۱۳۹۴/۱۱/۱۰
–
۳۱۹ بازدید
نخست باید دانست؛ مباحثه از ریشه بحث به معنای جستجو نمودن، تعامل اشخاص و افکاری است که به دنبال یافتن حقیقت هستند. البته اینگونه مباحثه گاهی به مشاجره نیز کشیده میشود؛ ولی حتی در این صورت، بحث بر سر حقیقت و به انگیزه حقیقتجویی انجام میشود و هیچگونه غرض شخصی و انگیزههای خودخواهانه در آن وجود ندارد. اما همین که بحث و گفتوگو از این مسیر منحرف شود و هر دو یا یکی از دو طرف بحث، برای خودخواهی و اظهار برتری بر طرف مقابل و بر کرسی نشاندن حرف خود، شروع به ستیزه و جار و جنجال نماید دیگر این گفتوگو مباحثه نیست بلکه مراء و جدال است.
در آیات متعدد قرآن کریم مجادله سرزنش شده است.
(((وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرید)))[ حج (22)، آیه 3.]؛
«گروهى از مردم، بدون هیچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا برمى خیزند؛ و از هر شیطان سرکشى پیروى مى کنند».
بنا بر آنچه گفته شد، جدال عبارت است از بحث و گفتوگویی که به منظور کوبیدن طرف و غالب شدن بر او صورت میگیرد و مجادله این است که دو نفر در برابر یکدیگر به بحث و مشاجره میپردازند تا هر کدام فکر خود را بر دیگری تحمیل نماید و طرف مقابل را وادار نماید که از افکار و عقاید خود دست بردارد.[ نقطههای آغاز در اخلاق اسلامی، ص 688.]قرآن کریم ریشه مجادله را در تکبر و خود بزرگ بینی، و کفر معرفی نموده است[ غافر (40)، آیات 4و 56.].
حضرت علی(علیه السلام) میفرماید:
«هرکس به آبروی خویش علاقهمند است مجادله و ستیزه را ترک کند»[ «مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْیَدَعِ الْمِرَاء»، بحار الأنوار، ج 72، ص 212.].
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«بپرهیزید از نزاع و ستیزه، زیرا ستیزه فکر را به خود مشغول نموده و نفاق و دشمنی برجای میگذار و حسد و کینه ایجاد میکند»[ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِیَّاکُمْ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تَشْغَلُ الْقَلْبَ وَ تُورِثُ النِّفَاقَ وَ تَکْسِبُ الضَّغَائِن »، الکافی، ج 2، ص 301 باب المراء و الخصومة و معاداة الرجال…، ص 300.].
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند:
«بندهای حقیقت ایمان خویش را به کمال نمیرساند مگر اینکه جدال را ترک گوید اگر چه حق با او باشد»[ «قَالَ ص لَا یَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَدَعَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّا»، بحار الأنوار، ج 2، ص138.].
وجود چنین پیامدهای منفی موجب گردیده تا اسلام مجادله را در گفتوگوهای خانوادگی و یا مباحث علمی و سیاسی نهی نموده و مورد نکوهش قرار دهد.[ برای مطالعه بیشتر به کتاب علم اخلاق اسلامی، ص 337 مراجعه شود.]
البته باید این نکته را نیز خاطر نشان نمود که مجادله، نوع صحیحی نیز دارد که از آن به «جدال احسن» یاد شده است. جدال احسن اثبات حق است به روشی که مورد قبول طرف مقابل واقع شود. این نوع مجادله چون با هدف اثبات حق انجام میشود و از روش درستی بهره میبرد، ستایش شده است.
خداوند میفرماید:
(((ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین )))[ نحل (16)، آیه 125.]؛
«(مردم را) به سوى پروردگارت با منطقى حکیمانه و با پندى نیک دعوت کن و با آنان (مخالفان) به نیکوترین وجه مجادله نما. البته پروردگارت خود داناتر است به کسى که از راه او گم گشته و او داناتر است به هدایت یافتگان».
بدیهى است مجادله و مناظره هنگامى مؤثر است که در هنگام گفتوگو درستى و راستى بر آن حکومت کند و از هرگونه توهین و تحقیر و خلافگویى خالى باشد.[ ر.ک: تفسیر نمونه، ج 11، ص455-457.]
در آیات متعدد قرآن کریم مجادله سرزنش شده است.
(((وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرید)))[ حج (22)، آیه 3.]؛
«گروهى از مردم، بدون هیچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا برمى خیزند؛ و از هر شیطان سرکشى پیروى مى کنند».
بنا بر آنچه گفته شد، جدال عبارت است از بحث و گفتوگویی که به منظور کوبیدن طرف و غالب شدن بر او صورت میگیرد و مجادله این است که دو نفر در برابر یکدیگر به بحث و مشاجره میپردازند تا هر کدام فکر خود را بر دیگری تحمیل نماید و طرف مقابل را وادار نماید که از افکار و عقاید خود دست بردارد.[ نقطههای آغاز در اخلاق اسلامی، ص 688.]قرآن کریم ریشه مجادله را در تکبر و خود بزرگ بینی، و کفر معرفی نموده است[ غافر (40)، آیات 4و 56.].
حضرت علی(علیه السلام) میفرماید:
«هرکس به آبروی خویش علاقهمند است مجادله و ستیزه را ترک کند»[ «مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْیَدَعِ الْمِرَاء»، بحار الأنوار، ج 72، ص 212.].
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«بپرهیزید از نزاع و ستیزه، زیرا ستیزه فکر را به خود مشغول نموده و نفاق و دشمنی برجای میگذار و حسد و کینه ایجاد میکند»[ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِیَّاکُمْ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تَشْغَلُ الْقَلْبَ وَ تُورِثُ النِّفَاقَ وَ تَکْسِبُ الضَّغَائِن »، الکافی، ج 2، ص 301 باب المراء و الخصومة و معاداة الرجال…، ص 300.].
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند:
«بندهای حقیقت ایمان خویش را به کمال نمیرساند مگر اینکه جدال را ترک گوید اگر چه حق با او باشد»[ «قَالَ ص لَا یَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَدَعَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّا»، بحار الأنوار، ج 2، ص138.].
وجود چنین پیامدهای منفی موجب گردیده تا اسلام مجادله را در گفتوگوهای خانوادگی و یا مباحث علمی و سیاسی نهی نموده و مورد نکوهش قرار دهد.[ برای مطالعه بیشتر به کتاب علم اخلاق اسلامی، ص 337 مراجعه شود.]
البته باید این نکته را نیز خاطر نشان نمود که مجادله، نوع صحیحی نیز دارد که از آن به «جدال احسن» یاد شده است. جدال احسن اثبات حق است به روشی که مورد قبول طرف مقابل واقع شود. این نوع مجادله چون با هدف اثبات حق انجام میشود و از روش درستی بهره میبرد، ستایش شده است.
خداوند میفرماید:
(((ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین )))[ نحل (16)، آیه 125.]؛
«(مردم را) به سوى پروردگارت با منطقى حکیمانه و با پندى نیک دعوت کن و با آنان (مخالفان) به نیکوترین وجه مجادله نما. البته پروردگارت خود داناتر است به کسى که از راه او گم گشته و او داناتر است به هدایت یافتگان».
بدیهى است مجادله و مناظره هنگامى مؤثر است که در هنگام گفتوگو درستى و راستى بر آن حکومت کند و از هرگونه توهین و تحقیر و خلافگویى خالى باشد.[ ر.ک: تفسیر نمونه، ج 11، ص455-457.]