وضعیت اهل حق و مومنان در زمان ظهور
۱۳۹۴/۱۰/۲۸
–
۳۰۸ بازدید
وضعیت اهل حق و مومنان در زمان ظهور
وضعیت اهل حق و مومنان در زمان ظهور
هر چند در مجموع، حرکت تاریخ، تکاملی است، ولی سیر تکاملی آن جبری و لایتخلف نیست و چنین نیست که هر جامعهای در هر مرحله تاریخی لزوماً نسبت به مرحله قبل از خود کاملتر بوده باشد. نظر به اینکه عامل اصلی این حرکت، انسان است که موجودی مختار و آزاد و انتخابگر میباشد، تاریخ در حرکت خود نوسانات دارد؛ ولی در مجموع خود، یک خط سیر تکاملی را طی کرده و میکند. به بیان دیگر، از ویژگیهای انسان، تضاد درونی میان غرایز متمایل به پایین است که هدفی جز امر فردی و محدود و موقت ندارد و گرایشهای متمایل به بالا که میخواهد از حدود فردیت خارج شود و همه بشر افراد را در برگیرد. نبرد درونی انسان که قدما آن را نبرد میان عقل و نفس می خواندند، خواه ناخواه به نبرد میان گروههای انسانها هم کشیده میشود؛ یعنی نبرد میان انسانهای کمال یافته و آزادی معنوی به دست آورده با انسانهای منحط و حیوان صفت، که قرآن کریم آغاز این نبرد را در داستان دو فرزند آدم، هابیل و قابیل منعکس کرده است.
در طول تاریخ گذشته و آینده، نبردهای انسان تدریجاً بیشتر جنبه عقیدتی و مسلکی پیدا کرده و میکند و انسان تدریجاً از لحاظ ارزشهای انسانی به مراحل کمال خود، یعنی به مرحله انسان آرمانی و جامعه آرمانی نزدیکتر میشود تا آنجا که در نهایت امر، حکومت و عدالت، یعنی حکومت ارزشهای انسانی که در تعبیرات اسلامی از آن به حکومت مهدی تعبیر شده است، مستقر خواهد شد و از حکومت نیروهای باطل و حیوان مآبانه و خودخواهانه و خودگرایانه اثری نخواهد ماند .نکته جالب توجه اینکه بر اساس پارهای از احادیث، قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، زمانی رخ خواهد داد که سعید و شقی به نهایت کار خود رسیده باشند ، یعنی هر چه این حرکت تاریخ به جلو میرود، هم شقی شقیتر و هم سعید سعیدتر میشود، و چنین جامعهای است که میتواند زمینه ساز قیام نهایی حق و باطل شود. برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب امام مهدی علیه السلام این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعیض ها و اختناق ها و حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود، نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل، یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیروئی حکومت نکند، فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت نه اهل حقیقت زیرا حقیقت طرفداری ندارد از آستین بیرون می آید بنابراین هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است.
تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود، برعکس، هر گناه هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حق کشی، هر پلیدیی به حکم این که مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند رواست زیرا «الغایات تبرر المبادی» هدف ها وسیله های نامشروع را مشروع می کنند. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. این جا است که گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کامجوئی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهائی. در حالی که طبق آیات قرآن ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهائی اهل حق منتهی می شود، سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدان ها در روایات استشهاد شده است نشان می دهد که مهدی موعود (عج) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است، مظهر پیروزی نهائی اهل ایمان است : «وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا»؛ «خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که برای آنها آن را پسندیده است مستقر سازد، دوران خوف آنان را تبدیل به دوران امنیت نماید. دشمنان آنان را نابود سازد».(نور /55) بدون ترس و واهمه خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند و چیزی را در عبادت یا طاعت شریک حق نسازند.
ظهور مهدی موعود منتی است بر مستضعفان و خوار شمرده شدگان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان، و مقدمه ای است برای وراثت آنها خلافت الهی را در روی زمین « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین، قصص،5 »؛ «ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به همه صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان ، تنها به متقیان تعلق دارد، «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» «و همانا در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد». (انبیاء / 105) «ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین»؛ «موسى به قوم خود گفت: از خداوند مدد بجویید و استقامت ورزید که زمین از آن خداست، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث مى دهد، و فرجام نیکو از آن پرهیزکاران است».(اعراف/ 128)
حدیث معروف که می فرماید: «یملاء الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا» نیز شاهد بر این مدعای ست. در این حدیث نیز تکیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند بدیهی است که اگر گفته شده بود «یملاء الله به الارض ایمانا و توحیدا وصلاحا بعد ما ملئت کفرا و شر کا و فسادا» مستلزم این نبود که لزوما گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد. در آن صورت استنباط می شد که قیام مهدی موعود برای نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است نه برای گروه اهل حق هر چند به صورت یک اقلیت. شیخ صدوق روایتی از امام صادق (ص) نقل می کند مبنی بر اینکه این امر تحقق نمی پذیرد مگر اینکه هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسد. پس سخن در اینست که گروه سعداء و گروه اشقیاء هر کدام به نهایت کار خود برسند، سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیاء به منتهی درجه شقاوت برسند. در روایت اسلامی سخن از گروهی زبده است، که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشد از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران امام حسین (ع). از نظر روایات اسلامی در مقدمه قیام و ظهور امام یک سلسله قیام های دیگر از طرف اهل حق صورت می گیرد، آنچه به نام قیام یمانی قبل از ظهور بیان شده است نمونه ای از این سلسله قیام ها است. این جریان ها نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی دهد.
در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حق که تا قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه ادامه پیدا می کند و چنانکه می دانیم بعضی از “علمای شیعه ” که به برخی از “دولتهای شیعی” معاصر خود حسن ظن داشته اند، احتمال داده اند که دولت حقی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت همان سلسله دولتی باشد. این احتمال هر چند ناشی از ضعف اطلاعات اجتماعی و عدم بینش صحیح آنان نسبت به اوضاع سیاسی زمان خود بوده اما حکایتگر اینست که استنباط این شخصیت ها از مجموع آیات و اخباری و احادیث مهدی، این نبوده که جناح حق و عدل و ایمان باید یکسره در هم بشکند و نابود شود و اثری از صالحان و متقیان باقی نماند تا دولت مهدی ظاهر شود، بلکه آن را به صورت پیروزی جناح صلاح و عدل و تقوا بر جناح فساد و ظلم و بی بند و باری تلقی می کرده اند. از مجموع آیات و روایات استنباط می شود که قیام مهدی موعود (عج) آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان بر پا بوده است. مهدی موعود تحقق بخش ایده آل همه انبیاء و اولیاء و مردان مبارز راه حق است.
منـابـع
مرتضی مطهری- قیام و انقلاب مهدی- صفحه 55- 54 و صفحه 59-55
مرتضی مطهری- حق و باطل- صفحه 66-48-47-43