۱۳۹۴/۱۱/۱۰
–
۱۰۰۳ بازدید
«لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا زَکَاةَ أَمْوَالِهِمْ مَا بَقِیَ مُسْلِمٌ فَقِیراً مُحْتَاجاً وَ لَاسْتَغْنَى بِمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ إِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِیَاء»[ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 7.]؛ «هرگاه مردم زکات اموال خود را میپرداختند هرگز مسلمان نیازمندى درجامعه اسلامى پیدا نمى شد و در پرتو حقوقى که خداوند به نفع آنان در اموال ثروتمندان قرار داده است، بینیاز میشدند».
اسلام کمک و دستگیری فقرای واقعی را یک ارزش دینی قرار داده و پاداشهای دنیوی و اخروی فراوانی برای آن در نظر گرفته است؛ از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمودهاند:
«بر شما باد به صدقه دادن، زیرا در آن ده فایده است که پنج تا در دنیا و پنج دیگر آن در آخرت به دست مى آید؛
اما در دنیا: 1. اموال و بدن هاى شما را پاک و پاکیزه مى سازد، 2. درمانى است براى شفا یافتن و سلامتى بیماران شما، 3. باعث شادمانى دل هاست، 4. باعث زیاد شدن اموال است، 5. موجب وسعت رزق است.
اما در آخرت: 1. سایه بان است در قیامت 2. باعث آسانى حساب 3. موجب سنگین شدن کفّه ترازوى اعمال خیر و ثواب است 4. جواز عبور از پل صراط است 5. و رسیدن به درجه اعلاى بهشت است».[ رُوِىَ عَنِ النَّبىِّ(صلی الله علیه و آله و سلم) انَّهُ قالَ: «عَلَیکُم بِالصَّدَقَةِ فَانَّ فِیها عَشرَ خِصالٍ، خَمسَةٌ فِى الدُّنیا وَ خَمسَةٌ فِى الاخِرَةِ، امَّا الدُّنیا: تَطهیرُ اموالِکُم وَ تَطهیرُ ابدانِکُم وَ دَواءُ مَرضاکُم وَ دُخُولُ المَسَرَّةِ فِى القُلُوبِ وَ زِیادَةُ الاموالِ وَ سَعَةُ الرِّزقِ وَ أَمّا فِى العُقبى: ظِلٌّ فِى القِیامَةِ وَ سُهُولَةُ الحِسابِ وَ رُجحانُ المِیزانِ بِالثَّوابِ وَ جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ وَ دَرَجَةُ الاعلى»، تحریر المواعظ العددیة، ص 507.]برای تشخیص اینکه چه نوع رفتاری باید در برابر مستمندان و متکدیان داشته باشیم باید گفت که نوع رفتار ما در برابر هر یک از فقرا و متکدیان – بسته به شرایطی که آنها دارند- میتواند متفاوت باشد که اینجا به برخی از آنها اشاره مینماییم:
کارآفرینی برای نیازمندان
برخی از متکدیان تواناییهای خود را نادیده گرفته و یا به بهانههای مختلف تکدیگری را پیشه خود قرار دادهاند. تشخیص نیازمندی و یا عدم نیازمندی این گروه از متکدیان با دقت در اظهارات و همچنین وضعیت روحی و جسمی آنها کاملاً قابل تشخیص میباشد. در این صورت بهترین رفتار فراهم نمودن زمینه کار و تلاش و یا تشویق آنها جهت رو آوردن به فعالیتهای درآمدزا میباشد.
مردى به حضور امام صادق(علیه السلام) آمد عرض کرد دست سالمى ندارم که با آن کار کنم، سرمایه ندارم تا با آن تجارت نمایم، مرد محروم و مستمندى هستم چه کنم؟[ همانگونه که ملاحظه میشود در این روایت فرد به دنبال دریافت کمک مالی نبوده تا امام به وی کمک کند بلکه این فرد درخواست راه چاره نموده و امام نیز او را راهنمایی نمودهاند.] امام صادق(علیه السلام) (که دید سر آن مرد سالم است و میتواند طبق رسوم محلّى با آن کار کند راضى نشد عزّت و شرفش با گدایى از مردم درهم بشکند) به وى فرمود:
«اِعمَل وَ احمَل على رَأسِکَ وَ استَغنِ عَنِ النَّاسِ»[ الکافی (ط. الإسلامیة)، ج 5، ص 76.]؛ «با سرت باربرى کن و خود را از مردم مستغنى و بى نیاز بدار».
اولویت خویشاوندان نیازمند
نخستین و بهترین روش برای کمک به نیازمندان، شناسایی نیازمندان فامیل میباشد به خصوص اینکه به دلیل آشنایی کامل اعضای فامیل نسبت به یکدیگر، شناسایی این گروه از نیازمندان واقعی به آسانی امکانپذیر میباشد.
خداوند متعال نیز بر همین اساس با اولویت بخشی به نیازمندان فامیل فرموده است:
(((یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ)))[ بقره (2)، آیه 215.]؛
«از تو سؤال مى کنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکى (و سرمایه سودمند مادى و معنوى) که انفاق مى کنید، باید براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد». و هر کار خیرى که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است. (لازم نیست تظاهر کنید، او مى داند)».
از حضرت صادق(علیه السلام) سؤال شد: به چه کسى صدقه بدهیم به کسى که بر در خانه مى آید یا نگهداریم و به بستگان نیازمند خود بدهیم؟ فرمود:
«لَا یَبْعَثُ بِهَا إِلَّا إِلَى مَنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ قَرَابَةٌ فَهُوَ أَعْظَمُ لِلْأَجْر»[ عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 102.]؛ «به بستگان و نزدیکانش بدهد که اجر عظیمترى دارد».
نیازمندان شناسایی شده
گروهی از فقرا از سوی ارگانهای مربوطه مانند کمیته امداد امام خمینی(رحمت الله علیه)، بهزیستی، موسسات خیریه شناسایی شدهاند و انسان با اطمینان از نیازمندی آنها میتواند به آنها کمک نماید.
البته این نکته را نیز باید در نظر داشت که کمک به اینگونه مؤسسات و ارگانها به معنای رفع تکلیف انسان نسبت به گروههای دیگر از نیازمندان نیست و چه بسا افراد و خانوادههایی که از سوی اینگونه مجموعهها شناسایی نشده و همچنان در فقر به سر میبرند و یا کمک اینگونه مؤسسات کفاف زندگی آنها را نمیدهد لذا علاره بر همکاری با این قبیل مؤسسات نباید از دیگر فقرا غافل بود.
اولویت نیازمندان آبرودار
قرآن مجید به صراحت اذعان دارد که در جامعه افرادی هستند که به علل مختلف قادر به تأمین معاش خود نیستند و یا توانایی خود را از دست دادهاند و از شدّت خویشتن دارى، افراد ناآگاه آنها را بى نیاز مى پندارند.[ (((لِلْفُقَراءِ الَّذینَ أُحْصِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ)))؛ «(انفاقِ شما، مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند؛ (و توجّه به آیین خدا، آنها را از وطنهاى خویش آواره ساخته؛ و شرکت در میدانِ جهاد، به آنها اجازه نمى دهد تا براى تأمین هزینه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند؛) نمى توانند مسافرتى کنند(و سرمایه اى به دست آورند؛) و از شدّت خویشتن دارى، افراد ناآگاه آنها را بى نیاز مى پندارند؛ امّا آنها را از چهره هایشان مى شناسى؛ و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمى خواهند. (این است مشخّصات آنها!) و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است». بقره (2)، آیه 273.]امروزه نیز کم نیستند افراد محروم و محتاجی که به دلایل مختلف در حاشیه شهرها و یا مناطق محروم زندگی نموده و با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکنند که وظیفه ما در قبال این گروه از نیازمندان کشف و شناسایی آنها و کمک نمودن با حفظ آبروی آنها میباشد.
در روایت آمده امام باقر(علیه السلام) هنگامىکه پدرش امام سجاد(علیه السلام) را غسل مى داد، کسانى به سجده گاههاى او در زانو و پشت پا نظر کردند که همچون زانوى شتر مى نمود، بر شانه او نیز همانند آن دیدند، به امام باقر گفتند: اى پسر پیامبر! آنها را مى دانیم که از فراوانى نماز و طول سجده پدید آمده است، ولى این که بر شانه او مى بینیم از چیست؟ گفت: اگر زنده مى بود چیزى در این باره به شما نمى گفتم، روزى براو نمى گذشت که در آن یک یا چند بینوا را سیر نکند، و چون شب فرا مى رسید، آنچه را که از خوراک داشت، در انبانى مى نهاد و هنگامى که مردمان در خانه هاى خود آرام مى گرفتند آن انبان را بر دوش مى گرفت و در شهر به راه مى افتاد و به سراغ کسانى مى رفت که نیازمند بودند و روى سؤال نداشتند، و آن را میان ایشان پخش مى کرد و آنان او را نمى شناختند. و از خاندان او کسى جز من از این امر آگاه نبود. از این کار مقصودش آن بود که به دست خود و در پنهانى صدقه دهد و مى گفت: «صدقه پنهانى خشم خدا را فرو مى نشاند».[ الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج 2، ص 761.]
متکدیان خیابانی
همه ما با موارد متعددی مواجه شدهایم که افرادی به درب خانه مراجعه و اظهار نیاز نمودهاند و یا در بین راه و یا محل کار و مساجد در برابر انسان درخواست کمک مینمایند. سؤال مهم این است که از دیدگاه اسلام نوع رفتار ما با این گروه از افراد که به انسان رو اندازند چگونه باشد؟
از روایات و سیره معصومین(علیهم السلام) در خصوص نحوه رفتار با این دسته از افراد جامعه نکات متعددی به دست میآید که به آنها اشاره مینماییم:
الف. عدم رد سائل
از منظر اسلام دست رد به سینه سائل زدن و او را محروم برگرداندن کراهت دارد هرچند که به احتمال قوى بینیاز باشد[ همان.]، لذا بنابر سیره عملی و توصیه معصومین(علیهم السلام) نباید اینگونه افراد را دست خالی برگرداند به خصوص کسانی که در شب به در خانه انسان مراجعه نماید.[ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل است که فرمود: «إِذَا طَرَقَکُمْ سَائِلٌ ذَکَرٌ بِاللَّیْلِ فَلَا تَرُدُّوه »؛ «هر وقت گدایى، شبانه در خانه شما را کوبید و چیزى خواست، مبادا ردّش کنید». (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 7، ص 189).]دلیل این نوع رفتار نیز بر اساس آنچه از روایات به دست میآید آن است که ممکن است فقیر واقعی در میان سائلین باشد که رد کردن آن موجب غضب الهی گردد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند:
«ما به غیر مستحق هم عطا مى کنیم تا مبادا در این میان، مستحق واقعى را ردّ کرده باشیم».[ «إِنَّا لَنُعْطِی غَیْرَ الْمُسْتَحِقِّ حَذَراً مِنْ رَدِّ الْمُسْتَحِق »، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 101.]ایشان در بیان دیگری فرمودهاند:
«درخواست سائل را رد نکنید که اگر دروغ مساکین و بیچارگان نبود، ردّکنندگان آنان رستگار نمیشدند (بدبخت میشدند)».[ «لَا تَقْطَعُوا عَلَى السَّائِلِ مَسْأَلَتَهُ فَلَوْلَا أَنَّ الْمَسَاکِینَ یَکْذِبُونَ مَا أَفْلَحَ مَنْ رَدَّهُم»؛ «بلکه باید اینگونه افراد را و لو به مقدار بسیار ناچیز کمک کرد. و در صورت نداشتن چیزی و یا عدم قبول مقدار اندک از سوی متکدی وی را با نرمی و دعای خیر رد نمود»، الکافی، ج 4، ص 15.]البته در روایات به این نکته نیز تصریح شده است که رد نکردن سائل حد و حدودی دارد. به عنوان نمونه یکی از ناقلان حدیث میگوید: من هنگام صبح بر در منزل امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم که گدایى آمد و چیزى خواست، اطرافیان او را رد کردند، امام(علیه السلام) آنان را بسیار سرزنش کرد و فرمود:
«…تا سه نفر را غذا بدهید آنگاه اختیار با شماست اگر خواستید بیش از سه نفر را هم بدهید و گر نه حق این روز را ادا نموده اید».[ عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 101.]البته در چنین مواقعی رد کردن نیز باید به نرمى و یا همراه با دعاى خیر باشد نه با تندى و تحقیر.
ب. تصدُّق اگرچه به مقدار بسیار ناچیز
دست رد نزدن به سائل به معنای آن نیست که چنین افرادیی را به هر نحو ممکن راضی نمود بلکه وظیفهای که در چنین شرایطی بر عهده مسلمانان گذاشته شده این است که کمکی به اینگونه افراد صورت بگیرد هرچند بسیار اندک و ناچیز باشد.[ الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج 2، ص 761.] ازاینرو در روایات از ما خواسته شده سائلین را رد ننماییم اگرچه به دادن نصف خرما باشد.[ الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى 640 206 ذم السؤال نکوهش درخواست…، ص 639.
قال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم): «لا تردّوا السّائل و لو بشقّ تمرة».]گفتنی است که در صدقات مستحبی احراز فقر شرعی شرط نیست بنابر این هر چند شما نتوانید فقر کسی که تکدی میکند احراز کنید باز میتوانید به او کمک کنید.
ج. امتحان نمودن سائل
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«پدرم گاهی سائلان را میآزمود تا قانع را از غیر آن بازشناسد و هرگاه هنگام قربانی سائلی میآمد ابتدا سر حیوان را به وی میداد؛ اگر میپذیرفت، میفرمود: آن را بگذار و از گوشت آن به وی میداد و اگر نمیپذیرفت، چیزی به وی نمیداد».[ دعائم الإسلام، ج 2، ص 185.]در حدیث دیگری مسمع بن عبدالملک میگوید که در مکه خدمت امام صادق(علیه السلام) نشسته بودیم و انگور تناول مى کردیم. فقیری آمد و تقاضای کمک کرد. ابوعبدالله فرمود: این خوشه انگور را به او بدهید. مرد سائل گفت: نیازى به خوشه انگور ندارم، اگر درهمى باشد مى پذیرم. ابوعبدالله گفت: خداوند خودش وسعت و فراخى نعمت بدهد (امام، فقط در حق او دعا نمودند). آن مرد سائل رفت، اما بعد از لختى بازگشت و گفت: همان خوشه انگور را بدهید. ابو عبدالله چیزى به او نداد و گفت: خداوند وسعت و نعمت ارزانى دارد. دیرى نگذشت که سائلى دیگر آمد و امام صادق(علیه السلام) سه حبّه انگور برداشت و در دست او گذاشت. مرد سائل سه حبّه را گرفت و گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ». خدا را سپاس که به من روزى داد. ابوعبدالله گفت: قدرى صبر کن. و بعد هر دو دست خود را پر از انگور نمود و به سائل داد. سائل انگور را گرفت و گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» ابو عبدالله به او گفت: باز هم صبر کن. و بعد به غلام خود گفت: آیا چیزى در کیسه دارى؟ غلام پولهاى کیسه را بیرون آورد و ما تخمین زدیم که در حدود بیست درهم باشد. ابوعبدالله پولها را گرفت و به سائل داد. سائل پولها را گرفت و گفت: الحمدلله. خدایا این نعمت از تو است از تو که شریک و همتا ندارى. باز ابوعبدالله گفت: لختى تأمّل کن. و بعد پیراهن خود را از تن خود بیرون آورد و به سائل داد و گفت: این پیراهن را بپوش. سائل پیراهن را گرفت و پوشید و گفت: خدا را شکر که بر تن عریان من لباس پوشید، و گویا گفت: اى ابو عبداللَّه! خداوند به تو جزاى نیک دهد. و غیر از این دعایى نکرد، و رفت.
بعدها ما با خود فکر کردیم که اگر براى ابوعبدالله دعا نمى کرد، امام صادق(علیه السلام) هماره به خاطر سپاس خدا، بر عطاى خود مى افزود.[ کافی ج 4، ص 49.]