خانه » همه » مذهبی » حجاب در صدر اسلام. قانون حجاب در ایران. قانون منع حجاب در غرب و انتقاد ما

حجاب در صدر اسلام. قانون حجاب در ایران. قانون منع حجاب در غرب و انتقاد ما


حجاب در صدر اسلام. قانون حجاب در ایران. قانون منع حجاب در غرب و انتقاد ما

۱۳۹۴/۱۱/۱۰


۱۸۹۹ بازدید

آیا حجاب در صدر اسلام اجباری بوده؟ و دلیل قانون حجاب در ایران چیست؟اختیاری بودن آن بهتر نیست؟

1. سابقه و حکم حجاب اسلامی به کارگیری کلمه «حجاب»( واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ ولی به معنای حجابِ اسلامی مصطلح نیست.) در خصوص پوشش زن اصطلاحی نسبتاً جدید است و همین سبب گردیده بسیاری گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود؛( مسأله حجاب، ص 73) یا مثل «ویل دورانت» بگویند: «این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود»؛( تاریخ تمدن؛ ویل دورانت، مترجمان احمد آرام (و دیگران)، ج 1، ص 433 و 434) و یا مدّعی شوند حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است؛ در حالی که آیات مربوط به حجاب (پوشش اسلامی زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است. در عهد جاهلیت نیز – همان طور که ویل دورانت می گوید(مسأله حجاب، ص 22) و کتب تفسیر شیعه و سنی(. ر. ک: تفاسیر مجمع البیان (طبرسی) و کشّاف (ز مخشری) ذیل آیات 33 احزاب و 60 نور) تأیید می کند – اعراب چنین پوششی نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمایی بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی .» آنچه از قدیم به ویژه نزد فقها در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معنای پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامی بانوان به معنای حبس و زندانی کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت های اجتماعی نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها بر اصول انسانی و اسلامی استوار باشد.( مسأله حجاب، ص 73. نیز ر. ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 401 – 403) ضرورت پوشش اسلامی در قرآن
پوشش اسلامی از احکام ضروری اسلام(اصل قانون حجاب اسلامی، صرفاً از ضروریات فقه نیست؛ بلکه از ضروریات دین مبین است؛ چه این که نصّ صریح قرآن بر آن گواهی می دهد و تنها ظهور آیات قرآن دلیل بر آن نیست تا جای اختلاف برداشت و محل تردید باشد.) است و هیچ مسلمانی نمی تواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهی می دهند. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنی به اتّفاق به آن فتوا داده اند. همان طور که نماز و روزه به دورانی خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نیز چنین است و ادعای عصری بودن آن بی دلیل و غیر کارشناسانه می نماید. خداوند متعال در آیه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان می دهد از چشم چرانی اجتناب کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ.[ای پیامبر] به مردان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار برای پاکی و پاکیزگی شان بهتر است و خداوند بدانچه می کنند، آگاه است».«غضّ» در لغت عرب – چنان که مرحوم طبرسی در مجمع البیان(مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج 7 – 8، ص 216) و راغب اصفهانی در مفردات(المفردات فی غریب القرآن؛ راغب اصفهانی، ص 361) گفته اند – به معنای «کاستن» است و «غضّ بصر» یعنی کاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق این فعل و این که از چه چیز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده است؛ امّا با توجّه به سیاق آیات، به ویژه آیه بعد، روشن می گردد مقصود آن است که خیره خیره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چرانی(مسأله حجاب، ص 125 – 128) بپرهیزند. از سوی دیگر، ممکن است مقصود از «حفظ فرج» در این آیه پاکدامنی و حفظ آن از آلودگی به زنا و فحشا باشد؛ ولی عقیده مفسران اولیه اسلام و نیز مفاد روایات از جمله سخن امام صادق(ع)( تفسیر مجمع البیان، ص 216 و 217) این است که مراد از «حفظ فرج» در همه آیات قرآن کریم پاکدامنی و حفظ آن از آلودگی به فحشا است؛ جز در این دو آیه که به معنای حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه این آموزه را نظافت و پاکی روح می داند و بر خلاف اهل جاهلیت قدیم و جدید – مانند «برتراند راسل» که این ممنوعیت را یک نوع محرومیت و اخلاق بی منطق و به اصطلاح «تابو» (تحریم های ترس آور رایج در میان ملل وحشی) می داند – می گوید: این پوشش به منظور طهارت روح بشر از این که پیوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بیندیشد،( مسأله حجاب، ص 129) واجب شده است. سپس در آیه بعد می فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[ای پیامبر] به زنان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسری های خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهاشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان می کنند، معلوم شود. ای بندگان مؤمن، همه به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید».در این آیه خداوند تعالی، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش می دهد: پوشیدگی سر و گردن؛ پوشاندن زینت ها. «خُمُر» جمع «خِمار» و به معنای روسری و سرپوش(المفردات فی غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ص 217) است. «جیوب» از واژه «جیب» به معنای قلب و سینه و گریبان است.( مجمع البیان، ص 217) در تفسیر مجمع البیان چنین می خوانیم: زنان مدینه اطراف روسری های خود را به پشت سر می انداختند و سینه و گردن و گوش های آنان آشکار می شد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسری خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد.(همان) فخر رازی یاد آور می شود: خداوند متعال با به کارگرفتن واژه های «ضَرب» و «عَلی » که مبالغه در القا را می رساند، در پی بیان لزوم پوشش کامل این نواحی است.( التفسیر الکبیر، ج 23، ص 179) ابن عبّاس در تفسیر این جمله می گوید: «یعنی زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند».( مجمع البیان، ص 217. (قال ابن عبّاس: تفطّی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها)) برخی ادّعا می کنند، حجاب به معنای مقابله با برهنگی را قبول داریم؛ ولی در هیج جای قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است؛ نا درستی این سخن آشکار می نماید؛ زیرا، با چشم پوشی از گفتار ابن عبّاس و نیز شأن نزول آیه، این واقعیت که زنان مسلمان حتّی قبل از نزول این آیه موهای خود را می پوشاندند و آشکار بودن گردن و گوش و زیر گلو و گردنشان تنها مشکل به شمار می آمد، تردیدناپذیر است. در آیه از رو سری سخن به میان آمده است، باید پرسید: آیا روسری جز آنچه بر سر می افکنند و موها را می پوشانند، معنایی دارد. افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدد وارد شده است.( ر. ک: تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 3، ص 430 و 431) اگر قرار باشد مانند برخی از صحابه یا گروهی روشنفکر مآبان جدید فقط به قرآن اکتفا کنیم، در کشف جزئیات ضروری ترین احکام مانند رکعات نماز نیز ناکام می مانیم. در خصوص «زینت» پرسشی مهم مطرح است. آیا مفهوم آن واژه «زیور» فارسی (زینت های جدا از بدن مانند جواهرات) را نیز در بر می گیرد یا تنها آرایش های متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل می شود.؟( مسأله حجاب، ص 131) در پاسخ باید گفت: حکم کلی آن است که خودآرایی جایز و خودنمایی در مقابل نامحرم ممنوع است. آرایش امری فطری و طبیعی است(علامه طباطبائی(ره) در تفسیر آیه 32 سوره اعراف می فرماید: خدای متعال در این آیه زینت هایی را معرفی می کند که برای بندگان ایجاد و آنان را فطرتاً به وجود آن زینت ها و استعمال و استفاده از آن ها ملهم کرده است؛ و روشن است که فطرت جز به چیزهایی که وجود و بقای انسان نیازمند آن است، الهام نمی کند. (ر. ک: المیزان، ج 8، ص 79)) و حسّ زیبایی دوستی سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگی بشر شمرده می شود. این گرایش طبیعی، افزون بر آن که آثار مثبت روانی در دیگران پدید می آورد، به تحقق آثار گرانبهای روانی در شخص آراسته نیز می انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگی و پریشانی در نظام فکری و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. پرهیز از خودآرایی نه دلیل وارستگی از قید نفس است و نه علامت بی اعتنایی به دنیا. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزی و نظافت ظاهری، خود به خود شخصت افراد را در نگاه دیگران خوار می سازد و زبان طعن و توهین دشمن را می گشاید.( آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبور اردوبادی، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57) بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهره گیری از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه های روزانه مسلمانان است.( حلیة المتقین، محمدباقر مجلسی، ص 3 – 5 و 10 – 12 و 91 – 107) حضرت امام حسن مجتبی(ع) بهترین جامه های خود را در نماز می پوشید و در پاسخ کسانی که سبب این کار را می پرسیدند، می فرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّی ؛خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. پس خود را برای پروردگارم زیبا می سازم».( مجمع البیان، ج 4 – 3، ص 673) بنابراین، خداوند زینت و خودآرایی را نهی نمی کند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرّج و خودنمایی و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعی است؛ چنان که می فرماید: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی .» (سوره احزاب(33): 33)و نیز می فرماید: «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»( سوره نور(24): 31) این آیه زنان عرب را که معمولاً خلخال به پا می کردند و برای این که بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پای خود را محکم به زمین می کوفتند، از این کار نهی می کند. فقیه بزرگوار علامه مطهری می گوید: «از این دستور می توان فهمید هر چیزی که موجب جلب توجّه مردان می گردد، مانند استعمال عطرهای تند و همچنین آرایش های جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور کلی زن در معاشرت، نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهیج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.»( مسأله حجاب، ص 146 – 147) در آیه 31 سوره نور می فرماید: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها»زینت های زن دو گونه است: یک نوع زینتی که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست؛ و نوع دیگر زینتی که پنهان است مگر آن که عمداً بخواهد آن را آشکار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانیدن این نوع زینت واجب است. البتّه استثناهایی دارد که بعداً بیان خواهد شد.( ر. ک: تفسیر الصافی، ج 3، ص 430 و 431) قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که امید زناشویی ندارند، سهل گیری کرده، به آن ها اجازه داده است روی سرها را برگیرند؛( وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 140) ولی در عین حال آن ها نیز اجازه خودنمایی و تهییج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ»( سوره نور (24): 60)آیات دیگری که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامی و فلسفه آن را بیان می کنند، چنین است: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش های (روسری و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این برای آن که شناخته گردند و اذیت نشوند، [به احتیاط] نزدیک تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است.( سوره احزاب(33): 59) با این حال، ممکن است گروهی از اراذل و اوباش به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند. در این صورت، حاکم اسلامی وظیفه دارد با شدت تمام با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، مسأله حفظ پوشش و عدم مزاحمت برای بانوان تنها یک توصیه اخلاقی نیست و حکمی اسلامی و حکومتی به شمار می آید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلاَّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می آورند، از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آن ها بر خواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط می کنیم تا جز مدتی اندک در همسایگی تو زندگی نکنند؛ از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند دستگیر و به سختی گشته خواهند شد»( سوره احزاب (33): 60 و 61) در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجّه می نماید: جلباب چیست و نزدیک کردن آن یعنی چه؟ فلسفه پوشش اسلامی مجازات افراد مزاحم چه نوع پوششی توصیه شده است؟ در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به کتب لغت(ر. ک: مسأله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و 42. (این کتاب ها کلمات اهل لغت را ذکر کرده اند؛ مانند تعبیر به «الجلباب: القمیص أوالثواب الواسع» یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّی به المرأة رأسها و صدرها)) و گفتار مفسران شیعه مانند علامه طباطبایی(المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطّی جمیع بدنها)) و فیض کاشانی(تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 4، ص 203) و اهل سنّت مانند قرطبی(الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، ج 14؛ ص 156) صحیح تر به نظر می رسد، آن است که «جلباب» ملحفه و پوششی چادر مانند است نه روسری و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند. ضمناً همان طور که مفسران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آن ها را «خِمار» یا «مقنعه» می نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده می کردند؛ و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ که جلباب خوانده می شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند.( درباره جلباب گفته اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذی یفطّی رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8 – 7، ص 578)) نزدیک ساختن جلباب – «یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ» – کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است.( مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361) یعنی چنان نباشد که چادر یا رو پوش های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند؛ از نگاه چشم های نامحرم نمی پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات»(زنانی که ظاهراً پوشیده هستند ولی در واقع برهنه اند، روی عن رسول اللّه(ص): صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمة البُخت المائلة….» (میزان الحکمة، ری شهری، ج 2، ص 259)) شمرده می شوند. قرآن فرمان می دهد: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار می آیند. تعلیل پایانی آیه نیز بیانگر همین امر است؛ یعنی آن پوششی مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد می کند و ناپاکدلان را نومید می سازد.( مسأله حجاب، ص 160 و 161) چرا پوشش ضرورت دارد؟خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامی می فرماید: « ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» برخی این آیه را چنین معنا کرده اند: «بدین وسیله شناخته می شوند آزادند نه کنیز؛ پس با آزار و تعقیب جوانان رو به رو نمی شوند. بنابراین، در عصر حاضر که مسأله بردگی از میان گرفته، این حکم نیز منتفی می شود؛ ولی باید گفت:( آسیب شناسی حجاب، ص 19) ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. حقیقت آن است که وقتی زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنی را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمی یابند. بیمار دلانی که در پی شکار می گردند، فرد دارای حریم را شکاری مناسب نمی بینند. در روایات آمده است: «المرأة ریحانه»( وسائل الشیعة، ج 14، ص 120) زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف است.» بی تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»( سوره واقعه(56): 23)افزون بر این، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بَدَلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، تشبیه می کند.( گستره عفاف به گستردگی زندگی، حمیده عامری، کتاب زنان، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش 12، ص 117) بر این اساس، مرحوم علامه طباطبای همین تفسیر را بر می گزیند. (المیزان، ج 8، ص 361) استاد شهید مطهری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.»( مسأله حجاب، ص 163)
2. حکم حجاب در نظام اسلامی ایران
کلیه نظام هاى فکرى، براى خود نظامى اجتماعى را نیز طراحى مى کنند. در نظام هاى اجتماعى، اکراه و اجبار از ابزارهاى پیش بینى شده در کلیه نظام ها است؛ یعنى، در هر نظامى در مقوله هاى اجتماعى و حقوقى آن، جبر قانونى وجود دارد و بدون آن، جامعه قابل اداره و کنترل نیست. نظام هاى قضایى و نیروهاى انتظامى در همه نظام ها، امرى مقبول و معقول هستند. بنابراین بایستى محدوده عقیده را از محدوده عمل و حقوق جدا کرد. در حیطه «عقیده» اجبار راهى ندارد؛ ولى در حیطه عمل، آنچه که به نظم عمومی جامعه (Public order) مربوط می شود رفتارهای اجتماعی تحت نظارت و کنترل در آمده و احیانا با آن برخورد می شود. چنان که در تمامی جوامع قوانین و مقرراتی وضع می شود و همگان ملزم به رعایت آن می باشند. با این تفاوت که در برخی جوامع، تنها به رفاه عمومی و آسایش جسمی افراد جامعه توجه دارند و هر چه که اختلال در آسایش بدنی باشد، خلاف قانون شمرده می شود ولی در جامعه اسلامی افزون بر آسایش بدنی به حفظ ارزش های معنوی نیز توجه شده است و آنچه تأثیر سویی بر معنویت افراد جامعه دارد، خلاف قانون شمرده می شود. از جمله اموری که پی آمدهای ناخوشایندی در زندگی اجتماعی افراد دارد منکرات است. به همین جهت شارع مقدس، برای دور نگه داشتن جامعه از پی آمدهای سوء آنها امر به معروف و نهی از منکر را در سطح جامعه واجب کرده است. با مروری به شرایط و آداب امر به معروف و نهی از منکر روشن می شود که نهی از منکر در منکرات آشکار واجب است و آمر به معروف و ناهی از منکر، حق تجسس و تفتیش و دخالت در زندگی افراد را ندارد. خواست اسلام آن است که ظاهر جامعه از هر گناهی پیراسته باشد، اما داوری درباره درون انسان و یا کارهای ناشایستی که برخی مرتکب می شوند ولی آنها را نهان می دارند با خداست. بنا بر آنچه گفته شد، در صورتی که رفتار شخص در اجتماع با قوانین اجتماعی اسلام ناهماهنگ باشد همانند همه نظام های جهان، اسلام حق برخورد را با او برای خود با شیوه های گوناگون محفوظ می دارد.
همانطور که هیچ تضمینى وجود ندارد که با آزادسازى حجاب افراد از آن براى ارتکاب معاصى استفاده نکنند. از طرف دیگر امروز نسبت به رعایت نوع خاصى از حجاب و بلکه رعایت حجاب کامل الزام رسمى در جامعه ى ما وجود ندارد. اى بسا جا دارد که متدینین این سؤال را از حکومت اسلامى داشته باشند که چرا این مقدار افراد را در زیر پا گذاشتن ارزشها و هنجارها آزاد و رها گذاشته اند.
3. در مقام مقایسه بین کشور ایران وکشورهای غربی در بحث قانون حجاب اگر چه ظاهر امر یک چیز (جبر) را به ذهن می رساند ولی در واقع این دو با هم متفاوت می باشند، زیرا همه می دانیم انسان موجودی اجتماعی است. سرنوشت وسعادت او با سرنوشت جامعه گره خورده است. مثل انسان دراجتماع به مثل سرنشینان یک کشتی اند که درآن هیچ کس نمی تواند بر اساس هوای نفس وتمسک به آزادی فردی جای خود را در کشتی اجتماع سوراخ کند یا خود را به دره تباهی ها ساقط کند ودیگران تنها تماشاگر این نابودی باشند .
تشخیص حدود آزادی وتعیین مرز میان مسئولیت های فردی واجتماعی با قانون مدنی جوامع است واجتماع بدون قانون، درمثل به جنگل حیوانات می ماند،البته برخی می گویند حیوانات نیز قانونی برای زندگی درکنارهم دارند. در حکومت اسلامی قانونگذاران با توجه به موازین دینی وفرهنگی وعرف اجتماعی درباره حدود آزادی های فردی ومصالح اجتماعی قوانین را تنظیم ووضع نموده اند. بدیهی است که اقلیت وحتی عامه مردم باید حاکمیت قانون را برخود بپذیرند. ونقض قانون اساسی ومدنی یک جامعه( دراینجا کنارگذاشتن حجاب) ، درعمل همانند سوراخ کردن کشتی اجتماع می باشد واز این جهت ممنوع است ودیگر ساکنان آن به این عمل راضی وخرسند نخواهند بود.به همین دلیل همه اندیشمندان مسلمان به فواید فردی واجتماعی آن اذعان دارند.
مهمتر از آن اینکه حجاب مانند نماز وروزه وسایر احکام عبادی جنبه فردی وخصوصی ندارد که دیگران درآن دخالت نکنند(البته با چشم پوشی از مسئله امر به معروف ونهی از منکر)بلکه مسئله ای است که بیشتر در عرصه جامعه وبرخورد با دیگران ظهور پیدا می کند.
درمسئله اجبارحجاب بیشترحفظ حق وحقوق زن مورد نظر است تا مرد. بی حجابی وبد حجابی درواقع نوعی ضایع کردن حق وحقوق زنان است.ازاین لحاظ که حق زن آن است که در اندرون صدف حجاب محفوظ بماند ومردان با سوء نیت وسوء غرض از او به انحاء مختلف سوء استفاده نکنند، دراین شیوه آزادی او محفوظ خواهد ماند ومردان او را تحت استعمار خود نخواهند برد. به دلیل آنکه داشتن حجاب از لحاظ روانی به او آرامش داده واز دید نامحرمان ومردان کوته بین مصون خواهد شد.
اگر گفته شده که نداشتن حجاب موجب سلب آزادی مردان می شود، شاید منظور آن است که مردان مومن ومتعهد با دیدن زنان بی حجاب وبد حجاب نمی توانند ،هنگام حضور در اجتماع ،دیدگان آزاد ورها داشته باشد.چرا که کم نیستند افرادی که خود را ملزم به دستورات دینی می دانند .همانند این فرمان خداوند که« قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (سوره نورآیة 30 )به مؤمنان بگو: چشمان خود را فرو پوشند و شرمگاههایشان را حفظ کنند، این براى آنان پاکیزه تر است. خدا از آنچه مى کنند آگاه است. ویا گوش به زنگ این فرمایش علوی که «عِبَادَ اللَّهِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ …» (شیخ مفید الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ج 1 265 ) می باشند. اینان همان مردانند که با مشاهده وضعیت تلخ بدحجابی وبی حجابی زنان از ترس عذاب وعقاب های عمومی به خدا پناه می برند وازمحضرخدا احساس شرم وخجلت می کنند. آری صلب آزادی اینگونه مردان را می توان به حجاب زنان منوط کرد.
ازنگاه جامعه شناختی نیز حفظ حجاب موجب تامین سلامت فضای اجتماعی از نگاه های غیر اخلاقی وجلوگیری از تحریکات جنسی است ونیزدر استحکام بنیان خانواده ها وتامین آرامش روحی همه افراد خانواده واجتماع نقش مهمی دارد . حجاب یک حریم اخلاقی برای مردان هوس آلود وچشم چران وزنان پاک دامن ایجاد می کند.
خلاصه درجامعه انسانی همه از آزادی حقوق برابربرخوردارند. هیچ کس به حکم انسان بودن وعضوی از اعضای جامعه انسانی بودن، نباید ونمی تواند آزادی های دیگران را سلب ویا محدود کند. ازحقوق مرد وزن آن است که از آزادی مشروع وکرامت وارزش والای انسانی فضای امنیتی وبه دور از رفتارهای هنجارشکن وخلاف شرع وخلاف عرف ،برخوردار باشند.
از این لحاظ زن نمی تواند با ظهور به شکل بدحجاب وبی حجاب فضای جامعه را ،فضای گناه وشهوت آلود کند.که این مخالف کرامت وارزش های والای خود زن وهمچنین مرد است.
رفتار انسان با ادعای آزادی نباید محدود کننده آزادی دیگران باشد. حجاب به عنوان یکی از احکام و دستورات اجتماعی اسلام نقش مهمی در حفظ سلامت جامعه و حریم خانواده و جلوگیری از مفاسد داشته و کوتاهی و بی توجهی به آن اثرات نامطلوب و زیانباری برای جامعه دارد، چیزی که متاسفانه امروز در جامعه کم و بیش شاهد آن هستیم، برخی از دستورات را – ولو از روى اجبار هم شده – باید به اجرا گذاشت و نمى توان تنها به عقیده و میل مردم اکتفا کرد. اگر چنین باشد شما لحظه اى فکر کنید چقدر از مردم حاضرند با میل و رغبت و از روى اعتقاد از رشوه گرفتن و اختلاس اجتناب کنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با میل و رغبت احتراز نمایند؟ چقدر ازمردم حاضرند حتى با میل و رغبت به جلسات سخنرانى بیایند و در زمینه این گناهان و تبعات سوء آن توجیه شوند؟ تا سپس آنها را آزاد گذاشت تا در عمل هم با میل و رغبت وظایف خویش را اجرا کنند. این موضوع منحصر به کشور ما نیست. در هر کشورى یک سلسله دستوراتى است که به اجبار آنها را به اجرا مى گذارند. شما ملاحظه کنید در کشورى مثل فرانسه – که خود را مهد آزادى مى شمارند – چگونه به اجبار زن ها را وادار به بى حجابى مى کنند تا به دانشگاه راه یابند! از این بگذریم سایر وظایف و قوانین را با جریمه هاى سنگین و مجازات سخت، به اجرا مى گذارند. شاید مطلع باشید که «تجاوز به عنف» در اروپا مجازات سخت و شدیدى به همراه دارد و به جا هم هست. بنابراین نمى توان همه وظایف را انتظار داشت که مردم با میل و رغبت خویش انجام دهند. حکومت اسلامی وظیفه دارد زمینه ها وشرایط لازم را برای رعایت این حکم الهی فراهم کند و با متخلفان برخورد نماید و مقابله با بی حجابی و دستور به رعایت آن هر چند نوعی محدود کردن آزادی تلقی می گردد اما این در حقیقت محدود کردن آزادیهای مخربی است که بنیان جامعه و خانواده را سست نموده و سلامت جامعه را به خطر می اندازند و نتیجه آن بدست آوردن آزادیهای مطلوبتر و امنیت و آسایش افراد جامعه خواهد بود. همچنین بر اساس ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر، «هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تمایلات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر کس می تواند از این حقوق منفردا یا مجتمعا به طور خصوصی یا به طور عمومی برخوردار باشد» بنابراین از نظر حقوقی عملکرد کشورهای غربی از جمله فرانسه در رابطه با منع حجاب بر خلاف حقوق بشر می باشد واما در مورد عملکرد کشورهای اسلامی از جمله ایران باید خاطر نشان کرد که بر اساس ماده 29 اعلامیه جهانی حقوق بشر، استفاده از حق آزادی مذهبی تا آنجاست که به حقوق و آزادی دیگران لطمه ای وارد نسازد، در صورتی که بی حجابی و برهنگی زنان در کشورهای اسلامی بی احترامی و هتک حرمت به ارزش ها و شعائر دینی مسلمانان می باشد و موجب سلب آزادی مردان مومن می گردد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد