۱۳۹۴/۱۲/۰۴
–
۶۵۵ بازدید
سلام .بهترین هدف یک طلبه چه چیزی می تواند باشد ؟اجتهاد یا تبلیغ ؟ چرا ؟
تبلیغ دین، و حفظ، ترمیم و بالندهسازی فرایند آن.
تربیت الهی انسانها و تزکیه نفوس
تلاش برای تحقق دین در سطح جامعه و اداره دینی نظام اجتماعی.
دفاع از دین در مقابل دشمنیها
آیندة کاری طلبه
شاید هر طلبهای در امتداد نگاه به آینده با این پرسشها روبرو شده باشد که یک طلبه سرانجام چه جایگاه اجتماعیای پیدا خواهد کرد و چه سرانجامی خواهد داشت؟ چه نقشها و شؤون اجتماعی در انتظار او است؟ کارکردهای طلبه، و خدمات تخصصیای که میتواند ارائه دهد، آینده کاری او و مأموریتی که باید بر عهده گیرد، غایات و مقاصدی که بر طلبگی مترتب است، اهداف کاری، و آفاق طلبگی یعنی افقهای دوردستی که شایسته است یک طلبه برای انتهای مسیر خود در نظر گیرد چیست؟ و به دیگر زبان شؤون تخصصی حوزویان و تیپهای تخصصی در عالم طلبگی کداماند و چگونه طبقهبندی میشود؟
برای پاسخ به این سوال از دو راه میتوان پیش رفت؛ راه اول مسیر استقرایی ـ از جزئی به کلی ـ است. یعنی با نظر به عملکرد شخصیتهای روحانی موفق و خدمات تخصصیای که طلاب در جامعه امروز بر عهده گرفتهاند، فهرستی تفصیلی و جامع از نقشهای اجتماعی حوزویان پدید آوریم و به صورتی پسآرا آنها را طبقهبندی و بسامان کنیم. راه دوم این است که به صورت پیشآرا و قیاسی ـ از کلی به جزئی ـ حرکت کنیم. یعنی نظام جامع رسالتهای حوزه را به دست آوریم و در امکانات محیطی و شرایط روز ضرب کنیم. این حرکت به یک آرایش پیشین منطقی از انواع فعالیتهای حوزه خواهد رسید که تکرار و تداخل در آن وجود ندارد و قابل تطبیق بر انواع فعالیتهای موجود میباشد. گویا بهترین روش این است که این دو حرکت را به صورت تلفیقی و مکمل دنبال کنیم. یعنی یک بار از آرمانها و غایات طلبگی آغاز کنیم و برای آن که تمام آن مقاصد محقق گردد وظایف، نقشها و تخصصهایی برای طلاب تعریف کنیم و یک بار نظر به انواع عملکردهای موفق موجود کنیم و از میان آن نقشهای تخصصی طلاب را تعریف کنیم. سپس حاصل این دو را با هم تلفیق نماییم.
در پاسخ به موضوع آینده کاری طلبه پیش از پرداختن به فروعات و جزئیات، و ارائه بحثهای عمیق و طولانی، لازم است یک جواب کوتاه و رسا و گویا داده شود تا طلبه، گرفتار کثرتها و فروعات نگردد و تکلیف خود را در یک جمله دریابد. این یک جمله پاسخ فوری و اجمالی به آن نیاز است که همواره در ذهن میماند و سنگ محکی برای آزمودن جزئیات خواهد شد.
اگر بخواهیم به این سوال یک جواب فوری و کوتاه دهیم و در یک جمله آینده کاری طلبه را معلوم گردانیم، باید این دو گزاره را به هم پیوند دهیم.
الف. انّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الأنبیاءِ؛
ب. هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی اْلأُمِّیّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکمَةَ
اگر علمای دین وارثان پیامبران هستند و پیامبران مأموریت تعلیم و تربیت را برعهده داشتهاند، طلبه در آینده کاری خود یا معلم است و یا مربی. طلبه یک عنصر فرهنگی است که به کار تعلیم و تربیت انسانها اشتغال دارد.
این پاسخ فشرده را به صورتی کاملا استقرایی میتوان تفصیل داد و تیپهای تخصّصی حوزویان را اینگونه ترسیم کرد:
محققان علوم دینی که به صورت تخصصی در زمینههای زیر به تولید علم و پژوهش مشغولاند؛
استنباط و تبیین عقاید اسلامی و نگرشهای کلان دین: فلسفه، کلام، و … .
کشف و تبیین نظامهای کلان دینی (سیاسی، اقتصادی، قضایی، مدیریتی، تربیتی، حقوقی، و …)
کشف و تبیین فرهنگ و ارزشهای دینی: معنویت، اخلاق، آداب، سبک زندگی، … .
کشف و تبیین قانون دینی و احکام فقهی.
مروجان و مبلغان آموزههای دینی به صورت:
استاد اخلاق؛ مبلّغ و گوینده مذهبی (برای عموم مردم)؛ مبلّغان تخصّصی (برای کودکان، نوجوانان، جوانان، دانشجویان، سربازان، ورزشکاران، کارگران، زندانیان، کشورهای خارجی، کاروانهای زیارتی، و…)؛ نویسنده و مؤلف؛ مدرّس (حوزه، دانشگاه، مدارس)؛ مربی (کودکان، نوجوانان، جوانان، و…)؛ محقّقان میانی؛ امام جماعت و مدیر مساجد، حسینیهها و هیأتهای مذهبی؛ مشاورین تخصّصی مانند مشاور امور خانواده (روحانی خانواده)، تربیت فرزند، مشاور اصناف، مشاور تولیدکنندگان آثار هنری مذهبی، و …
متصدّیان مناصب اجرایی مختصّ حوزویان مانند:
ولایت فقیه (مرجعیّت دینی، سیاسی، اجتماعی)؛ مقام افتا و مرجعیّت دینی (به معنای رایج کنونی)؛ مدیران فرهنگی اجتماعی مانند نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه و نیروهای انتظامی؛ قضاوت؛ مدیریّت مدرسه یا حوزه علمیه
محمد عالمزاده نوری
پاسخ به پرسش شما و بررسی جداگانه تبلیغ و اجتهاد از یکدیگر بسی مشکل و دشوار است. بهترین هدف طلبه در تلفیقی از این دو ماموریت عظیم نهفته است بدینگونه که:
برای کسی که در مسیر اجتهاد قرار دارد تبلیغ بر دو نوع است، تبلیغ قبل از اجتهاد و تبلیغ بعد از اجتهاد، در مورد کسی که مجتهد می شود تبلیغ جزء مناصب فقیه است یکی از مناصب فقیه ارشاد جاهل و دفاع از دین و این امور است ما در مورد تبلیغ بعد از اجتهاد کاری نداریم اما تبلیغ قبل از اجتهاد تناسبش با مسیر اجتهاد باید مشخص گردد، برای این مساله چند انتظار از تبلیغ قبل از اجتهاد طلاب داریم که هم تبلیغ انجام شده باشد و هم طلبه در مسیر اجتهاد باشد.
اول آنکه تبلیغ باید برای طلاب یک فرصت مطالعاتی باشد. بسیاری از معارف اهل بیت علیهم السلام است که طلبه باید بداند ولی هنوز روی آن کار نکرده است از ولایت اهل بیت علیهم السلام گرفته تا احوال معادیه تا احوال برزخیه تا تفسیر قرآن، از روایات و مسائل شرعی تا احکام، مسائل زیادی هست، قرآن خیلی وقت ها نخواندید مشغول به درس ها بودید آنها یک وجوبی دارد اینها یک وجوبی.
این زمان فرصتی برای این چنین کارها است زیرا مجتهدی می خواهیم که جامع الاطراف باشد توقع نداریم مجتهد اگر مجتهد شد و خواست استخاره کند بگوید یک قرآن با ترجمه به من بدهید تا استخاره بگیرم، این امر بعید نیست زیرا لغت بلد نیست این ربطی ندارد به اینکه نتواند اجتهاد کند، ما به یک مجتهد جامع الاطراف نیاز داریم که هم بتواند وظایف شیعیان و هم منابع را به طور کامل درک کند.
نکته دوم آن است که هدف اجتهاد است، می خواهید چیزی را تولید کنید که بعد تغذیه کنید برای مردم، نسبت به آن تکلیف دارید. این را چه کار می شود کرد؟ این آزمایشگاه می شود که ببینیم چیزهایی که خواندیم چقدر در تبلیغ به شما قوت داده است.
خیلی ها هستند از دل همین درس ها از همین رسائل، مکاسب حرف برای اجتماع در می آورند، البته اینها آماده نیست خام است، مثل اینکه کسی تشریف بیاورد خانه شما برنج خشک جلوی او بگذارید این مثل این است که مکاسب جلو مردم بگذارید و بگویید از این مکاسب استفاده کنید، مردم نمی توانند از اینها استفاده کنند این زمان برای شما یک فضای آزمایشگاهی می شود.
نکته سوم بحث نیاز سنجی است که وقتی بعد از ایام تبلیغی به حوزه برمی گردید بدانید که اجتهادتان را به کدام سمت قرار است سوق دهید آنچه مردم نیاز دارند باید نیاز سنجی کرده باشید.
برای تبلیغ باید برنامه داشته باشید مثل اینکه می خواهید مقاله بنویسید باید موضوع مشخص کنید، ادله را ببینید اگر قرار است ده شب منبر بروید مشخص کنید شب اول چه باید بگویید، شب دوم، شب سوم و غیره
باید هم جذابیت صورت و هم جذابیت محتوا وجود داشته باشد، از آن طرف ما دستمان پر است بروید بحار ببینید، بروید کافی ببینید، تفاسیر را ببینید، چقدر حرف نو هست که ما دنبالش نرفتیم تحقیق کنید از منابع حرف جدید با صورت جدید بیان کنید.
نکته دیگر اینکه در تاریخ خیلی به اهل بیت علیهم السلام جفا شده است حیف که ما دستمان از علوم اهل بیت علیهم السلام جدا باشد، روایات اهل بیت علیهم السلام را زیاد بخوانید روایات محکم، آنهایی که می دانید کار شده است و می توانید از پس آنها برآیید، روایاتی هست که فهمشان ثقیل است این روایات را برای مردم نخوانید اگر محاسن کلام اهل بیت علیهم السلام را برای مردم بگویید تبعیت می کنند. »فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»
منبع: تلخیص مصاحبه استاد عبدی http://neshasteasatid.com/node/1613