۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۴۸ بازدید
«قانون و سنت الاهی» چیست، چگونه تغییرناپذیر است؟ و جایگاه آن در بحث علم و دین چیست؟
کم و بیش آنچه در اصطلاح فلسفه به نام «نظام جهان» و « قانون اسباب و مسببات» خوانده می شود چیزی جز جریان اراده حکیمانه خدا نیست و در زبان دین «سنت الاهی» نامیده می شود. در چند جای قرآن کریم آمده است که:
«هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت.»[ احزاب (33)، آیه 62 و فتح (48)، آیه 23.]
به این معنی که عمل خداوند، قوانین و شیوه مخصوص و فرمول ثابتی دارد و تغییر پذیر نیست.
در سوره فاطر[ فاطر (35)، آیه 43.]، این مضمون بهطور مکرر و مؤکد یاد شده است: «هرگز در سنت خدا تبدیلی نمی یابی (یعنی سنت الاهی تبدیل به سنت دیگر نمی شود، مثل اینکه قانونی نسخ شود و قانونی دیگر جای آن را بگیرد) و هرگز در سنت خدا تغییری نمی یابی (نظیر این که در یک قانون قراردادی، تبصره ای اضافه می شود و یا قسمتی از آن لغو می شود و تغییراتی در آن داده می شود، بدون آن که اصل قانون لغو شود.)»[ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج1 و عدل الاهی.]
به بیان دیگر، سنت و قانون، چیزی نیست که آفرینش خاص و خلقت جداگانه ای به آن تعلق بگیرد. قانون، یک مفهوم کلی و انتزاع ذهنی است و در خارج به شکل کلیت و قانون بودن وجود ندارد. آنچه در خارج وجود دارد همان نظام علت و معلول و درجات و مراتب وجود است که در ذهن ما تجرید می یابد و انتزاع می شود و بهصورت «قانون» منعکس می گردد.
هستی درجاتی دارد و هر درجه آن موقعیت ثابت و مشخصی دارد. نمیتوان تصور کرد که علتی موقعیت خاص خود را به دیگری بسپارد و یا معلولی از جای خود نقل مکان کند؛ و همین حقیقت است که این گونه تعبیر می شود: جهان قانون دارد.
پس قانون آفرینش، یک قرارداد و اعتبار نیست، زیرا از چگونگی هستی اشیاء انتزاع شده است و به همین دلیل، تبدیل و تغییر برای آن نیز محال است.[ همان.] بنابراین سنت الاهی در قالب قوانین حاکم بر هستی جاری است و عمل میکند. در الاهیات شیعی، خداوند جهان را با قوانین و سنتهای الاهی به واقع موجود که مخلوق خود اوست، تدبیر میکند و خود در جزء جزء این تدبیر حضور دارد.
«هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت.»[ احزاب (33)، آیه 62 و فتح (48)، آیه 23.]
به این معنی که عمل خداوند، قوانین و شیوه مخصوص و فرمول ثابتی دارد و تغییر پذیر نیست.
در سوره فاطر[ فاطر (35)، آیه 43.]، این مضمون بهطور مکرر و مؤکد یاد شده است: «هرگز در سنت خدا تبدیلی نمی یابی (یعنی سنت الاهی تبدیل به سنت دیگر نمی شود، مثل اینکه قانونی نسخ شود و قانونی دیگر جای آن را بگیرد) و هرگز در سنت خدا تغییری نمی یابی (نظیر این که در یک قانون قراردادی، تبصره ای اضافه می شود و یا قسمتی از آن لغو می شود و تغییراتی در آن داده می شود، بدون آن که اصل قانون لغو شود.)»[ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج1 و عدل الاهی.]
به بیان دیگر، سنت و قانون، چیزی نیست که آفرینش خاص و خلقت جداگانه ای به آن تعلق بگیرد. قانون، یک مفهوم کلی و انتزاع ذهنی است و در خارج به شکل کلیت و قانون بودن وجود ندارد. آنچه در خارج وجود دارد همان نظام علت و معلول و درجات و مراتب وجود است که در ذهن ما تجرید می یابد و انتزاع می شود و بهصورت «قانون» منعکس می گردد.
هستی درجاتی دارد و هر درجه آن موقعیت ثابت و مشخصی دارد. نمیتوان تصور کرد که علتی موقعیت خاص خود را به دیگری بسپارد و یا معلولی از جای خود نقل مکان کند؛ و همین حقیقت است که این گونه تعبیر می شود: جهان قانون دارد.
پس قانون آفرینش، یک قرارداد و اعتبار نیست، زیرا از چگونگی هستی اشیاء انتزاع شده است و به همین دلیل، تبدیل و تغییر برای آن نیز محال است.[ همان.] بنابراین سنت الاهی در قالب قوانین حاکم بر هستی جاری است و عمل میکند. در الاهیات شیعی، خداوند جهان را با قوانین و سنتهای الاهی به واقع موجود که مخلوق خود اوست، تدبیر میکند و خود در جزء جزء این تدبیر حضور دارد.