۱۳۹۴/۱۱/۱۰
–
۳۲۷ بازدید
بر اساس آموزههای دینی، رعایت مدارای اخلاقی در معاشرت اجتماعی نقش مبنایی داشته و سازندهترین عنصر در روابط و مناسبت اجتماعی میباشد. از همینرو امام کاظم(علیه السلام) رفق و مدارا را نیمی از زندگی معرفی کرده و فرموده است:
«الرِّفْقُ نِصْفُ الْعَیْشِ»[ کافی، ج 2، ص 120.]؛ «مدارا کردن با مردم نیمی از زندگی را تشکیل میدهد».
در روایت دیگری درباره جایگاه رفق فرمودهاند:
«مَنْ اَعْطِیَ حَظَّهْ مِنَ الرِّفْقِ فَقَد اُعْطِیَ حَظُّهُ خَیَرَ الدُّنیا وَ الاَخِرَةِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ فَقَد حُرِمَ حَظَّهُ مِنْ خَیْرِ الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ»[ نهج الفصاحة، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)، ص 738.]؛ «به هرکس بهرهای از رفق عنایت شود، نصیبش خیر دنیا و آخرت است و اگر محروم از رفق باشد محرم از خیر دنیا و آخرت خواهد بود».
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) خود نیز به عنوان برترین الگوی اخلاقی مسلمانان از سوی خداوند متعال مکلف به مدارای با مردم بوده و میفرمودند:
«اَمَرَنِى رَبِّى بِمُدَاراةِ النَاسِ کَمَا اَمَرَنِى بِاَداءِ الفَرائِضِ »[ کافى، ج 3، ص 179.]؛ «خداوند مرا به مدارا با مردم امر نمود همانطورى که به انجام واجبات امر کرد».
البته این بدان معنا نیست که انسان بهطور مطلق و در هر شرایط و زمانی با دیگران مدارا نماید؛ بلکه روایات وارده و سیره معصومین(علیهم السلام) گویای آن است که رفق و مدارا دارای حد و مرز خاصی میباشد که به برخی از آنها اشاره مینماییم:
الف. کارآمدی مدارا
براساس آموزههای اسلامی شدت عمل و خشونت در موردى که میتوان مشکل را با متانت و نرمى و ملایمت حل نمود نادرست است. اگر برخی مواقع که مدارا کارآیی نداشته به ناچار باید از شدت عمل استفاده نمود.
حضرت على(علیه السلام) در سفارش خود به یکى از کارگزاران خود، در مورد نحوه برخورد و تعامل با مردم میفرماید:
«وَ ارْفُقْ مَا کَانَ الرِّفْقُ اَرْفَقْ، وَ اعْتِزَمْ بِالشِّدَّةِ حِینَ لاَ تُغْنِى عَنْکَ اِلاَّ الشِّدَّةُ»[ نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 421.]؛ «در آنجا که مدارا کردن بهتر است، مدارا کن؛ اما آنجایى که جز با شدت عمل کار از پیش نمى رود، شدت عمل را به کار بند».
ب. رعایت حق
مدارا فقط در امور جارى و معمولى و احیاناً در مورد حق شخصى مدارا کننده باید باشد و چنان چه از این حد بگذرد و موجب پایمال شدن حق و یا حقوق اجتماعی شود مدارا کننده، مسئول خواهد بود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«رَأسُ العَقلِ بَعدَ الایمانِ بِاللّه، مُداراةُ النّاسِ فِى غَیرِ تَرکِ حَقّ »[ تحف العقول، ص 42.]؛ «عاقلانه ترین کارها بعد از ایمان به خداوند مدارا نمودن با مردم است به طورى که حقّى ضایع نشود».[ اکبرى، محمود، کاسب بهشتى: اخلاق، آداب و احکام کسب، 1جلد، فتیان – قم، چاپ: ششم، 1391 هـ.ش.]
ج. رعایت قانون
نرمخویى در مورد اجراى احکام الهى و پیاده کردن حدود شرعى نابجا میباشد کما اینکه پیامبر خدا در مسائل شخصی و برخورد با افراد ملایم و نرم و مهربان بود اما در مسائل اصولی و کلی دین و اجرای احکام الهی انعطاف ناپذیر و با صلابت بود. اگر کسی قانونی را زیر پا میگذاشت او را بدون مسامحه تنبیه میکرد.
به عنوان نمونه بعد از فتح مکه زنی از طایفه قریش دزدی کرد. هنگامی که حد اسلامی ثابت شد. سفارشها از اطراف شروع شد و از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند از اجرای حد صرفنظر کند، اما حضرت فرمود: «قانون الهی را نمیشود تعطیل کرد».[ سیره نبوی، شهید مطهری.]
د. مانع سوء استفاده
رفق و مدارا در صورتى مطلوب و منطقى بوده و به عنوان یک اصل کلى در تعاملات اجتماعى مورد تأیید است که مورد سوء استفاده قرار نگیرد؛ اما اگر موجب جسور شدن و سوء استفاده انسانهاى کم ظرفیت و کم جنبه شود باید با احتیاط و رعایت همه جوانب اعمال شود تا آثار منفى و سوء به دنبال نداشته باشد.
امیرمؤمنان حضرت على(علیه السلام) میفرماید:
«اِذَا کَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً، کَانَ الْخُرْقُ رِفْقاً؛ رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءّ»[ نهج البلاغه، ص 403.]؛ «در صورتى که رفق و مدارا، اسباب خرق و زحمت شود، تندى (و شدت عمل) عین رفق و مدارا است؛ (چنانکه) گاهى دارو موجب بیمارى میشود و بیمارى خود، دارو میباشد».
بنابراین میتوان گفت، اگر چه اصل اولى در معاشرت با دیگران بر رفق و مدارا و محبت به آنان است؛ اما اگر این اصل کارساز نبود، نوبت به اصل دوم – که همان شدت عمل است – میرسد.