خانه » همه » مذهبی » حزب کارگزاران سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی


حزب کارگزاران سازندگی

۱۳۹۴/۱۱/۱۹


۷۵۹ بازدید

زمینه و اهداف شکل گیری حزب کارگزاران سازندگی چه بود و چه نقشی در تحولات کشور ایفا نموده است؟ نتایج و پیامدهای تسلط آن بر دولت سازندگی را تشریح نمایید؟

کارگزاران سازندگی را می‌توان اولین حزب دولت‌ساخته پس از انقلاب اسلامی دانست. در خصوص احزاب دولت‌ساخته باید گفت این عنوان به احزابی اطلاق می‌گردد که در دوران تسلط یک جریان بر قوه‌ مجریه و توسط چهره‌های شناخته‌شده این جریان متولد شده و معمولاً به دلیل بهره‌گیری از امکانات خاص دولتی و افزونه‌های خاص، ظرفیت‌های ویژه‌ای در اختیار می‌گیرند.
حزب کارگزاران سازندگی محصول اختلافات میان دولت آقای هاشمی رفسنجانی با جریان راست و جامعه روحانیت بود. این اختلافات که بر سر مسائلی همچون رویکرد سازندگی کشور که به اعتقاد جریان راست، عدالت اجتماعی، محرومیت زدایی و ارزش های اسلامی را نادیده گرفته بود و افزایش گرانی و
تورم و نحوه اجرای سیاست تعدیل اقتصادی و فضای بسته سیاسی و مسائل فرهنگی بروز پیدا کرد، اختلافات در روند نحوه تصویب لایحه برنامه پنج ساله دوم توسط مجلس که به تأخیر یکساله اجرای آن منجر شد و استیضاح و برکناری
چند تن از وزیران دولت بیشتر شد و در نهایت اختلاف بر سر لیست نامزدهای انتخاباتی در انتخابات مجلس پنجم که جامعه­ روحانیت مبارز به دلیل مخالفت جمعیت مؤتلفه­ اسلامی حاضر نشد پنج نفر از طرفداران آقای هاشمی رفسنجانی را در فهرست مشترک قرار دهد موجب شد در آستانه انتخابات مجلس پنجم جمعی از نیروهای اجرایی و میانه رو دولت شامل ده نفر از وزرا و چهار نفر از معاونین رئیس جمهور و شهردار تهران و رئیس کل بانک مرکزی (اسماعیل شوشتری، عطاءالله مهاجرانی، محسن نوربخش، محمد هاشمی رفسنجانی، محمدعلی نجفی، مرتضی محمدخان، عیسی کلانتری، اکبر ترکان، سیدمحمد غرضی، بیژن زنگنه، غلامحسین کرباسچی، رضا امراللهی، غلامرضا فروزش، مصطفی هاشمی‌طبا، غلامرضا شافعی، محمدرضا نعمت‌زاده)، از جریان راست جدا شده و تشکل جدیدی را با نام کارگزاران سازندگی در تاریخ 27/10/1374 با صدور بیانیه‌ای مبنی بر این که حمایت از هاشمی رفسنجانی حمایت از گسترش عدالت اجتماعی و رفاه عمومی است، حمایت از هاشمی رفسنجانی حمایت از راه امام و پیروی از ولایت فقیه است، حمایت از هاشمی رفسنجانی رفع محرومیت از نقاط مختلف کشور است، حمایت از هاشمی رفسنجانی حمایت از جهانی شدن انقلاب و پیروی از شعارهای عملی انقلاب است و با شعار عزت اسلامی، تداوم سازندگی و آبادانی ایران، اعلام موجودیت کرد و از جناح راست انشعاب و جریانی به نام جریان راست مدرن در قالب این حزب شکل گرفت.[ نوذری، عزت­الله؛ تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز: نوید، 1380، ص 278- 277.]
هر چند کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم به دلیل نارضایتی مردم از سیاست تعدیل اقتصادی و شرایط به وجود آمده، موفقت چندانی نداشتند، اما رأی بالای
فائزه هاشمی و نیز راه یابی عبدالله نوری، مجید انصاری و… به مجلس، این گروه جدیدالتأسیس را به آینده فعالیت‌های خود امیدوار می‌ساخت. آن‌ها پس از آن که نتوانستند ایده تغییر قانون اساسی برای استمرار ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی را تحقق بخشند، رایزنی برای تعیین نامزدهای دیگر را آغاز کردند.
امتناع حسن حبیبی و میرحسین موسوی از نامزدی و سپس احساس فقدان زمینه اجتماعی برای نامزدی غلامحسین کرباسچی شهردار تهران و افراد دیگری از این دست سبب شد که بلافاصله پس از مطرح شدن نامزدی محمد خاتمی از سوی مجمع روحانیون و مجاهدین انقلاب، کارگزاران نیز با توجه به همفکری و همراهی وی با آن‌ها، از این گزینه حمایت کنند.
کارگزاران دولت سازندگی پایه گذار دولتی بودند که رئیس آن، کسب رأی بسیار زیاد خود را مدیون ژست انتقادی خود از دولت سازندگی می‌دانست. اعضای کلیدی گروه کارگزاران مثل عطریان فر، کرباسچی، فائزه هاشمی و… پس از آغاز به کار دولت خاتمی در تأسیس روزنامه‌های تندرو مانند: زن، آزاد، هم میهن، جامعه، توس، فتح و… نقش اصلی را داشتند. این حزب در تاریخ 25/5/1378 از وزارت کشور رسماً پروانه تأسیس دریافت نمود.
کارگزاران در انتخابات اولین دوره شوراها با دیگر گروه‌های حامی خاتمی ائتلاف کرد. اما در جریان انتخابات مجلس پنجم و شدت گرفتن حملات حامیان افراطی خاتمی به آقای هاشمی رفسنجانی اختلافاتی با آن‌ها پیدا کرد. این اختلافات در مجلس ششم نیز به شکل ملایم تری ادامه یافت. در انتخابات مجلس ششم با شعار امنیت، رفاه و آزادی که این خود نشانه گرایش به جناح چپ بود، شرکت کردند و حدود پنجاه نماینده به مجلس فرستادند. در انتخابات شوراهای اسلامی مشارکت فعّال داشتند و در انتخابات دوره هشتم ریاست جمهوری نیز از اولین گروه‌هایی بود که از نامزدی مجدد خاتمی پشتیبانی کرد.
اختلافات بین کارگزاران و برخی از عناصر دوم خردادی مثل اصغرزاده و…
در نهایت به انحلال زودتر از موعد اولین دوره شورای شهر تهران منجر شد.
پس از شکست جریان دوم خرداد در انتخابات دومین دوره شوراها و
مجلس هفتم کارگزاران توانستند در جریان انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری
و نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی محوریت جریان دوم خرداد را به دست بگیرند. این حزب در طول دولت نهم نیز به عنوان طراح عملیات سیاسی مخالف با این
دولت شناخته می‌شد. حزب کارگزاران همچنین در انتخابات ریاست جمهوری دهم نوعی تقسیم کار را در بین اعضای مرکزی خود برای حمایت از دو تن از
نامزدهای جریان مخالف دولت (موسوی و کروبی) به وجود آورد تا بتواند به مدیریت صحنه بپردازد.
مرعشی سخنگو و قائم مقام حزب کارگزاران سازندگی در مصاحبه با نشریه ذکر ارگان داخلی مؤتلفه در تیرماه 1386 به صراحت اعلام کرد که گروه متبوعش پس از مطالعات به این نتیجه رسیده‌اند که اسلام نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ندارد و در نهایت اظهار می‌دارد که ما به عنوان حزب کارگزاران با برداشتی که از دین، مکتب و تجربه بشری داریم به این نتیجه رسیدیم که اسلام با مشی لیبرالیسم سازگاری دارد.
مرعشی در 18/3/1384 هم در تالار ابن سینای مشهد گفته بود: هاشمی (رفسنجانی) یک مسلمان لیبرال دموکرات است و به آزادی‌های مشروع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی معتقد است. هاشمی راهی را باز کرد که خاتمی ادامه داد.
مرعشی، همچنین در آبان 87 به صراحت حزب کارگزاران را یک حزب
لیبرال دموکرات دانست. این بار مرعشی به تفصیل در مصاحبه با سایت آفتاب
اعلام کرد که ما یک حزب لیبرال دموکرات مسلمان هستیم و در متن مصاحبه
خود می‌گوید: «کارگزاران به لحاظ مبنایی و فکری، یک تشکل لیبرال دموکرات مذهبی و به لحاظ مفاهیم مدرن، یک تشکل راست است اما به لحاظ جناح بندی‌های سیاسی ایران، یک حرکت اصلاحاتی علیه سیاست‌های بسته راست بوده است.»
وی همچنین اعلام کرد که آقای هاشمی رفسنجانی در دوره ریاست جمهوری خود یک نگاه کاملاً فنی و تکنوکراتی[ تکنوکرات به معنای فن سالار، فن مدار، کارشناس فنی، کسی که سلطه مدیریتی را اعمال کرده و هوادار تکنوکراسی(Technocracy) است. تکنو کراسی به معنای مبنا قرار دادن فن و تکنولوژی (تخصص) و برتری آن بر سایر مسائل حتی فرهنگ، سیاست و مذهب می باشد و با توجه به الزامات خاص آن، از منظر دین دیدگاهی ناقص، تک بعدی و مردود است، زیرا ماهیت تکنوکراسی به معنای نگاه تک بعدی به تخصص و فنون و محوریت آن و نادیده گرفتن سایر مسائل است در حالی که از منظر دین هر چند تکنولوژی و تخصص امری لازم است، اما دارای محوریت نبوده و آنچه دارای محوریت است، ارزش ها و مبانی دینی و تعهد است و شرط لازم برای عهده دار شدن هر مسئولیت در کنار برخورداری از تخصص و مهارت لازم، دارا بودن تعهد و صلاحیت لازم آن است.] داشت و سیاست‌های اقتصادی راست (لیبرال) را به عنوان مشی دولت برگزید.
در جریان فتنه 88 بخش عمده‌ای از عناصر این جریان در تحولات پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری فعال بودند. از جمله برخی از عناصر این جریان همچون محمد عطریانفر و هدایت الله آقایی مستقیم در اقدامات براندازانه و غیرقانونی فتنه‌گران نقش به‌سزایی داشتند که بازداشت و مورد محاکمه قرار گرفتند.
از پیامدهای حاکمیت این حزب در عرصه های مختلف می توان به این موارد اشاره کرد.
در حوزه فرهنگ: فرعی و حاشیه‌ای قلمداد کردن مقوله فرهنگ و در نتیجه بی توجهی نسبت به ضرورت برنامه ریزی جدی فرهنگی و هدایت فرهنگی عمومی در اثر اقتصاد محوری و نوعی بی تفاوتی نسبت به نشر و نهادینه سازی باورها و ارزش‌های اسلامی و مقابله با نابهنجاری‌های ضدارزشی در جامعه در اثر تلقی سکولاریستی از فرهنگ.
در حوزه سیاست: حاکمیت یافتن افراد بوروکرات و تکنوکرات در مراکز
دولتی که بیگانه و یا احیاناً مخالف ارزش‌های اسلامی (تعهد) هستند، شایع‌شدن رفاه‌طلبی، تجمل گرایی، ثروت‌اندوزی و اسراف و تبذیر میان برخی از مدیران
و مسئولان حکومتی، ایجاد شکاف و فاصله میان مردم و مسئولان در اثر تفاخر برخی از مسئولان، پدیدآمدن باندبازی، حزب‌گرایی، تبارسالاری در میان برخی از مسئولان.
در حوزه اقتصاد: اصالت‌یافتن اقتصادی نسبت به سایر حوزه‌ها، تکیه بر
مدل اقتصاد سرمایه‌داری و نه اقتصاد اسلامی، مغفول واقع‌شدن عدالت اقتصادی
و اجتماعی، گسترش و تعمیق‌یافتن شکاف‌های طبقاتی و فاصله‌ی فقیر
و غنی روشن است که چنین رویکردها و رویه‌هایی که مخالف ارزش‌های اجتماعی اسلام هستند به هیچ‌روی به تقویت فرهنگ اسلامی منجر نمی‌شود، بلکه میزان پای بندی افراد جامعه را به قیود و اصول دینی کاهش داده و آن‌ها را در مسیر منفعت جویی شخصی، تحصیل ثروت به هر وسیله، فردگرایی، قدرت طلبی، دنیاگرایی و… قرار می‌دهد. بدین ترتیب این گفتمان از یک سو رسالت خود را در حوزه فرهنگ به فراموشی سپرد و جامعه را به سوی ارزش‌ها و باورهای دینی سوق نداد چرا که قائل به اصالت اقتصاد و ضرورت توسعه اقتصادی بود و از سوی دیگر، رویه‌هایی بدعت آلود را در حوزه مدیریت در پیش گرفت که هیچ سنخیتی با سنت اسلامی نداشت. ازاین رو، چندی پس از آغاز این دوره، نابهنجاری‌های اجتماعی و فرآیند عبور از ارزش‌های دینی- نسبت به گذشته – گسترش یافت و به تدریج، فسادهای فرهنگی و الگوهای رفتاری و پوششی ضد ارزشی در عرصه عمومی جامعه ظهور یافتند. در اوایل همین مقطع بود که مقام معظم رهبری نسبت به تهاجم و شبیخون فرهنگی هشدار دادند و توجه مسئولان را به این مقوله جلب کردند،
اما متأسفانه اقدام و برنامه دلسوزانه و حساب شده‌ای در راستای مقابله با
امواج تهاجم فرهنگی صورت نپذیرفت و این امواج، روز به روز بیشتر، لایه‌ها و قشرهای اجتماعی را درنوردید.
افزون بر این، توسعه بی تفاوتی نسبت به عدالت نیز مقوله‌ای بود که همواره مقام معظم رهبری نسبت به آن تذکر می‌دادند به عنوان نمونه فرمودند:
«هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادی و تلاش سازندگی، مقدمه آن است. ما نمی‌خواهیم سازندگی کنیم که نتیجه‌اش این باشد که عده‌ای از تمکن بیشتری برخوردار شوند و عده‌ای فقیرتر شوند… این را باید در برنامه مورد نظر قرار بدهند.»[ بیانات مقام معظم رهبری، 1/1/1372.]
در مورد تعامل این حزب با جریان دانشجویی گفتنی است کارگزاران با توجه به خاستگاه سیاسی و رویکرد نخبگان، چندان با جریانات دانشجویی تعاملی نداشته است. در دوره‌ سازندگی سیاست دولت، بر تضعیف فعالیت سیاسی دانشجویان قرار گرفته بود. چرایی این امر بیشتر به رویکرد انتقادی تشکل‌های دانشجویی نسبت به سیاست‌های اقتصادی و بین‌المللی دولت وقت بر می‌گشت که این امر بر مذاق دولتمردان چندان خوش نمی‌آمد. در مقابل این سیاست، رهبر معظم انقلاب صراحتاً سیاست غیرسیاسی‌کردن دانشگاه‌ها را مورد انتقاد قرار داده و فرمودند:
«خدا لعنت کند آن دست‌هایی را که تلاش کرده‌اند و می‌کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیرسیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمی‌فهمند، جریان‌های سیاسی دنیا را نمی‌فهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری می‌تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله؛ اگر حکومت استبدادی باشد، می‌شود. حکومت‌های مستبد دنیا، صرفه‌شان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که می‌خواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را می‌خواهد با قدرت بی‌پایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام می‌داند، مگر مردمش – به خصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش – می‌توانند غیرسیاسی باشند؟! مگر می‌شود؟!»[ بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان 12/8/1372.]

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد