۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۶۰ بازدید
آیا در همه احادیث فقط از علوم اسلامی گفت وگو شده و سخنی از سایر علوم به میان نیامده است؟ اگر سایر علوم بیفایده هستند، چرا در دانشگاههای ایران اسلامی تدریس میشوند؟ اگر این رشتههای غیراسلامی (ریاضی، اقتصاد، حقوق و…) مفید هستند، رابطه آنها با علوم اسلامی چیست؟
علم سودبخش
از امام هفتم(علیه السلام) نقل شده است که روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مسجد شد دید جماعتی گرد مردی جمع شدهاند، حضرت فرمود: چه خبر است [و این مرد کیست]؟ گفتند: یک علامه است. فرمود: علامه یعنی چه؟ گفتند: داناترین انسان نسبت به نسب عرب و حوادث دوران جاهلیت و اشعار آن زمان است. حضرت فرمود: این علم سودی ندارد و ندانستن آن زیان نمیرساند. سپس فرمود:
«علم سودمند عبارت است از: آیه محکمه: یعنی اعتقادات و مسایل اعتقادی و معرفتی. فریضه عادله: یعنی فراگیری علم اخلاق (اخلاق فردی و اجتماعی).سنه قائمه: یعنی علم به احکام شریعت و مسایل حلال و حرام.»[ اصول کافی، ج 1، ص 37.]
نکتهای که از این روایت استفاده میشود این است که در اسلام آن علمی مورد نظر است که مفید به حال جامعه و افراد باشد، آن چه که در روایت ذکر شده نیز مصداقهایی از علم مفید است. در روایت دیگر علم مفید را خداشناسی، انسانشناسی، فرجامشناسی (هدف خلقت هستی و انسان) و گناهشناسی شمرده است.[ همان، صص 63-64، روایت 11.]
علم پزشکی
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«علم [مفید و لازم] سه علم است: علم فقه برای [فهم عمیق و حفظ دین، در اعتقادات تحقیقی، اخلاق معطوف به زندگی و عمل نمودن به دستورات و احکام فقهی] دین و علم پزشکی برای [حفظ جسم و] بدنها و علم ادبیات [نحو و صرف… ] برای حفظ زبان [از خطا و اشتباه].»[ «العلم ثلاثه: الفقه للأدیان، و الطب للأبدان و النحو للسان» (بحارالانوار، ج 78، ص 45)]
در روایت های بسیاری نیز به علم پزشکی برای سلامتی بدن سفارش و توصیه شده است.
هندسه و ریاضیات
علم دیگری که در روایات جزو علوم اسلامی و لازم و ضروری شمرده است، هندسه و ریاضیات و شناخت اوقات (علم نجوم) است.
از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
«هر کس هیأت (علم نجوم و ریاضی) را نشناسد (و فرا نگرفته باشد) معرفتش ناقص است.»[ در منابع اصلی یافت نشد، ر.ک: سید عبدالحسین دستغیب شیرازی، سرای دیگر (تفسیر سوره واقعه)، تهران: نادر، 1374ش، صص 4 و 80.]
علوم سیاسی
علم دیگری که از نظر دین جزو علوم مطلوب و مفید شمرده میشود؛ علم سیاست و فهم درست شرایط اجتماعی به معنای وسیع آن یعنی هنر انجام ممکنات در حوزه سیاسی، دشمنشناسی و… است.
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«آن کس که زمان را بشناسد از برخورد با رویدادهای آن غافل [و عاجز نمیماند] بلکه برای رویارویی با آنها، آمادگی پیدا میکند.»[ تحف العقول، ص 98.]
«کسی که ناآگاهانه [در مسایل سیاسی و زمان] قدم بردارد، میلغزد.»[ الحیاة، ج 1، ص 157.]
و امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«انسانی که زمانشناس [و مردمشناس و جامعهشناس] باشد لغزشها و اشتباهات بر او هجوم نمیآورد.»[ همان، ج 1، ص 157.]
دانش فنی مهندسی
در این باره قرآن بهطور صریح دستور میدهد از تمام امکانات نظامی و قدرت تسلیحاتی برای مقابله با دشمنان استفاده کنید[ انفال(8)، آیه 60.] و از این علوم نیز برای ارتقای سطح زندگی بهره ببرید.
فیزیک نجومی، ستارهشناسی
در این رشتهها درباره موضوعاتی مرتبط با شناخت حقیقت هستی، تحولات فیزیکی و کاربردهای علمی آن بحث و تحقیق میشود.[ شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، چاپ قدیم، بحث نجوم، ص 29.] در بعضی نقلها به علم نجوم برای زمانشناسی نیز اشاره شده است.
گستردگی علوم دینی در مکتب اسلام
راز گستردگی علوم این است که اسلام دینی چند وجهی و همه جانبه است؛ دینی است که تنها به یک سلسله پندها و اندرزها بسنده نکرده، جامعه ساز است و مسلمانان را ترغیب میکند تا آنچه که یک جامعه بدان نیازمند است از پزشکی، فن سیاسی، تجارت، انواع صنایع و تمام علوم بشری را فرا بگیرند و سبکی ویژه برای زندگی دینی داشته باشند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«داناترین مردم کسی است که علم مردم را با دانش خود جمع کند و ارزشمندترین انسان کسی است که علمش افزون باشد و کمترین ارزش برای کسی است که دانشش کمتر از دیگران است.»[ سفینة البحار، ج 2، ص 219، به نقل از: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، احمد علیبابایی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1382ش، ج 13، ص 314.]
توجه دارید که در حدیث فوق سفارش این است که دانش دیگران و دانش بشری را بر علم خود بیفزایید و آن را فرا گیرید.
با توجه به نکات پیش گفته، نخست باید گفت: بسیاری از علوم بشری، علم دینی به حساب میآیند و نیز تمام علومی که برطرف کننده نیازهای جامعه بشری است یا بهطور مستقیم ریشه در کلام انبیاء و امامان و معصومان(علیهم السلام) دارند و یا مورد سفارش اکید آنها قرار گرفته است.
از سوی دیگر می توان گفت: تمامی علوم بشری، علوم الاهی است؛ یعنی علمی است که یا خداوند بهطور مستقیم در نهاد بشر قرار داده و یا ابزار یادگیری آن را در اختیارش نهاده است. همه این علوم از همان تعلیم الاهی حضرت آدم ریشه میگیرد که خداوند تحت عنوان تعلیم اسماء به او آموخت.[ بقره(2)، آیه 31-32.]
شاهد این ادعا سخن امام صادق(علیه السلام) است. هنگامی که از ایشان در مورد آیه (((علم الآدم الاسماء))) سؤال شد، فرمود:
«منظور [علم] زمین ها، کوهها، درهها و بستر رودخانه [و خلاصه تمامی موجودات] است».
سپس امام(علیه السلام) به فرشی که زیر پایش گسترده بود [اشاره و] نظر افکند؛ فرمود:
«حتی این فرش هم از اموری بوده است که خدا به آدم تعلیم داد.»
از این گذشته، بسیاری از علوم بشری به نوعی در طبیعت و مخلوقات الاهی نمونه دارد و آدمیان در واقع در بیشتر پیشرفتهای علمی از آنها الهام گرفتهاند، رایانه را از مغز انسان و رادار از خفاش الهام گرفته شده است.
متن حدیث مورد پرسش نیز نکات گویایی دارد که مراد تمام علوم بشری است و تمام علوم دینی و بشری از ناحیه خداوند است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«علم و دانش بیست و هفت حرف (شعبه و شاخه) است. تمام آنچه پیامبران الاهی [برای مردم] آوردند دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز دو حرف را نشناختهاند، اما هنگامی که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف (بیست و پنج شاخه یا شعبه) دیگر را آشکار میسازد و دو حرف دیگر را به آن ضمیمه میکند تا بیست و هفت حرف کامل و منتشر گردد.»[ عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، موسوعه فی احادیث الامام المهدی، قم: موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت(علیهم السلام)، بیتا، ج 4، ص 53.]
دقت در حدیث فوق به همه پرسشهای مطرح شده جواب میدهد:
1. مراد از «العلم» تمام علوم است؛ هم علوم بشری و هم علوم دینی.
2. نقش انبیاء و امامان معصوم این است که علم دینی را بهطور مستقیم و علوم بشری را نیز با واسطه و یا با اشاره و راهنمایی به بشریت منقل نموده است. به عنوان نمونه امام صادق(علیه السلام) علاوه بر فقه و کلام و تفسیر و… برخی علوم بشری (از فیزیک و شیمی گرفته تا ریاضیات و… ) به شاگردانش تعلیم داده و حتی علوم غریبه مثل جفر و… را نیز به برخی شاگردانش آموخت.[ ر.ک: اعلام الهدایه، ج 1، صص 21-25.]
به همین جهت است که علوم بشری ارتباط عمیقی با تعلیم الاهی انبیاء و امامان دارد. در روایات ما پیشبینی شده است که توسعه حیرت انگیزی در صنایع و تکنولوژی در دوران آن حضرت(عج) به وقوع خواهد پیوست و با وسایل پیشرفته به هفت آسمان و هفت زمین دست خواهد یافت.[ بحارالانوار، بیروت، ج 52، ص 321، ح 27.]
در پرتو یافتههای علوم تجربی، دریچههای نوی از «هست»های موجود در عالم به روی انسان گشوده میشود. پیداست این یافتهها، با در اختیار گذاردن رمز و رازهای بیشتری از جهان، دست کم در جنبه باورهای دینی که به تحلیل کلیت عالم میپردازد، گرایش دینی او را بارورتر میکند، مشروط بر آن که مطالعه یافتههای علمی مزبور با تفکر همراه باشد، همان حقیقتی که قرآن کریم به آن اشاره میکند:
«بهطور مسلم، در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز نشانههای [روشنی] برای خردمندان است. همانها که … در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند [و میگویند]: بارالها! اینها را بیهوده نیافریدهای.»[ آلعمران(3)، آیه 190-191.]
مهمترین رسالت دین ایجاد انگیزه فراطبیعی در میان انسانها و جهت دهی صحیح به تلاشهای روزانه است بهطوری که علاوه بر تأمین نیازهای روزمره زندگی، به هدفمندی و تلاش برای دست یابی به مقصود هستی اقدام کند. ازاینرو در فرهنگ اسلامی تمام دانشهای مورد نیاز برای زندگی بشری دارای اهمیت است و توصیه شده به مقدار لازم و نیاز جامعه، مردم برای فراگیری آن اقدام کنند و از آن به «واجب کفایی» تعبیر شده است.
گفتنی است که ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در این جهت علوم الاهی و دینی – با توجه به موضوع آن – از سایر علوم اشرف و برتر است؛ ولی این بدین معنا نیست که علوم دیگر بی اهمیت و بدون ارزش است و علم نیست.
با مطالعه در تاریخ به دست میآید که تعداد زیادی از اندیشمندان بزرگ در علوم مختلف زمان خود استاد و متخصص بودهاند یعنی آنها میان تحصیل علومی مثل ریاضیات و زیستشناسی و فیزیک و شیمی و تحصیل در رشتههای معارف دینی هیچگونه تقابل و منافاتی نمیدیدهاند.[ برای مطالعه بیشتر ر.ک:
مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران؛
ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی؛
چند نفر از دانشمندان غربی؛ دین و چشم اندازهای نو، ، ترجمه غلامحسین توکلی؛
جیکوب برونوسکی، عقل سلیم علم، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر نی.]