۱۳۹۴/۱۱/۱۷
–
۲۱۱ بازدید
فرزند آوری در سراسر تاریخ، از کارکردهای مهم خانواده بوده است. ترغیب خانواده ها به داشتن یک فرزند سبب شده تا والدین با شعار دو فرزند کافی است، در عمل به یک فرزند اکتفا کنند. تک فرزندی گرچه پدیده جدیدی نیست اما در جامعه ما در هیچ زمانی مانند الان فراگیر نبوده است. در میان آموزه های اسلامی نه تنها به تک فرزندی توصیه نشده بلکه با آن مخالفت و با رعایت شرایطی دعوت به ازدیاد نسل شده است، بگونه ای که در قرآن کریم تکثیر نسل به عنوان یکی از مهم ترین اهداف ازدواج معرفی شده است.
*** در ادامه به برخی از آسیب های تک فرزندی با رویکرد روان شناسی و علوم تربیتی اشاره می کنیم :
*** در ادامه به برخی از آسیب های تک فرزندی با رویکرد روان شناسی و علوم تربیتی اشاره می کنیم :
۱- فرزند سالاری
در خانواده های تک فرزندی، بیش از حد به خواسته ها و مطالبات فرزند توجه شده و اغلب افراط و زیاده روی والدین در برآوردن خواسته های تنها فرزندشان مشاهده می شود. هر چند این خواسته ها غیر منطقی، بلند پروازانه و فراتر از توان و بنیه مالی و یا حتی بیرون از مرزها و حدود قانونی و شرعی باشد.
این توجه بیش از حد والدین و قرار دادن فرزند در کانون توجهات، اثرات سوئی بر شخصیت کودک دارد. اینگونه کودکان غالبا حساس، زودرنج، پرتوقع و کم صبر هستند و نمی توانند عواقب اشتباهات خود را آزموده و مسئولیت عمل خود را بپذیرند. این کودکان از جامعه پیرامون شان انتظار دارند همانند والدین با آن ها رفتار کرده و چتر حمایت خود را بر سر آنان بگسترانند.
تک فرزندها کمتر با مشکلات مواجه شده و در معرض تجربه کردن شکست، ناکامی، رانده شدن و… قرار نمی گیرند و شرایطی را که لازمه بلوغ روحی و روانی است تجربه نمی کنند. در بسیاری از اوقات از آنجا که دنیای واقعی کاملا مطابق میل و خواسته این کودکان و پاسخگوی توقعاتشان نیست، دچار سرخوردگی و ناسازگاری می شوند. به علاوه فرزند سالاری مانع شکل گیری شخصیت فعال فرزند می شود. شخصیت فعال شخصیتی است که بر اساس آن، فرد نسبت به نگرش و رفتار خود هوشیار است، به راحتی تصمیم گرفته، کار خود را با اعتماد به نفس به پیش برده و آن را به اتمام نیز می رساند و کمتر دچار تردید می شود.
۲- بلوغ زودرس
فرزند در دوره اولیه کودکی بیشتر نیازمند حضور والدین خود است. ولی در دومین دوره کودکی اش نقش همسالان بارزتر می شود و مهارت های زیادی را از آنان می آموزد. وجود خواهر یا برادر بزرگ تر نیز می تواند مهارت های لازم برای اجتماعی شدن او را فراهم کند. حال اگر فرزند تک باشد به ناچار باید در کنار بزرگسالان پرورش یابد. در نتیجه او تجربه ای از کودکی و نوجوانی خود نداشته و با بازی ها، کارها و نقش های این گروه سنی آشنا نیست و یک دفعه پرشی به دوران مسئولیت پذیری بزرگسالان خواهد داشت. وی از لحاظ روحی و روانی بسیار سریعتر رشد کرده و دنیا را از دید بزرگسالان می بیند. حضور در چنین خانواده ای که فقط شامل افراد بالغ است سبب بلوغ زودرس کودک می شود. از عوارض بلوغ زودرس این است که کودکان در مقابل استرس های زمان جوانی قرار گرفته و نمی دانند چه باید بکنند. آنها از نظر جسمی نشانه های بلوغ را دارند؛ ولی تجربه کافی ندارند. در این شرایط در هر دو جنس، به دلیل افزایش تمایل به شهوت، رفتارهای ناهنجاری همچون خودارضایی شیوع پیدا می کند.
۳- کم شدن روابط اجتماعی و عدم جامعه پذیری
فضای زندگی خانوادگی توام با فرصت های کافی برای روابط متقابل متنوع بوده، برای فرزندان الگوهای رفتاری و زمینه های تبادل تجارب و تمایلات و عواطف را به وجود آورده و از عوامل موثر در بهبود مهارت در روابط اجتماعی است. اما در خانواده های هسته ای و محدود و با فرزندان کم و به خصوص تک فرزند، برخورداری از فضای زندگی خانوادگی ممکن نیست.
گرایش به انزوا، افسردگی، ضعف در برقراری ارتباط با همسالان، توجه بیش از حد به بازی های رایانه ای و انفرادی، ترس یا تنفر از حضور در گروه های اجتماعی از جمله خصوصیات تک فرزندهاست. زندگی در کنار برادر یا خواهر، روحیه جامعه گرایانه کودک را تقویت کرده و مدیریت درروابط اجتماعی را به وی می آموزد. هم دلی و هم سویی با افراد خانواده، عشق ورزی و سهولت در برقراری ارتباط با افراد هم سن در جامعه و مدرسه از اصلی ترین ویژگی های فرزندان خانواده های دارای بیش از یک فرزند است.
محدودیت روابط اجتماعی در خانواده های تک فرزند می تواند دنیای روانی و اجتماعی افراد را محدود جلوه دهد و در این شرایط اگر مشکلی برای فرد به وجود آید ممکن است پیامدهای تهدید کننده ای پدید آورد، زیرا فرد می ترسد با از دست دادن یک نقطه امید و اتکا نتواند به کانون دیگری چشم امید داشته باشد.
همچنین وقتی روابط محدود است، جزئیات آن می تواند اشتغال ذهنی زیادی برای افراد ایجاد کند. برای مثال دیده می شود که مادر با مشاهده کوچکترین احتمال آسیب یا بیماری فرزندش سراسیمه و آشفته می شود یا هر رفتار ظاهرا غیر معمول و غیر عادی کودک را نشانه ای از پدید آیی مشکل رفتاری و اخلاقی او می داند، یا پدر با بروز کوچکترین مشکل در زندگی خانواده دچار حالت اضطراب و دستپاچگی می گردد و البته توجه به جزئیات رفتاری در این گونه خانواده ها سبب درگیری های کم اهمیت در خانواده نیز می شود.
۴- کاهش انسجام خانواده
یکی از مولفه های خانواده منسجم، پیوندهای عاطفی و میزان وابستگی فرزندان به والدین و بالعکس است. به همان میزان که وابستگی متعادل ضروری و دارای مزایای فراوان است، افراط و تفریط در آن دارای آسیب بوده و مشکل زاست. در خانواده های تک فرزند میزان وابستگی دارای افراط و تفریط است. به این معنا که گاهی اوقات فرزند به سبب اشتغال والدین مورد بی مهری و بی توجهی قرار می گیرد و گاهی نیز در کانون توجه بیش از حد والدین می باشد. تعدد فرزندان می تواند سبب ایجاد هماهنگی لازم و شکل گیری وابستگی متعادل باشد.
کاهش وابستگی فرزندان به خانه و خانواده در خانواده های تک فرزند سبب احساس تنهایی عمیق، ترویج فرهنگ استقلال طلبی، افزایش میل به فرار، کم شدن قبح تک زیستی و تجرد، کاهش قداست و اهمیت تشکیل خانواده و افزایش سن ازدواج می شود. در حاشیه شهرها که اصولا خانواده ها جدا شده از شبکه خویشاوندی هستند شاهد افزایش کودک آزاری کودکان رها شده و افزایش بزه هستیم.
۵- تضعیف شبکه ی ارتباطی خویشاوندی
تجربه و ادراک مستقیم روابط انسانی در قالب زندگی “خانوادگی” به شکل سنتی آن، احساس ناشی از داشتن “خواهر” یا “برادر” و در شبکه روابط خویشاوندی مثل “عمو”، “عمه”، “دایی” و “خاله” است که عامل پیوندها و ثبات عاطفی در روابط اجتماعی نخستین هستند. سیاست تک فرزندی می تواند تبعات مخرب عاطفی داشته و نسل برآمده از این خانواده ها به سمت انزوا و تنهایی سوق داده می شوند.
به علاوه خانواده هایی با فرزندان بیشتر با نشاط تر هستند و در یک خانواده کامل که به مثابه یک سیستم است هر نسبتی اعم از برادر، خواهر، عمو، عمه، خاله و دایی در آن حضور دارند. بر اساس تحقیقات روان شناسان، رفتارهای پسری که خواهر دارد بهنجارتر از رفتارهای پسری است که خواهر ندارد. متخصصین تربیت کودکان و روانکاوان، بر این باورند که ارتباط با خواهر و برادر نقش مهم و اساسی در رشد و شکوفایی کودک ایفا می کند. این ارتباط در او میل به بازی و سرگرمی ایجاد می کند، این امکان را فراهم می سازد تا نقشهای متفاوتی را بازی کند، به او کمک می کند تا خلاقیت و خودجوشی اش را افزایش دهد، به او فرصت می دهد تا خشم و پرخاشگری اش را ابراز کند و به او می آموزد تا این حس را هدایت کند؛ همان چیزی که او را برای زندگی در جامعه و رویارویی با افراد آماده می کند.
کاهش اقتدار والدین، پیامد دیگر تضعیف شبکه خویشاوندی و روابط خانوادگی است. در یک سیستم خانوادگی کامل، همگان فرزندان را به پدر و مادرشان ارجاع می دهند؛ این کار سبب شکل گیری یک اقتدار درون شبکه ای و نهادینه شدن الگوی هرمی قدرت در خانواده به صورت غیر مستقیم در ذهن کودک می شود. ایجاد اقتدار توسط خود والدین و به دور از شبکه خویشاوندی اصولا آسیب های بسیاری چون بروز خشونت یا دیکتاتوری والدین را به دنبال خواهد داشت؛ در صورتی که این اقتدار به شکل طبیعی در درون شبکه خویشاوندی شکل می گیرد.
شبکه خویشاوندی در پرورش دینی و مذهبی فرزندان نیز تاثیر مستقیم دارد. الگوپذیری در کودکان امری طبیعی بوده و آنان پیوسته از رفتار اطرافیان خود اثر می پذیرند. این نوع آموزش که آموزش مشاهده ای و غیر مستقیم است در تربیت کودک بسیار موثر است.
۶- جایگزینی رسانه
رسانه ها مانند دریچه ای به جهان خارج در دیدگاه ها و رفتارهای افراد موثر هستند؛ کم شدن ارتباطات کلامی، در خانواده های کم جمعیت، سبب حاکمیت رسانه های تصویری می گردد، این امر تغییر الگوی ارتباطی در خانواده را به همراه دارد. کودک یا نوجوانی که از تنهایی رنج می برد به دنبال جایگزینی برای اوقات فراغت خود است در نتیجه به تلویزیون، جاذبه های گرافیکی و هیجان های کاذب در بازی های رایانه ای و دنیای مجازی رو می آورد:
– تلویزیون:
تحقیقات درباره رشد شناختی نشان می دهد که تعامل اجتماعی، محرک بسیار مهمی در تکامل رشد است. کودکان مدت زمان زیادی را صرف تماشای تلویزیون می کنند و فرصت کمتری برای دیگر فعالیت های فیزیکی و تعامل با هم سالان دارند. این امر تعامل اجتماعی را کاهش داده و می تواند تاثیر منفی بر رشد شناختی داشته باشد.
– بازی های رایانه ای:
اعتیاد و وابستگی، پرخاشگری، القای ارزش های فرهنگی ناهمخوان و پیامدهای جسمانی اعم از چاقی دردهای مفصلی، درد مچ، گردن و پیامدهای روانی و آسیب رشته های عصبی پیرامونی، شب ادراری و توهم، حداقل آسیب های بیان شده برای بازی های رایانه ای هستند که امروزه بیشتر اوقات کودکان تنها را پر می سازد.
– اینترنت و ماهواره:
یکی از عوارض اینترنت، اعتیاد به آن است. کاهش رضایت از زندگی و احساس محرومیت در افراد – که از طریق مقایسه وضع خود با دیگران به وجود می آید – از آسیب های این فضای مجازی و برنامه های ماهواره است. علاوه بر این، افزایش انتظارات، تشدید روحیه مصرف گرایی، ارائه سبک زندگی غربی، تضعیف پایبندی مذهبی و تسریع روند یکسان سازی فرهنگ ها، از دیگر مضراتی است که می توان به آن اشاره کرد.
مطابق با تحقیقات انجام شده، افرادی که به استفاده از شبکه های اجتماعی اینترنت گرایش بیشتری دارند مشکلاتی از قبیل کاهش سلامت روان، کاهش روابط اجتماعی، غفلت در انجام دادن مسولیت های مربوط به خانواده، شغل و تحصیلات را گزارش کرده اند.
منابع:
1. بیابانگرد، اسماعیل،(۱۳۸۷)، فرزند من و رسانه، مرکز امور زنان و خانواده.
2. تاجیک اسماعیلی، عزیز الله، (۱۳۷۵)، فرزند کمتر یا بیشتر، پیوند، شماره ۲۰۳،۲۰۲،۲۰۱.
3. حق شناس، جعفر،(۱۳۸۸)، آسیب شناسی خانواده.
4. خانواده ی پویا، (۱۳۸۶)، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
5. رسانه های جمعی و مشکلات خانوادگی، فروردین و اردیبهشت ۸۸، شماره ۲۵۴ و ۲۵۵.
6. رحمتی شهرضا، محمد، (۱۳۹۱)، بررسی ازدیاد یا کنترل جمعیت، انتشارات فاتح خیبر.
7. سادات، محمد علی، (۱۳۷۵)، رفتار والدین با فرزندان، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
تهیه و تنظیم : معاونت پژوهشی شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده