خانه » همه » مذهبی » فلسفه حرمت زنا

فلسفه حرمت زنا


فلسفه حرمت زنا

۱۳۹۴/۱۰/۲۸


۶۵۰ بازدید

دلایل نفى زنا در اسلام چه بوده است؟

بدیهى است « زنا » به عنوان ناهنجارى جنسى مورد نکوهش ادیان و قوانین مدنى است و رفتار خطرناکى است که پاکدامنى و بنیان خانواده را متزلزل مى کند آثار زیانبار جسمى و روانى را به دنبال دارد . از این رو در دلایل نفى زنا در اسلام مى توان به مواردى چون قطع نسل ها ، از میان رفتن عفت و پاکدامنى ، دوستى ها و عواطف ، متزلزل شدن نهاد اجتماعى خانواده ، تأثیرات شدید سوء جنسى بر بهداشت ، روانى و بهداشت جسمى ، و بروز بیمارى هاى لاعلاجى همانند {L= HIV =L} که همگى از آثار زیانبار آمیزش هاى اشتراکى است ، اشاره نمود . لیکن تمام سخن نباید در این موضوع خلاصه گردد که به کدامین دلیل ، شریعت اسلام زنا را ممنوع اعلام کرده است زیرا موضوع حرمت و ممنوعیت زنا تقریباً در تمامى ادیان ، ملل و اقوام از دیرباز مطرح بوده و مورد نکوهش بوده است 1 . در باب دیه و کیفر فعل زنا در دین یهود نیز مقرّراتى این چنین بیان گردیده بود : « اگر شخصى مجرّد با یک فرد مؤنّث زنا کند باید پنجاه مثقال نقره بپردازد و با او ازدواج کند 2 . گذشته از اینکه اقوام و ملل دیگر حتى پادشاهان مصرى و نیز بابلیان ، آشوریان و پارس قدیم و هندى ها هم زنا را ممنوع دانسته و مرتکبین آن را کیفر مى کرده اند 3 . حتى در کشورهاى پیشرفته صنعتى و اروپایى نیز همواره روسپى ها {L= (Adultress) =L} از اعتبارى – اجتماعى برخوردار نیستند و همواره محافل مذهبى و کشیشان یا کلیسا مخالفت خود را با چنین اعمالى بیان داشته است . مگر پس از قرن هفدهم میلادى و پس از دوره رنسانس {L= (renaissance) =L} که در کلیسا از صحنه اجتماع کنار گذاشته شد .
علاّمه طباطبایى ( ره ) در این زمینه مى فرماید : « پس اینکه مى بینیم تمامى اقوام و ملل در همه اعصار این عمل را زشت و پلید خوانده اند براى این بوده که مى فهمیدند این عمل باعث فساد اَنساب و شجره هاى خانوادگى و قطع نسل و ظهور و بروز مرض هاى گوناگون تناسلى گشته و همچنین علاوه بر این باعث بسیارى از جنایات اجتماعى از قبیل آدم کشى ، چاقوکشى و سرقت و جنایت و امثال آن مى گردد و نیز باعث مى شود عفت و حیاء و غیرت و مودت و رحمت در میان افراد اجتماع جاى خود را به بى عفّتى ، بى شرمى ، بى غیرتى ، دشمنى و شقاوت بدهد » . 4
قرآن کریم درباره حرمت زنا مى فرماید :
« وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ ساءَ سَبیلاً » 5 « و نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بد راهى است » .
در تفسیر این آیه آمده است : « در این آیه کوتاه به سه نکته اشاره شده است :
الف . نمى گوید زنا نکنید بلکه مى گوید به این عمل شرم آور نزدیک هم نشوید این تعبیر علاوه بر تأکیدى که در عمق تقبیح نسبت به خود این عمل نهفته شده اشاره لطیفى به این است که آلودگى به زنا مقدّماتى دارد که انسان را به آن نزدیک مى کند . چشم چرانى یکى از مقدّمات آن است . برهنگى و بى حجابى مقدّمه دیگر ، کتاب هاى بدآموز و فیلم هاى آلوده و نشریات فاسد و کانون هاى فساد هر یک مقدمه اى براى این کار محسوب مى شود . همچنین خلوت کردن با شخص نامحرم عامل وسوسه انگیز دیگرى است . بالاخره ترک ازدواج براى جوانان و سخت گیرى هاى بى دلیل طرفین در این زمینه همه از عوامل نزدیک شدن به زنا است که در آیه فوق با یک جمله کوتاه همه آنها را نهى مى کند و در روایات اسلامى نیز هر کدام جداگانه مورد نهى قرار گرفته است .
ب . جمله « إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً » که مشتمل بر سه تأکید است ( « إنّ » و استفاده از فعل ماضى « کان » و تعبیر به « فاحشه » ) عظمت این گناه آشکار را آشکارتر مى کند .
ج . جمله « ساءَ سَبِیلاً » « راه زنا بد راهى است » بیانگر این واقعیت است که این عمل راهى به مفاسد دیگر در جامعه مى گشاید . 6
امام على بن ابى طالب علیه السلام در حدیثى مى فرماید : از پیامبر شنیدم چنین مى فرمود : H « فى الزنا ست خصال : ثلاث فى الدنیا و ثلاث فى الآخره . فأمّا اللاتى فى الدنیا ، فیذهب بنور الوجه ، و یقطع الرزق ، و یسرع الفناء . و أمّا اللّواتى فى الآخره ، فغضب الرب ، و سوء الحساب ، و الدخول فى النّار ، أو الخلود فى النّار E 7 در زنا شش اثر سوء است . سه اثر آن در دنیا و سه اثر در آخرت است . اما آن ها که در دنیا است یکى این است که صفا و نورانیت را از انسان مى گیرد ، روزى را قطع مى کند ، و انسان ها را به سرعت هلاک مى کند . اما آن سه که در آخرت است غضب پروردگار ، سختى حساب و دخول یا خلود در آتش دوزخ است » .
( 1 ) البحر الرائق ، ابن نجیم مصرى ، ج 5 ، ص 7 المبسوط ، سرخسى ، ج 24 ، ص . 32 ( 2 ) کتاب مقدس یهود ، بخش 22 ، ص 28 و . 29 ( 3 ) تاریخ تمدن ، ویل دورانت ، ج 13 ، ص . 491 ( 4 ) المیزان فى تفسیر القرآن ، سیدمحمد حسین طباطبایى ، قم : دفتر انتشارات اسلامى ، 1417 ، ج 13 ، ص . 88 ( 5 ) اسراء ( 17 ) ، آیه . 32 ( 6 ) تفسیر نمونه ، ناصر مکارم شیرازى ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، 1374 ، ج 2 ، ص . 103 ( 7 ) خصال ، شیخ صدوق ، جزء اول ، باب 6 ، حدیث 3 ، صفحه . 321

ممکن است این مطلب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد