۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۸۸۷ بازدید
معنا و مهم ترین پیام حدیث غدیر چیست و چرا اهل سنت حدیث غدیر را نمی پذیرند؛ آیا معنای دیگری از آن ارائه می شود؛ مشکل در کجاست؟
الف. ماجرای غدیر
در سال آخر حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، مراسم حجّة الوداع با حضور باشکوه مسلمانان بر پا شد؛ در بازگشت، همگان در روز پنج شنبه، هیجدهم ذی الحجه سال دهم هجری، در سرزمین جحفه و در منطقه غدیر خم به دستور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) توقف کردند. در گرمای سوزان و پس از اقامه نماز ظهر، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خطبه مفصلی ایراد فرمودند و ضمن اشاره به دو ثقلی که به یادگار گذاشته شده اند؛ دست علی(علیه السلام) را گرفته، بلند کردند، آن چنان که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد و همه مردم او را دیدند و شناختند که او همان جوان حماسه آفرین صحنه های شکوهمند است. آن گاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«چه کسی از همه مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است؟!»
گفتند: خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) داناترند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«خدا، مولا و رهبر من است، و من مولا و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم».
سپس فرمود:
«فَمَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ»؛ «هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی، مولا و رهبر او است».
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این سخن را چند بار تکرار فرمود و سپس چنین دعا کرد:
«خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار، محبوب بدار آن کسی که او را محبوب دارد، و مبغوض بدار آن کس که او را مبغوض دارد، یارانش را یاری کن، و آنها که یاری اش را ترک کنند از یاری خویش محروم ساز و حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مکن!».
سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از حاضران خواست تا این خبر را به غائبان برسانند!
پس از خطبه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) امین وحی، این آیه را نازل کرد:
(((الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی…)))[ مائده، آیه 3. پیش از خطبه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه نازل شده بود: (((یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ))) (مائده، آیه 67).]؛
«امروز آئین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم».
اقبال و تبریک مسلمانان، از حوادث مهم این ماجراست؛ حسن بن ثابت، شاعر معروف عرب، نیز اشعاری را سرود و این بیت را بر زبان جاری کرد: «فَقالَ لَهُ قُمْ یا عَلَی فَانَّنی رَضیتُک مِنْ بَعْدی اماماً وَ هادِیاً».
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به علی(علیه السلام) گفت:
«برخیز، زیرا من تو را بعد از خودم امام و رهبر انتخاب کردم»[ تذکرة الخواص: 39، و بنگرید: مناقب الإمام علیّ(علیه السلام)، للخوارزمی 136، کفایة الطالب: 64.].
ماجرای غدیر در آثار مکتوب شیعه و سنی ذکر شده است که خلاصه ای از آن ارائه گردید.
ب. اشکالات جاری
حدیث غدیر، حدیثی متواتر است[ خواجه نصیرالدین طوسی می گوید: «و لحدیث الغدیر المتواتر». (طوسی، تجرید الاعتقاد، ص 226). حدیث متواتر این است که راویان آن در هر طبقه، بحدی برسند که اطمینان حاصل شود که آنها توطئه و سازشی برای دروغ گفتن نداشته اند. به همین جهت، می گویند خبر متواتر مفید قطع و یقین است، در مقابل آن، خبر «واحد» است که مفید ظنّ و گمان می باشد.] و بسیاری از دانشمندان و مؤلّفان بنام اسلامی شیعه و سنی آن را نقل کرده اند به گونه ای که این حدیث از قطعی ترین روایات اسلامی و مصداق روشنی از حدیث متواتر دانسته شده است[ با استناد به تحقیق علامه امینی، حدود 110 نفر از صحابه و یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، 84 از تابعین و 360 از عالمان به حدیث غدیر اشاره داشته اند. (ر.ک: الغدیر، جلد اول).] بر سند و مفهوم حدیث اشکالات ذیل ارائه شده است:
اشکال اوّل: صحت حدیث
برخی منکر صحت این حدیث اند؛ زیرا افرادی چون بخاری و مسلم آن را در صحیحین نقل نکرده اند[ منهاج السنه، ج 4، ص 86.]، در حالی که صحیحین جامع همه احادیث نمی باشند و بسیاری از محدثان، مورخان و مفسران سنی آن را نقل کرده[ مصنّف ابن أبی شیبة 7/503 ح 55؛ مسند أحمد 1/152 و ج 4/368 و 370 و 372 و 373 و ج 5/419؛ سنن ابن ماجة 1/43 ح 116 و ص 45 ح 121؛ جامع الترمذی، ص 845، حدیث 3713؛ العقد الفرید 3/312؛ المستدرک علی الصحیحین 3/118 ح 4576 و 4577؛ تاریخ بغداد 7/377 و ج 12/344؛ تاریخ دمشق 42/187- 188 ح 8634- 8641 و ص 191- 194 ح 8648- 8656 و ص 213- 214، ح 8693- 8696 و 8698 و ص 215- 220 ح 8699- 8714 و ص 223- 232 ح 8719- 8738 و ص 234- 238 ح 8740- 8745؛ البدایة و النهایة 5/159 و 162؛ مجمع الزوائد 7/17 و ج 9/104- 108؛ الدرّ المنثور 3/19 (در تفسیر آیه3 سوره مائدة)؛ الصواعق المحرقة: 64 و 66 و 187 ح 4.] و حاکم نیشابوری و دیگران این حدیث را صحیح شمرده اند[ المستدرک علی الصحیحین 3/118 ح 4576 و 4577.].
حتی ذهبی با آن که ناصبی است و ابن حجر با همه تعصبی که داشته است به صحت بسیاری از طرق این حدیث اعتراف کرده اند[ ر.ک: ذهبی، سیر أعلام النبلاء ج14، ص 277؛ ابن کثیر، تاریخ ابن کثیر، ج5، ص214.]. ازاین رو هیچ جایی برای خودداری از پذیرفتن تواتر این حدیث وجود ندارد و عدم نقل بخاری و مسلم به علت آن است که این در مجموعه دربردارنده تمام احادیث نیست و همچنین آن دو خواسته اند رعایت نظر حاکمان زمان خویش و گرایشات قوم خود را کرده باشند[ دلائل الصدق، ج4، ص 344.].
اشکال دوم: معنای مولی
معنای مولی در حدیث مذکور، محبوب و منصور است و پیامبر خواستند تا عرب را به حفظ محبّت اهل بیت و قبیله خویش سفارش کنند ازاین رو معنای حدیث چنین می شود:
«هر کس که مرا دوست دارد و مرا یاری می کند، علی را نیز دوست بدارد و یاری کند.»[ الصواعق المحرقة، ص 26.]ولی قرائن متعدّدی در کار است که نشان می دهد «مولی» در حدیث بالا به معنی «ولی» و «سرپرست» و «رهبر» و «صاحب اختیار» است، و لفظ مولی به مفهوم محبوب و منصور به کار نرفته است. زیرا مطابق حدیث نقل شده، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، محبّت و یاوری علی(علیه السلام) را مانند یاری و محبّت خود واجب شمرد. پیداست که چنین محبّت و یاری تنها در صورتی امکان پذیر است که مقام و منزلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از جنبه ریاست کلی و عصمتی که داشتند در مورد علی(علیه السلام) هم وجود داشته باشد[ ر.ک: مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص 43.]. شیعه قرینه مقامیه را که پیغمبر مردم را در غدیر و گرمای روز نگه داشته و این خطبه را انشاء فرموده است، دلیل معنی اعلام ولایت می داند.