۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۲۶۳ بازدید
آیا مرگ طبق اجل و تقدیر حتمیصورت میگیرد یا عوامل دیگری هم در آن نقش دارند؟
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
(((هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّی عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ)))[ انعام (6)، آیه 2.]؛
اجل در این آیه به معنای پایان مدت است، البته یک نوع اجل مشروط میباشد و دیگری اجل مسمّی، قید «عنده» در «اجل مسمی» بیانگر آن است که در این اجل تغییری پدید نمیآید و کم و زیاد نمیشود زیرا در آیه دیگر آمده است:
(((وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ)))[ نحل(16)، آیه 96.]؛
همین نکته که هر کس یک اجل مسمّی دارد و یک اجل مشروط در سوره غافر[ غافر (40)، آیه 67.] نیز اشاره شده است. و یا در سوره منافقین میفرماید: (((وَلَن یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاء أَجَلُهَا)))[ منافقون (63)، آیه 11.] که اشاره به همان اجل حتمیدارد.
در سوره شریفه زمر نیز خداوند میفرماید:
(((اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَی إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)))[ زمر(39)، آیه 42.]؛
«خداست که جان مردم را هنگام مرگشان به تمام و کمال میگیرد و جان کسانی را که نمردهاند در وقت خوابشان میستاند. پس آنهایی را که حکم مرگ بر آنان گذرانده است نگاه میدارد و دیگران را تا سرآمدی معین به بدنها بازمیفرستد همانا در این امر برای مردمیکه میاندیشند نشانههایی است بر این که تدبیر امور آدمیان در اختیار خداست».
در سوره رعد خداوند متعال برای هر اجلی کتابی در نظر گرفته است:
(((لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ . یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ))).
جمله یمحوالله ما یشاء، مطلق آمده است یعنی اختصاص به پدیده معینی ندارد، دلالت میکند بر این که پیوسته سنت محو و اثبات یعنی تغییر و دگرگونی در جهان هستی نمودار است.
از جمله «عنده امالکتاب»[ رعد(13)، آیات 38 و 39.] استفاده میشود همه دگرگونیهایی را که خداوند در هر زمانی پدید میآورد اصل و مرجعی دارد که آن هم نزد خداست و این اصل و مرجع همواره ثابت و تغییرناپذیر است. در سوره حجر تصریح میکند که: (((وَمَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلاَّ وَلَهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ)))[ حجر(15)، آیه 4.] که به معنای همان اجل مسمیمیباشد.
از بیاناتی که ذکر شد معلوم میگردد انسان دارای دو اجل است:
«اجل مشروط» که در کتاب محو و اثبات، ثبت گردیده است و قابل تغییر است و عوامل زیادی در تغییر این اجل دخیلاند؛ مانند: صله رحم، صدقه، دعا و کمک به والدین و «اجل حتمی» که یکی از مقامات علم الهی است که فوق مرتبه لوح محو و اثبات است، بلکه از مقامیبالاتر نتیجه تمام تغییر و تحولات در آن ثبت است و به «ام الکتاب» از آن تعبیر میشود.
(((هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّی عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ)))[ انعام (6)، آیه 2.]؛
اجل در این آیه به معنای پایان مدت است، البته یک نوع اجل مشروط میباشد و دیگری اجل مسمّی، قید «عنده» در «اجل مسمی» بیانگر آن است که در این اجل تغییری پدید نمیآید و کم و زیاد نمیشود زیرا در آیه دیگر آمده است:
(((وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ)))[ نحل(16)، آیه 96.]؛
همین نکته که هر کس یک اجل مسمّی دارد و یک اجل مشروط در سوره غافر[ غافر (40)، آیه 67.] نیز اشاره شده است. و یا در سوره منافقین میفرماید: (((وَلَن یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاء أَجَلُهَا)))[ منافقون (63)، آیه 11.] که اشاره به همان اجل حتمیدارد.
در سوره شریفه زمر نیز خداوند میفرماید:
(((اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَی إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)))[ زمر(39)، آیه 42.]؛
«خداست که جان مردم را هنگام مرگشان به تمام و کمال میگیرد و جان کسانی را که نمردهاند در وقت خوابشان میستاند. پس آنهایی را که حکم مرگ بر آنان گذرانده است نگاه میدارد و دیگران را تا سرآمدی معین به بدنها بازمیفرستد همانا در این امر برای مردمیکه میاندیشند نشانههایی است بر این که تدبیر امور آدمیان در اختیار خداست».
در سوره رعد خداوند متعال برای هر اجلی کتابی در نظر گرفته است:
(((لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ . یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ))).
جمله یمحوالله ما یشاء، مطلق آمده است یعنی اختصاص به پدیده معینی ندارد، دلالت میکند بر این که پیوسته سنت محو و اثبات یعنی تغییر و دگرگونی در جهان هستی نمودار است.
از جمله «عنده امالکتاب»[ رعد(13)، آیات 38 و 39.] استفاده میشود همه دگرگونیهایی را که خداوند در هر زمانی پدید میآورد اصل و مرجعی دارد که آن هم نزد خداست و این اصل و مرجع همواره ثابت و تغییرناپذیر است. در سوره حجر تصریح میکند که: (((وَمَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلاَّ وَلَهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ)))[ حجر(15)، آیه 4.] که به معنای همان اجل مسمیمیباشد.
از بیاناتی که ذکر شد معلوم میگردد انسان دارای دو اجل است:
«اجل مشروط» که در کتاب محو و اثبات، ثبت گردیده است و قابل تغییر است و عوامل زیادی در تغییر این اجل دخیلاند؛ مانند: صله رحم، صدقه، دعا و کمک به والدین و «اجل حتمی» که یکی از مقامات علم الهی است که فوق مرتبه لوح محو و اثبات است، بلکه از مقامیبالاتر نتیجه تمام تغییر و تحولات در آن ثبت است و به «ام الکتاب» از آن تعبیر میشود.