خانه » همه » مذهبی » شاخصه های اصول گرایی

شاخصه های اصول گرایی


شاخصه های اصول گرایی

۱۳۹۴/۱۱/۱۹


۵۰۴ بازدید

چه ویژگی هایی موجب شد تا این دوره به عنوان دوره اصول گرایی شناخته شود و مهم ترین شاخصه های اصول گرایی چیست؟

احیای شعارهای اصیل انقلاب و گفتمان امام و انقلاب و توجه و تأکید بر اصول و ارزش های ناب اسلام و تلاش برای تحقق آن، موجب شد تا این دوره به عنوان دوره اصول گرایی نمود پیدا کند.
مطرح شدن شعار اصلاحات در دوران حاکمیت جریان اصلاحات و تکیه بر اصلاحات بدون تبیین معیارهای آن، نیز در شکل گیری و انسجام جریان راست در قالب جریان اصول گرا با تأکید بر ارزش ها و اصول تأثیرگذار بود.
پس از حاکمیت جریان دوم خرداد در عرصه سیاسی و نفوذ اندیشه سکولاریستی و فاصله گرفتن از ارزش های اسلامی و به حاشیه رفتن گفتمان اصیل امام و انقلاب، ضرورت شکل گیری جریانی که بازگشت به گفتمان اصلی انقلاب داشته باشد، بیش از پیش احساس می شد که این مسئله زمینه ساز شکل گیری جریان اصول گرا گردید و به دنبال آن، چهره های جدیدی وارد عرصه سیاسی کشور شدند که شعارهایی از جنس «ساده زیستی»، «عدالت محوری»، «مبارزه با فساد»، «حمایت از محرومین» و «کار و تلاش صادقانه» را احیا کردند.
در این دوره، تلاش پیگیر برای ایجاد عدالت و احیای ارزش‌های نظام و انقلاب و از بین بردن تبعیض، خدمت صادقانه و تلاش پیگیر و خستگی ناپذیر برای خدمت رسانی به مردم و توزیع عادلانه امکانات کشور در سرلوحه کار دولت قرار گرفت.
در عرصه سیاست خارجی نیز در این دوره شاهد رویکرد فعال در مواجهه با نظام استکباری و ایستادگی در برابر آن بودیم که نمود آن، موضع فعال کشور در مسئله هسته ای و ایستادگی و پافشاری بر حقوق هسته‌ای بود. هرچند این رویکرد، شدت دشمنی دشمنان را بر علیه انقلاب اسلامی به همراه داشت که نمونه آن، تشدید تحریم‌ها بر علیه جمهوری اسلامی و اعمال فشار در پرونده هسته‌ای کشورمان بود اما نتایج و آثار مثبتی را به دنبال داشت که در زمینه انرژی هسته‌ای شاهد دستاوردهای چشم گیری بودیم و توانمندی کشور در این عرصه موجب شد تا بی نتیجه بودن تحریم ها در مقابله با اراده نظام و مردم برای دست یابی به حقوق خود آشکار گردد و طرف های مقابل حاضر به گفتگو و مذاکره برای حل این مسئله با توجه به حقوق کشورمان شوند.
این دوره را باید دوره حاکمیت نیروهای اصول گرا دانست که با شعار عدالت محوری و خدمت صادقانه وارد میدان شدند و در تمامی عرصه های انتخاباتی مورد اقبال مردم قرار گرفته اند. این جریان، صحنه گردان هفتمین و هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی بوده است و در انتخابات نهمین دوره مجلس نیز به موفقیت دست یافت. در نهمین و دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز این جریان پیروز میدان انتخابات بود.

شاخصه های اصول گرایی

به طور کلی پای بندی به مبانی، ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی از شاخصه های محوری اصول گرایی محسوب می گردد.
در تبیین شاخصه های اصول گرایی، جامعه مدرسین حوزه علمیه و جامعه روحانیت مبارز به عنوان دو تشکل محوری در جریان اصول گرایی با برگزاری نشست های مشترک و استفاده از نظرات صاحب نظران و نخبگان، منشور اصول گرایی را تدوین کردند که در آن شاخصه های اصول گرایی در قالب موارد زیر معرفی شده است.
1. دفاع از ارزش‌های اسلامی.
2. پای بندی به مبانی انقلاب اسلامی.
3. التزام عملی به ولایت فقیه و فصل‌الخطاب دانستن نظر رهبری.
4. احترام و توجه به جایگاه روحانیت و مرجعیت.
5. ساده زیستی و پرهیز از تجمل‌گرایی و اشرافی گری و توجه ویژه به گروه‌های ضعیف و نیازمند.
6. اعتقاد به آزادی‌های مشروع و مردم‌سالاری دینی.
7. عدالت محوری و مبارزه با فساد.
8. تأکید و باور به پیشرفت همه جانبه کشور.
9. اداره امور بر اساس موازین اسلامی، عقلانیت، قانون، برنامه، حسن تدبیر و عطوفت با مردم.
10. اعتقاد و التزام به تعامل و هماهنگی میان قوا در سایه تدبیر‌های رهبری.
11. دشمن‌شناسی، استکبار ستیزی، استقلال طلبی و موضع‌گیری صریح در برابر دشمنان و فتنه‌ها.
12. تلاش برای تحقق وحدت امت اسلامی.[ .www.farsnews.com/newstext.php?nn=8910261036.]

شاخصه های اصول گرایی از منظر رهبری

مقام معظم رهبری اصول گرایی را نه یک جریان متعلق به گروهی خاص و در صف بندی های معمول جریان های سیاسی کشور، بلکه متعلق به همه کسانی می دانند که پای بند به مبانی انقلاب اسلامی هستند و در این باره فرمودند:
«اصول گرایی به حرف نیست؛ اصول گرایی در مقابل نحله های سیاسی رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسی را به اصول گرا و اصلاح طلب تقسیم کنیم: اصول گرا و فلان؛ نه. اصول گرایی متعلق به همه کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد و پای بندند و آنها را دوست می دارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد».[ پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 29/3/85.]
اصول گرایی از نظر ایشان دارای شاخصه هایی است که تحقق آن‌ها به معنای حقیقی کلمه، اصول گرایی محسوب خواهد شد و این شاخصه‌ها و معیارها نه تنها باید سرلوحه جریان اصول گرا قرار بگیرد بلکه می‌تواند چراغ راه تمامی احزاب سیاسی باشدکه با اعتقاد به نظام و با هدف اعتلای کشور به فعالیت می‌پردازند.
1. ایمان و هویت اسلامی و انقلابی و پای بندی به آن؛ «وظیفه مهم این است که ما پایه های یک ایمان روشن بینانه و استوار را در ذهن نسل های جوان و رو به رشد خودمان تقویت کنیم؛ ایمانِ دور از خرافه گری و سست اندیشی، ایمانِ روشن بینانه، ایمانِ به دین، ایمانِ به نظام، ایمانِ به مردم، ایمانِ به آینده، ایمانِ به خود، ایمانِ به استقلال کشور و ایمانِ به وحدت ملی و ایمانی که در هیچ بخشی برافروزنده آتش های تعصب فرقه ای نباشد».[ همان.]
2. اعتزاز به اسلام؛ «ما در دورانِ این بیست وهفت سال، بعضی از مسئولان نظام اسلامی را دیده بودیم که خجالت می کشیدند یک حکم اسلامی یا یک جهت گیری اسلامی را صریحاً بر زبان بیاورند؛ نه، ما طلبکاریم. من بارها گفته ام، در قضیه «زن»، ما پاسخگوی غرب نیستیم، غرب باید پاسخگوی ما باشد؛ ما هستیم که سؤال مطرح می کنیم. در زمینه حقوق بشر، ماییم که طلبکار مدعیان منافق و دو روی حقوق بشر هستیم. بنابراین به اسلام اعتزاز داشته باشید. آنچه را که اسلام به ما آموخته، اگر ما درست یاد گرفته باشیم و دچار کج فکری و انحراف و غلط فهمی نشده باشیم، چیزی است که باید به آن افتخار کنیم».[ همان، بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت، 6/6/85.]
3. نوآوری و نواندیشی؛ «بعضی ها خیال می کنند که نوآوری در دین امکان ندارد. گنجینه منابع اسلامی و دینی ما بی پایان است؛ ما به قدر وسع خودمان، فقط چند سطل آب از این چشمه جوشان برداشته ایم؛ تلاش کنیم و فکرهای نو و حرف های نو در زمینه های مختلف تولید کنیم. این قرآن یک اقیانوس بی پایان است؛ خیلی حقایق هست؛ نه «خیلی»، بلکه بیشترِ حقایق عالم را که ما از قرآن می توانیم بفهمیم، هنوز نفهمیده ایم. فکر کردن، استخراج کردن، نوآوری کردن و سخن نو را در مقابل افکار عمومی متفکران و اندیشمندان مسلمان قرار دادن، یکی از کارهای ماست».
4. عدالت؛ «فلسفه وجودی ما، عدالت است. این که ما برنامه رشد اقتصادی درست کنیم و بگذاریم بعد از حاصل شدن دو، سه برنامه رشد اقتصادی، به فکر عدالت بیفتیم، منطقی نیست. رشد اقتصادی باید همپای عدالت پیش برود؛ برنامه ریزی کنند و راهش را پیدا کنند. البته ممکن است در معنا کردن عدالت، افرادی، کسانی یا گروه هایی اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلّم هایی وجود دارد: کم کردن فاصله ها، دادن فرصت های برابر، تشویق درست کار و مهار متجاوزان به ثروت ملی، عدالت را در بدنه حاکمیتی رایج کردن – عزل و نصب ها، قضاوت ها، اظهارنظرها – مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن، منابع مالی کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدرِ مسلّم ها و مورد اتفاق های عدالت است که باید انجام بگیرد.
عدالت یک اصل است و نیازمند قاطعیت. عدالت، با تعارف درست نمی شود؛
اولاً، قاطعیت می خواهد. ثانیاً، ارتباط با مردم می خواهد. ثالثاً، ساده زیستی و مردمی بودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازی و تهذیب می خواهد؛ این هم جزو پیش شرط ها و پیش نیازهای اجرای عدالت است. اول، باید خودمان را درست کنیم و یک دستی به سر و صورت خودمان بکشیم، تا بتوانیم عدالت را اجرا کنیم؛ وظیفه من و شما اینهاست. واقعاً باید با ویژه خواران و فساد مبارزه کنیم».
5. حفظ استقلال سیاسی؛ «این، جزوِ مبانی اصولی نظام است. این استقلال، استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. ما باید این بندهای اختاپوس فرهنگی تحمیل شده به وسیله غرب را از دست و پای خودمان باز کنیم؛ این هم یکی از اصول ماست. آن حرکتی، آن جریانی، آن شعاری و آن برنامه ریزی ای که در آن استقلال کشور و ملت دیده نشود، اصول گرایانه نیست».
6. تقویت خودباوری و اعتماد به نفس ملی؛ «استقلالِ اعتماد به نفس ملی و خودباوری، فقط به این چیزها منحصر نمی شود که ما می توانیم سد درست کنیم؛ می توانیم نیروگاه درست کنیم و می توانیم بدون کمک خارجی کارهای بزرگ و پروژه های عظیم را راه اندازی کنیم، بلکه باید در سیاست، فلسفه، ابتکارهای مردمی و ارزش های اخلاقی هم خودباوری داشته باشیم».[ همان.]
7. اهتمام به علم و پیشرفت و جهاد علمی؛ «شما ببینید چه زمانی در آغاز پیدایش اسلام گفته شد که: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة» یا «مؤمن و مؤمنة»؛ یعنی همان وقتی که نماز و زکات و این چیزها آمد، طلب العلم هم آمد؛ «اطلبوا العلم ولو بالصین» هم آمد. این به خاطر همین است که جامعه، بدون علم نخواهد توانست آرمان های خودش را بالا بیاورد. مثل این است که انسان حرف حقی داشته باشد؛ اما اصلاً زبان گفتنش را نداشته باشد. نداشتن علم این طوری است. علم موجب می شود که شما بتوانید آن آرمان ها، آن اهداف و آن خط روشن و جاده روشنِ صراط مستقیمی را که در دست و اختیار شماست، مطرح کنید و کسان بیشتری را از بشریت، به آن هدایت کنید. علم نداشته باشید، این امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین علم – که وسیله رشد ملی، بشری، انسانی و اوج گرفتن در محیط عام بشریت است – جزوِ چیزهای لازم است و باید به این اهتمام داشته باشید».[ همان، بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت، 6/6/85.]
8. تثبیت و تأمین آزادی و آزاداندیشی؛ «آزادی را نباید بد معنا کرد. آزادی یکی از بزرگترین نعمت های الهی است که یکی از شعبش آزاداندیشی است. بدون آزاداندیشی، این رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد. در حوزه های علمیه، دانشگاه و محیط های فرهنگی و مطبوعاتی، هو کردن کسی که حرف تازه ای می آورد، یکی از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فکر کنند. البته من فهم غلط از آزادی را تأیید نمی کنم. اما توسعه آزادی و رها بودن میدان برای پرورش فکر و اندیشه و علم و فهم، ربطی به اینها ندارد. ظرافتی لازم است که آدم این دو منطقه را از همدیگر باز بشناسد و مرز این ها را معین بکند».
9. اصلاح و تصحیح روش ها؛ «اصلاحات جزوِ مبانی اصول گرایی است، اصلاحاتِ اصول گرایانه و اصول گرایی مصلحانه در هم تنیده هستند. آن اصلاحاتی که بخواهد با معیار امریکایی در کشور انجام بگیرد، مثل همان اصلاحات رضاخانی است. اصلاحات باید ضابطه مند و مبتنی بر ارزش ها و معیارها و خط کش های اسلامی و ایرانی باشد. معیار اصلاحات، قانون اساسی است؛ بر این اساس، باید ما اصلاحات کنیم؛ ما به اصلاحات احتیاج داریم. اصلاحات، تصحیح روش های ماست؛ تصحیح هدف های مرحله ای ماست؛ تصحیح تصمیم گیری های ماست؛ تعصب نورزیدن روی تصمیم گیری ها ناحق است. این، غیر از ساختارشکنی و مبارزه با قانون اساسی، مبارزه با اسلام و مبارزه با استقلال یک کشور است».
10. شکوفایی اقتصادی؛ «رسیدگی به زندگی مردم و رسیدگی به اقتصاد کشور؛ ما احتیاج داریم که از سرمایه گذاری حمایت بشود؛ کارآفرینی بشود؛ تولید داخلی ترویج بشود؛ با قاچاق و فساد مجدّانه مبارزه بشود؛ اشتغال به عنوان
یک مبنای اصلی و یک هدف مهم دنبال بشود؛ ثبات و شفافیت و انسجام سیاست ها و مقررات اقتصادی انجام بشود».[ همان، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 29/3/85.]
11. فسادستیزی و سلامت اعتقادی و اخلاقی مسئولان کشور.
12. ساده زیستی و مردم گرایی.
13. تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور.
14. اجتناب از اسراف و ریخت و پاش.
15. خردگرایی و تدبیر و حکمت در تصمیم گیری و عمل.
16. مسئولیت پذیری و پاسخگویی.
17. سعه‌ صدر و تحمل مخالف.
18. اجتناب از هواهای نفس چه هوای نفس شخصی و چه هوای نفس گروهی.
19. شایسته سالاری.
20. نظارت بر عملکرد زیر مجموعه.
21. تلاش بی وقفه.
22. قانون گرایی.
23. شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال آنچه که حق است.
24. انس با خدا، انس با قرآن و استمداد دائمی از خدا.[ همان، بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت، 6/6/85.]

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد