۱۳۹۴/۱۰/۲۸
–
۳۵۴ بازدید
آیا ازدواج موقت مایه حقارت زن نیست؟
ازدواج موقّت، نوعى ازدواج است و مسلمانان اتّفاق نظر دارند که خداوند چنین قانونى را بر اساس نیازهاى فطرى و ضرورى بشر، در کنار ازدواج دائم وضع کرده است.چنان که از امام باقرعلیه السلام نقل شده که در پاسخ شخصى به نام عبدالله بن عمیر لیثى در مورد متعه زنان فرمود: «احلها الله فى کتابه و على لسان نبیه، فهى حلال الى یوم القیامة»؛تهذیب الأحکام، شیخ طوسى، محمد آخوندى، مجلدات 10، ج 7، ص 250، چ چهارم، دارالکتب الإسلامیه، 1365.؛ «خداوند آن را در قرآن و بر زبان پیامبرش حلال کرده است و تا روز قیامت حلال خواهد بود».چگونه ممکن است خداوند قانونى را قرار دهد که موجب توهین و تحقیر شخصیت زن شود. در حالى که مى فرماید:
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ…»؛اسراء (17)، آیه 70.؛ «و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم…».
شخصیت و کرامت زن آن گاه زیر سؤال مى رود که به عنوان یک کالا و بدون ضوابط شرعى و قانونى در جهت ارضاى غریزه جنسى و هواهاى نفسانى استفاده شود، اما در جایى که زن با اراده و انتخاب خودش رابطه اى شرعى و قانونى به نام «عقد موقت» را گزینش مى کند و از این طریق آرامش و پایدارى معنوى را هم براى خود و هم براى همسرش ایجاد مى کند، نه تنها به شخصیت و مقام انسانى او آسیبى نمى رسد، بلکه حیا، عفت، استقلال و جایگاه واقعى او نیز تضمین خواهد شد. بنابراین، ازدواج موقت از نظر ماهیت، همانند ازدواج دایم است و مهر در حقیقت، همچون ازدواج دایم، هدیه اى است از مرد به زن، بر این اساس، پرداخت مهر، همان گونه که در ازدواج دایم تفسیر ماهیت عقد ازدواج به اجاره و کرایه نیست و با شأن و شخصیت زنان تنافى ندارد، همین قانون در ازدواج موقت نیز جارى است و اینکه در عقد موقت باید مهر ذکر شود و در غیر آن صورت، عقد باطل است، جنبه حمایتى داشته و از ویژگى هاى ممتاز ازدواج موقت است، زیرا در ازدواج موقت نفقه زن بر مرد لازم نیست و اسلام مى خواهد از این طریق دغدغه اقتصادى زن را تأمین نماید. برعکس زنا و آزادى جنسى که در آن زن بدون ضوابط در اختیار مردان قرار مى گیرد و با کرامت، عفت و پاکدامنى او در تعارض است.
البته ممکن است برخى از افراد هوسباز، از این قانون الهى سوء استفاده نموده و به واسطه آن فحشاء و فسادى انجام دهند که سازگار با شخصیت و منزلت اجتماعى زن نباشد، اما معقول نخواهد بود که به خاطر سوء استفاده برخى از افراد ناباب، جلو یک قانون الهى و ضرورت اجتماعى را گرفته و آن را در ردیف فحشاء قرار دهند و یا اهانت به مقام زن تلقى نماییم. زیرا چنین سوء استفاده هایى در تمامى قوانین حتى در ازدواج دائم نیز ممکن است صورت بگیرد. در این فرایند بایستى جلو سوء استفاده کنندگان گرفته شود نه اینکه قوانین الهى را تعطیل کرده و آثار و نتایج سوء استفاده کنندگان را به حساب قوانین بگذاریم.
علاوه بر اینکه ازدواج موقت امرى جایز است، امّا واجب نیست و جواز آن هم به خاطر نیاز مرد و یا زن مى باشد. حال چگونه است که اگر این نیاز از راه نامشروع برآورده شود، حقارت زن نیست اما اگر از طریق مشروع و قانونمند انجام پذیرد، حقارت زن است؟!براى آگاهى بیشتر ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائى، ج 15، صص 1921. و ج 4 ذیل آیه 24 سوره نساء.
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ…»؛اسراء (17)، آیه 70.؛ «و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم…».
شخصیت و کرامت زن آن گاه زیر سؤال مى رود که به عنوان یک کالا و بدون ضوابط شرعى و قانونى در جهت ارضاى غریزه جنسى و هواهاى نفسانى استفاده شود، اما در جایى که زن با اراده و انتخاب خودش رابطه اى شرعى و قانونى به نام «عقد موقت» را گزینش مى کند و از این طریق آرامش و پایدارى معنوى را هم براى خود و هم براى همسرش ایجاد مى کند، نه تنها به شخصیت و مقام انسانى او آسیبى نمى رسد، بلکه حیا، عفت، استقلال و جایگاه واقعى او نیز تضمین خواهد شد. بنابراین، ازدواج موقت از نظر ماهیت، همانند ازدواج دایم است و مهر در حقیقت، همچون ازدواج دایم، هدیه اى است از مرد به زن، بر این اساس، پرداخت مهر، همان گونه که در ازدواج دایم تفسیر ماهیت عقد ازدواج به اجاره و کرایه نیست و با شأن و شخصیت زنان تنافى ندارد، همین قانون در ازدواج موقت نیز جارى است و اینکه در عقد موقت باید مهر ذکر شود و در غیر آن صورت، عقد باطل است، جنبه حمایتى داشته و از ویژگى هاى ممتاز ازدواج موقت است، زیرا در ازدواج موقت نفقه زن بر مرد لازم نیست و اسلام مى خواهد از این طریق دغدغه اقتصادى زن را تأمین نماید. برعکس زنا و آزادى جنسى که در آن زن بدون ضوابط در اختیار مردان قرار مى گیرد و با کرامت، عفت و پاکدامنى او در تعارض است.
البته ممکن است برخى از افراد هوسباز، از این قانون الهى سوء استفاده نموده و به واسطه آن فحشاء و فسادى انجام دهند که سازگار با شخصیت و منزلت اجتماعى زن نباشد، اما معقول نخواهد بود که به خاطر سوء استفاده برخى از افراد ناباب، جلو یک قانون الهى و ضرورت اجتماعى را گرفته و آن را در ردیف فحشاء قرار دهند و یا اهانت به مقام زن تلقى نماییم. زیرا چنین سوء استفاده هایى در تمامى قوانین حتى در ازدواج دائم نیز ممکن است صورت بگیرد. در این فرایند بایستى جلو سوء استفاده کنندگان گرفته شود نه اینکه قوانین الهى را تعطیل کرده و آثار و نتایج سوء استفاده کنندگان را به حساب قوانین بگذاریم.
علاوه بر اینکه ازدواج موقت امرى جایز است، امّا واجب نیست و جواز آن هم به خاطر نیاز مرد و یا زن مى باشد. حال چگونه است که اگر این نیاز از راه نامشروع برآورده شود، حقارت زن نیست اما اگر از طریق مشروع و قانونمند انجام پذیرد، حقارت زن است؟!براى آگاهى بیشتر ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائى، ج 15، صص 1921. و ج 4 ذیل آیه 24 سوره نساء.