تشیع امیرمومنان علی علیهالسلام
۱۳۹۴/۱۰/۳۰
–
۵۶۸ بازدید
حضرت علی (ع) شیعه بود یا سنی ؟ آیا شیعه از زمان پیامبر (ص) شکل گرفت یا قبل از پیامبر(ص) ؟
بی شک امیرمومنان نه تنها از همان ابتدا، شیعه بوده بلکه امامت شیعیان را نیز بر عهده داشته است. مذهب اهل تسنن سالها بعد از پیدایش تشیع شکل گرفت. جهت توضیح بیشتر در این باره باید به نکات زیر اشاره نمود:به عقیده شیعه مذهب تشیع از همان دوران حیات پیامبر خدا شکل گرفت و گسترش یافت. این عقیده در میان منابع کهن اهل تسنن نیز دیده میشود و حتی برخی منابع تند رو و ضد شیعی نیز قبول دارند که پیدایش تشیع در عصر نبوی و در میان تودهای از صحابه که به صورتی خالصانه محبت امیرمومنان علی علیهالسلام را در دل داشتند و او را در مسئله جانشینی سزاوارتر از دیگران میدانستند، رخ داده است. ابوحاتم رازی[1] در اینباره مینویسد: «شیعه اولین مذهب شکل گرفته در اسلام است. این مذهب در همان زمان حیات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیدایش یافت و لقبی برای چهار تن از اصحاب ایشان به نامهای: ابوذر، عمار، مقداد و سلمان گردید».[2]مذهب تشیع در همان دوران ظهور اسلام به دست پیامبر بنیان نهاده شد.اکثر اندیشمندان شیعه معتقد به این دیدگاه هستند.[3] آنان تأسیس شیعه را نه تنها در عصر پیامبر خدا بلکه به دست ایشان میدانند، و برای اثبات مدعای خویش به دو ساحت رفتاری و گفتاری پیامبر در طول دوران حیاتشان- که در ادامه به آن اشاره خواهیم نمود – استناد مینمایند:1. ساحت رفتاری پیامبر در تأسیس شیعهماجراهای متعدد رخ داده در عصر نبوی که محوریت آنها با امیرمومنان است. غالب این رخدادها همراه با اثبات احقیت امیرمومنان بر سایر صحابه میباشد که مهمترین آنها عبارتند از: ماجرای یومالدار، لیلة المبیت، غزوه خندق و ضربه سرنوشت ساز امیرمومنان به عمروبن عبدود، فتح برخی از قلعههای خیبر، حدیث منزلت در ماجرای غزوه تبوک و مهمتر از همه ماجرای غدیرخم. این وقایع به روشنی حکایت از آن داشت که پیامبر در پی تربیت و معرفی فردی شایسته و جانشینی مناسب برای ادامه راه خود بوده است و شاید بتوان گفت که با صرف نظر از تعالیم غیبی آن حضرت با ملاحظه شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سرزمین حجاز و به جهت ضرورت ادامه راهش چارهای جز اینکار نداشت هر چند میدانست این کار مورد اقبال اجتماعی قرار نخواهد گرفت که گذر زمان نیز آن را به اثبات رساند.
2. ساحت گفتاری و کاربرد واژه شیعه توسط پیامبر خدا
یکی دیگر از استدلالهای رایج برای اثبات پیدایش تشیع در عصر نبوی استدلال به کاربرد واژه شیعه از سوی پیامبر خدا صلی الله علیهوآله است. تشیع به عنوان یک جریان اصیل و به معنای اعتقاد به امامت و رهبری منصوص امیرمومنان علی علیهالسلام نه تنها همزاد با ظهور اسلام بلکه جزئی از رسالت پیامآور آن بود لذا پیامبر بارها واژه شیعه را در حق پیروان آن حضرت به کار برد و به این ترتیب به دست خود تشیع را پایهگذاری کرد. برخی از این فرمایشات عبارتند از: «یا علی در قیامت تو شیعیانت در حالی از قبرهایتان خارج میشوید که صورتهایتان همچون ماه شب چهاردهم میدرخشد …»[4] همچنین آمده است: «شنیدم پیامبر خدا میگفت یا علی تو شیعیانت بر فطرتید و مردم از آن بیبهرهاند»[5] و در تفسیر فرات کوفی نیز به نقل از پیامبر خدا نقل شده است: «یا علی شیعیان تو برگزیده شدگانند و اگر تو و شیعیانت نبودید دین خدا باقی نمیماند»[6].
این گونه احادیث را در کتب اهلسنت نیز میتوان مشاهده نمود: «پیامبر خدا به علی فرمود تو و شیعیانت در حوض کوثر بر من وارد و از آن آب گورا سیراب میشوید در حالی که صورتهایتان درخشان است و دشمنانتان با صورتهایی سیاه و قبیح بر من وارد میشوند»[7] و خطیب بغدادی نیز از پیامبر خدا نقل کرده است: «تو و شیعیانت در بهشتید»[8] و همچنین آمده است: «پیامبر خدا به ایشان فرمود هر آینه تو و شیعیانت نزد خدا میآیید در حالی که آنها از خدا راضی و خداوند نیز از آنان خشنود است و دشمنانت نزد تو میآیند در حالی که به خاطر رویگردانی از حق به شدت ناخشنودند».[9]پی نوشت: ————–
[1] . محمد بن ادریس غطفانی رازی در سال 195 در ری به دنیا آمد و در سال 277 ق از دنیا رفت. او حافظ و محدثی مشهور بود که به منظور کسب علم به غیر از ایران به کشورهای عراق، شام و روم نیز نقل مکان نموده بود. ذهبی در سیر اعلام النبلاء (ج13، ص260) درباره اعتقادات وی به نقل از فردی به نام لالکائی سخنانی نگاشته که سلفی بودن وی را میرساند (طبسی، السلف و السلفیون، ص61 پاورقی1).
[2] . ابوحاتم رازی، الزینة فی الکلمات الاسلامیة، ج3، ص10.
[3] . ریشههای این دیدگاه را میتوان در نگاشتههای عصر حضور معصومین نیز یافت. به عنوان مثال «برقی» اولین گروه از طرفداران حضرت را «صحابه پیامبر خدا» معرفی مینماید و در اینباره مینویسد: «أصحاب أمیرالمؤمنین علیهالسلام من أصحاب رسول الله صلى الله علیه و آله: الأصحاب ثم الأصفیاء ثم الأولیاء ثم شرطة الخمیس…» و در ادامه به نام این گروهی از صحابه پیامبر خدا همچون: عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبیر بن عوام، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، عمار بن یاسر، ابوذر غفاری، براء ابن عازب و دیگران اشاره میکند. (الرجال، ص3).
[4] . « یا علی تخرج أنت وشیعتک من قبورهم ووجوهکم کالقمر لیلة البدر…» (صفار قمی، بصائر الدرجات، ص104).
[5] . «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ النَّاسُ مِنْهَا بِرَاء…» (طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص114) در این کتاب علاوه بر این، احادیث دیگری نیز از پیامبر نقل شده که در آن واژه شیعه را به کار بردهاند که به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد: «قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة» (همان، ج1، ص140) و «قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ تَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ رِوَاءً مَرْوِیِّینَ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُم» (همان، ج1، ص145).
[6] . «یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ الْمُنْتَجَبُونَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ مَا قَامَ لِلَّهِ دِین…» (فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص266) در این کتاب موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد: «هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی عَنِ اللَّهِ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جِئْتَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ رُکْبَاناً عَلَى نُوقٍ مِنْ نُور» (همان، ص120) و «یا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ تُطْلَبُونَ فِی الْمَوْقِفِ وَ أَنْتُمْ فِی الْجِنَانِ مُتَنَعِّمُون» (همان، ص267) و دیگر موارد را میتوان در صفحات:266، 349، 583، 584، 586 مشاهده نمود. همچنین برای دیدن سایر موارد ر.ک: شیخ صدوق، الامالی، ص656 و 657؛ همو، فضائل الشیعه، ص15، 16، 31؛ خزاز قمی، کفایه الاثر، ص185؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص105؛ فضل بن شاذان أزدی، الایضاح، ص476؛ تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج1، ص366 ، 367 و ج2، ص397 و ج3، ص443، 444، 448، 572.
[7] . «أن النبی صلى الله علیه وسلم قال لعلی أنت وشیعتک تردون علی الحوض رواء مرویین مبیضة وجوهکم وإن عدوک یردون علی ظماء مقبحین…» (طبرانی، المعجم الکبیر، ج1، ص319).
[8] . «قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: أنت وشیعتک فی الجنة …» (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج12، ص284، 353).
[9] . «قال له النبی، صلى الله علیه وسلم: ستقدم على الله تعالى أنت وشیعتک راضین مرضیین، ویقدم علیک عدوک غضابا مقمحین…» ابن منظور، لسان العرب، ج2، ص566 ذیل ماده: «قمح». همچنین برای مشاهده دیگر موارد میتوانید ر.ک: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص461، 463، 464؛ موفق خوارزمی، المناقب، ص113؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص332، 334؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج4، ص371؛ زرندی حنفی، نظم درر السمطین، ص92؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج9، ص131؛ عبدالله بن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج7، ص213.
2. ساحت گفتاری و کاربرد واژه شیعه توسط پیامبر خدا
یکی دیگر از استدلالهای رایج برای اثبات پیدایش تشیع در عصر نبوی استدلال به کاربرد واژه شیعه از سوی پیامبر خدا صلی الله علیهوآله است. تشیع به عنوان یک جریان اصیل و به معنای اعتقاد به امامت و رهبری منصوص امیرمومنان علی علیهالسلام نه تنها همزاد با ظهور اسلام بلکه جزئی از رسالت پیامآور آن بود لذا پیامبر بارها واژه شیعه را در حق پیروان آن حضرت به کار برد و به این ترتیب به دست خود تشیع را پایهگذاری کرد. برخی از این فرمایشات عبارتند از: «یا علی در قیامت تو شیعیانت در حالی از قبرهایتان خارج میشوید که صورتهایتان همچون ماه شب چهاردهم میدرخشد …»[4] همچنین آمده است: «شنیدم پیامبر خدا میگفت یا علی تو شیعیانت بر فطرتید و مردم از آن بیبهرهاند»[5] و در تفسیر فرات کوفی نیز به نقل از پیامبر خدا نقل شده است: «یا علی شیعیان تو برگزیده شدگانند و اگر تو و شیعیانت نبودید دین خدا باقی نمیماند»[6].
این گونه احادیث را در کتب اهلسنت نیز میتوان مشاهده نمود: «پیامبر خدا به علی فرمود تو و شیعیانت در حوض کوثر بر من وارد و از آن آب گورا سیراب میشوید در حالی که صورتهایتان درخشان است و دشمنانتان با صورتهایی سیاه و قبیح بر من وارد میشوند»[7] و خطیب بغدادی نیز از پیامبر خدا نقل کرده است: «تو و شیعیانت در بهشتید»[8] و همچنین آمده است: «پیامبر خدا به ایشان فرمود هر آینه تو و شیعیانت نزد خدا میآیید در حالی که آنها از خدا راضی و خداوند نیز از آنان خشنود است و دشمنانت نزد تو میآیند در حالی که به خاطر رویگردانی از حق به شدت ناخشنودند».[9]پی نوشت: ————–
[1] . محمد بن ادریس غطفانی رازی در سال 195 در ری به دنیا آمد و در سال 277 ق از دنیا رفت. او حافظ و محدثی مشهور بود که به منظور کسب علم به غیر از ایران به کشورهای عراق، شام و روم نیز نقل مکان نموده بود. ذهبی در سیر اعلام النبلاء (ج13، ص260) درباره اعتقادات وی به نقل از فردی به نام لالکائی سخنانی نگاشته که سلفی بودن وی را میرساند (طبسی، السلف و السلفیون، ص61 پاورقی1).
[2] . ابوحاتم رازی، الزینة فی الکلمات الاسلامیة، ج3، ص10.
[3] . ریشههای این دیدگاه را میتوان در نگاشتههای عصر حضور معصومین نیز یافت. به عنوان مثال «برقی» اولین گروه از طرفداران حضرت را «صحابه پیامبر خدا» معرفی مینماید و در اینباره مینویسد: «أصحاب أمیرالمؤمنین علیهالسلام من أصحاب رسول الله صلى الله علیه و آله: الأصحاب ثم الأصفیاء ثم الأولیاء ثم شرطة الخمیس…» و در ادامه به نام این گروهی از صحابه پیامبر خدا همچون: عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبیر بن عوام، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، عمار بن یاسر، ابوذر غفاری، براء ابن عازب و دیگران اشاره میکند. (الرجال، ص3).
[4] . « یا علی تخرج أنت وشیعتک من قبورهم ووجوهکم کالقمر لیلة البدر…» (صفار قمی، بصائر الدرجات، ص104).
[5] . «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ النَّاسُ مِنْهَا بِرَاء…» (طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص114) در این کتاب علاوه بر این، احادیث دیگری نیز از پیامبر نقل شده که در آن واژه شیعه را به کار بردهاند که به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد: «قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة» (همان، ج1، ص140) و «قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ تَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ رِوَاءً مَرْوِیِّینَ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُم» (همان، ج1، ص145).
[6] . «یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ الْمُنْتَجَبُونَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ مَا قَامَ لِلَّهِ دِین…» (فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص266) در این کتاب موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد: «هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی عَنِ اللَّهِ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جِئْتَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ رُکْبَاناً عَلَى نُوقٍ مِنْ نُور» (همان، ص120) و «یا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ تُطْلَبُونَ فِی الْمَوْقِفِ وَ أَنْتُمْ فِی الْجِنَانِ مُتَنَعِّمُون» (همان، ص267) و دیگر موارد را میتوان در صفحات:266، 349، 583، 584، 586 مشاهده نمود. همچنین برای دیدن سایر موارد ر.ک: شیخ صدوق، الامالی، ص656 و 657؛ همو، فضائل الشیعه، ص15، 16، 31؛ خزاز قمی، کفایه الاثر، ص185؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص105؛ فضل بن شاذان أزدی، الایضاح، ص476؛ تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج1، ص366 ، 367 و ج2، ص397 و ج3، ص443، 444، 448، 572.
[7] . «أن النبی صلى الله علیه وسلم قال لعلی أنت وشیعتک تردون علی الحوض رواء مرویین مبیضة وجوهکم وإن عدوک یردون علی ظماء مقبحین…» (طبرانی، المعجم الکبیر، ج1، ص319).
[8] . «قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: أنت وشیعتک فی الجنة …» (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج12، ص284، 353).
[9] . «قال له النبی، صلى الله علیه وسلم: ستقدم على الله تعالى أنت وشیعتک راضین مرضیین، ویقدم علیک عدوک غضابا مقمحین…» ابن منظور، لسان العرب، ج2، ص566 ذیل ماده: «قمح». همچنین برای مشاهده دیگر موارد میتوانید ر.ک: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص461، 463، 464؛ موفق خوارزمی، المناقب، ص113؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص332، 334؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج4، ص371؛ زرندی حنفی، نظم درر السمطین، ص92؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج9، ص131؛ عبدالله بن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج7، ص213.