سبک مدیریت تحولات، توسط رهبر معظم انقلاب؟
۱۳۹۴/۱۱/۲۹
–
۳۶۱ بازدید
سبک هدایت و مدیریت تحولات با نگاهی به ویژگیها و مختصات واکنشهای رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقهای و بین المللی میتوان رمز موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه خارجی و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود: ۱. واکنش واقع گرایانه: یکی از ویژگی های رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه ای و جهانی واقع گرایی معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفی از تحولات در طی این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفی از سوی گروهها و شخصیت های سیاسی مطرح گردید.
سبک هدایت و مدیریت تحولات با نگاهی به ویژگیها و مختصات واکنشهای رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقهای و بین المللی میتوان رمز موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه خارجی و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود: 1. واکنش واقع گرایانه: یکی از ویژگی های رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه ای و جهانی واقع گرایی معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفی از تحولات در طی این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفی از سوی گروهها و شخصیت های سیاسی مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضای پیچیده زمانی آن تحولات شده ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخی از شخصیت ها و گروههای سیاسی، معلوم نبود که چه پیامدهای منفی متوجه جمهوری اسلامی ایران میگردید. یکی از این نمونهها حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت بود که در آن هنگام برخی از سیاسیون چپ سیاسی کشور پیشنهاد همراهی با صدام علیه آمریکا میدادند. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصول گرایی موضع بی طرفی ایران را رسما اعلام کرد. البته این بی طرفی به معنای سکوت در برابر جنایات ناشی از جنگ نبود بلکه در عین حال بی طرفی انتقادی را برگزید. بعدها اسنادی که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوی تعریف شده آمریکا برای اهداف چند منظوره بود. نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذ شده از سوی گروهها و شخصیت های مختلف در آن زمان مورد بررسی قرار می گیرد کاملا نشان می دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستی شرکت نماید. در حالی که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونی ترین انگیزه این تحولات و روندهای آن را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجی کشور را به سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست های تهاجمی پس از 11 سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومی جهان و حتی در داخل آمریکا نیز به رویکردی که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشان دهنده تدبیر و آینده نگری در حوزه دیپلماسی است. در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است بسیاری در داخل به این اقدامات مثبت مینگریستند و برخی از اصلاح طلبان افراطی نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد میکردند. با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژی انزواطلبی 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بی طرفی مثبت وفعال. در شرایط چنین گفتمانهایی رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایه ای را اتخاذ کردند که از یک سو به لحاظ دیپلماتیک بی طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوی دیگر راهبرد فرصت سازی برای ارتقای منافع ملی مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آن را بوضوح مشاهده میکنیم. آنچه در نمونههای بالا ملاحظه شد دقیقا بیانگر واکنشها و رویکردهای واقع گرایانه نسبت به تحولات منطقه ای و جهانی بوده است. 2. تشخیص به موقع رویدادها و روندهای سیاسی دومین ویژگی مهم در مدیریت رهبری معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجی است. گفته می شود درک تهدید نقش محوری در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید متغیری میانجی بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار میآید. هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعی تر و هوشمندانهتر باشد واکنشهای اتخاذ شده درست تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهای به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهای سیاسی نقش حیاتی در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی در اوایل دهه 1370، افشای سناریوی یلتسینی کردن ایران (فروپاشی از درون)، افشای سیاست های پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوی اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب ایرانی از یک سو و راه انداختن جنگ شیعی و سنی از سوی دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسی و اسلام ستیزی غرب و … نمونه هایی از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است. 3. هدایت دیپلماسی هوشمندانه شاخص دیگری از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسی هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی است. در دیپلماسی هوشمندانه، درک صحیحی از تهدیدات و فرصت ها و قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههای مختلفی از سوی جریانات سیاسی وجود داشته و اصرار بر اجرایی شدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبی می توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالی که اگر هدایت های هوشمندانه مقام رهبری نبود خساراتی جدی بر منافع و مصالح کشور وارد میشد. یکی از مهمترین عرصههای تجلی این دیپلماسی در موضوع هستهای ایران است. همه متفق القولند که سکان دار اصلی تحولات هستهای ایران چه در بعد فنی و چه در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک آن رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتدای بحران هستهای که جامعه دو قطبی شده و یک طرف بحث واگذاری و تسلیم را مطرح و دیگری مقابله و جنگ را پیشنهاد میداد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانی و هوشمندانهای را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضای سنگین بین المللی خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراط گری و تفریط گرایی، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهای معقولانه و هوشمندانهای را تجویز میکردند. اکنون تردیدی نیست که چنانچه مشی و رویکرد و هدایت های معظم له نبود، پرونده هستهای ایران از دو حال خارج نبود یا کاملا تسلیم محض می شد و یا منهدم میگردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بینظیری را برجای گذاشتیم و به میزان زیادی خصم را از بعد سیاسی و حقوقی و فنی خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود. 4.ترکیب آرمانگرایی و واقع گرایی مقام معظم رهبری همچون امام راحل آرمان گرایی و واقع بینی را با هم مد نظر قرار می دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهای گذشته متاسفانه عدهای عرصه اجرایی کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهای بیرونی آرمانها را فدای واقعیات آن هم واقع گرایی از نوع رئالیستی محض کردند. در همین حال برخی افراد نیز بودند که توجهی به واقعیات نداشتند و به هر قیمتی و علی رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها میکردند اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمانهایی که هر یک به نوبه خود فشارهای سنگینی را وارد میکردند، موضع اعتدال و نگاه توامان آرمانگرایانه – واقع گرایانه داشتند. تاکید معظم له بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است. عزت این است که جامعه و نظام اسلامی در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود (9/11/68) حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن، هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است راه داد. و اما مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است یعنی از رفتار شخصی ما : بخصوص شما : شروع میشود. (18/4/70) هدایت روند مذاکرات هسته ای و ترسیم خطوط قرمز برای هر گونه توافق با طرف های مقابل نیز نمونه ای از ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است که از یک سو به منافع و مصالح کشور در این عرصه نظر دارند و از سوی دیگر به واقعیات و تنگناها توجه دارند. ترکیب مبانی و اصول اسلامی و انقلابی و ملاحظه آنها با شرایط و ظرفیت ها و امکانات و در نظر گرفتن مصالح کشور ، ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی را به همراه دارد . 5.اصول گرایی در سیاست خارجی نگاهی به مواضع و رویکردهای مقام معظم رهبری از 1368 تاکنون نشان میدهد که اصولگراترین شخصیت در این عرصه بوده ودر همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیری خارجی میباشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهای امام راحل (ره) میدانستند در عمل نیز مشی اصولی آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانی و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و بویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستی و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهای اسلامی همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است. در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههای سیاسی توصیه کردند که مرزهای عقیدتی و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلی و خارجی به تمام و کمال رعایت کردند. یادمان نمیرود که بسیاری از جریانات دوم خرداد که خود را حافظ میراث حضرت امام (رحمت الله علیه) می دانستند چگونه ارزشها و آرمانهای امام (ره) را حداقل در حوزه خارجی نادیده گرفته بودند. سناریو های تحت عنوان تابوشکنی رابطه با آمریکا، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی و طرحهای مبنی بر اینکه فلسطین را به خود فلسطینیها واگذاریم و کاری به اسرائیل غاصب نداشته باشیم عناوینی بود که در طی این سالها مطرح و پیگیری می شد. اما حضور فعال و تعیین کننده رهبر معظم انقلاب در مسند ولایت، باعث شد که این آرمانهای امام ذبح نگردد. در همین راستا معظم له تاکید داشتند: مقبولیت جهانی بسیار خوب است، اما نه به بهای دست برداشتن از اصول جمهوری اسلامی که هویت ملی و جمعی ماست. (29/5/82) اکنون کسی نمی تواند شک نماید که نفوذ و قدرت ایران بواسطه مشی اصول گرایانه که ریشه در منش و رفتار امام راحل (ره) داشت، در سراسر منطقه بشدت تعمیق یافته است. نفوذی که رعب در دل دشمنان ما انداخته است.