۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۷۰۸ بازدید
مکتبها و دیدگاههای فکری و فلسفی در باب نسبت علم و دین کدامند و بر اساس اسلام کدام یک از این دیدگاهها را میتوان پذیرفت؟
1. تعارض علم و دین (conflict)
2. تمایز علم و دین (contrast)
3. تعامل علم و دین(interaction)
دیدگاه برگزیده
در تبیین دیدگاه برگزیده به چند نکته اشاره میشود:
1. نمونههای فراوانی از توافق علم و دین و سازگاری آموزههای قرآنی و دستآوردهای علمی وجود دارد؛ مانند حرکت خورشید،[ یس(36)، آیه 38 تا 41.] حرکت کوهها و زمین،[ نحل(16)، آیه 89.] لقاح گیاهان[حجر(15)، آیه 32.]و…
2. اگر به عنوان پیشفرض بپذیریم که میان علم واقعی و دین حقیقی، ازاینجهت که جلوههای متنوع حقیقت واحدند، تعارض اساسی وجود ندارد؛ برخی از تعارضهایی که میان دستآوردهای علمی و آموزههای دینی گاهی دیده میشود، تعارض ظاهری خواهد بود. یعنی دیگر علم ادعای انحصاری در آن زمینه نخواهد داشت؛ برای نمونه، علم یک آسمان را کشف نموده اما شش آسمان دیگر را انکار نخواهد کرد؛ یا این که نظریه داروین، خلقت نهایی انسان از خاک را انکار نمیکند، بلکه آفرینش از حیوان نئاندرتال را فرض نموده است. یا این که علم، تحقق معجزات یا طول عمر طولانی پیامبر یا امامی را انکار نمیکند؛ البته قدرت تبیین آن را هم ندارد. یعنی علم در مورد برخی از آموزههای دینی در نفی و اثبات آن ساکت است.
از طرف دیگر نیز ممکن است برداشت و تفسیر ما از متون دینی به اندازه کافی دقیق نبوده و یا بهطور اساسی نادرست باشد و هم علم و هم تفاسیر دینی در کشف و یا توصیف حقیقت باید متواضعانهتر سخن بگویند. به هر حال این مسئله، بیش از آن که به نظر میرسد پیچیده است و در هر سوی آن آرای معارض جدی وجود دارد.
3. دستاوردهای تجربی مبتنی بر متدولوژی تجربی است که همان «فرضیهسازی» و «استقراء» است. این روش به تنهایی به لحاظ منطقی مفید قطع و یقین نیست. با توجه به نکات مذکور باید گفت: برخی از گزارهها و معارف وجود دارد که هم مورد تأیید دین است و هم مورد تأیید علم و یا مورد تأیید یکی از آن دو است و دیگری نسبت به آن ساکت است. بنابراین در این موارد تعارضی نیست. ولی در مواردی که این دو با هم تعارض و ناسازگاری دارند ابتدا باید انواع تعارض تصویر شود و سپس حکم هر کدام بیان شود:
انواع تعارض
متون قرآن و روایات از نظر دلالت یا نص است یا ظاهر «نص» به متنی اطلاق میشود که در معنایی صراحت داشته باشد به گونهای که احتمال هر معنای دیگری منتفی باشد و «ظاهر» متنی است که در معنایی صراحت نداشته باشد و احتمال معنای دیگر از آن متن منتفی نگردد.
سند یک متن نیز یا قطعی و یقینی است و یا ظنی. ادله نقلی اگر متواتر یا همراه شواهد قطعی باشند، یقین آورند، قرآن کریم از نظر سند قطعی است ولی بیشتر روایات ظنی هستند؛ گو این که روایات قطعی الصدور نیز کم نیستند. گرچه قرآن از نظر سند قطعی است ولی از نظر دلالت و معنای آیات، چه بسا احتمالی باشد؛ دلیلهای عقلی یا علمی تجربی نیز یا یقین آورند یا ظن آور. با توجه به نکات ذکر شده انواع تعارضهای ممکن بدین شرحاند:
– تعارض میان دلیل عقلی یا علمی قطعی با دلیل نقلی قطعی؛
– تعارض میان دلیل عقلی یا علمی قطعی با دلیل نقلی ظنی؛
– تعارض میان دلیل عقلی یا علمی ظنی با دلیل نقلی قطعی؛
– تعارض میان دلیل عقلی یا علمی ظنی با دلیل نقلی ظنی؛
در اسلام، تعارض قسم اول وجود ندارد و ممکن نیست وجود داشته باشد. اگر مطلبی از هر راه و دلیلی بهصورت یقینی ثابت شود، با هیچ راه و دلیل دیگری قابل نفی نیست. در نتیجه، اگر آن مطلب یقینی با روشی صحیح به دست آمده باشد، با راههای دیگر تعارض و تنافی نخواهد داشت و اگر در موردی تعارضی به چشم بخورد، تعارض ابتدایی بوده با دقت معلوم میشود که سوء تفاهمی رخ داده و یا یکی از ادله به اشتباه یقینی تلقی شده است. براساس این قاعده، وقوع تعارض قسم اول در اسلام امری ناممکن است، همچنان که در مورد قسم دوم و سوم باید دلیل یقینی را، خواه دلیل عقلی و علمی و خواه دلیل نقلی، مقدم داشت. در صورت تعارض دلیل عقلی قطعی با دلیل نقلی ظنی، از معنای ظاهری دلیل نقلی ظنی عدول میشود. ازاینرو، علاوه بر ادله نقلی یقینی، با ادله عقلی یقین آور که بر تنزه خداوند متعال از ماده و مادیات اقامه شده است، از ظاهر آیاتی که ذکر شد رفع ید میشود و از آن دست برمیداریم.
در مورد قسم چهارم، یعنی تعارض دلیل عقلی یا علمی ظنی با دلیل نقلی ظنی، در صورتی که دلیل نقلی مربوط به عمل باشد، باید آن را مقدم داشت و در سایر موارد باید توقف کرد. باید توجه داشت که علوم تجربی به لحاظ روش، حداکثر مفید ظن و نتایج ظنی بوده و هیچگاه دستاوردهای آنها نمیتوانند با یقینات و ضروریات دین معارض باشند، همچنان که علوم فلسفی و عقلی تنها در بخشی از دین که با عقل نیز قابل شناخت است، توان تفسیر و توضیح متون دینی را دارند.