۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۰۳ بازدید
بالاخره بدیها از جانب ماست یا خدا؟
در این باره نخست توجه شما را به این آیه شریفه جلب میکنیم:
(((أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً. ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً)))[ نساء (4)، آیات 78 و 79.]؛
«هر کجا باشید مرگ شما را می گیرد اگر چه در برجهای محکم باشید، و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و پیروزی) برسد می گویند از ناحیه خدا است و اگر سیئه (و شکستی) برسد می گویند از ناحیه تو است بگو همه اینها از ناحیه خدا است پس چرا این جمعیت حاضر نیستند حقایق را درک کنند. آنچه از نیکیها به تو می رسد از ناحیه خدا است و آنچه از بدی به تو می رسد از ناحیه خود تو است و ما تو را به عنوان رسول برای مردم فرستادیم و گواهی خدا در این باره کافی است».
مطالعه این دو آیه که در قرآن پشت سر هم قرار گرفته است سؤالی را در ذهن ترسیم می کند که چرا در آیه اول، همه نیکیها و بدیها (حسنات و سیئات) به خدا نسبت داده شده، در حالی که آیه دوم فقط نیکیها را به خدا نسبت می دهد و بدیها و سیئات را به مردم؟! قطعاً در اینجا نکته ای نهفته است وگرنه چگونه ممکن است دو آیه پشت سر همدیگر اختلاف به این روشنی داشته باشد؟
با مطالعه و دقت در مضمون دو آیه به چند نکته برخورد می کنیم که هر کدام می تواند پاسخ جداگانه ای به این سؤال بوده باشد:
1. اگر سیئات و بدیها را تجزیه و تحلیل کنیم دارای دو جنبه هستند یکی جنبه مثبت، دیگری جنبه منفی، و همین جنبه منفی آن است که قیافه سیئه به آن می دهد و به شکل زیان نسبی در می آورد.
برای مثال: انسانی که به وسیله سلاح گرم یا سرد بی گناهی را به قتل می رساند مسلماً مرتکب کار زشتی شده است، اکنون عوامل وجود این کار بد را بررسی می کنیم در میان این عوامل قدرت انسان، فکر انسان، قدرت یک اسلحه سرد یا گرم، نشانه گیری صحیح، استفاده از فرصت مناسب، تأثیر و قدرت گلوله دیده می شود که تمام اینها جنبه های مثبت قضیه است، زیرا همه آنها می توانند مفید و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به کار گرفته شوند مشکلات بزرگی را حل می کنند، تنها جنبه منفی قضیه آن است که تمام این قدرتها و نیروها در غیر مورد خود به کار گرفته شده است مثلا به جای اینکه به وسیله آنها دفع خطر حیوان درنده و یا یک قاتل جانی و خطرناک شده باشد در مورد انسان بی گناهی به کار رفته است، همین جنبه منفی اخیر است که آن را به صورت گناه در می آورد، و اگر نه قدرت نشانه گیری انسان چیز بدی است و نیروی باروت و نفوذ گلوله، همه اینها منابع قدرتند و در جای خود قابل استفاده فراوان میباشند.
بنابراین اگر ملاحظه می کنیم در آیه اول تمام حسنات و سیئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است که تمام منابع قدرت حتی قدرت هایی که از آن سوء استفاده می شود، از ناحیه خدا است و سرچشمه قسمتهای سازنده و مثبت او است، و اگر در آیه دوم سیئات به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان جنبه های منفی قضیه و سوء استفاده از مواهب و قدرتهای خدادادی است، و این درست به آن می ماند که پدری سرمایه ای به فرزند خود برای ساختن خانه خوبی بدهد، ولی او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهکاری و یا دائر کردن خانه و مرکز فساد به کار اندازد، شکی نیست که او از نظر اصل سرمایه مدیون پدر است ولی از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است.
برای تکمیل بحث راویتی را از امیرالمؤمنین(علیه السلام) میآوریم: حضرت فرمودند:
«اعمال انسان سه حالت دارد، واجبات، مستحبات، معاصی. اما «فرائض و واجبات» به دستور خدا و رضایت خدا و مشیت خدا و علم خدا میباشد و اما «مستحبات» به دستور خدا نیست ولی به رضایت خدا و مشیّت خدا و علم خدا میباشد. و اما «معاصی و گناهان» به دستور خدا نیست و به رضایت خدا نیست ولی به مشیت خدا و علم خدا میباشد و انجام دهنده گناه را مجازات میکند».[ ابنبابویه قمی، محمدبنعلی، التوحید، باب 60، حدیث 9، ص 370.]
بنا بر آنچه گفته شد؛ خداوند هیچگاه به گناهان و زشتیها دستور نداده و هیچگاه به آنها رضایت ندارد و حتی نسبت به آنها هشدار داده است و مجازات تعیین کرده است اما حکمت و زیبایی نظاممندی جان به این است که انسانها اختیار داشته باشند و انجام زشتیها و زیباییها امکان داشته باشند وانسانها با اختیار خود زیباییها و خوبیها را انتخاب کنند و از پاداش آن بهرهمند شوند و اگر با سوء اختیار خود به فساد و نابودی زیباییها اقدام کنند به مجازات الهی گرفتار شوند.
(((أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً. ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً)))[ نساء (4)، آیات 78 و 79.]؛
«هر کجا باشید مرگ شما را می گیرد اگر چه در برجهای محکم باشید، و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و پیروزی) برسد می گویند از ناحیه خدا است و اگر سیئه (و شکستی) برسد می گویند از ناحیه تو است بگو همه اینها از ناحیه خدا است پس چرا این جمعیت حاضر نیستند حقایق را درک کنند. آنچه از نیکیها به تو می رسد از ناحیه خدا است و آنچه از بدی به تو می رسد از ناحیه خود تو است و ما تو را به عنوان رسول برای مردم فرستادیم و گواهی خدا در این باره کافی است».
مطالعه این دو آیه که در قرآن پشت سر هم قرار گرفته است سؤالی را در ذهن ترسیم می کند که چرا در آیه اول، همه نیکیها و بدیها (حسنات و سیئات) به خدا نسبت داده شده، در حالی که آیه دوم فقط نیکیها را به خدا نسبت می دهد و بدیها و سیئات را به مردم؟! قطعاً در اینجا نکته ای نهفته است وگرنه چگونه ممکن است دو آیه پشت سر همدیگر اختلاف به این روشنی داشته باشد؟
با مطالعه و دقت در مضمون دو آیه به چند نکته برخورد می کنیم که هر کدام می تواند پاسخ جداگانه ای به این سؤال بوده باشد:
1. اگر سیئات و بدیها را تجزیه و تحلیل کنیم دارای دو جنبه هستند یکی جنبه مثبت، دیگری جنبه منفی، و همین جنبه منفی آن است که قیافه سیئه به آن می دهد و به شکل زیان نسبی در می آورد.
برای مثال: انسانی که به وسیله سلاح گرم یا سرد بی گناهی را به قتل می رساند مسلماً مرتکب کار زشتی شده است، اکنون عوامل وجود این کار بد را بررسی می کنیم در میان این عوامل قدرت انسان، فکر انسان، قدرت یک اسلحه سرد یا گرم، نشانه گیری صحیح، استفاده از فرصت مناسب، تأثیر و قدرت گلوله دیده می شود که تمام اینها جنبه های مثبت قضیه است، زیرا همه آنها می توانند مفید و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به کار گرفته شوند مشکلات بزرگی را حل می کنند، تنها جنبه منفی قضیه آن است که تمام این قدرتها و نیروها در غیر مورد خود به کار گرفته شده است مثلا به جای اینکه به وسیله آنها دفع خطر حیوان درنده و یا یک قاتل جانی و خطرناک شده باشد در مورد انسان بی گناهی به کار رفته است، همین جنبه منفی اخیر است که آن را به صورت گناه در می آورد، و اگر نه قدرت نشانه گیری انسان چیز بدی است و نیروی باروت و نفوذ گلوله، همه اینها منابع قدرتند و در جای خود قابل استفاده فراوان میباشند.
بنابراین اگر ملاحظه می کنیم در آیه اول تمام حسنات و سیئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است که تمام منابع قدرت حتی قدرت هایی که از آن سوء استفاده می شود، از ناحیه خدا است و سرچشمه قسمتهای سازنده و مثبت او است، و اگر در آیه دوم سیئات به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان جنبه های منفی قضیه و سوء استفاده از مواهب و قدرتهای خدادادی است، و این درست به آن می ماند که پدری سرمایه ای به فرزند خود برای ساختن خانه خوبی بدهد، ولی او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهکاری و یا دائر کردن خانه و مرکز فساد به کار اندازد، شکی نیست که او از نظر اصل سرمایه مدیون پدر است ولی از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است.
برای تکمیل بحث راویتی را از امیرالمؤمنین(علیه السلام) میآوریم: حضرت فرمودند:
«اعمال انسان سه حالت دارد، واجبات، مستحبات، معاصی. اما «فرائض و واجبات» به دستور خدا و رضایت خدا و مشیت خدا و علم خدا میباشد و اما «مستحبات» به دستور خدا نیست ولی به رضایت خدا و مشیّت خدا و علم خدا میباشد. و اما «معاصی و گناهان» به دستور خدا نیست و به رضایت خدا نیست ولی به مشیت خدا و علم خدا میباشد و انجام دهنده گناه را مجازات میکند».[ ابنبابویه قمی، محمدبنعلی، التوحید، باب 60، حدیث 9، ص 370.]
بنا بر آنچه گفته شد؛ خداوند هیچگاه به گناهان و زشتیها دستور نداده و هیچگاه به آنها رضایت ندارد و حتی نسبت به آنها هشدار داده است و مجازات تعیین کرده است اما حکمت و زیبایی نظاممندی جان به این است که انسانها اختیار داشته باشند و انجام زشتیها و زیباییها امکان داشته باشند وانسانها با اختیار خود زیباییها و خوبیها را انتخاب کنند و از پاداش آن بهرهمند شوند و اگر با سوء اختیار خود به فساد و نابودی زیباییها اقدام کنند به مجازات الهی گرفتار شوند.