به هیچ فرد و گروهی نداده و با درایت بی نظیری که داشتند نهایت تلاش خود را بکار می برند تا هر گونه احساسات غیر منطقی را کنترل نمایند . نتیجه این تدابیر این شد که در فضایی که انتظار هر گونه اقدام انقلابی صرفا احساسی و غیر عقلایی وجود داشت امام خمینی تدبیری را اندیشیدند که همه چیز در چارچوب مشخصی قرار گیرد و حتی محاکمه ها و اعدام ها نیز بر اساس رویه منطقی انجام گیرد به گونه ای که به هیچ فرد و گروهی اجحافی صورت نگیرد . در نتیجه همان زمان شاهد بودیم که برخی از اعضای خانواده پهلوی که ارتباطی با تباه کاری و فسادهای این خاندان نداشتند از جمله یکی از برادرزادگان خود شاه به نام علی پهلوی که بعدها نام خانوادگی خود را به اسلامی تغییر داد و با دربار و برنامه های آن هیچ ارتباطی نداشت تا مدتها در ایران زندگی می کردند و حتی همسر رضا شاه به نام ملکه عصمت الملوک دولتشاهی که هیچ ارتباطی با سیاست پهلوی ها نداشت در سال 1376 در ایران و درخانه مسکونی خود از دنیا رفت و حال آنکه با توجه به تجربیات انقلابهای دیگر حتی یکی از آنها نباید زنده می ماندند یا سایر کسانی که اعدام شدند نیز افراد مفسدی بودند که علیرغم اینکه جرایم آنها در مقابل ملت ایران بوده و عملکرد آنان به گونه ای بود که جرم شان به اصطلاح از نوع جرایم مشهود بود اما برای همه آنها دادگاه برگزار شد و آنها از خود دفاع کردند و یا افرادی که دارای جرایمی بودند که حکمشان اعدام نبود به تناسب جرایم خود محاکمه و مجازات شدند و رافت اسلامی در آن مقطع چنان شامل حال بقایای رژیم پهلوی شد که برخی از وابستگان به ساواک دچار توهم شده و از مخفی گاه های خود خارج شده و خواستار دریافت حقوق معوقه خود شدند ، نتیجه اینکه همه این امور و جلوگیری از تندروی ها تنها و تنها در سایه تدابیر رهبر کبیر انقلاب اسلامی در پرهیز دادن از حرکتهای غیر منطقی و غیر عادلانه صورت گرفت . البته در همینجا اشاره می کنیم که اصل وجود و امکان تندروی در حرکتهای انقلابی امری است که درهر صورتی نمی توان آن را کاملا و صد در صد منتفی دانست و ممکن است در این میان اقدامات خودسرانه ای هم صورت گرفته باشد که از سویی مورد تایید رهبر انقلاب نبوده است و از سویی دیگر این قبیل اقدامات چنان اندک بوده است که در حد هیچ به شمار می آید . اما در پاسخ به سوال اصلی شما باید بگوییم که خیانت ها ، جرایم و جنایت های امثال هویدا و سایر افرادی که اعدام شده اند به اندازه ای واضح و آشکار بود که جرم این افراد اصطلاحا از نوع جرایم مشهود تلقی شده و حتی می توان گفت که نیازی به دادگاه هم نداشتند با این حال امام خمینی ره ترتیباتی فراهم نمود که این افراد همچون سایر مجرمین در دادگاه حاضر شده و تمام روال دادگاه به صورت منصفانه ای طی شده و افراد پس از صدور کیفر خواست و دفاع از خود به محاکمه برسند و به نظر نمی رسد که جفایی در حق این افراد شده باشد که با توجه به اینکه بررسی تک تک اعدام شدگان آن سال ها امکان پذیر نمی باشد لذا به عنوان نمونه به اعدام هویدا می پردازیم: در مورد هویدا گفتنی است اگر چه خیانت وی به کشور و همکاسه بودن با شاه در جنایتهایی که انجام می داد مشهود می باشد (به گونه ای که شاه برای حفظ سلطنتش در ماههای آخر هویدا را هم قربانی کرد و ضمن انداختن تقصیر تمام جنایتها بر گردن هویدا او را به زندان انداخت) علت صدور حکم اعدام برای هویدا را می توان بامطالعه کیفر خواست صادره برای اعدام هویدا در یافت . متن کیفرخواستی که علیه او تنظیم شده بود به این شرح قرائت شد: «آقای امیرعباس هویدا، فرزند حبیبالله، به شماره شناسنامه 3542، صادره از تهران، وزیر سابق دربار شاهنشاهی منقرض، و نخستوزیر اسبق شاه سابق و ساقط، متهم است به: 1ـ فساد در ارض؛ 2ـ محاربه با خدا و خلق خدا و نائب امام زمان؛ 3ـ قیام علیه امنیت و استقلال مملکت با تشکیل کابینههای دستنشانده آمریکا و انگلیس و حمایت از منافع استعمارگران؛ 4ـ اقدام بر ضد حاکمیت ملی با حفظ سلطان دستنشانده آمریکا و دخالت در انتخابات قانونگذاری و عزل و نصب وزرا و فرماندهان با نظر سفارتخانههای خارجی؛5ـ واگذاری بی قید و شرط منابع زیرزمینی از نفت و مس و اورانیوم و غیره به بیگانگان؛ 6ـ گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا و همدستان اروپاییاش بر ایران، منجمله از طریق نابودی صنایع داخلی و تضعیف آنها در برابر رقبای خارجی و تبدیل ایران به بازار مصرف خارجی؛ 7ـ پرداخت درآمدهای ملی حاصل از نفت به شاه و فرح و نیز تسلیم این درآمدها به ممالک وابسته به غرب و سپس اخذ وام با نرخهای بالا و گزاف و شرایط اسارت بار از آمریکا و سایر دول غرب؛ 8ـ نابود ساختن کشاورزی و دامپروری و از بین بردن جنگلها؛ 9ـ شرکت مستقیم در فعالیتهای جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم؛ 10ـ دستهبندی با توطئهگران بینالمللی در پیمانهای سنتو و ناتو و سرکوبی ملتهای ایران و فلسطین و ویتنام، عضو فعال سازمان فراماسونری در ایران در لژ فروغی با توجه به اسناد موجود و اقرار شخص متهم؛ 11ـ شرکت در خفه کردن و ارعاب مردم حقطلب و استثمار شده ایران با دستگیری آزادیخواهان و کشتار مردم بیدفاع و ضرب و جرح و شکنجه و آزار آنان و نقض آزادیهای اساسی انسانی مصرح در قانون اساسی وقت و قوانین موجود همچون اعلامیه حقوق بشر و قوانین الهی از جمله توقیف روزنامهها و اعمال سانسور در مطبوعات و کتب؛ 12ـ مؤسس و اولین دبیرکل حزب استبدادی رستاخیز ملت ایران؛ 13ـ اشاعه فساد فرهنگی و اخلاقی و شرکت در تحیم پایههای استعمار از جمله شرکت در برقراری مجدد کاپیتولاسیون یعنی ایجاد قضاوت کنسولی در مورد آمریکاییان؛ 14ـ شرکت مستقیم در قاچاق هروئین در فرانسه، در معیّت حسنعلی منصور؛ 15ـ دادن گزارش خلاف واقع و اشاعه اکاذیب با انتشار روزنامههای دستنشانده و گماردن سردبیرهای جیرهخوار در رأس نشریات و سانسور اخبار و گزارشهای مجعول که تمام این اقدامات در اجرای توطئه استعمارگران بیگانه و سلطان دستنشانده به منظور اسارت و استعمار ملت ایران بوده است. سلطانی که بر حسب اقرار متهم به وسیله آمریکا روی کار آمده است. نظر به صورت جلسات هیأت دولت و گزارشهای شورای عالی اقتصاد و مقالات و شکایات شاکیان و فتاوی علما و مراجع تقلید و مندرجات روزنامه و اسناد به دست آمده از ساواک و اسناد موجود در نخستوزیری و شهادت دکتر آزمون وزیر کابینه متهم و شهادت آقای جعفریان و آقای نیکخواه در همین دادگاه و اظهارات و اقاریر شخصی متهم، چون وقوع جرایم منتسبه قطعی و محقق است، تقاضای رسیدگی و صدور حکم متهم و مصادره اموال وی را از پیشگاه دادگاه محترم دارد.»(روزنامه کیهان مورخه 19 فروردین 1358 شماره فوق العاده) در جلسه دوم دادگاه نماینده دادستان علاوه بر موارد اتهامی به فساد اطرافیان هویدا به فراماسونر بودن برخی از آنها، تغییر تقویم، وابسته کردن ارتش به مستشاران خارجی و اختصاص سالانه 24 میلیون تومان از طرف هویدا برای کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک اشاره کرد .(طیبه چراغی ، بازنگری شخصیت هویدا ، به نقل از سایت راسخون) حال با توجه به این کیفرخواست که بسیاری از بندهای آن به تنهایی برای صدور حکم اعدام وی کافی است هرگز نمی توان صدور حکم اعدام برای چنین فردی را غیر عادلانه دانست. سایر افرادی هم که اعدام شده اند به همین ترتیب بودند و هر کدام پرونده سیاهی از جنایت داشتند که هر بند آن برای صدور حکم اعدام کفایت می کرد که در راس آنها تلاش برای تحکیم رژیم مستبد و دیکتاتور پهلوی به ویژه در آخرین روزها بود و برخی از رجال وابسته به اندازه ای در تلاش برای بقای شاه جنایتکار حریص بودند که تا آخرین لحظه که بسیاری از وابستگان رژیم از سمت های خود استعفا می دادند، حاضر نشدند از مقام و منصب خود استعفا داده و یا حداقل به صورت ظاهری از مردم حمایت نمایند که از جمله آنها باید به غلامحسین دانشی نماینده آبادان اشاره کرد که علاوه بر اینکه از نمایندگی مجلس استعفا نمی داد مانع از استعفای سایر نمایندگان شده و حتی فرمایشات حضرت امام ره مبنی بر لزوم تعطیلی مجلس شاهانه را با اهانت پاسخ می داد و با اقداماتی که تا لحظه آخر انجام داد در جنایت هایی که رژیم در آن روزها در حق ملت ایران مرتکب می شد شریک شد و به همین دلیل پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سزای خیانت خود در حق ملت، رسید.