۱۳۹۴/۱۱/۱۳
–
۸۰۰ بازدید
چرا وهابیان از مسافرت به جهت زیارت قبور اولیا نهی می کنند؟
عمده دلیل وهابیان بر حرمت زیارت قبور – حتی قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) – روایت ابوهریره از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمود: «شدّ رحال» یعنی بار سفر بستن، جایز نیست، مگر به سوی سه مسجد: «مسجدالنبیّ، مسجدالحرام و مسجدالاقصی»[ صحیح بخاری، ج 2، ص 136، کتاب الصلاة ؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 126، کتاب الحج.].در جواب از استدلال به این حدیث می گوییم:اولاً، از نظر سند به اعتقاد ما ابوهریره موثق نمی باشد و یکی از جاعلان حدیث است. در نتیجه روایات نقل شده توسط او به هیچ وجه قابل اعتماد نیست.ثانیاً، از نظر دلالت نیز مخدوش می باشد؛ زیرا در این حدیث دو احتمال است:اول، تحریم بار سفر بستن به سوی تمامی مساجد مگر مساجد سه گانه!
دوم، تحریم بار سفر بستن به همه جا مگر مساجد سه گانه!!
بنابر معنای اوّل دلیلی بر حرمت «شدّ رحال» برای زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیست؛ زیرا قبر پیامبر مسجد نیست. علاوه بر این که در روایات متعددی از عبدالله بن عمر نقل شده که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روزهای شنبه سواره و پیاده به مسجد قبا می رفتند و در آنجا دو رکعت نماز می خواندند[ صحیح مسلم، ج 2، ص 1017، کتاب الحج، باب فضل مسجد قبا.]. در حالی که مسجد قبا جزو این مساجد سه گانه نیست ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به آنجا رفت و آمد می کردند.
در صورت دوّم نیز چنین حکمی ممکن نیست؛ زیرا لازمه آن حرمت هر نوع سفری مثل سفر علمی یا سفر برای صله رحم است. اگرچه به قصد زیارت هم نباشد، که هیچ کس قائل به آن نیست.
غزالی نیز به این نکته التفات پیدا کرده، می گوید: «مسافرت عبادی مستحب است؛ از جمله مسافرت به جهت زیارت قبور انبیا، صحابه، تابعین و سایر علما و اولیا. پس به طور کلی هر کس که در حال حیات به او تبرک جسته می شود، در حال ممات نیز می توان به زیارتش تبرک جست. لذا شدّ رحال برای تحقق این غرض جایز می گردد. این موضوع با حدیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) : «لا تشدّ الرحال إلاّ إلی ثلاثة مساجد» منافات و تعارض ندارد؛ زیرا حدیث مربوط به مساجد است و مساجد از آنجا که همه در فضیلت یکسانند، ترجیحی در سفر برای آن ها نیست، مگر این سه مسجد که به جهت خصوصیتی که دارند، سفر به خاطر آن ها اشکالی ندارد و این مسئله غیر از سفر برای زیارت قبور اولیای الهی است».[ احیاء العلوم، غزالی، ج 2، ص 247، کتاب آداب السفر.]نکته شایان ذکر آن که زیارت قبور، سنت و روش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب ایشان بوده است؛ در حدیث معتبری، در صحیح مسلم چنین آمده است: «زار النّبی(صلی الله علیه و آله و سلم) قبر أمّه فبکی و أَبکی مَن حوله»[ صحیح مسلم، ج 2، ص 671، کتاب الجنائز، باب «استُنان النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) فی زیارة قبر امّه».]؛ «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قبر مادرشان را زیارت کردند و گریستند و هر کس اطراف ایشان بود را گریاندند».
این حدیث بیان می کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه گران قدر ایشان به زیارت قبر مادر بزرگوار پیامبر می رفتند و بر سر قبر آن مادر گران قدر می گریستند. این حدیث هم دلالت بر جواز بلکه استحباب زیارت قبور دارد و هم بیان گر جواز گریه بر سر قبر مردگان است.
دانشمندان اهلسنت در مورد حضرت صدیقه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) می گویند: «کانت فاطمه – رضی الله عنها – تزور قبر عمّها حمزة کلّ جمعة فتصلّی و تبکی عنده»[ سنن بیهقی، ج 4، ص 78؛ مستدرک حاکم، ج 1، ص 533، حدیث شماره 1396.]؛ «فاطمه(سلام الله علیها) همواره قبر عمویشان حضرت حمزه سیدالشهدا را در هر جمعه زیارت می کردند و نزد آن نماز می خواندند و گریه می کردند».
دوم، تحریم بار سفر بستن به همه جا مگر مساجد سه گانه!!
بنابر معنای اوّل دلیلی بر حرمت «شدّ رحال» برای زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیست؛ زیرا قبر پیامبر مسجد نیست. علاوه بر این که در روایات متعددی از عبدالله بن عمر نقل شده که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روزهای شنبه سواره و پیاده به مسجد قبا می رفتند و در آنجا دو رکعت نماز می خواندند[ صحیح مسلم، ج 2، ص 1017، کتاب الحج، باب فضل مسجد قبا.]. در حالی که مسجد قبا جزو این مساجد سه گانه نیست ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به آنجا رفت و آمد می کردند.
در صورت دوّم نیز چنین حکمی ممکن نیست؛ زیرا لازمه آن حرمت هر نوع سفری مثل سفر علمی یا سفر برای صله رحم است. اگرچه به قصد زیارت هم نباشد، که هیچ کس قائل به آن نیست.
غزالی نیز به این نکته التفات پیدا کرده، می گوید: «مسافرت عبادی مستحب است؛ از جمله مسافرت به جهت زیارت قبور انبیا، صحابه، تابعین و سایر علما و اولیا. پس به طور کلی هر کس که در حال حیات به او تبرک جسته می شود، در حال ممات نیز می توان به زیارتش تبرک جست. لذا شدّ رحال برای تحقق این غرض جایز می گردد. این موضوع با حدیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) : «لا تشدّ الرحال إلاّ إلی ثلاثة مساجد» منافات و تعارض ندارد؛ زیرا حدیث مربوط به مساجد است و مساجد از آنجا که همه در فضیلت یکسانند، ترجیحی در سفر برای آن ها نیست، مگر این سه مسجد که به جهت خصوصیتی که دارند، سفر به خاطر آن ها اشکالی ندارد و این مسئله غیر از سفر برای زیارت قبور اولیای الهی است».[ احیاء العلوم، غزالی، ج 2، ص 247، کتاب آداب السفر.]نکته شایان ذکر آن که زیارت قبور، سنت و روش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب ایشان بوده است؛ در حدیث معتبری، در صحیح مسلم چنین آمده است: «زار النّبی(صلی الله علیه و آله و سلم) قبر أمّه فبکی و أَبکی مَن حوله»[ صحیح مسلم، ج 2، ص 671، کتاب الجنائز، باب «استُنان النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) فی زیارة قبر امّه».]؛ «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قبر مادرشان را زیارت کردند و گریستند و هر کس اطراف ایشان بود را گریاندند».
این حدیث بیان می کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه گران قدر ایشان به زیارت قبر مادر بزرگوار پیامبر می رفتند و بر سر قبر آن مادر گران قدر می گریستند. این حدیث هم دلالت بر جواز بلکه استحباب زیارت قبور دارد و هم بیان گر جواز گریه بر سر قبر مردگان است.
دانشمندان اهلسنت در مورد حضرت صدیقه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) می گویند: «کانت فاطمه – رضی الله عنها – تزور قبر عمّها حمزة کلّ جمعة فتصلّی و تبکی عنده»[ سنن بیهقی، ج 4، ص 78؛ مستدرک حاکم، ج 1، ص 533، حدیث شماره 1396.]؛ «فاطمه(سلام الله علیها) همواره قبر عمویشان حضرت حمزه سیدالشهدا را در هر جمعه زیارت می کردند و نزد آن نماز می خواندند و گریه می کردند».