وضوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
۱۳۹۴/۱۱/۱۳
–
۹۶۴ بازدید
کیفیت وضوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به چه شکل بوده است؟ و اختلاف در شیوه وضوی اهلتسنن و تشیع از چه زمانی شروع شد؟
خداوند درباره وضو می فرماید:
(((یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمتُم إِلَی الصَّلاةِ فَاغسِلُوا وُجُوهَکُم وَ أَیدِیَکُم إِلَی المَرافِقِ وَ امسَحُوا بِرُؤُسِکُم وَ أَرجُلَکُم إِلَی الکَعبَینِ)))[ مائده، آیه 6.]؛
«ای مؤ منان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».
این آیه شامل امور ذیل است: الف. شستن صورت، ب. شستن دو دست، ج. مسح سر، د. مسح دو پا.
درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در «شستن دست ها» و «مسح سر و دو پا»، چند نکته زیر تقدیم می شود:
1. درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «در نزد تمامی دانشمندان و عالمان – از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت – داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه:
(((وَ یَزِدکُم قُوَّهً إِلی قُوَّتِکُم)))[ هود، آیه 52.]؛
(((لا تَأکُلُوا أَموالَهُم إِلی أَموالِکُم)))[ نساء، آیه 2.]
که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.[ وهب زخیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص218.]
علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومین: به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست، از آرنج است»[ المیزان، ج 5، ص 224.].
به عنوان مثال، اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی سیر از این جمله، معلوم نمی شود.
2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از امام باقر(علیه السلام) پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند[ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.].
وهبة الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین می گوید: دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده است که گفت: «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».[ الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218 ـ3.]
در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن پاها را می شویند.
ابن عباس از یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن (یا دو شسته شده و دو مسح شده) »[ ر.ک: تفسیر فخر رازی، در تفسیر آیه وضو.].
وی می گوید: «نزل فی القرآن بالمسح و أبی الناس إلا الغسل»[ تفسیر طبری، ج 6، ص 82.]؛ «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».
حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رأیت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) توضّأ کما توضّأت فتمضمض و استنشق و غسل وجهه ثلاثاً و یدیه ثلاثاً و مسح برأسه و ظهر قدمیه»[ کنزالعمال، ح 26863.]؛ «رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».
ابن عبد خیر می گوید: «دیدم علی(علیه السلام) را که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».[ مسند احمد، ج 1، ص 124ـ4.]
برخی از منابع تاریخی حکایت از این دارد که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است. این مسئله، با آیه وضو تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد. سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهلسنت مرسوم است، اعلام کرد. این قضیه، مورد مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبر واقع شد؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف دولت اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.[ ر.ک: علی الشهرستانی، وضوءالنبی من خلال ملابسات التشریع؛ این کتاب توسط حسین صابری نیز ترجمه شده است.]
(((یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمتُم إِلَی الصَّلاةِ فَاغسِلُوا وُجُوهَکُم وَ أَیدِیَکُم إِلَی المَرافِقِ وَ امسَحُوا بِرُؤُسِکُم وَ أَرجُلَکُم إِلَی الکَعبَینِ)))[ مائده، آیه 6.]؛
«ای مؤ منان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».
این آیه شامل امور ذیل است: الف. شستن صورت، ب. شستن دو دست، ج. مسح سر، د. مسح دو پا.
درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در «شستن دست ها» و «مسح سر و دو پا»، چند نکته زیر تقدیم می شود:
1. درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «در نزد تمامی دانشمندان و عالمان – از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت – داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه:
(((وَ یَزِدکُم قُوَّهً إِلی قُوَّتِکُم)))[ هود، آیه 52.]؛
(((لا تَأکُلُوا أَموالَهُم إِلی أَموالِکُم)))[ نساء، آیه 2.]
که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.[ وهب زخیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص218.]
علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومین: به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست، از آرنج است»[ المیزان، ج 5، ص 224.].
به عنوان مثال، اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی سیر از این جمله، معلوم نمی شود.
2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از امام باقر(علیه السلام) پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند[ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.].
وهبة الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین می گوید: دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده است که گفت: «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».[ الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218 ـ3.]
در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن پاها را می شویند.
ابن عباس از یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن (یا دو شسته شده و دو مسح شده) »[ ر.ک: تفسیر فخر رازی، در تفسیر آیه وضو.].
وی می گوید: «نزل فی القرآن بالمسح و أبی الناس إلا الغسل»[ تفسیر طبری، ج 6، ص 82.]؛ «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».
حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رأیت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) توضّأ کما توضّأت فتمضمض و استنشق و غسل وجهه ثلاثاً و یدیه ثلاثاً و مسح برأسه و ظهر قدمیه»[ کنزالعمال، ح 26863.]؛ «رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».
ابن عبد خیر می گوید: «دیدم علی(علیه السلام) را که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».[ مسند احمد، ج 1، ص 124ـ4.]
برخی از منابع تاریخی حکایت از این دارد که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است. این مسئله، با آیه وضو تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد. سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهلسنت مرسوم است، اعلام کرد. این قضیه، مورد مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبر واقع شد؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف دولت اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.[ ر.ک: علی الشهرستانی، وضوءالنبی من خلال ملابسات التشریع؛ این کتاب توسط حسین صابری نیز ترجمه شده است.]