راهکار تقویت ایمان برای خودسازی
۱۳۹۴/۱۱/۰۸
–
۷۱۴۲ بازدید
روش تقویت اراده در دین داری و خودسازی؟
در ساختار اخلاق اسلامی، ایمان به عنوان عالی ترین صفت نفسانی هدایت گر مورد تأکید فراوان واقع شده و به همین دلیل تحصیل مبادی و مقدمات آن همانند علم و یقین نیز به شدت مورد ترغیب و تشویق قرار گرفته است و ابزارها و راه هایی که می تواند آدمی را به این صفات نفسانی ارزشمند برساند، همانند تفّکر و خواطر و الهامات پسندیده، جایگاه ویژه ای در نظام اخلاقی اسلام دارند. در مقابل صفات نفسانی معارض و مانع پیدایش ایمان در آدمی، از قبیل «جهل» اعم از بسیط و مرکب، «شک و حیرت»، «جُربزه» و «خاطرات نفسانی نکوهیده» و «وسوسه های شیطانی» همواره مورد مذمّت و نهی واقع شده اند.
ارزش ایمان:
در بیان منزلت و جایگاه رفیع ایمان همین بس که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در نصایح خویش به ابوذر می فرماید: ای ابوذر، هیچ چیز در نزد خداوند، محبوب تر از ایمان به او و خودداری از آنچه نهی می کند، نیست.
روشن است که انجام اوامر و خودداری از نواهی خداوند فقط در سایه ایمان به او مقدور است و در واقع از برکات ایمان به خداوند است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: خداوند دنیا را هم به کسانی که دوستشان دارد و هم به کسانی که بر آنها غضبناک است، می دهد ولی ایمان را نمی دهد مگر به آنان که دوستشان می دارد.
و هم ایشان در توصیف منزلت و جایگاه مؤمن می فرمایند: هر گاه حجاب از چشمان مردم برداشته شود و به وصل میان خداوند و بنده مؤمن او نظر کنند، آنگاه گردن های آنها در مقابل مؤمنان خاضع، امور مؤمنان برای آنان آسان و اطاعت از مؤمنان برایشان نرم و لطیف، خواهد شد.
این همه منزلت و جایگاه بلندی که در روایات برای ایمان بیان شده است، به دلیل نقشی است که ایمان در سعادت و کمال آدمی دارد. ایمان از یک سو آخرین حلقه وصل به مقام خلیفه الهی و جوار قرب معنوی است و از سوی دیگر بر اساس آنچه در قرآن و روایات آمده است، مبدأ و مفتاح همهصفات پسندیده نفسانی و نیکی های رفتاری، ایمان است.
حقیقت ایمان:
اگرچه در باب حقیقت ایمان، اختلاف نظرهایی در میان متکلمان مسلمان وجود دارد، ولی ویژگی های مهم آن بدین قرار است: اولاًَ، ایمان عبارت است از تصدیق و اذعان قلبی که نوعی صفت و حالت نفسانی نسبت به یک امر است. بنابراین با صِرفِ شناخت و معرفت، متفاوت است.ثانیاً، جایگاه تحقق ایمان نفس و قلب است و اگرچه آثاری قولی و فعلی دارد، تحقق حقیقت آن متوقّف بر قول یا عمل نیست. ثالثاً، نسبت میان اسلام و ایمان عام و خاص مطلق است؛ یعنی هر مؤمنی مسلمان است، ولی ممکن است برخی از مسلمانان فقط در ظواهر تسلیم حق باشند و به حقیقت مومن نباشند.
در حقیقت ایمان عبارت است از معرفت توأم با تسلیم قلبى و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزه هایى که به بشریت ارائه کرده اند. ایمان یعنی باوری یا نیرویی معنوی که باعث می شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص برای رضای خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهی قرار بگیرد و با آرامش کامل بدور از هر گونه شک و شبهه ای به انجام وظایف فردی و اجتماعی خود همت گمارد و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هراس به خود راه ندهد، علامت ایمان این است که فرد مومن حتی از مرگ در این راه نگرانی ندارد و آن را شهادت در راه خدا می داند و از آن استقبال می کند.
حقیقت ایمان آن است که انسان خودش را در جبهه حق و تحت ولایت خداوند بداند و خلافت انسان کامل معصوم را بر خودش و جامعه بپذیرد و تحت فرماندهی ولی و خلیفه خدا در روی زمین، همیشه آماده نبرد بزرگ با دشمنان داخلی( جهاد اکبر) با نفس اماره و دشمنان خارجی (جهاد اصغر) با سلطه گران و ظالمان و کافران باشد و در عرصه این درگیری بتواند از جان و مال و آبروی خویش مایه بگذارد و از هیچ نیروی شیطانی هراس بدل راه ندهد و محکم و استوار، با صدق و اخلاص در راه خدا مبارزه و مقاومت کند و در مقابل سختی ها این راه بردبار و صبور باشد. این صفات و حالات، دورنمایی از یک انسان مومن واقعی است.
شرط خودسازی:
ایمان از شرایط پایه ای و اصلی خودسازی است. خودسازی با عمل صالح انجام می شود و عبادت انسان را می سازد، ولی ایمان به آن روح و انگیزه و صلاحیت می دهد. قرآن کریم می فرماید: الذین آمنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنات تجری من تحتها الانهار. (نساء، 122) یعنی عمل صالح به شرط ایمان در انسان تاثیر گذار و نجات بخش خواهد بود. عمل صالح انسان را می سازد مشروط به اینکه برخواسته از ایمان به خداوند و اخلاص در نیت برای او باشد.
خودسازی سخت است و به انگیزه و انرژی فراوانی نیاز دارد، ایمان بزرگترین منبع انرژی بخش انسان برای حرکت در مسیر خودسازی است. ایمان اصل همه خوبی ها در انسان است.
هدف خودسازی قرب به خداوند است، چگونه ممکن است کسی که ایمان قلبی به خداوند ندارد، در مسیر قرب به او سختی عبادت و بندگی را به جان بخرد و در این راه تلاش نماید.
خودسازی به اراده ی قوی نیاز دارد، ایمان تقویت کننده اراده انسان برای رسیدن به هدف خودسازی است. همچنین خودسازی به نیت و جهت نیاز دارد، ایمان به مبدا و معاد به حرکت انسان جهت می دهد. خودسازی به قدرت و مقاومت نیاز دارد، ایمان به یگانگی خداوند و اینکه تنها راه رسیدن به کمال و سعادت قرب به خدا است، به انسان قدرت و انگیزه حرکت و مقاومت می بخشد.
ایمان همچون نقشه و قطب نمایی است که ما را به سوی هدف راهنمایی می کند. در واقع در زمینه ی رفتار انسانی هیچ نیرویی برای هدایت انسان قوی تر از ایمان نیست.
سکولارها و کفار چون نگاهشان به هستی و زندگی مادی است، برای نیت و اخلاص و حسن فاعلی اعمال اهمیتی قایل نیستند، از نظر آنها خود عمل مهم است. اگر عمل درست انجام شود ارزشمند و تاثیر گذار است، اما از نگاه اسلام ارزش اعمال انسان به حسن فاعلی و نیت آن بستگی دارد. صحت عمل و انجام عمل لازم است اما کافی نیست، آنچه به انسان و عمل اش ارزش واقعی می دهد این است که به خاطر خدا و رسیدن به او انجام شود. برای کسب رضایت او باشد. کسی که ایمان ندارد نمی تواند به عمل خود تاثیر و ارزش معنوی بدهد. ایمان است که ارزش عمل و قصد و نیت معنوی آن را تامین می کند.
رابطه ایمان و خودسازی بسیار نزدیک است تا آنجا که می توان گفت: خودسازی یعنی طی کردن راه ایمان . همه تلاش های انسان در مسیر خودسازی برای این است که انسان به درجات بالای ایمان یعنی یقین شهودی و توحید دست یابد.
در حقیقت ایمان است که بالا می رود و عمل صالح نقش بالابر را دارد. قرآن کریم چه زیبا می فرماید: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ بسوی او سخن پاک بالا می رود و کردار شایسته بالا می بردش» (فاطر / 10)
ایمان ابتدا شرط تاثیر گذار شدن و ارزشمند شدن عمل صالح است و در نهایت عمل صالح است که ایمان را ملکوتی می کند و بالا می برد. ارزش نهایی در آخرت با ایمان است اما عمل صالح علامت وجود ایمان و تقویت کننده آن و بالابرنده انسان مومن به سوی خدا و ملکوت است.
میدانیم از نظر قرآن کریم سعادت جاودان بر پایه ایمان و عمل صالح استوار است و از این رو، ایمان اصل و عمل صالح (تقوا) فرع آن به شمار می رود و حتی می توان یکی را (ایمان) علت دیگری (عمل صالح) دانست.
ایمان چونان چشمه ای است که از دل می جوشد و در جوارح جاری می گردد و به شکل اعمال نیک ظاهر می شود. از این رو می توان گفت میوه تقوا را باید از شاخه ایمان بر گرفت.
تقویت ایمان:
ایمان که یک عمل اختیاری قلب است ، مراتبی دارد و شدت و ضعف می پذیرد. از این رو ، باید عوامل پیدایش و تقویت آن را بشناسیم تا ایمان را در خود پدید آوریم و از آفات آن بپرهیزیم و در تقویت آن بکوشیم.
1- کسب علم:
علم توحید چه نظری و چه عملی آن زمینه ساز ایمان و شرط لازم برای آن است ؛ از همین رو است که «از میان بندگان خدا ، تنها عالمانند که خشیت خدا دارند. » انما یخشی الله من عباده العلماء . (سوره فاطر، آیه ۲۸)
و می دانیم که خشیت از آثار ایمان است. علم با همه اهمیتی که در گسترش ایمان دارد ، علت تامه آن نیست ، زیرا همیشه علم به ایمان نمی انجامد ، بلکه پس از علم یافتن به وجود خدا ، معاد و حقانیت پیامبر ،انسان مختار است که ایمان بیاورد یا نیاورد. چنین نیست که پس از علم ، حصول ایمان به قهر و جبر ، حتمی باشد ، اگر ایمان را پذیرش و التزام عملی به یک حقیقت بدانیم ، از مقوله فهمیدن و دانستن نیست هر چند فهم و دانش ، زمینه گستر ایمان است.
2- عمل صالح:
عمل صالح در تقویت ایمان نقش موثری دارد. ایمان بدون عمل صالح معنا ندارد. امام صادق (ع)فرمود: الایمان لا یکون الاّ بعمل ؛ایمان چیزی جز عمل نیست .
در حدیث دیگری که از آن حضرت نقل شده آمده است : ایمان آن است که طاعت خدا شود و گناهی محقق نگردد. از امیرالمؤمنین (ع)سؤال شد: آیا هر کس گواهی دهد به وحدانیت خدا و نبوت محمد بن عبداللّه او مؤمن است فرمود: پس واجبات خدا چه می شود؟
پیامبر اکرم (ص)فرمود: ریشه و اساس دین و دینداری ورع و اجتناب از گناهان است ، و ساقه و سر آن اطاعت از خداست.
ایمان به وسیله تقوای الهی و دوری از گناهان و انجام اعمال صالح تقویت می گردد.
امام صادق(ع) فرمود: “ورع و پرهیز از گناه، ایمان را ثابت نگه می دارد و طمع، ایمان را بیرون می برد”.
نیز فرمود: “هر کس عملش موافق گفتارش باشد، اهل نجات است اما هر کس عملش با گفتارش (که می گوید به خدا و قیامت و… ایمان دارم) مطابقت نکند، ایمانش عاریه ای و مصنوعی است”.
رسول خدا(ص) فرمود: “محکم ترین دستگیره ایمان، تقوا است”.
3- معرفت و شناخت چهارده معصوم (ع) :
زیرا ائمه سبیل اللّه یعنی راه خدا و باب الله به معنای درب ورود به مقام الوهیت و تقرب به ذات خدا هستند. همان که قرآن دستور می دهد برای رسیدن به خدا از وسیله کمک بگیرید
امیرالمؤمنین (ع)در مقام تبیین آیهء مذکور فرمودند: ما اهل البیت همان خانه هایی هستیم که خداوند دستور داده از راه درب های آن وارد شوید. ما اهل البیت ، هم ـ خانه های خداـ هستیم و هم ـ دربهای خانه ءخدا ـ.
بنابراین ، هر کس می خواهد خدا را بشناسد و به خدا تقرّب جوید و به کمال نهایی عبودیت و انسانیت نایل گرددباید با احادیث و معارف بلند ائمه و سیره عملی آنان آشنا شود و با آن زندگی نماید و برنامهء دنیا و آخرت خویش را بر اساس تنظیم کند و بداند بدون شناخت و ارتباط و اطاعت از امامان نیل به قرب الهی میسر نیست .
4- انس با قرآن:
راه دیگر برای تقویت ایمان و باورهای دینی، انس با قرآن است. لذا در قرآن کریم فرمود: اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً. (انفال: 2) یعنی مؤمنان راستین هنگام استماع و شنیدن آیات الهی ایمان آنها افزوده میگردد.
استاد جوادی آملی در این باره نکاتی آموزنده دارد. از جمله میگوید: بهترین راه صلاح، اُنس با قرآن است. به همین دلیل میفرماید: فاقرؤوا ما تیسر من القرآن (مزمل: 20). یعنی آن مقدار که برای شما میسور است، قرآن تلاوت کنید و با این کتاب الهی مأنوس باشید. حتی اگر معنای بعضی از آیات برای شما روشن نشد، نگویید خواندن بدون ادراک چه اثری دارد، چون قرآن کلام آدمی نیست که اگر کسی معنایش را نداند، خواندنش بیثمر باشد. بلکه قرآن نور الهی است و خواندن آن عبادت است. هر چند معنای آن هم درک نشود. قرآن حبل (ریسمان) الهی است که اُنس با آن و تدبر در آن و ایمان و عمل به آن انسان را بالا میبرد و به مقام صالحین ملحق میسازد. تحت ولایت الله قرار میدهد. اگر انسان مشمول ولایت الله بود، امورش را خدا اداره میکند و در آن مقام دیگر راهی برای وسوسه و رخنة اهریمن نیست (جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، تفسیر موضوعی 1، قم، نشر موسسه اسراء، چاپ دوم، 1378 ش، ص 237 ـ 240)
انس و تلاوت قرآن، چون انسان را زیر پوشش ولایت الهی میبرد، وسوسههای تبلیغات سوء، بر باورهای دینی او اثر نمیکند. به خصوص اگر قرآن در فصل شکوفای عمر، یعنی سن جوانی و نوجوانی خوانده شود. لذا در روایات آمده: کسی که در سن جوانی قرآن بخواند، قرآن با خون و گوشت او ـ یعنی خمیر مایة وجودی او ـ آمیخته میشود.( کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، با ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، نشر علمیه الاسلامیه، ج4، ص 405، کتاب فضل قرآن، باب حامل قرآن، ح4)
بدون تردید کسی که معارف قرآن با خمیرة وجودی او آمیخته شده باشد، تندباد شبهات و به تعبیر مقام معظم رهبری: «شبیخون فرهنگی» بیگانگان، نمیتواند در باورهای دینی او خلل و اضطراب ایجاد کند. (دربارة تأثیر و آثار تلاوت قرآن به منبع ذیل مراجعه شود (همان، ص 394 تا 446)
5- عبادت و دعا:
عبادت و نیایش و انس مداوم با مناجاتهای الهی و تشرف به محضر بزرگان و علمای راستین و استفاده از برکات علمی و معنوی و انفاس قُدسی آنان، در استحکام و تقویت باورهای دینی و مذهبی نقش مؤثر دارد.( مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، جدید گفتارهای معنوی، نشر صدرا، چاپ نونزدهم، 1378 ش)
6- ذکر و یاد خداوند:
یکی از بهترین راههای تقویت ایمان و باورهای دینی، یاد و ذکر مداوم خداوند است. زیرا یاد خداوند موجب اطمینان قلب میشود و هر گاه انسان به مقام اطمینان قلبی برسد و به اصطلاح صاحب «قلب مطمئنه» شود، باورهای دینی او چون فولاد آب دیده محکم و پرتوان میشود. لذا خدای سبحان فرمود: الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد: 28) آگاه باشید که با یاد خدا دلها اطمینان و آرامش پیدا میکند.
حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگی، ارتباط ما را با او افزایش می دهد و به تدریج به پیوندی استوار می انجامد. یکی از حکمت های نمازهای پنجگانه، زنده نگه داشتن یاد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است.
«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید» (احزاب، آیه 41(.
انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعه سیره ائمه و همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می اندازد.
برخی کارها نیز مانع توجه به خداوند است که باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر آن حاکم نشود.
قرآن کریم می فرماید: «یاد خدا دل های مؤمنان را می لرزاند و هنگامی که آیات الهی را گوش دهند، بر ایمانشان افزوده می شود» (انفال، آیه 2).
7- راه عشق و محبت:
راه دیگر برای قوی شدن باورهای دینی و مذهبی، راه محبت و عشق است. به دلیل نقش مهم عشق و محبت در تقویت باورهای دینی و مذهبی است که بزرگان، همواره بر عنصر محبت (دوستی خدا، پیامبر و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ) اصرار دارند. از جمله شهید مطهری در این باره میگوید: از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیربنای اصلی آن، محبت است و اساساً تشیع، مذهب عشق و شیفتگی است. عنصر محبت در تشیع، دخالت تام دارد. تاریخ تشیع با نام یک سلسله از شیفتگان و جانبازان سراز پا نشناخته، توأم است. (مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه علی، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1366 ش، ص 43)
بهترین دلیل بر نقش عشق و محبت در تحکیم باورهای دینی، ایثار و فداکاری یاران امام حسین ـ علیه السلام ـ در کربلاست. یعنی عشق و محبت آنان سبب شد که آنگونه در رکاب آن حضرت جان خود را فدا کنند و بگویند: اگر هزار بار کشته شویم و زنده شویم، باز هم از حمایت و همراهی شما دست برنمیداریم.
بنابراین عشق و محبت، نقش بسیار مهمّی در تقویت ایمان و باورهای دینی و مذهبی دارد و هر اندازه عشق و محبت همراه با شناخت و معرفت انسان به باورهای دینی و مذهبی، بیشتر باشد، باور دینی او قویتر خواهد بود. برهمین اساس امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «هل الدین الّا الحبّ». (طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، نشر موسسه الاعلمی، 1403 ق، ج 11، ص 160.) یعنی آیا دین غیر از محبت است.
8- تفکر و توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان:
اگر در زندگی خود توجه کنیم، خود را غرق در نعمت های الهی خواهیم یافت. فلسفه آفرینش این نعمت ها این است:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری.
(سعدی)
انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با یادآوری لطف او، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزدیک تر کند.
ارزش ایمان:
در بیان منزلت و جایگاه رفیع ایمان همین بس که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در نصایح خویش به ابوذر می فرماید: ای ابوذر، هیچ چیز در نزد خداوند، محبوب تر از ایمان به او و خودداری از آنچه نهی می کند، نیست.
روشن است که انجام اوامر و خودداری از نواهی خداوند فقط در سایه ایمان به او مقدور است و در واقع از برکات ایمان به خداوند است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: خداوند دنیا را هم به کسانی که دوستشان دارد و هم به کسانی که بر آنها غضبناک است، می دهد ولی ایمان را نمی دهد مگر به آنان که دوستشان می دارد.
و هم ایشان در توصیف منزلت و جایگاه مؤمن می فرمایند: هر گاه حجاب از چشمان مردم برداشته شود و به وصل میان خداوند و بنده مؤمن او نظر کنند، آنگاه گردن های آنها در مقابل مؤمنان خاضع، امور مؤمنان برای آنان آسان و اطاعت از مؤمنان برایشان نرم و لطیف، خواهد شد.
این همه منزلت و جایگاه بلندی که در روایات برای ایمان بیان شده است، به دلیل نقشی است که ایمان در سعادت و کمال آدمی دارد. ایمان از یک سو آخرین حلقه وصل به مقام خلیفه الهی و جوار قرب معنوی است و از سوی دیگر بر اساس آنچه در قرآن و روایات آمده است، مبدأ و مفتاح همهصفات پسندیده نفسانی و نیکی های رفتاری، ایمان است.
حقیقت ایمان:
اگرچه در باب حقیقت ایمان، اختلاف نظرهایی در میان متکلمان مسلمان وجود دارد، ولی ویژگی های مهم آن بدین قرار است: اولاًَ، ایمان عبارت است از تصدیق و اذعان قلبی که نوعی صفت و حالت نفسانی نسبت به یک امر است. بنابراین با صِرفِ شناخت و معرفت، متفاوت است.ثانیاً، جایگاه تحقق ایمان نفس و قلب است و اگرچه آثاری قولی و فعلی دارد، تحقق حقیقت آن متوقّف بر قول یا عمل نیست. ثالثاً، نسبت میان اسلام و ایمان عام و خاص مطلق است؛ یعنی هر مؤمنی مسلمان است، ولی ممکن است برخی از مسلمانان فقط در ظواهر تسلیم حق باشند و به حقیقت مومن نباشند.
در حقیقت ایمان عبارت است از معرفت توأم با تسلیم قلبى و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزه هایى که به بشریت ارائه کرده اند. ایمان یعنی باوری یا نیرویی معنوی که باعث می شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص برای رضای خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهی قرار بگیرد و با آرامش کامل بدور از هر گونه شک و شبهه ای به انجام وظایف فردی و اجتماعی خود همت گمارد و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هراس به خود راه ندهد، علامت ایمان این است که فرد مومن حتی از مرگ در این راه نگرانی ندارد و آن را شهادت در راه خدا می داند و از آن استقبال می کند.
حقیقت ایمان آن است که انسان خودش را در جبهه حق و تحت ولایت خداوند بداند و خلافت انسان کامل معصوم را بر خودش و جامعه بپذیرد و تحت فرماندهی ولی و خلیفه خدا در روی زمین، همیشه آماده نبرد بزرگ با دشمنان داخلی( جهاد اکبر) با نفس اماره و دشمنان خارجی (جهاد اصغر) با سلطه گران و ظالمان و کافران باشد و در عرصه این درگیری بتواند از جان و مال و آبروی خویش مایه بگذارد و از هیچ نیروی شیطانی هراس بدل راه ندهد و محکم و استوار، با صدق و اخلاص در راه خدا مبارزه و مقاومت کند و در مقابل سختی ها این راه بردبار و صبور باشد. این صفات و حالات، دورنمایی از یک انسان مومن واقعی است.
شرط خودسازی:
ایمان از شرایط پایه ای و اصلی خودسازی است. خودسازی با عمل صالح انجام می شود و عبادت انسان را می سازد، ولی ایمان به آن روح و انگیزه و صلاحیت می دهد. قرآن کریم می فرماید: الذین آمنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنات تجری من تحتها الانهار. (نساء، 122) یعنی عمل صالح به شرط ایمان در انسان تاثیر گذار و نجات بخش خواهد بود. عمل صالح انسان را می سازد مشروط به اینکه برخواسته از ایمان به خداوند و اخلاص در نیت برای او باشد.
خودسازی سخت است و به انگیزه و انرژی فراوانی نیاز دارد، ایمان بزرگترین منبع انرژی بخش انسان برای حرکت در مسیر خودسازی است. ایمان اصل همه خوبی ها در انسان است.
هدف خودسازی قرب به خداوند است، چگونه ممکن است کسی که ایمان قلبی به خداوند ندارد، در مسیر قرب به او سختی عبادت و بندگی را به جان بخرد و در این راه تلاش نماید.
خودسازی به اراده ی قوی نیاز دارد، ایمان تقویت کننده اراده انسان برای رسیدن به هدف خودسازی است. همچنین خودسازی به نیت و جهت نیاز دارد، ایمان به مبدا و معاد به حرکت انسان جهت می دهد. خودسازی به قدرت و مقاومت نیاز دارد، ایمان به یگانگی خداوند و اینکه تنها راه رسیدن به کمال و سعادت قرب به خدا است، به انسان قدرت و انگیزه حرکت و مقاومت می بخشد.
ایمان همچون نقشه و قطب نمایی است که ما را به سوی هدف راهنمایی می کند. در واقع در زمینه ی رفتار انسانی هیچ نیرویی برای هدایت انسان قوی تر از ایمان نیست.
سکولارها و کفار چون نگاهشان به هستی و زندگی مادی است، برای نیت و اخلاص و حسن فاعلی اعمال اهمیتی قایل نیستند، از نظر آنها خود عمل مهم است. اگر عمل درست انجام شود ارزشمند و تاثیر گذار است، اما از نگاه اسلام ارزش اعمال انسان به حسن فاعلی و نیت آن بستگی دارد. صحت عمل و انجام عمل لازم است اما کافی نیست، آنچه به انسان و عمل اش ارزش واقعی می دهد این است که به خاطر خدا و رسیدن به او انجام شود. برای کسب رضایت او باشد. کسی که ایمان ندارد نمی تواند به عمل خود تاثیر و ارزش معنوی بدهد. ایمان است که ارزش عمل و قصد و نیت معنوی آن را تامین می کند.
رابطه ایمان و خودسازی بسیار نزدیک است تا آنجا که می توان گفت: خودسازی یعنی طی کردن راه ایمان . همه تلاش های انسان در مسیر خودسازی برای این است که انسان به درجات بالای ایمان یعنی یقین شهودی و توحید دست یابد.
در حقیقت ایمان است که بالا می رود و عمل صالح نقش بالابر را دارد. قرآن کریم چه زیبا می فرماید: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ بسوی او سخن پاک بالا می رود و کردار شایسته بالا می بردش» (فاطر / 10)
ایمان ابتدا شرط تاثیر گذار شدن و ارزشمند شدن عمل صالح است و در نهایت عمل صالح است که ایمان را ملکوتی می کند و بالا می برد. ارزش نهایی در آخرت با ایمان است اما عمل صالح علامت وجود ایمان و تقویت کننده آن و بالابرنده انسان مومن به سوی خدا و ملکوت است.
میدانیم از نظر قرآن کریم سعادت جاودان بر پایه ایمان و عمل صالح استوار است و از این رو، ایمان اصل و عمل صالح (تقوا) فرع آن به شمار می رود و حتی می توان یکی را (ایمان) علت دیگری (عمل صالح) دانست.
ایمان چونان چشمه ای است که از دل می جوشد و در جوارح جاری می گردد و به شکل اعمال نیک ظاهر می شود. از این رو می توان گفت میوه تقوا را باید از شاخه ایمان بر گرفت.
تقویت ایمان:
ایمان که یک عمل اختیاری قلب است ، مراتبی دارد و شدت و ضعف می پذیرد. از این رو ، باید عوامل پیدایش و تقویت آن را بشناسیم تا ایمان را در خود پدید آوریم و از آفات آن بپرهیزیم و در تقویت آن بکوشیم.
1- کسب علم:
علم توحید چه نظری و چه عملی آن زمینه ساز ایمان و شرط لازم برای آن است ؛ از همین رو است که «از میان بندگان خدا ، تنها عالمانند که خشیت خدا دارند. » انما یخشی الله من عباده العلماء . (سوره فاطر، آیه ۲۸)
و می دانیم که خشیت از آثار ایمان است. علم با همه اهمیتی که در گسترش ایمان دارد ، علت تامه آن نیست ، زیرا همیشه علم به ایمان نمی انجامد ، بلکه پس از علم یافتن به وجود خدا ، معاد و حقانیت پیامبر ،انسان مختار است که ایمان بیاورد یا نیاورد. چنین نیست که پس از علم ، حصول ایمان به قهر و جبر ، حتمی باشد ، اگر ایمان را پذیرش و التزام عملی به یک حقیقت بدانیم ، از مقوله فهمیدن و دانستن نیست هر چند فهم و دانش ، زمینه گستر ایمان است.
2- عمل صالح:
عمل صالح در تقویت ایمان نقش موثری دارد. ایمان بدون عمل صالح معنا ندارد. امام صادق (ع)فرمود: الایمان لا یکون الاّ بعمل ؛ایمان چیزی جز عمل نیست .
در حدیث دیگری که از آن حضرت نقل شده آمده است : ایمان آن است که طاعت خدا شود و گناهی محقق نگردد. از امیرالمؤمنین (ع)سؤال شد: آیا هر کس گواهی دهد به وحدانیت خدا و نبوت محمد بن عبداللّه او مؤمن است فرمود: پس واجبات خدا چه می شود؟
پیامبر اکرم (ص)فرمود: ریشه و اساس دین و دینداری ورع و اجتناب از گناهان است ، و ساقه و سر آن اطاعت از خداست.
ایمان به وسیله تقوای الهی و دوری از گناهان و انجام اعمال صالح تقویت می گردد.
امام صادق(ع) فرمود: “ورع و پرهیز از گناه، ایمان را ثابت نگه می دارد و طمع، ایمان را بیرون می برد”.
نیز فرمود: “هر کس عملش موافق گفتارش باشد، اهل نجات است اما هر کس عملش با گفتارش (که می گوید به خدا و قیامت و… ایمان دارم) مطابقت نکند، ایمانش عاریه ای و مصنوعی است”.
رسول خدا(ص) فرمود: “محکم ترین دستگیره ایمان، تقوا است”.
3- معرفت و شناخت چهارده معصوم (ع) :
زیرا ائمه سبیل اللّه یعنی راه خدا و باب الله به معنای درب ورود به مقام الوهیت و تقرب به ذات خدا هستند. همان که قرآن دستور می دهد برای رسیدن به خدا از وسیله کمک بگیرید
امیرالمؤمنین (ع)در مقام تبیین آیهء مذکور فرمودند: ما اهل البیت همان خانه هایی هستیم که خداوند دستور داده از راه درب های آن وارد شوید. ما اهل البیت ، هم ـ خانه های خداـ هستیم و هم ـ دربهای خانه ءخدا ـ.
بنابراین ، هر کس می خواهد خدا را بشناسد و به خدا تقرّب جوید و به کمال نهایی عبودیت و انسانیت نایل گرددباید با احادیث و معارف بلند ائمه و سیره عملی آنان آشنا شود و با آن زندگی نماید و برنامهء دنیا و آخرت خویش را بر اساس تنظیم کند و بداند بدون شناخت و ارتباط و اطاعت از امامان نیل به قرب الهی میسر نیست .
4- انس با قرآن:
راه دیگر برای تقویت ایمان و باورهای دینی، انس با قرآن است. لذا در قرآن کریم فرمود: اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً. (انفال: 2) یعنی مؤمنان راستین هنگام استماع و شنیدن آیات الهی ایمان آنها افزوده میگردد.
استاد جوادی آملی در این باره نکاتی آموزنده دارد. از جمله میگوید: بهترین راه صلاح، اُنس با قرآن است. به همین دلیل میفرماید: فاقرؤوا ما تیسر من القرآن (مزمل: 20). یعنی آن مقدار که برای شما میسور است، قرآن تلاوت کنید و با این کتاب الهی مأنوس باشید. حتی اگر معنای بعضی از آیات برای شما روشن نشد، نگویید خواندن بدون ادراک چه اثری دارد، چون قرآن کلام آدمی نیست که اگر کسی معنایش را نداند، خواندنش بیثمر باشد. بلکه قرآن نور الهی است و خواندن آن عبادت است. هر چند معنای آن هم درک نشود. قرآن حبل (ریسمان) الهی است که اُنس با آن و تدبر در آن و ایمان و عمل به آن انسان را بالا میبرد و به مقام صالحین ملحق میسازد. تحت ولایت الله قرار میدهد. اگر انسان مشمول ولایت الله بود، امورش را خدا اداره میکند و در آن مقام دیگر راهی برای وسوسه و رخنة اهریمن نیست (جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، تفسیر موضوعی 1، قم، نشر موسسه اسراء، چاپ دوم، 1378 ش، ص 237 ـ 240)
انس و تلاوت قرآن، چون انسان را زیر پوشش ولایت الهی میبرد، وسوسههای تبلیغات سوء، بر باورهای دینی او اثر نمیکند. به خصوص اگر قرآن در فصل شکوفای عمر، یعنی سن جوانی و نوجوانی خوانده شود. لذا در روایات آمده: کسی که در سن جوانی قرآن بخواند، قرآن با خون و گوشت او ـ یعنی خمیر مایة وجودی او ـ آمیخته میشود.( کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، با ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، نشر علمیه الاسلامیه، ج4، ص 405، کتاب فضل قرآن، باب حامل قرآن، ح4)
بدون تردید کسی که معارف قرآن با خمیرة وجودی او آمیخته شده باشد، تندباد شبهات و به تعبیر مقام معظم رهبری: «شبیخون فرهنگی» بیگانگان، نمیتواند در باورهای دینی او خلل و اضطراب ایجاد کند. (دربارة تأثیر و آثار تلاوت قرآن به منبع ذیل مراجعه شود (همان، ص 394 تا 446)
5- عبادت و دعا:
عبادت و نیایش و انس مداوم با مناجاتهای الهی و تشرف به محضر بزرگان و علمای راستین و استفاده از برکات علمی و معنوی و انفاس قُدسی آنان، در استحکام و تقویت باورهای دینی و مذهبی نقش مؤثر دارد.( مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، جدید گفتارهای معنوی، نشر صدرا، چاپ نونزدهم، 1378 ش)
6- ذکر و یاد خداوند:
یکی از بهترین راههای تقویت ایمان و باورهای دینی، یاد و ذکر مداوم خداوند است. زیرا یاد خداوند موجب اطمینان قلب میشود و هر گاه انسان به مقام اطمینان قلبی برسد و به اصطلاح صاحب «قلب مطمئنه» شود، باورهای دینی او چون فولاد آب دیده محکم و پرتوان میشود. لذا خدای سبحان فرمود: الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد: 28) آگاه باشید که با یاد خدا دلها اطمینان و آرامش پیدا میکند.
حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگی، ارتباط ما را با او افزایش می دهد و به تدریج به پیوندی استوار می انجامد. یکی از حکمت های نمازهای پنجگانه، زنده نگه داشتن یاد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است.
«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید» (احزاب، آیه 41(.
انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعه سیره ائمه و همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می اندازد.
برخی کارها نیز مانع توجه به خداوند است که باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر آن حاکم نشود.
قرآن کریم می فرماید: «یاد خدا دل های مؤمنان را می لرزاند و هنگامی که آیات الهی را گوش دهند، بر ایمانشان افزوده می شود» (انفال، آیه 2).
7- راه عشق و محبت:
راه دیگر برای قوی شدن باورهای دینی و مذهبی، راه محبت و عشق است. به دلیل نقش مهم عشق و محبت در تقویت باورهای دینی و مذهبی است که بزرگان، همواره بر عنصر محبت (دوستی خدا، پیامبر و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ) اصرار دارند. از جمله شهید مطهری در این باره میگوید: از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیربنای اصلی آن، محبت است و اساساً تشیع، مذهب عشق و شیفتگی است. عنصر محبت در تشیع، دخالت تام دارد. تاریخ تشیع با نام یک سلسله از شیفتگان و جانبازان سراز پا نشناخته، توأم است. (مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه علی، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1366 ش، ص 43)
بهترین دلیل بر نقش عشق و محبت در تحکیم باورهای دینی، ایثار و فداکاری یاران امام حسین ـ علیه السلام ـ در کربلاست. یعنی عشق و محبت آنان سبب شد که آنگونه در رکاب آن حضرت جان خود را فدا کنند و بگویند: اگر هزار بار کشته شویم و زنده شویم، باز هم از حمایت و همراهی شما دست برنمیداریم.
بنابراین عشق و محبت، نقش بسیار مهمّی در تقویت ایمان و باورهای دینی و مذهبی دارد و هر اندازه عشق و محبت همراه با شناخت و معرفت انسان به باورهای دینی و مذهبی، بیشتر باشد، باور دینی او قویتر خواهد بود. برهمین اساس امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «هل الدین الّا الحبّ». (طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، نشر موسسه الاعلمی، 1403 ق، ج 11، ص 160.) یعنی آیا دین غیر از محبت است.
8- تفکر و توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان:
اگر در زندگی خود توجه کنیم، خود را غرق در نعمت های الهی خواهیم یافت. فلسفه آفرینش این نعمت ها این است:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری.
(سعدی)
انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با یادآوری لطف او، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزدیک تر کند.