خانه » همه » مذهبی » فدائیان اسلام و تروریسم

فدائیان اسلام و تروریسم


فدائیان اسلام و تروریسم

۱۳۹۴/۱۲/۱۵


۱۸۴۰ بازدید

فدائیان اسلام و تروریسم




پرسش: سلام. اگر

تروریسم ناپسند بوده و یکی از دلایل برخوردهای شدید با منافقین همین تروریسم بوده

است، چرا گروههای فدائیان اسلام اقدام به ترور در دوران پهلوی می کردند؟ تفاوت داعش

با اسلام ناب محمدی(ص) در چیست؟


اگر چه

جریان فدائیان اسلام در تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی بود اما نمی توان خط مشی این

جریان را با خط مشیی که امروزه داعش در سرزمین های اسلامی برگزیده است یکسان گرفت.

امروزه داعش نه یک جریان اصیل اسلامی بلکه یک جریان کاملا انحرفی و آلت دست دشمنان

اسلام است که حتی اکثریت اهل سنت نیز آن را نمی پذیرند . این در حالی است که حرکت

نواب صفوی یک جریان اصیل اسلامی و انقلابی بود که بر مبنا و منطق اسلامی اصیل

استوار بود هر چند در این میان به دلیل فراهم نشدن زمینه های لازم برای تشکیل حکومت

اسلامی، در نهایت حرکت فدائیان اسلام ظاهرا راه به جایی نبرد و بسیاری از اعضای

گروه از جمله نواب صفوی به شهادت رسیدند.




پاسخ تفصیلی:



در مورد خط مشی فدائیان

اسلام و نقش ترور در این خط مشی نیز باید بگوییم اساسا در خط مشی حرکت های اصیل

انقلابی، ترور هرگز به عنوان خط مشی اصلی این حرکت ها مطرح نمی شود چنانکه امام

خمینی ره نیز بارها مخالفت خود را با حرکت های مسلحانه در جریان انقلاب اسلامی

ایران ابراز کرده بودند، بر این اساس خط مشی اصلی حرکت های اصیل اسلامی و انقلابی

مبتنی بر آگاه سازی مردمی و برانگیختن آنها برای قیام بر اساس موازین شرعی و دینی

بوده و اگر در مواردی ترور هایی صورت گرفته است اولا بسیار محدود و جزئی و ثانیا

مربوط به کسانی بوده است که خیانتشان به ملت و اسلام احراز شده است همچون هژیر و

رزم آرا، به گونه ای که بدون از میان برداشتن این موانع، امکان احقاق حقوق از دست

رفته ملت ایران میسر نبوده است چنانکه در جریان ملی شدن صنعت نفت، رزم آرا به عنوان

نخست وزیر، مهم ترین سد و مانع راه ملی شدن این صنعت مهم بود و با کشته شدن وی توسط

فدائیان اسلام، این مانع از میان رفت و طرح ملی شدن صنعت نفت طی چند روز به تصویب

نمایندگان مجلس رسید. در این میان نکته جالب توجه این است که خیانت افرادی همچون

هژیر و رزم آرا به اندازه ای آشکار بود که حتی خود حکومت نیز نتوانست با مسببان

ترور برخورد نموده و بالاتر اینکه علاوه بر علما و مراجع انقلابی بسیاری از رجال

سیاسی کشور از جمله نمایندگان مجلس نیز از این اقدام فدائیان حمایت کرده و حتی مجلس

شورای ملی نیز در 16 مرداد 1331 ماده واحده عفو خلیل طهماسی را به شرح زیر تصویب

رساند: «چون خیانت علی رزم آراء و حمایت او از اجانب به ملت ایران ثابت است بر فرض

این که قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد از نظر ملت ایران بی گناه و تبرئه شده و

شناخته می شود.»
[1]


آیت الله

کاشانى هم از قتل رزم آراء به عنون شدیدترین ضربه به پیکر استعمار یاد کرد و گفت

این عمل به نفع ملت ایران بود و آن ضربه عالى ترین و مفید ترین ضربه اى بود که بر

پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد
.
[2]همچنین

ایشان صریحا اعلام کرد که قاتل رزم آراء باید آزاد شود زیرا این اقدام او در راه

خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش انجام شده است و در حقیقت حکم اعدام وى را ملت

صادر کرده است و خلیل طهماسبى مجرى اراده ملت ایران بوده است
.
[3]


اگرچه

جریان فدائیان اسلام به رهبری مرحوم شهید نواب صفوی ره، در تلاش برای تشکیل حکومت

اسلامی بود اما نمی توان خط مشی این جریان را با خط مشیی که امروزه داعش در سرزمین

های اسلامی برگزیده است یکسان گرفت و به صرف برخی مشابهت های بسیار محدود ظاهری

میان این دو گروه که البته با کمی توضیح مشخص می شود که حتی در همین حد نیز مشابهت

وجود ندارد، این دو گروه را نمی توان از یک تفکر دانست، به عبارت دیگر امروزه داعش

نه یک جریان اصیل اسلامی بلکه یک جریان کاملا انحرفی و آلت دست دشمنان اسلام است که

حتی اکثریت اهل سنت نیز آن را نمی پذیرند و عملکرد آنان با مبانی که اهل سنت ارائه

می دهند نیز سازگاری نداردو به همین دلیل داعش را یک جریان اسلامی نمی توان دانست،

این در حالی است که حرکت نواب صفوی یک جریان اصیل اسلامی و انقلابی بود که بر مبنا

و منطق اسلامی اصیل استوار بود هر چند در این میان به دلیل فراهم نشدن زمینه های

لازم برای تشکیل حکومت اسلامی، در نهایت حرکت فدائیان اسلام ظاهرا راه به جایی نبرد

و بسیاری از اعضای گروه از جمله نواب صفوی به شهادت رسیدند. در این میان بررسی و

مقایسه میان دو جریان فدائیان اسلام و گروه داعش، مجال دیگری را می طلبد که در این

مختصر شاید نتوان حق آن را ادا کرد، از این روی به صورت کلی اشاره می کنیم که تفاوت

میان این دو جریان، تفاوت میان اسلام اصیل و ناب محمدی و یک جریان کاملا انحرافی

است که ارتباطی با اسلام ندارد.


خلاصه

سخن آنکه اسلام با کشتار انسان هاى بى گناه با هر عنوان و نام – ترور یا غیرترور –

و با هر انگیزه اى سیاسى یا مذهبى و … و از هر فرقه اى که باشد – مسیحى، یهودى یا

مسلمان – و در هر کجاى عالم که باشند و با هر وسیله اى مخالف است؛ بلکه این کار

جنایت است و باید محکوم و عامل آن مجازات گردد. اما در مورد اعدام هاى انقلابى که

در زمان قبل از انقلاب انجام مى گرفت، باید گفت که این اعدام ها دو نوع بودند:

الف. گروه هایى از آنان مانند هیأت مؤتلفه و فدائیان اسلام، پاى بند به

مسائل شرعى بوده و با مجتهدان و مراجع تقلید در ارتباط بودند و ترور آنها مستند به

حکم مجتهدى واجد شرایط درباره مفسد بودن و واجب القتل بودن افرادى (مانند هژیر،

کسروى، رزم آرا و …) صورت گرفته است. که بالتبع این عمل موافق قوانین اسلامى و

شرعى بوده است؛ چون فتواى مجتهد جامع شرایط از نظر قوانین اسلامى معتبر و حجت است.

ب. ترورهایى که براى اهداف صرف سیاسى یا و … بدون هیچ پشتوانه فقهى و شرعى

بوده (مانند ترورهایى که توسط مجاهدین خلق، کمونیست ها و … انجام مى شد)؛ از آنجا

که براساس موازین و هنجارهاى شرعى و ضوابط تعیین شده در فقه اسلامى نبوده است، نمى

تواند قطعاً مورد قبول اسلام باشد.


 




تفاوت داعش با اسلام ناب محمدی(ص):


در این

میان آنچه برای علاقه‌مندان به اسلام ناب محمدی و جویندگان راه حقیقت اهمیت دارد،

این است که بدون اسیر شدن در جوسازی‌های دشمنان اسلام، وجه تمایز میان اقدامات داعش

با سنت جاری در اسلام اصیل را مشخص و برای جهانیان تبیین کنند که چنین کاری نیازمند

تحقیقات گسترده اعتقادی، فقهی، تاریخی، سیاسی، اخلاقی و روانشناختی است، چرا که

میان داعش با اسلام ناب محمدی در همه این زمینه‌ها تعارض و تناقض به چشم می‌خورد که

برخی از این تعارضات، تناقضات و اختلافات به صورت مختصر عبارتند از:




1.


اختلاف در هدف‌گذاری


به طور

کلی اصلی‌ترین هدف کلیه ادیان آسمانی هدایت بشریت به سمت فلاح و رستگاری انسان‌ها

است که دین اسلام نیز از آن مستنثناً نیست تا جایی که خداوند متعال در قرآن کریم در

چندین آیه به تعابیر مختلف، هدایت را عامل اصلی دعوت انبیاء معرفی می‌کند، به عنوان

مثال خداوند متعال این هدف را چنین بیان می‌فرماید: «وجعلناهم

ائمه یهدون بامرنا
»
[4]

و یا در آیات متعدد قرآن را عامل هدایت معرفی می‌کند
[5]

و بر این اساس آنچه از منظر اسلام اصالت پیدا می‌کند، هدایت انسان‌ها است و به همین

دلیل پیامبر اسلام، نخست انسان ها را به سمت حق و حقیقت دعوت کرده و حرص عجیبی در

دلسوزی نسبت به هدایت انسان‌ها از خود نشان می‌داد تا جایی که وقتی کسانی را

می‌بیند که همچنان بر گمراهی خود اصرار می‌ورزند، به اندازه‌ای اندوهگین می‌شود که

خداوند هشدار می‌دهد که کم مانده است که از غصه و اندوه گمراه ماندن این افراد جانت

را از دست بدهی
[6]

و تا جایی که امکان داشت هرگز برای دعوت از نیروی نظامی و خشونت استفاده نمی‌کرد،

به گونه‌ای که اکثر غزوات و سریه‌هایی که رخ داده است، نوعی دفاع تلقی می‌شد، همچون

غزوه احد، خندق و حتی بدر و یا غزوات با یهودیان که در همگی، پیمان‌شکنی‌ها از

ناحیه یهود صورت گرفته بود و تنها در برخی غزوه‌ها که برخی سران قبایل با خودخواهی

و خیره‌سری تمام، مانع از شنیده شدن پیام اسلام توسط مردمان آن قبایل و هدایت یافتن

آنان می‌شدند، پیامبر(ص) مجبور به دست بردن به شمشیر به منظور برداشتن مانع دریافت

پیام حقیقت می‌شد.
[7]


لذا

پیامبر اسلام در هدف‌گذاری خود اصل را بر هدایت مردم گذاشته بود و همان طور که

اشاره خواهد شد در این مسیر از راهکارهایی استفاده می‌کرد که به هدف هدایت کمک کند

و در اثر همین راهکارها نیز مردم فوج فوج در دین خدا داخل می‌شدند، چنانکه به عنوان

مثال مردم قبیله همدان در یمن، تنها در یک روز و پس از خواندن نامه پیامبر توسط

امام علی(ع) به ایشان ایمان آوردند و پس از چند صباحی کل منطقه یمن، اسلام را با

رضایت خاطر کامل قبول کرد، این در حالی است که در این سو شاهد آن هستیم که گروهک

داعش، اصل را بر کشتن انسان‌ها بنا نهاده است و روش‌هایی همچون ترور کورکورانه و

قتل و خونریزی که طی آن انسان‌ها (با فرض اینکه واقعا گناهکار باشند) بدون اینکه

پیام حقیقت را بشنوند، جانشان را از دست می‌دهند، هرگز با هدف هدایت‌گری سازگاری

ندارد.


2.

تفاوت در مشروعیت جنگ

به عبارت دیگر داعشی‌ها تلاش دارند تا جنگ و خونریزی‌های خود را در راستای سنت

جهاد در اسلام عنوان کنند و آن را مشروع جلوه دهند و این در حالی است که جنگ‌های

صدر اسلام، جملگی با کفار و مشرکان بود، ولی جنگ‌هایی که امروزه در حال انجام است

علیه مسلمانان است و این در حالی که پیامبر(ص) اسلام هرگز با مسلمانان وارد جنگ

نشدند و لو اینکه اسلام آن‌ها ظاهری بوده و در واقع منافق تلقی شوند، چنانکه حتی با

شناخته شده‌ترین چهره‌های نفاق که همگان از آن باخبر بودند؛ همچون عبدالله بن ابی و

یا حتی کسانی که نفاقشان را در توطئه قتل پیامبر(ص) به هنگام بازگشت از جنگ تبوک

آشکار کردند، نیز برخورد جهادی و خشونت آمیز انجام ندادند.


بر این

اساس حتی اگر داعشی‌ها معتقد باشند که مسلمانان غیر معتقد به عقاید داعش همچون

شیعیان، منافق باشند، باز هم جهاد علیه آن‌ها فاقد هر گونه مشروعیتی است، چرا که

علاوه بر مخالفت با سنت پیامبر(ص) مخالف صریح آیه قرآنی است که می‌فرماید: «وَلا

تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى  إِلَیکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا
»
[8]

چرا که بر اساس این آیه هیچ کس حق تعرض به کسانی که به نحوی همچون بیان عبارت

«السلام»، مسلمان بودن خود را اعلام می‌کنند ندارد، چنانکه مفسران شیعه و سنی نیز

به همین نکته تصریح کرده‌اند.


در واقع

این آیه در شأن کسانی نازل شده که با بیان قول «السلام» مسلمان بودن خود را اظهار

می‌کردند، ولی با این وجود، افرادی به ناحق آنان را غیر مسلمان خطاب کرده و آن‌ها

را کشته بودند که در این آیه خداوند متعال به آن‌ها گوشزد می‌کند
[9]

که اگر کسی اظهار اسلام نماید، باید از او قبول کرد و نباید به او تهمت غیر مسلمان

بودن زد و یا به این بهانه مجوز قتل وی را صادر کرد، در این میان برخی داعشی‌ها با

استناد به آیاتی همچون «یا أَیهَا النَّبِی جاهِدِ

الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیهِمْ
»
[10]

و با زدن برچسب منافق به شیعیان و مخالفان مسلمان خود، مقاتله با آنان را دستور خدا

و پیامبر(ص) معرفی می‌کنند و این در حالی است که در صورتی که بخواهیم به سیره نبوی

و نظرات مفسران مراجعه کنیم در خواهیم یافت که اساساً از نظر قرآن، مقاتله شامل

منافقان نمی‌شود.


به عبارت

دیگر جهاد مذکور در آیه، اگر چه جهاد با کفار و منافقان با یکدیگر است، اما طبق

تصریحات مفسران و روایاتی که وجود دارد جهاد در اینجا معنای عامی دارد که مقاتله

یکی از آن‌ها بوده و صرفاً شامل کفار می‌شود، اما جهاد با منافقان به گونه دیگری

است که این گونه، هر چه باشد، مقاتله نیست، در این زمینه می‌توان به دیدگاه آلوسی

از مفسران مورد قبول وهابیت اشاره کرد که معتقد است جهاد معنایی اعم از قتال دارد و

قتال اختصاص به کفار داشته و جهاد با منافقان صرفاً جهاد با زبان و امثال آن همچون

وعظ و الزام حجت و … است.
[11]


سیدقطب

نیز در تفسیر خود در این زمینه معتقد است: «در زمینه جهاد و شدت گرفتن بر منافقان

اختلافی است که آیا باید با شمشیر باشد با آن‌ها مقاتله شود و یا در معامله و نوع

برخورد با آن‌ها و رسوا کردن نیات شوم آن‌ها باید شدت صورت گیرد اختلافی است و

البته آنچه واقع شده است این است که پیامبر(ص) منافقان را نکشت».
[12]




3. تفاوت در روش‌ها


به عبارت

دیگر از آنجایی که هدف‌گذاری پیامبر(ص) و آنچه پیامبر برای آن اصالت قائل بود ،

هدایت بشریت بود و نه قتل و خونریزی و یا اسلام اجباری، لذا پیامبر اسلام(ص) از

روش‌هایی استفاده می‌کرد که بیشترین تأثیر را در جهت جذب کفار و مشرکان داشته و

فاقد هر گونه نفرت افکنی بود، از این روی خداوند متعال به پیامبر اسلام(ص) توصیه

می‌کند که در مسیر هدایت از روش حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن
[13]

بهره بگیرد، از طرف دیگر با توجه به اینکه پیامبر اسلام(ص)، پیامبر رحمت و مهربانی

بود، تلاش می‌کرد تا مهر و محبت را اساس کار تبلیغی خویش قرار داده و از هر گونه

اقدامی که نفرت از اسلام را به دنبال داشته باشد اجتناب کند و به همین دلیل بسیاری

از قبایلی که به ایشان گرویدند مسحور اخلاق والا و متعالی ایشان و یا مبلغانی که از

طرف ایشان به این مناطق اعزام می شدند قرار می‌گرفتند که هم در قرآن بدان اشاره شده

است
[14]

و هم در اسناد تاریخی که توسط شیعه و سنی نقل شده بدان اشاره شده است.


به عنوان

مثال پیامبر(ص) هنگامی که معاذ بن جبل را برای تبلیغ دین اسلام به یمن می‌فرستد، به

جای اینکه به وی توصیه‌ای درباره خشونت و سخت‌گیری بر آنان بنماید، چند توصیه مهم

می‌کند که از جمله آ‌ن‌ها چنین است: «یسر و لا تعسر و بشر

و لا تنفر
»؛
[15]

یعنی بر آنان سهل بگیر و سخت نگیر و به آنان بشارت بده و نفرت‌پراکنی نکن، این در

حالی است که روش داعش در پیشبرد اهداف خود، حتی اگر با ادعای گسترش اسلام اصیل

باشد، مبتنی بر خشونت حداکثری و نفرت‌پراکنی است تا جایی که همین رفتارها باعث شده

است تا نوعی رعب و وحشت از اسلام در دل کسانی که روزگاری فوج فوج به اسلام

می‌گرویدند به وجود آمده و جریان‌های اسلام ستیز با دستاویز قرار دادن جنایت‌های

نفرت‌پراکن داعشی‌ها جنگ تبلیغاتی و حتی عملی عظیمی علیه اسلام ناب محمدی(ص) به راه

اندازند که نامه اخیر مقام معظم رهبری خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی گامی

مهم در راستای مقابله با این موج غلط تبلیغاتی ارزیابی می‌شود.




4. مغایرت رفتارهای داعش با احکام صریح اسلام در حوزه جهاد


به عبارت

دیگر حتی اگر رفتارهای داعشی‌ها را در قالب سنت جهاد در اسلام ارزیابی کنیم (هر چند

همان گونه که پیش از این نیز اشاره شد اصل مشروعیت جهاد با مسلمانان فاقد مبنا و

مغایر با سنت جهاد است که در مقابله با کفار و مشرکان بود) باز هم نمی‌توان داعش را

با اسلام ناب محمدی مورد مقایسه قرار داد و مثلاً مدعی شد داعش به سبک مسلمانان صدر

اسلام می‌جنگد، بلکه بالعکس می‌توان مدعی شد داعش دقیقاً به سبک مشرکان صدر اسلام

رفتار می‌کند و نه مسلمانان که این از رفتارهای جنایتکارانه داعش در صحنه جنگ و

درگیری کاملاً مشهود است، چرا که رفتارهایی از این گروهک سر زده می‌شود که مغایر با

اولیه‌ترین احکام فقهی و شرعی جنگ و جهاد است، به عنوان مثال مثله کردن جنازه و

خوردن اعضای بدن، اقدامی است که جز از مشرکانی همچون هند جگر خوار، در تاریخ نشان

دیگری از آن یافت نمی‌شود، همچنین اسلام هرگز اجازه قتل اسیران و به ویژه گروگان‌ها

و یا سوزاندن آن‌ها را در آتش نمی‌دهد، همچنین اسلام هرگز اجازه کشتار کودکان، زنان

و پیران زمین‌گیر را نمی‌دهد تا جایی که حتی در برخی روایات از کشتن زنی که در

دارالحرب وارد جنگ با مسلمانان شده است نیز تا جایی که امکان داشته باشد پرهیز داده

شده است
[16]

که به این ترتیب حکم کشتن زنان و کودکان در دارالاسلام به طریق اولی مشخص می‌شود.
[17]


این در

حالی است که داعشی‌ها به هیچ کسی حتی زن و کودک و کهنسال رحم نمی‌کنند و همه را از

دم تیغ می‌گذرانند و حتی گفته می‌شود این اقدام خود را مستند به فتاوای برخی مفتیان

وهابی می‌کنند.
[18]




5. شهادت اکثریت علمای مسلمان


شهادت

اکثریت علمای مسلمان اعم از شیعه و سنی مبنی بر غیر اسلامی بودن رفتارهای داعش نیز

دلیل خوبی بر غیر قابل مقایسه بودن رفتارهای این گروهک با اسلام اصیل است تا جایی

که حتی افراطی‌ترین علمای مذهبی وهابی نیز حکم به غیر اسلامی بودن داعش و رفتارهای

آن داده‌اند، چنان که مدتی قبل عبدالعزیز آل شیخ مفتی اعظم عربستان و رئیس هیأت

علمای ارشد عربستان سعودی که جزء افراطی‌ترین علمای وهابی این کشور است، در

اظهاراتی پیرامون داعش اعلام کرد: «گروه‌های افراطی مانند داعش، جبهة النصره و

اخوان المسلمین در گمراهی به سر می‌برند و ارتباطی با اسلام ندارند … اگر به دقت

نگاه کنیم می‌بینیم که (این گروه‌ها) به اسلام ارتباطی ندارند. اینها به آراء و

نظرشان لباس اسلام پوشانده‌اند و مردم را فریب می‌دهند. اینها گمراهند. خون مردم را

مباح شمردند و عرض مردم را هتک کردند و اموالشان را غارت و در زمین فساد پراکندند و

به ناحق همه کشورها را تاراج کردند».
[19]


مواضع

شیعه در قبال این گروه جنایتکار نیز کاملاً مشخص است و به همین دلیل نیازی به بیان

آن وجود ندارد، نتیجه آنکه مشابهت‌سازی میان داعش با اسلام ناب محمدی(ص) ادعایی

بی‌دلیل است که فاقد هر گونه مبنای منطقی و تاریخی است و شواهد متعددی وجود دارد که

اثبات می‌کند میان این دو نه تنها هیچ نسبتی وجود ندارد، بلکه داعش گروهی است که بر

خلاف اسلام عمل می‌کند.


 


 


 

 




‌پی‌نوشت‌ها:






[1]
نصر الله شیفته، زندگی نامه و مبارزات دکتر مصدق،

تهران: نشر کوش، 1370، ص 127





[2]
مجله 15 خرداد، شماره 19-20، سال چهارم، زمستان

1374






[3]
 سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران،

قم: انتشارات اسلامی، 1361، ص 354






[4]
انبیاء/73






[5]
بقره/2 و 185، آل  عمران/138 و …






[6]
شعراء/3






[7]
برای مطالعه در این زمینه رک: جهاد در اسلام و

اهداف آن، سایت اندیشه قم،


http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=11319&t=qa






[8]
نساء/94






[9]
به عنوان مثال رک: سید قطب، فی ظلال القرآن، ج 2،

ص 737، همچنین زمخشری، کشاف، ج1، ص552






[10]
توبه/73






[11]
روح المعانی، ج 5، ص 327






[12]
فی ظلال القرآن، سیدقطب، ج 3، ص 1677






[13]
ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ

الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی  هِی أَحْسَن ،

نحل/125






[14]
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ

لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک، آل

عمران/159






[15]
سیره ابن هشام، ج 2، ص 159






[16]
در یکی از روایت‌ها امام صادق (ع) در این زمینه

چنین می‌فرماید: «لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ قِتَالِ النِّسَاءِ

وَ الْوِلْدَانِ فِی دَارِ الْحَرْبِ إِلَّا أَنْ یقَاتِلُوا فَإِنْ

قَاتَلَتْ أَیضاً فَأَمْسِکْ عَنْهَا مَا أَمْکَنَکَ وَ لَمْ تَخَفْ

خَلَلًا فَلَمَّا نَهَى عَنْ قَتْلِهِنَّ فِی دَارِ الْحَرْبِ کَانَ فِی

دَارِ الْإِسْلَامِ أَوْلَى » یعنی پیامبر نهی کرد از کشتن زنان و کودکان

در دار الحرب مگر اینکه آنان نیز وارد قتال شوند، با این حال حتی اگر زنی

وارد قتال شد نیز باز هم تا جایی که امکان دارد از کشتن او صرف‌نظر کن، پس

وقتی پیامبر در دار الحرب کشتن زنان را ممنوع ساخته است در دار الاسلام به

طریق اولی ممنوعیت مشخص است. اصول کافی، ج5، ص29.






[17]
در زمینه حقوق غیر نظامیان در جنگ رک: جنگ،

غیرنظامیان و حقوق بشردوستانه در اسلام، عوض نگهداری، ماهنامه علمی-ترویجی

معرفت، شماره 118، قابل دریافت از سایت مجله،


http://marifat.nashriyat.ir/node/364_19






[18]
رک: پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم،

http://fa.alalam.ir/news/1677321






[19]




خبرگزاری فارس
،


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930804000147




(سیدروح الله لطیفی کارشناس مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه

قم)


 

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد