طلسمات

خانه » همه » مذهبی » دروغ های بنی صدر؟

دروغ های بنی صدر؟


دروغ های بنی صدر؟

۱۳۹۴/۱۱/۲۹


۲۹۵ بازدید

۱gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - دروغ های بنی صدر؟.حضرت امام از همان هنگامی که در فرانسه بودند منظور از جمهوری اسلامی را به روشنی بیان کردند.به عنوان نمونه ایشان در پاسخ به سوال خبرنگار لوموند که پرسیده بود حضرت عالی می فرمایید که بایستی در ایران جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسوی ها چندان مفهوم نیست،زیرا که جمهوری می تواند بدون پایه مذهبی باشد آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است؟مشروطیت است؟بر انتخاباتی استوار است؟دموکراتیک است؟ چگونه است؟

1gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - دروغ های بنی صدر؟.حضرت امام از همان هنگامی که در فرانسه بودند منظور از جمهوری اسلامی را به روشنی بیان کردند.به عنوان نمونه ایشان در پاسخ به سوال خبرنگار لوموند که پرسیده بود حضرت عالی می فرمایید که بایستی در ایران جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسوی ها چندان مفهوم نیست،زیرا که جمهوری می تواند بدون پایه مذهبی باشد آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است؟مشروطیت است؟بر انتخاباتی استوار است؟دموکراتیک است؟ چگونه است؟ امام فرموده بودند:اما جمهوری به همان معنایی که همه جا جمهوری است. اینکه ما جمهوری اسلامی می گوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری شده، اینها بر اسلام متکی است.( صحیفه امام ، ج4، ص 479) همچنین ایشان در مصاحبه با خبرنگاران بى. بى. سى و تلویزیون تجارتى بریتانیا در پاریس در پاسخ این سؤال که [آقا ممکن است توضیح بفرمایید که مقصود از حکومت اسلامى جمهورى اسلامى چیست؟ و عده زیادى در ایران گفتند که مى خواهیم برگردیم به قانون اساسى ایران؛ در این مورد ممکن است توضیحاتى لطف بفرمایید؟] فرمودند: برگشت به قانون اساسى، همان برگشت به رژیم سلطنتى منحط است که امرى است کهنه شده و ارتجاعى؛ و این قابل برگشت نیست. و اشخاصى که مى گویند مى خواهیم برگردیم در اقلیت واقع هستند؛ و تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد مى زنند که ما حکومت اسلامى مى خواهیم. و اما رژیم اسلامى و جمهورى اسلامى، یک رژیمى است متکى بر آراى عمومى و رفراندم عمومى و قانون اساسى اش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد؛ و قانون اسلام مترقى ترین قوانین است، و قانون اساسى آن مقدار که مطابق با این قانون مترقى است آنها بر جاى خود باقى مى ماند و آن مقدار که مخالف با این است- به حکم خود قانون اساسى- قانونیت ندارد؛ و بسیارى موادش، موادى بوده است که با سرنیزه تحمیل شده است و آنها باید ساقط بشود.( صحیفه امام ، ج3، ص 514-515) ویژگی حضرت امام صداقت ایشان بود و همین موجب شد تا مردم دعوت ایشان را که برای احیای دین و بازگرداندن عزت و کرامت از دست رفته ملت ایران بود را با جان بپذیرند و رژیم سرسپرده ستشماهی را سرنگون سازند . بهتر است در نقل کلمات حضرت امام به متن کلمات خودشان مراجعه شود نه به نقل قول های بدون مدرک و استناد. 2.تشکیل اوپک از سوی شاه نبود بلکه این سازمان در کنفرانسی که طی روزهای ۱۰ تا ۱۴ سپتامبر سال ۱۹۶۰ در بغداد با حضور نمایندگان کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا برگزار شد بنیان گذاشته شد. ‌ونزوئلا‍‍ اولین کشوری بود که با نزدیک شدن به ایران، عراق، کویت، و عربستان سعودی در سال ۱۹۴۹ و ارائه این پیشنهاد که آنها به تبادل نظر بپردازند و برای برقراری روابط نزدیک تر و همیشگی بین خود راههای جدیدی کشف کنند، در راستای تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) گام برداشت. در سپتامبر ۱۹۶۰، دولت عراق کشورهای ایران، کویت، عربسان سعودی، و ونزوئلا‍‍ را به اجلاسی در بغداد دعوت کرد تا درمورد کاهش قیمت مواد خام تولید شده توسط کشورهای متبوع خود به مذاکره بپردازند. در نتیجه این مذاکرات، اوپک با هدف یکپارچه سازی و هماهنگ کردن سیاست‌های ناظر بر نفت کشورهای عضو تأسیس شد (روحانی، فواد؛ تاریخ اوپک، برگردان منوچهر روحانی، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1354، ص 104-103) 3. در مورد زمینه ها و اهداف شکل گیری کنفرانس گوآداب باید اشاره کنیم.هم‌زمان با تشکیل دولت بختیار و پیش از خروج شاه از ایران، کنفرانس گوآدلوپ با حضور کارتر رئیس‌جمهور آمریکا، ژیسکار دیستن رئیس‌جمهور فرانسه، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی و جیمز کالاهان نخست‌وزیر انگلستان در هفته اول ژانویه1979 در جزیره گوآدلوپ به‌طور غیررسمی تشکیل شد.) طلوعی، محمود؛ داستان انقلاب، تهران، نشر علم، 1375، ص 389) کنفرانس گوآدلوپ به‌دعوت ژیسکاردیستن ، هنگامی تشکیل شد که خطر مداخله شوروی برای بهره‌برداری از اوضاع بحرانی ایران در آغاز سال1979 جدی به‌نظر می‌رسید. روس‌ها تا اوائل تشکیل دولت نظامی و تا زمانی که هنوز امیدی به بقای رژیم سلطنتی در ایران وجود داشت به حمایت خود از رژیم شاه ادامه می‌دادند و اثری از تبلیغات ضد رژیم، یا طرفداری از انقلاب ایران در مطبوعات و رسانه‌های خبری شوروی دیده نمی‌شد. زیرا دولت شوروی علاوه بر روابط دوستانه‌ای که با رژیم شاه برقرار کرده بود، تشکیل یک حکومت مذهبی در ایران را به مصلحت خود نمی‌دانست و از استقرار چنین رژیمی در همسایگی جمهوری‌های مسلمان خود بیمناک بود. اما در اواخر آبان1357 که ناتوانی دولت نظامی در جلوگیری از گسترش حرکت‌های انقلابی آشکار شد و دامنه اعتصابات و تظاهرات گسترش یافت، دولت شوروی ناگهان سکوت خود را شکست و برژنف رهبر وقت شوروی روز 18نوامبر1978(27آبان1357) با ارسال پیامی به کارتر، امریکا را از مداخله در امور ایران بر حذر داشت. همزمان با ارسال این پیام برای کارتر، روزنامه پراودا ارگان رسمی دولت شوروی نیز ضمن مقاله‌ای درباره هرگونه مداخله خارجی در امور ایران هشدار داد و نوشت که هرگونه مداخله خارجی در امور ایران به‌خصوص دخالت نظامی در این کشور همسایه را عملی بر ضد امنیت خود تلقی خواهد نمود.( همان، ص 390) برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، در خاطرات خود از پیام برژنف درباره اوضاع ایران به‌عنوان یک تحول شوم در بحران ایران یاد کرده و ارسال چنین پیامی در آن موقعیت از مقاصد سوء شوروی‌ها برای بهره‌برداری از بحران ایران حکایت می‌کرد. برژینسکی اضافه می‌کند که وزارت‌خارجه پیش‌نویس پاسخ ملایمی برای پیام برژنف تهیه کرده بود که بیشتر لحن دفاعی داشت و به دولت شوروی اطمینان می‌داد که امریکا قصد مداخله در امور ایران را ندارد. برژینسکی برای خودداری از ارسال این پاسخ و تهیه جواب محکم‌تری برای برژنف دست به‌کار می‌شود. و سرانجام پیامی به این مضمون برای برژنف ارسال می‌شود که امریکا به حمایت خود از رژیم قانونی ایران ادامه خواهد داد و به تعهدات خود برای حفظ و استقلال تمامیت ارضی ایران عمل خواهد کرد. در این پیام بر این نکته تأکید شد که امریکا انتظار دارد دولت شوروی هم استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم شمرده و از مداخله در امور این کشور خودداری نماید. اتهام قصد مداخله امریکا در امور ایران هم قویا رد شد و عنوان کردن این اتهامات از طرف شوروی به‌عنوان مقدمه و زمینه‌چینی برای مداخله خود آنها تلقی می‌شود. برژینسکی در ادامه می‌گوید در متن پاسخ کارتر به برژنف مخصوصا روی این نکته تأکید کرده و نوشتیم که من اطمینان دارم شما این مطلب را به‌خوبی درخواهید یافت که چنین مداخله‌ای(مداخله شوروی در ایران) عواقب بسیار وخیمی به‌بار خواهد آورد.( ونس، سایروس؛ و برژینسکی، زبیگنو؛ توطئه در ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران، انتشارات هفته، 1362، ص 122( پاسخ محکم کارتر به برژنف، دولت شوروی را از مداخله علنی در امور ایران بازداشت ولی تبلیغات شوروی از این تاریخ به طرفداری از انقلاب ایران تغییر جهت داد و روس‌ها با اعزام توده‌ای‌های فراری به ایران و ایجاد یک تشکیلات کمونیستی در جنب نیروهای اسلامی درصدد نفوذ در جریان انقلاب ایران برآمدند. ژیسکار دیستن در خاطرات خود گزارش نگران‌کننده‌ای که در این مورد از تهران می‌رسید اشاره کرده و می‌نویسد: «سفیر ما تقریبا هر روز تلگراف‌های دقیق و جامعی درباره تحولات اوضاع ایران برای ما می‌فرستاد….حدسیات او درباره اوضاع ایران بدبینانه بود. در گزارشات او می‌خوانیم که خروج شاه از ایران، با وجود حمایت ارتش اجتناب‌پذیر است. به‌عقیده او هیچ فرمول سیاسی برای جانشینی شاه وجود نداشت و بیم آن می‌رفت که کمونیست‌ها که تنها تشکیلات منظم سیاسی ایران را در اختیار داشتند، با حمایت شوروی در همسایگی شمال ایران، قدرت را در دست گیرند…»( دیستن، ژیسکار؛ قدرت و زندگی خاطرات یک رئیس‌جمهور، ترجمه محمود طلوعی، تهران، پیک ترجمه و نشر، 1368، ص 98) که این موضوعات باعث شد که کنفرانس گودآلوپ شکل گیرد. مذاکرات بین افراد حاضر در کنفرانس در این کنفرانس صحبت‌های زیادی بین افراد حاضر درباره ایران انجام شد. جیمز کالاهان گفت:«شاه از دست رفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. راه حل واقعی برای جانشینی او هم وجود ندارد. مردان سیاسی هم که در میان مانده‌اند، توانایی‌های محدودی دارند. به‌علاوه بیشتر آنها با رژیم ارتباطاتی داشته‌اند و آلوده به مسایل و مشکلات این رژیم هستند. ارتش هم فاقد تجربه سیاسی است و نمی‌تواند در این میان یک نقش انتقالی ایفا کند. و فرماندهان آن هم به شاه وفا دارند و نمی‌تواند عملی انجام بدهند…»( دیستن، ژیسکار؛ پیشین، ص 100)ژیسکار دیستن عنوان کرد که من نظریات دولت فرانسه را براساس اطلاعاتی که از سفیرمان دریافت داشته‌ام و گزارش میشل یونیاتوسکی از مذاکراتش در تهران تشریح می‌کنم:«من دو خطر عمده، که با هم ارتباط دارند، یعنی فروپاشی و تجزیه ایران و خطر مداخله شوروی را خاطرنشان می‌سازم. من به سه همتای خود اطلاع می‌دهم که شاه به‌وسیله من تقاضا کرده است که به اقدام مشترکی برای تضعیف فشار شوروی دست بزنیم. ضمن اعلام این مطلب اضافه می‌کنم که به‌هرحال هشداری از طرف ما به شوروی‌ها مفید خواهد بود، زیرا آنها را متوجه خواهد کرد که ما مستقیما درگیر و نگران این اوضاع هستیم. نظر من این است که در حال حاضر باید از شاه پشتیبانی کرد، زیرا با وجود این‌که منفرد و تضعیف شده است حداقل دید واقع‌بینانه‌ای نسبت به مسایل دارد و تنها نیروی موجود در برابر جریان مذهبی، یعنی ارتش را هنوز در اختیار دارد…»( همان ، ص 101) کارتر در ادامه بیان کرد:«اوضاع ایران به‌کلی تغییر پیدا کرده است. شاه دیگر نمی‌تواند بماند. مردم ایران دیگر او را نمی‌خواهند و دولت یا دولت‌مردی در ایران باقی نمانده است که حاضر به هم‌کاری با او باشد. اما جای نگرانی نیست، نظامی‌ها هستند، آنها قدرت را به‌دست خواهند گرفت بیشتر فرماندهان نظامی ایران در مدارس ما تحصیل کرده‌اند و فرماندهان و روسای ارتش ما را خوب می‌شناسند، آنها حتی یکدیگر را به اسم کوچک صدا می‌کنند….»( همان ، ص 102) برژینسکی به جلسه مهمی که روز قبل از تشکیل این کنفرانس در کاخ سفید تشکیل شده بود اشاره کرده و می‌نویسد:«اعمال و رفتار ضدونقیض شاه و گزارشاتی که از طرف سولیوان به واشنگتن می‌رسید، سرانجام ما را به این نتیجه رساند که اولا در شرایط موجود به نفع ماست که شاه از ایران خارج شود و ثانیا لازم است که یک افسر بلند پایه امریکایی، ژنرال رابرت‌ هایزر را به ایران بفرستیم تا پس از خروج شاه از ایران به حفظ یکپارچگی و انسجام ارتش ایران کمک کند. که بالاخره این تصمیمات روز 3ژانویه1978-(13دی57) در جلسه¬ی کمیته ویژه¬ی هماهنگی و جلسه‌ای که بعدا در حضور کارتر تشکیل شد اتخاذ گردید.»( ونس، سایروس؛ و برژینسکی، زبیگنو؛ پیشین، صص 140-132( مأموریت هایزر آن‌طور که از نوشته‌های خود او و سایر مقامات رسمی امریکا برمی‌آید، جلوگیری از فروپاشی ارتش ایران پس از خروج شاه، و تضمین حمایت ارتش از حکومت بختیار بود. ولی هایزر در عین حال می‌بایست از هرگونه اقدامی نظامی برای جلوگیری از خروج شاه، پیش‌گیری کند. و بعد از خروج شاه نیز نظامیان را از دست زدن به یک اقدام حاد و ناپخته علیه حکومت بختیار باز دارد. آخرین مرحله مأموریت هایزر، در صورت شکست بختیار و نا امیدی امریکا از کنار آمدن با انقلابیون ایران ترتیب یک کودتای نظامی برای حفظ منافع امریکا در ایران بود.( طلوعی، محمود؛ پیشین، ص 400) پیامدهای کنفرانس گودآلوپ ژنرال هایزر به‌دنبال کنفرانس گوآدلوپ به تهران اعزام شد و رئوس تصمیمات کنفرانس را به فرماندهان نظامی ایران ابلاغ کرد و به آنها گفت که امریکا با هرگونه اقدام نظامی برای جلوگیری از خروج شاه یا ساقط کردن حکومت بختیار مخالفت خواهد کرد.( روبین، باری؛ جنگ قدرت‌ها در ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران، انتشارات آشتیانی، 1363، ص176) همچنین چند روز پس از پایان کنفرانس گو آدلوپ، کارتر در 18دی57(7ژانویه¬ی1978) از طریق دو تن از یاران ژیسکار دیستن پیامی برای امام‌خمینی(ره) می‌فرستد که در آن با نهایت صراحت اعلام می‌کند که دولت بختیار مورد حمایت امریکاست و از امام می‌خواهد که از وی حمایت کند و تهدید می‌کند که در صورت مخالفت امام با دولت بختیار وقوع یک کودتای نظامی حتمی است و این‌که بهتر است امام در بازگشت به ایران عجله نکند.( علی بابایی، داوود؛ بیست و پنج سال در ایران چه گذشت، تهران، امید فردا، 1381، ج 1، ص94) امام‌خمینی در پاسخ کارتر فرمودند:«پیام آقای کارتر دو جهت در آن بود. یکی راجع به موافقت کردن با دولت بختیار و حداقل سکوت در این شرایط و حفظ آرامش در این فترت و یکی هم راجع به احتمال کودتای نظامی و یا پیش‌بینی کودتای نظامی، پیش‌بینی کشتار وسیع مردم که ما را از آن می‌ترسانند. راجع به دولت بختیار، شما سفارش می‌کنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم. به فرض این‌که من چنین خطایی بکنم. ملت‌ ما حاضر نخواهد بود. ملت‌ ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسله پهلوی خارج شود، ملت ما حاضر نیست که تمام خون‌ها هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد. یا برود یا بدتر از آن برگردد. و نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند و آن‌هم بر خلاف قانون اساسی است که من مکرر تشریح کرده‌ام و اما قضیه این‌که آرامش باشد. ما همیشه می‌خواهیم که مملکت آرام باشد و مردم با آرامی زندگی کنند و اما به‌دست آوردن آرامش با وجود شاه امکان ندارد و ما نمی‌توانیم با وجود شاه آرامش را برگردانیم. آقای کارتر اگر حسن نیت پیدا کرده‌‌اند و می‌خواهند آرامش باشد و خون‌ها ریخته نشود خوب است که شاه را ببرند و دولت بختیار را پشتیبانی نکنند و به میل ملت که یک امر مشروعی هست… ولی خواسته است که از میل ملت جلوگیری کنند و اما قضیه کودتا، الان به من خبر داده‌اند که یک کودتای نظامی در شرف تکوین است و می‌خواهند کشتار زیادی بکنند و از من خواسته‌اند کالاهای امریکایی را تحریم کنم و به امریکا اخطار کنم که که اگر چنین کودتایی بشود از چشم شما می‌بینند و اگر شما حسن نیت دارید باید جلوگیری کنید من کودتا را نه به صلاح ملت می‌دانم و نه به صلاح آمریکا. اگر کودتا بشود از چشم شما می‌بینم… به شما توصیه می‌کنم که جلوی این خون‌ریزی‌ها را بگیرید. و نگذارید این خون‌ریزی‌ها تحقق پیدا کند… اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی که قانونی نیست کنار برود، و ملت را به حال خود باقی بگذارند، تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن، برای نقل قدرت، تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد، و در غیر این صورت امید آرامش نیست و خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری بشود در این‌که کسی نتواند جلوی آن‌را بگیرد و ملت ایران از کودتای نظامی نمی‌ترسد برای این‌که ماه‌هاست که با قدرت نظامی هرچه سخت‌تر با مردم مقابله شده است و نتوانسته‌اند آرامش برقرار سازند… و اما به دولت فرانسه، از ریس‌جمهور که در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه مناقشه کرده است تشکر می‌کنم و میل دارم کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این رژیم و این دولت که همه برخلاف این امت است بردارند و چرخ‌های اقتصاد به گردش درآید و در آن وقت است که می‌شود که نفت را به غرب و هر کجا که مشتری باشد صادر کند.»(صحیفه امام ، ج5، ص 375) (www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36366) 4. بهتر است لحن جدی و صلابت حضرت امام در برخورد با دولت دست نشانده بختیار را با تعابیری که شایسته نظام شاهنشاهی است اشتباه نگیریم امامی که خود را خدمتگزار مردم می دانست و در راه تحقق حکومت اسلامی این همه زحمت و رنج را به جان خرید چگونه می تواند چنین روحیه ای داشته باشد کسانی که با گفتار و رفتار حضرت امام آشنایی دارند به خوبی چنین روحیه ای را از امام دور می دانند. 5. ایشان در پیام ۹ اسفند ۵۷ فرمودند: من به دولت راجع به مجانى کردن آب و برق و بعضى چیزهاى دیگر فعلًا براى طبقات کم بضاعتى که در اثر تبعیضات خانمان برانداز رژیم شاهنشاهى دچار محرومیت شده اند- و با برپایى حکومت اسلامى به امید خدا این محرومیتها برطرف خواهد شد-سفارش اکید نمودم که عمل خواهد شد.(صحیفه نور، ج۶، ص۲۶۲) همچنین ایشان در سخنرانی ۱۰ اسفند ۵۷ در مدرسه فیضیه قم فرمودند: آب و برق را مجانى مى کنیم براى طبقه مستمند، اتوبوس را مجانى مى کنیم براى طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت مى دهیم … ( صحیفه نور , ج6 ص 273) در روز ۱۱ اسفند ۵۷ نیز فرمودند: هر چه زودتر باید مشکل مسکن براى بى خانمانها و فقراى ایران حل گردد؛ و براى هر خانواده، مسکن مورد نیازشان تأمین شود، آب و برق براى فقرا و بى بضاعتها باید مجانى گردد. (صحیفه نور، ج۶، ص۲۹۷) اینها تنها مواردی هستند که امام از آب و برق مجانی سخن گفته اند وهمین طور که ملاحظه می شود برخلاف آنچه در اذهان عمومی مطرح است , امام هیچگاه ادعای مجانی کردن آب وبرق را برای عموم مردم نداشتند و تنها برای قشر محروم و مستضعف جامعه چنین مطلبی را بیان فرمودند و این در راستای توجه حضرت امام به اقشار محروم و کم درآمد جامعه و اجرای عدالت بود که بعدها در قالب تشکیل کمیته امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی انسجام یافت.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد