خانه » همه » مذهبی » زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)


زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

۱۳۹۴/۱۱/۱۹


۱۰۸ بازدید

آیا امر به معروف در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم مانند امروز مطرح بود؟ خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و یاران ایشان چگونه امر به معروف می کردند؟

آیات و روایات و مستندات تاریخی به خوبی بازگو کننده آن است که در تاریخ صدر اسلام این دو فریضه الهی نه تنها فقط از سوی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، بلکه از سوی تمامی مسلمانان به عنوان یک واجب دینی همچون دیگر واجبات مورد اهتمام بوده است و مسلمانان به اجرای این فریضه ی بزرگ پایبند بوده و اهیمت خاصی برای آن قائل بوده اند و به دلیل دارا بودن همین ویژگی است که خداوند فرموده:
(((کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ)))[ آل عمران (3)، آیه 110.]؛
«شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اند؛ (چه این‌که) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید».
از همین‌رو علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه می گوید:
«جامعه صالحی که برای اولین بار در مدینه تشکیل شده و سپس تمامی شبه جزیره عربستان را گرفت، عالی ترین جامعه ای بود که در تاریخ اسلام تشکیل یافت، جامعه ای بود که در عهد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در آن نماز به پا می شد، زکات داده می شد، امر به معروف و نهی از منکر می شد، بی تردید امّت زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، بارزترین مصداق این آیه می باشند».[ سید محمد باقرموسوى همدانى، ترجمه تفسیر المیزان ، قم ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم ، 1374 ش ، پنجم ، ج 14، ص547.]
در دوران پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر چنان برای مسلمانان صدر اسلام نهادینه شده بود که تمامی اقشار آن را می شناختند و به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین احکام اسلام بدان عمل می نمودند تا جایی که هنگامی‌که یکی از اصحاب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان عرض کرد که قصد گوشه گیری و شب زنده داری دارد و برای این کار سوگند خورد و حضرت را گواه عهد خود گرفت، حضرت او را به دلیل محروم شدن از فریضه امر به معروف و نهی از منکر برحذر داشت و فرمود:
«لَمْ تَصْنَعْ شَیْئاً کَیْفَ تَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ إِذَا لَمْ تُخَالِطِ النَّاس »[ سید فضل الله راوندى ، النوادر للراوندی، قم ، دار الکتاب، بی تا، اول، ص26.]؛ «اگر با مردم در نیامیزی، چگونه امر به معروف و نهی از منکر خواهی کرد؟»
اما مستندات و نمونه های تاریخی قبل و بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نشان دهنده نهادینه بودن این فریضه در میان تمامی اقشار مختلف مسلمان دارد که این امر بیان گر آن است که نه تنها پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان شخصیت اول جامعه اسلامی بلکه عموم مسلمانان به این فریضه دینی اهتمام داشتند. که در اینجا تنها به دو مورد اشاره می نماییم:

1. امر به معروف سلمان فارسی

در دوران رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) روزی سلمان به ملاقات ابودرداء رفت، زن او را دید که افسرده حال و پریشان خاطر است. وضع او و خانه اش نامرتب و به‌هم ریخته بود. از او پرسید: چرا اوضاع چنین است؟ پاسخ داد: برادرت ابودرداء ترک دنیا کرده و به زن و زندگی توجهی ندارد. در این بین غذایی آوردند، سلمان به ابودرداء گفت: بخور، جواب داد: من روزه ام (روزه مستحبی). سلمان گفت: اگر غذا نخوری، من هم نخواهم خورد. ابودرداء ناچار به خوردن غذا شد. شب فرارسید. سلمان داخل بستر شد. دید ابودرداء برای خواندن دعا و نماز برخاست. سلمان دست او را گرفت و از او خواست بخوابد او هم خوابید. پس از مدتی دومرتبه خواست برخیزد باز سلمان گفت: بخواب، ابودرداء خوابید. ثلث آخر شب فرا رسید. سلمان او را صدا زد و گفت: اکنون برخیز. هر دو برخاستند و به نماز و عبادت پرداختند و سلمان از در نصیحت و ارشاد به وی گفت: خدا بر تو حقّی دارد. خانواده هم بر تو حقّی دارند، حق هر کسی را به صاحبش بده. بعداً سلمان خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و ماجرا را تعریف کرد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سلمان راست گفته است.[ محمد اسحاق مسعودی، آموزش ملی امر به معروف و نهی از منکر (تکمیلی)، تهران، پیام آزادی، 1388ش، اول، ص154 به نقل از کتاب سلمان محمدی، علی مهاجرانی، ص106.]

2. امر به معروف ابوذر غفاری

ابوذر غفاری که یکی از بهترین شاگردان مکتب نبوی است بر اساس وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عثمان – خلیفه سوم- را همواره به کتاب و سنت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فرامی خواند و نسبت به حیف و میل بیت المال و بذل و بخشش بی حساب آن به اطرافیان عثمان بارها به او هشدار داد. عثمان که از او به ستوه آمده بود روزی بحث جار و جنجال برانگیزی را با ابوذر در میان کشید و موضع‌گیری های ابوذر را علیه حکومت خود و فرماندارش معاویه برشمرد و او را مورد بازخواست قرار داد.
ابوذر گفت: آنچه را من در مورد تو و رفیقت (معاویه) گفته ام از سرنصیحت بوده است.
عثمان گفت: دروغ می گویی تو فتنه جو هستی و از فتنه انگیزی خوشت می آید!
ابوذر: انگیزه ای برای کار من جز امر به معروف و نهی از منکر نمی یابی.[ بحارالانوار، ج22، ص417.]

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد