خانه » همه » مذهبی » شگفتى ها وعجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام)۳

شگفتى ها وعجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام)۳


شگفتى ها وعجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام)۳

۱۳۹۴/۱۱/۱۲


۴۳ بازدید

غنى شدن خلق به نور حضرت مهدى (علیه السلام)

بیست ونهم: مردم با نور حضرت مهدى (علیه السلام) از نور آفتاب وماه بى نیاز مى شوند. چنانکه على بن ابراهیم از حضرت صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه (واشرقت الارض بنور ربّها) روایت کرده است که: (مربّى زمین حضرت مهدى (علیه السلام) است).

(یعنى: زمین به نور پروردگارش روشن مى شود). سوره زمر آیه ۶۹.

راوى عرض کرد: (پس وقتى حضرت ظهور کند چه خواهد شد؟)

حضرت فرمود: (مردم از روشنایى خورشید ونور ماه بى نیاز مى شوند وبه نور امام (علیه السلام) اکتفا مى کنند).

غنى شدن خلق به نور حضرت مهدى (علیه السلام)

بیست ونهم: مردم با نور حضرت مهدى (علیه السلام) از نور آفتاب وماه بى نیاز مى شوند. چنانکه على بن ابراهیم از حضرت صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه (واشرقت الارض بنور ربّها) روایت کرده است که: (مربّى زمین حضرت مهدى (علیه السلام) است).

(یعنى: زمین به نور پروردگارش روشن مى شود). سوره زمر آیه 69.

راوى عرض کرد: (پس وقتى حضرت ظهور کند چه خواهد شد؟)

حضرت فرمود: (مردم از روشنایى خورشید ونور ماه بى نیاز مى شوند وبه نور امام (علیه السلام) اکتفا مى کنند).

شیخ مفید در کتاب (ارشاد) وشیخ طوسى در کتاب (غیبت) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (هر گاه قائم ما قیام کند، زمین به نور خداوند روشن مى شود، تاریکى مى رود ومردم نیز از نور آفتاب بى نیاز مى شوند).

صدوق این مضمون را در کتاب (کمال الدّین)، از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (سایه اى براى حضرت مهدى (علیه السلام) نیست).

شیخ خرّاز در (کفایة الأثر) روایت کرده است که: (او پیش از ظهور، صاحب غیبت است، پس وقتى که قیام کرد زمین از نور او روشن مى شود).

به قرینه خبر اوّل معلوم مى شود که مراد، نور ظاهرى است والّا ممکن است گفته شود که مراد، نور معبودى است که نور علم وحکمت وعدل باشد).

فضل بن شاذان در کتاب (غیبت) خود به سند صحیح از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: (هر گاه قائم ما برخاست وقیام کرد، زمین به نور او روشن مى شود وبندگان از نور آفتاب وماه بى نیاز مى شوند وتاریکى از بین مى رود ومرد، در ملک آن حضرت آنقدر عمر مى کند تا آنکه هزار پسر براى او متولّد مى شود که هیچ دخترى در میان آنها نیست وزمین گنجهاى خود را ظاهر مى کند تا اینکه مردم آنها را مى بینند وهر فردى از شما دنبال کسى مى گردد تا هدایا وخمس وزکوة وصدقات وفطره را به او بدهد امّا کسى را پیدا نمى کند چون همه احساس بى نیازى مى کنند چرا که خداوند همه را از فضل خود بى نیاز کرده است).

همراه بودن پرچم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) با امام زمان (علیه السلام)

سى ام: پرچم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) همراه حضرت مهدى (علیه السلام) است که این پرچم جز در بدر وروز جمل، هیچ روزى باز نشده است. شیخ نعمانى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (پرچم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را روز بدر، جبرئیل نازل نمود وبه خدا آن نه از پنبه ونه از کتان ونه از ابریشم ونه از حریر بود).

راوى عرض کرد: (پس از چه بود؟)

حضرت فرمود: (از برگ بهشت بود که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) آن را در روز بدر باز کرد وبعد آن را پیچید وبه دست على بن ابیطالب داد، پس پیوسته نزد حضرت على (علیه السلام) بود تا اینکه روز بصره فرا رسید وحضرت على (علیه السلام) آنرا باز کرد وخداوند به او فتح وپیروزى عطا کرد، آنگاه آنرا پیچید وآن پرچم در نزد ماست وآن را هیچ احدى باز نمى کند تا اینکه حضرت قائم (علیه السلام) ظهور کند، پس هر گاه آن حضرت ظهور کرد، آن پرچم را باز مى کند.

در آن هنگام هر کس که در مشرق ومغرب است آن را ملاقات مى کند و(دشمنان) با فاصله زیادى از پیش روى آن فرار مى کنند).

ونیز از حضرت باقر (علیه السلام) روایت است که به ابوحمزه فرمود: (اى ثابت! گویا قائم اهل بیت خود را مى بینم که بر این نجف مشرف شده است). (وبا دست خود به کوفه اشاره فرمود).

وفرمود: (وقتى بر نجف شما مشرف شد، پرچمِ رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را باز مى کند ووقتى که باز کرد، ملائکه بدر بر او فرود مى آیند).

گفت: (پرچم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) چیست؟)

حضرت فرمود: (چوبش از عمود عرش خداوند ورحمت اوست وبقیّه آن از نصر خداوند است. آن را بطرف چیزى دراز نمى کند مگر آنکه آن را تباه کند واز بین ببرد).

وبه روایت صدوق در (کمال الدّین) آمده است که: (وقتى آن را باز کند، سیزده هزار وسیزده ملک بر قائم فرود مى آیند که همه آنها منتظر آن حضرت بودند).

نعمانى در کتاب (غیبت) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (وقتى میان اهل بصره وحضرت على (علیه السلام) تلاقى شد، آن حضرت پرچم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را باز کرد، پس قدمهاى ایشان لرزید وآفتاب زرد نشده بود که گفتند: اى پسر ابو طالب! به ما امان بده).

وفرمود: (وقتى روز جنگ صفّین شد از حضرت على (علیه السلام) خواهش کردند که آن پرچم را باز کند، حضرت این کار را نکرد، پس آنگاه حضرت امام حسن (علیه السلام) وامام حسین (علیه السلام) وعمّار بن یاسر را شفیع خود قرار دادند.

پس حضرت على (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) فرمودند: (اى فرزند من! زمانى است که باید این قوم آن زمان را پشت سر بگذارند وبدرستى که این پرچم را بعد از من هیچ کس باز نمى کند مگر حضرت قائم (علیه السلام)).

زره رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فقط اندازه قدّ شریفِ امام است

سى ویکم: زره رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فقط بر قامت حضرت مهدى (علیه السلام) راست مى آید. چنانکه در کتاب (بصائر الدّرجات) از امام صادق (علیه السلام) روایت است که بعد از ذکر چیزهایى از قبیل سلاح وموارث انبیاء که در نزد ایشان است، فرمود: (بدرستى که قائم ما کسى است که وقتى زره رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را بپوشد آن را پر کند وبه اندازه باشد یعنى کوچک یا بزرگ نباشد وهمانا ابو جعفر (علیه السلام) آن را پوشید پس بزرگتر از قامتش بود).

راوى عرض کرد: (شما چاق تر هستید یا ابو جعفر؟)

حضرت فرمود: (ابو جعفر از من چاقتر بود، زیرا وقتى من آن را پوشیدم اندکى براى من بزرگ بود).

ونیز آنجا راوندى در کتاب (خرایج) از ابى بصیر روایت کرده که به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم: (فداى تو شوم! من مى خواهم دستم را به سینه تو بمالم).

حضرت فرمود: (این کار را بکن).

پس دستم را به سینه وکتفهاى مبارکش مالیدم. پس فرمود: (اى ابو محمّد! چرا این کار را کردى؟)

عرض کردم: (فداى تو شوم! از پدرت شنیدم که مى فرمود: بدرستى که حضرت قائم (علیه السلام) سینه اش پهن است ودو کتفش فرو هشته ومیان آنها فراخ است).

حضرت فرمود: (اى ابومحمّد! پدرم زره رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را پوشید ولى آن بر زمین کشیده مى شد، بعد من پوشیدم وبراى من مناسبتر بود (ولى اندازه نبود) واین زره بر تن حضرت قائم (علیه السلام) همان گونه اى خواهد بود که بر تن رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) بود. دامن آن از زمین بلند است به نحوى که گویا جلوى آن را با دو حلقه بلند کرده اند).

در روایت راوندى آمده است که: (وآن زره براى صاحب امر مشمر است). یعنى دامان او بالا رفته است، همانطور که بر تن رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) اینگونه بود.

وبر این مضمون اخبار متعدّدى وجود دارد وعلاّمه مجلسى در جلد هفتم بحار فرموده است که: (از روایات استنباط مى شود که در نزد ائمّه دو زره بوده است: یکى از آنها علامت امامت بود که به اندازه ایشان بود ودیگرى علامت حضرت قائم (علیه السلام) بود که به اندازه آنها نبود وفقط بر بدن حضرت مهدى (علیه السلام) اندازه مى گردد).

ابر مخصوص حضرت قائم (علیه السلام) که در آن رعد وبرق است

سى ودوّم: ابرى مخصوص است که خداوند متعال، آن را براى حضرت قائم (علیه السلام) ذخیره کرده است که در آن رعد وبرق مى باشد. چنانکه صفّار در کتاب (بصائر) وشیخ مفید در کتاب (اختصاص) به سندهاى متعدّد از حضرت باقر (علیه السلام) روایت کرده اند که فرمودند: (آگاه باشید که ذوالقرنین را در میان دو ابر مخیّر کردند. پس او ابر آرام را انتخاب کرد وابر صعب وسخت را براى صاحب شما ذخیره نمود).

راوى پرسید: (صعب کدام است؟)

حضرت فرمود: (آن ابرى که در آن رعد وبرق وصاعقه است. آگاه باشید که صاحب شما بر آن سوار مى شود، پس آن ابر، او را در راههاى هفت آسمان وهفت زمین که پنج عدد آن آباد، ودوتاى آن خراب است مى برد).

ونیز از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده اند که فرمود: (خداوند ذوالقرنین را میان دو ابرِ آرام وسخت مخیّر کرد، پس او ابر آرام را انتخاب کرد وآن ابرى است که در آن رعد وبرقى نیست واگر سخت را انتخاب مى کرد این ابر براى او نبود زیرا خداوند این ابر را براى حضرت قائم (علیه السلام) ذخیره کرده است).

برداشته شدن تقیّه وترس از کفّار ومشرکان ومنافقان

سى وسوّم: در زمان ظهور امام زمان (علیه السلام) تقیّه وترسِ از کفّار ومشرکان ومنافقان برداشته مى شود وبندگى (- تقیّه یعنى نگهدارى خود از ضررى که نفع غالبى در مقابل نداشته باشد).

خداوند متعال وسلوک در امور دنیا طبق فرمانهاى الهى براى آنها میسّر وآسان مى گردد وبدون اینکه از ترس مخالفان، نیاز به دست برداشتن پاره اى از آنها باشد. چنانکه خداوند متعال در قرآن وعده فرموده که: (وعد اللّه الّذین آمنوا منکم وعملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فى الارض کما استخلف الّذین من قبلهم ولیمکّننّ لهم دینهم الّذى ارتضى لهم ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننى لا یشرکون بى شیئاً ومن کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون). سوره نور آیه 55.

(یعنى: خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده وکارهاى شایسته انجام داده اند، وعده مى دهد که قطعاً آنان را در روى زمین خلیفه خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید، ودین وآیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا وریشه دار خواهد ساخت، وترسشان را به امنیّت وآرامش مبدّل مى کند، آنچنان که تنها مرا مى پرستند وچزى را شریک من نخواهند ساخت وکسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند).

وبر هیچ با انصافى پوشیده نیست که وعده خلافتى که خداوند تعالى داده است براى کسانى است که در دنیا بعد از پیامبر خود داراى مرتبه اى از ایمان ودرجات عمل صالح هستند که در زمان خلافتش بتواند تمام دینى که خدا برایش پسندیده برپا کند، واو از هر خوفى که از جانب خلق به او رسیده ایمن مى شود وایشان خدا را بى تقیّه پرستش مى کنند. شیخ طبرسى در کتاب (مجمع البیان) فرمود: (روایت از اهل بیت (علیهم السلام) این است که این آیه در حقّ حضرت مهدى (علیه السلام) است).

عیّاشى روایت کرده است که حضرت سجّاد (علیه السلام) این آیه را تلاوت کرد، آنگاه فرمود: (به خدا قسم ایشان شیعیان ما اهل بیت هستند. این کار یعنى این سه احسان بزرگ به دست مردى از ما، بر ایشان انجام مى شود واو مهدى این امّت است).

صدوق در کتاب (کمال الدّین) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (ایّام غیبت او دراز مى شود تا اینکه حقّ خالص شود وهر کس از شیعیان که طینت او خبیث باشد وبیم نفاق در وى برود، از ایمان او کدورت رفع مى شود چرا که استخلاف وتمکین وامورى که در زمان خلافت حضرت مهدى (علیه السلام) بوجود مى آید را مى بیند).

راوى عرض کرد: (کسانى هستند که گمان مى کنند این آیه در حقّ ابابکر وعمر وعثمان وعلى (علیه السلام) نازل شده است).

حضرت فرمود: (خداوند دلهاى ایشان را هدایت نکن! کجا متمکّن شد آن دینى که خداوند ورسولش آن را به انتشار امر آن در امّت ورفتن خوف از دلهاى ایشان واز بین رفتن شکّ از سینه هاى آنها، پسندید؟! ودر عهد کدام یک از آنها این امر محقّق شد؟! در عهد آنها وحضرت على (علیه السلام) که مسلمانان، مرتد شدند وفتنه هایى برپا شد وجنگهایى میان ایشان وکفّار درگرفت).

ونیز از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: (دینى نیست براى آن کسى تقوایى ندارد وآن کسى که تقیّه نمى کند ایمان ندارد! بدرستى که گرامى ترین شما نزد خداوند آن کسى است که پیش از خروج قائم ما، بیشتر به تقیّه عمل کند پس کسى که عمل به تقیّه را پیش از خروج قائم ما ترک کند از ما نیست).

منتشر شدن سلطنت حضرت مهدى (علیه السلام) در تمام روى زمین

سى وچهارم: سلطنت حضرت مهدى (علیه السلام) تمام زمین از مشرق تا مغرب، خشکى ودریا، آبادى وویرانه وکوه ودشت فرو مى گیرد. جایى نمى ماند که حکمش جارى نشود وامرش نافذ نشود. وروایات متواتر زیادى در این زمینه وجود دارد.

شیخ صدوق در کتاب (علل وعیون) و(کمال الدّین) در روایتى طولانى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت کرده است که فرمود: (در شب معراج به ساق عرش نگاه کردم، پس دوازده نور دیدم، در هر نور خطّ سبزى بود که بر آن اسم جانشینى از جانشینان من بود اوّل آنها على بن ابیطالب وآخر آنها مهدى امّت من است).

گفتم: (اى پروردگار من! اینها جانشینان من هستند؟)

پس خطاب رسید: (اى محمّد! اینها اولیاء وبرگزیدگان وحجّتهاى من بعد از تو بر خلق هستند وایشان اوصیاى تو وخلفاى تو وبهترین خلق من بعد از تو هستند.

به عزّت وجلال خود قسم که حتماً دین خود را بوسیله ایشان ظاهر مى کنم وکلمه خود را بلند مى گردانم وبا آخرین ایشان، زمین خود را از دشمنان خود پاک مى کنم واو را مالک مشرقها ومغربهاى زمین مى گردانم.

وهر آینه براى او بادها را مسخّر مى کنم وابرهاى سخت را براى او هموار گردانم واو را در راههاى آسمان بالا مى برم واو را با لشکر خودم یارى مى نمایم وبا ملائکه هاى خود به او قدرت ونیرو مى دهم تا دعوت من بالا گیرد ومردم بر توحید من جمع شوند، آنگاه سلطنت او را دوام مى بخشم وروزگار پادشاهى را تا روز قیامت، میان اولیاى خود به نوبت قرار مى دهم).

در کتاب (کمال الدّین) از آن حضرت روایت است که بعد از ذکر سلطنت ذوالقرنین فرمود: (خداى تعالى بزودى سنّت او را در سلطنت حضرت قائم (علیه السلام) که از فرزندان من است، جارى مى سازد واو را حاکم مشرق ومغرب زمین مى گرداند تا اینکه دشت وکوهى که ذو القرنین در آن قدم گذاشته باقى نمى ماند مگر آنکه حضرت مهدى (علیه السلام) در آنجا قدم گذارد).

ونیز حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: (گویا اصحاب حضرت قائم (علیه السلام) را مى بینم که مابین مشرق ومغرب را احاطه نموده اند).

ودر تفسیر عیّاشى از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که در تفسیر آیه شریفه (وله اسلم من فى السّماوات والارض طوعاً وکرهاً والیه یرجعون). فرمود: (هر گاه حضرت قائم ما خروج کند، زمینى نمى ماند مگر آنکه در آن شهادت (لا اله الّا اللّه و(یعنى: تمام کسانى که در آسمانها وزمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار در برابر او تسلیم هستند وهمه بسوى او بازگردانده مى شوند)). سوره آل عمران آیه 83.

انّ محمّداً رسول اللّه) را در آن ندا کنند).

ونیز از حضرت کاظم (علیه السلام) در تفسیر آیه یاد شده روایت شده که فرمود: (آن آیه در حقّ حضرت قائم (علیه السلام) نازل شده است، زیرا که او یهود ونصارى وستاره پرستان وزنادقه وکفّار را از مغرب ومشرق زمین بیرون مى آورد. پس اسلام را بر آنها عرضه مى کند وهر کس با میل ورغبت اسلام آورد او را به نماز وزکات وآنچه مسلمان را به آن امر مى کند امر مى فرماید؛ وبه دستور خداوند بر او واجب است که هر کس اسلام نیاورد گردنش را بزند تا اینکه در مشرقها ومغربهاى زمین کسى نماند مگر اینکه موحّد ویکتاپرست باشد).

راوى گفت: (فداى تو شوم! مردم بیشتر از اینها هستند).

فرمود: (خداوند وقتى امرى را اراده فرماید، زیاد را کم وکم را زیاد مى کند).

یوسف بن یحیى السلمى در باب نهم از کتاب (عقد الدّرر) روایات بسیارى در کیفیّت وچگونگى گشایشها وفتوحات حضرت وگرفتن قسطنطنیه وروم وبنى الاصفر وچین وکابل وجزایر وغیر آنها را بیان کرده که اینجا جاى ذکر آنها نیست

پرشدن تمام زمین از عدل وداد

سى وپنجم: تمام روى زمین از عدل وداد پر مى شود چنانکه در کمتر خبرى، الهى یا نبوى، خاصّ یا عام، یافت مى شود که ذکرى از حضرت مهدى (علیه السلام) شده باشد ولى این بشارت براى آن حضرت نیامده باشد.

در کتاب (عیون) از امام رضا (علیه السلام) روایت است که فرمود: (وقتى آن حضرت قیام کند، زمین از نور پرروردگار روشن مى شود ومیزان عدل، میان مردم گذاشته مى شود، آنگاه هیچ کس به کسى ظلم نخواهد کرد).

در کتاب (کمال الدّین) از امام صادق (علیه السلام) روایت است که در تفسیر این آیه شریفه (سیروا فیها لیالى وایّاماً آمنین) (یعنى: شبها وروزها در این آبادیها با ایمنى (کامل) سفر کنید)). سوره سبأ آیه 18.

فرمود: (مراد ما، قائم اهل بیت است یعنى در زمان آن حضرت هر کس در شب یا روز، هر کجا که رود، ایمن ومحفوظ است).

در تفسیر عیّاشى از امام باقر (علیه السلام) روایت است که فرمود: (به خدا قسم که آن حضرت واصحابش جنگ مى کنند تا اینکه خلق خدا به یگانگى خدا اقرار کنند وچیزى را براى او شریک قرار ندهند، تا جایى که پیرزن ضعیفى از مشرق، اراده رفتن به مغرب را مى کند واحدى او را نمى ترساند).

شیخ مفید در کتاب (ارشاد) از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (هر گاه حضرت قائم (علیه السلام) قیام کند به عدل حکم مى کند ودر زمان او جور وستم از بین مى رود وبوسیله او راهها ایمن مى شود وزمین برکات خود را بیرون مى آورد وهر حقّى به صاحب آن حقّ برمى گردد وهیچ اهل دینى باقى نمى کند مگر آنکه اظهار اسلام کند وبه ایمان اعتراف نماید).

در کتاب (کمال الدّین) آمده است که ریان بن الصلت به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: (آیا شما صاحب این امر هستید؟)

حضرت فرمود: (من صاحب این امر هستم ولى آن کسى نیستم که زمین را از عدل وداد پر مى کند، چنانکه از ظلم وستم پر شده است).

حکم کردن در میان مردم بوسیله علم امامت

سى وششم: امام زمان (علیه السلام) در میان مردم بوسیله علم امامت خود حکم مى کند واز هیچکس دلیل وشاهدى نمى خواهد.

صفّار در کتاب (بصائر الدّرجات) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (هرگز دنیا به آخر نخواهد رسید مگر اینکه مردى از ما اهل بیت ظهور کند که به حکم داوود وآل داوود حکم نماید واز مردم دلیل ومدرکى نخواهد).

در روایت دیگر فرمود: (به هر کسى، حکم او را عطا خواهد کرد).

ونیز از آن حضرت روایت است که فرمود: (هر گاه قائم آل محمّد (علیهم السلام) قیام کند، به حکم داوود وسلیمان حکم مى کند واز مردم شاهدى نمى خواهد).

سیّد فضل اللّه راوندى در کتاب (دعوات) روایت کرده است که شخصى از امام حسن عسکرى (علیه السلام) پرسید: (وقتى حضرت قائم (علیه السلام) قیام کرد به چه چیز حکم مى کند؟)

حضرت فرمود: (هر گاه او ظهور کرد مثل حکم داوود، با علم خود در میان مردم حکم مى کند واز مردم دلیل نمى خواهد).

در (خرایج) راوندى از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (گویا مرغ سفیدى را بالاى حجرالاسود مى بینم ودر زیر آن مردى است که به حکم داوود وسلیمان حکم مى کند وهیچ دلیل ومدرکى نمى خواهد).

شیخ مفید در کتاب (ارشاد) وفضل در کتاب (غیبت) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده اند که فرمود: (هر گاه قائم آل محمّد برخواست، میان مردم به حکم داوود، حکم مى کند وبراى حکم کردن محتاج دلیل نمى شود!

خداى بزرگ به او الهام مى کند، پس آن حضرت به علم خود حکم مى کند وبه هر قومى به آنچه که در دل خود مخفى کرده اند، خبر مى دهد).

در تفسیر عیّاشى روایت است که: (روز ظهور آن حضرت، جبرئیل بصورت یک مرغ سفیدى در بالاى خانه خدا است).

نعمانى در کتاب (غیبت) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (منادى آن حضرت ندا مى دهد که این مهدى مانند داوود وسلیمان حکم مى کند واز مردم دلیل نمى خواهد).

صدوق در کتاب (کمال الدّین) از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: (خداوند بادى را برمى انگیزد که به هر وادى ندا مى کند که: این مهدى به حکم داوود وسلیمان حکم مى کند وبر حکم خود دلیل نمى خواهد).

فضل بن شاذان در کتاب (غیبت) از حضرت باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (حضرت قائم، سیصد سال سلطنت مى کند وزیاد مى کند نُه سال را همانطور که اصحاب کهف در غار خود ماندند.

زمین را از عدل وداد پر مى کند، چنانکه از ظلم وستم پر شده وخداوند براى او شرق وغرب آن را فتح مى کند.

آنقدر از مردم مى کشد تا اینکه فقط دین محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) باقى مى ماند وبه سیر وسلوک سلیمان وداوود حکم مى کند وآفتاب وماه را مى خواند پس او را اجابت مى کند وزمین براى او پیچیده مى شود وبه او وحى مى شود پس به امر خداى تعالى به وحى عمل مى کند).

آوردن احکام ویژه اى که تا زمان حضرت قائم (علیه السلام) ظاهر واجراء نشده است

سى وهفتم: آوردن احکام ویژه اى که تا زمان حضرت قائم (علیه السلام) ظاهر واجرا نشده است. چنانکه در کتاب (کافى) و(کمال الدّین) از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (دو خون است که از جانب خداى تعالى حلال است واحدى در آن حکم نمى کند تا اینکه قائم ما اهل البیت ظهور کند.

هر گاه خداوند متعال، قائم ما اهل بیت را برانگیخت، به حکم خداوند در آن حکم مى کند ودلیل بر آن نمى خواهد. زناکارى که همسر دارد را سنگسار مى کند وگردن کسى که زکات نمى دهد را مى زند).

در کتاب (خصال) از امام صادق (علیه السلام) وامام کاظم (علیه السلام) روایت است که فرمود: (هر گاه قائم ما ظهور کرد، به سه حُکم، حکم مى کند که احدى قبل از او به آنها حکم نکرده است، پیر زناکار را مى کشد، مانع زکات را مى کشد وبه برادر از برادرش در عالم ذرّ ارث مى دهد، یعنى هر دو نفر که در آنجا میانشان عقد اخوّت وبرادرى بسته شد در این جا از یکدیگر ارث مى برند).

نعمانى در کتاب (غیبت) از حضرت على (علیه السلام) روایت کرده است که مى فرمود: (بر من واجب بود که کسى که در جنگ پُشت کرده است وفرار مى کند را بکُشم یعنى آنان که در روز جنگ مردند، وخسته مجروح را نیز بکشم ولى این کار را بخاطر عاقبت یاران خود نکردم که اگر یارانم توسّط دشمنان مجروح شدند آنها را نکشند ولى بر حضرت قائم واجب است که هم پشت کننده وهم مجروح را بکشد).

فضل بن شاذان از حضرت باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (حضرت قائم (علیه السلام) به احکامى حکم مى کند که بعضى از اصحابش که در پیش رویش شمشیر مى زنند آن را انکار مى کنند وآن حکم، حکم آدم (علیه السلام) است. پس آنها را نزد خود مى خواند ودستور مى دهد که گردن آنها را بزنند.

سپس دوباره حکمى مى کند، پس گروهى دیگر که در پیش روى ایشان شمشیر زده اند آن را انکار مى کنند واین، قضاى داوود است، پس آنها را نزد خود مى خواند وگردن آنها را مى زند.

براى بار سوّم حکمى مى فرماید که باز گروهى دیگر که در پیش روى حضرت شمشیر مى زدند آن حکم را انکار مى کنند که دوباره حضرت آنها را نزد خود مى خواند وامر مى فرماید که گردن آنها را بزنند.

آنگاه براى بار چهارم حکمى مى فرماید وآن حکم حضرت محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) است واحدى آن را انکار نمى کند).

در جمله اى از روایات آمده است که: (آن حضرت، جزیه قبول نمى کند وصلیب را مى شکند وخوک را مى کشد).

(جزیه، پولى است که اهل کتاب مى پردازند تا تحت سیطره حکومت اسلامى زندگى کنند).

شیخ طبرسى در کتاب (اعلام الورى) روایت کرده است که: (آن حضرت، مرد بیست ساله اى که علم دین واحکام مسایل خود را نیاموخته باشد را مى کُشد).

در کتاب (مزار) محمّد بن مشهدى روایت است که ابو بصیر از حضرت صادق (علیه السلام)، درباره حکم کسانى که با حضرت دشمنى ومخالفت کردند، پرسید، امام صادق (علیه السلام) فرمود: (اى ابو محمّد! در دولت ما براى کسى که با ما مخالفت کرد، بهره وجایگاهى نیست. بدرستى که خداوند متعال خونهاى آنها را هنگام خروج قائم (علیه السلام) حلال کرده وامروز این کار بر ما وشما حلال است. پس مواظب باش که کسى تو را مغرور نکند. هر گاه قائم ما قیام کند، انتقام پیامبرش وانتقام همه ما را خواهد گرفت).

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد