۱۳۹۴/۱۰/۰۱
–
۱۵۹ بازدید
آیا منابعی که دکتر سها در کتاب «نقد قرآن» مورد استناد قرار داده است، معتبرند؟
یکی از پیشفرضهای هر محقق اعتبار منابع اوست اگر منابع غیرمعتبر، مبنای اظهارنظر قرار گیرد نتایج غلط به بار میآورد.نویسنده کتاب «نقد قرآن» منابع خود را در مقدمه کتاب معرفی کرده است و مینویسد:
«منابع اسلام دو چیز بیشتر نیست یکی قرآن و دیگری سنت محمد. این کتاب چون در پی بررسی قرآن است منبع اولش صرفاً قرآن است منبع اولش صرفاً قرآن است و اگر آیهای وضوح کافی نداشت برای فهم معنی آن به سنت مراجعه می شود. سنت هم فقط سنت معتبر، شامل کتب معتبر احادیث نبی، مخصوصاً صحیحین بخاری و مسلم».(1)
سپس در مورد مراجعه به تفاسیر معتبر برای رفع ابهام یا تضاد آیات توصیه میکنند و مینویسد:
«من تفاسیر قدیمیتر و متکی به سنت را ترجیح میدهم چون تفاسیر آیات را از صحابه یا تابعین نقل میکنند مثل تفسیر طبری و تفسیر الدرّالمنثور»(2)
بررسی
اولاً این مطلب که دکتر سُها منابع اسلام را قرآن و سنت میداند صحیح نیست بلکه منبع سوم برای شناخت اسلام عقل است و اصولاً عقل معیار سنجش احادیث و تفاسیر نیز هست. یعنی هرگاه که محتوای حدیثی با عقل معارض باشد آن حدیث تأویل میشود یا کنار گذاشته میشود و نیز اگر تفسیر مفسری یا ظاهر آیهای با عقل معارض باشد آیه تأویل میشود و تفسیر آن مفسر قبول نمیشود.
این مطلبی است که قرآنپژوهان در موارد متعددی بدان تصریح کردهاند و در بسیاری موارد بدان عمل کردهاند.(3) غفلت از این اصل و منبع مهم اسلام یعنی عقل موجب میشود که در بسیاری از موارد انسان در فهم و تفسیر آیات و احادیث خطا کند و اصولاً اسلام منهای عقل اسلام کامل نیست غفلت از این مطلب توسط دکتر سُها موجب شده که تصویر ناقصی از قرآن به دست آورد و در موارد متعدد به آنها اشکال کند.
ثانیاً کتابهای حدیثی و تفسیری زیاد در طول 14 قرن گذشته نگاشته شده است که همگی در یک سطح از اعتبار قرار داند.
برخی از آنها معتبر و قوی همچون تفسیر گرانسنگ المیزان علامه طباطبایی و برخی ضعیف و غیرمعتبر هستند حال مناسب است که منابعی که دکتر سها معتبر دانسته و مبنای کتاب خود قرار داده است مورد بررسی قرار گیرد تا روشن شود که این کتابهای حدیثی و تفسیری که ایشان استفاده کرده نه تنها معتبر نیست بلکه از کتابهایی است که به صورت مکرر از طرف محققان شیعه و اهل سنت مورد نقد و اشکال قرار گرفته است. طبیعی است کتاب «نقد قرآن» که بر اساس این منابع استوار شده نمیتواند نتایج معتبر و صحیحی به بار آورد.
یک ـ تفسیر طبری (جامع البیان عن تأویل القرآن)
مؤلف ابوجعفر محمد بن جریر بن کثیر بن غالب طبری آملی (310 ـ 224ق) که در شهر ری، بغداد، واسط (میان بصره و کوفه)، مصر (شهر فسطاط) تحصیل کرده است. صاحب آثاری همچون: تاریخ طبری، و تفسیر کامل قرآن و نیز کتاب در وقف (به درخواست المکتفی خلیفه عباسی) و نیز کتاب الفضائل (زندگینامه خلفای راشدین و اثبات درستی حدیث غدیر).
طبری تفسیرش را دو بار بر شاگردانش املا کرد یکی در سال 270 و بار دوم در سال 290ـ283 روش تفسیر طبری روایی است که از احادیث پیامبر( و روایات صحابه و تابعین استفاده کرده است.
ابن تیمیه تفسیر او را از صحیحترین تفاسیر میداند.(4) غالب مفسران بعدی اهل سنت تحت تأثیر طبری بوده و او را ستایش و از او نقل کردهاند از جمله سیوطی.
اشکالات تفسیری طبری
1ـ عدم توجه به صحت سند روایاتی که نقل کرده است. از اینرو احادیث ضعیف و اسرائیلیات در آن فراوان دیده میشود.(5)
برای مثال ذیل احزاب/ 37، ص/ 21ـ25، یوسف/ 24 روایات اسرائیلیات دیده میشود که با عصمت انبیاء منافات دارد. برخی از صاحبنظران شیعه مثل آیت الله معرفت در «التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب» و برخی صاحبنظران اهل سنت مثل محمد عبدالسلام ابوالنیل در کتاب «الطبری المفسر مذهبه فی التفسیر مقارنه بین تفسیره، و اعمال الاخرین» و محمد بکر اسماعیل در کتاب «ابن جریر طبری و منهجه فی التفسیر» اقوال طبری را نقد کردهاند.
و نیز آمال محمد عبدالرحمان ربیع، در کتاب الاسرائیلیات فی تفسیر الطبری (قاهره، 1422) برخی از اسرائیلیات تفسیر طبری را با نقلهای مشابه در منابع عبری تطبیق کرده است.
2ـ آراء کلامی در مورد جبر و تشبیه
طبری ذیل آیه 172 سوره اعراف روایات فراوان جبر انگارانه را نقل کرده است و نیز ذیل آیه 255 سوره بقره و آیه 8 سوره اعراف در مورد «کرسی» و «موازین» تأویل تنزیهی آیات را ردّ کرده و تفسیری تشبیهی ارائه کرده است.
3ـ نسخ منتهی به تحریف
طبری نسخ تلاوت را جایز میداند و معتقد است اتفاق افتاده است.(6)
توضیح اینکه سه نوع نسخ وجود دارد (نسخ حکم بدون تلاوت ـ نسخ تلاوت و حکم ـ نسخ تلاوت بدون حکم) که نوع اول مورد قبول قرآنپژوهان است ولی نوع دوم و سوم مردود است چون منتهی به تحریف لفظی قرآن میشود.(7)
4ـ کوتاهی در نقل ماجرای غدیر ذیل آیه 67 سوره مائده و آیه 3 سوره مائده:
طبری در کتاب جداگانه (فضائل) ماجرای غدیر را نقل کرده و ذیل آیات آلعمران/ 61، مائده/ 55، ضحی/ 5، احزاب/ 33 فضایل اهل بیت( را نقل کرده است اما ذیل آیه 67 و 3 مائده در این مورد کوتاهی کرده است، شاید این مطلب به خاطر ترس از حکومت بنی العباس یا جوّ عمومی بغداد بوده است.
5 ـ نقل مطالب مخالف عقل در تفسیر طبری
شیخ محمد عبده (شیخ الازهر و صاحب تفسیر عمّ جزء و المنار و شاگرد سید جمال الدین اسد آبادی) طبری را به جنون حدیثی متهم کرده که احادیث ناسازگار با عقل را نقل میکند. از جمله در ذیل آیه بشارت احادیث ناسازگار با عقل را نقل میکند. از جمله در ذیل آیه بشارت ولادت حضرت یحیی به زکریا( وحی ملائکه را با ندای شیطان اشتباه گرفت و همین مطلب در جرح او کافی است.(8)
«منابع اسلام دو چیز بیشتر نیست یکی قرآن و دیگری سنت محمد. این کتاب چون در پی بررسی قرآن است منبع اولش صرفاً قرآن است منبع اولش صرفاً قرآن است و اگر آیهای وضوح کافی نداشت برای فهم معنی آن به سنت مراجعه می شود. سنت هم فقط سنت معتبر، شامل کتب معتبر احادیث نبی، مخصوصاً صحیحین بخاری و مسلم».(1)
سپس در مورد مراجعه به تفاسیر معتبر برای رفع ابهام یا تضاد آیات توصیه میکنند و مینویسد:
«من تفاسیر قدیمیتر و متکی به سنت را ترجیح میدهم چون تفاسیر آیات را از صحابه یا تابعین نقل میکنند مثل تفسیر طبری و تفسیر الدرّالمنثور»(2)
بررسی
اولاً این مطلب که دکتر سُها منابع اسلام را قرآن و سنت میداند صحیح نیست بلکه منبع سوم برای شناخت اسلام عقل است و اصولاً عقل معیار سنجش احادیث و تفاسیر نیز هست. یعنی هرگاه که محتوای حدیثی با عقل معارض باشد آن حدیث تأویل میشود یا کنار گذاشته میشود و نیز اگر تفسیر مفسری یا ظاهر آیهای با عقل معارض باشد آیه تأویل میشود و تفسیر آن مفسر قبول نمیشود.
این مطلبی است که قرآنپژوهان در موارد متعددی بدان تصریح کردهاند و در بسیاری موارد بدان عمل کردهاند.(3) غفلت از این اصل و منبع مهم اسلام یعنی عقل موجب میشود که در بسیاری از موارد انسان در فهم و تفسیر آیات و احادیث خطا کند و اصولاً اسلام منهای عقل اسلام کامل نیست غفلت از این مطلب توسط دکتر سُها موجب شده که تصویر ناقصی از قرآن به دست آورد و در موارد متعدد به آنها اشکال کند.
ثانیاً کتابهای حدیثی و تفسیری زیاد در طول 14 قرن گذشته نگاشته شده است که همگی در یک سطح از اعتبار قرار داند.
برخی از آنها معتبر و قوی همچون تفسیر گرانسنگ المیزان علامه طباطبایی و برخی ضعیف و غیرمعتبر هستند حال مناسب است که منابعی که دکتر سها معتبر دانسته و مبنای کتاب خود قرار داده است مورد بررسی قرار گیرد تا روشن شود که این کتابهای حدیثی و تفسیری که ایشان استفاده کرده نه تنها معتبر نیست بلکه از کتابهایی است که به صورت مکرر از طرف محققان شیعه و اهل سنت مورد نقد و اشکال قرار گرفته است. طبیعی است کتاب «نقد قرآن» که بر اساس این منابع استوار شده نمیتواند نتایج معتبر و صحیحی به بار آورد.
یک ـ تفسیر طبری (جامع البیان عن تأویل القرآن)
مؤلف ابوجعفر محمد بن جریر بن کثیر بن غالب طبری آملی (310 ـ 224ق) که در شهر ری، بغداد، واسط (میان بصره و کوفه)، مصر (شهر فسطاط) تحصیل کرده است. صاحب آثاری همچون: تاریخ طبری، و تفسیر کامل قرآن و نیز کتاب در وقف (به درخواست المکتفی خلیفه عباسی) و نیز کتاب الفضائل (زندگینامه خلفای راشدین و اثبات درستی حدیث غدیر).
طبری تفسیرش را دو بار بر شاگردانش املا کرد یکی در سال 270 و بار دوم در سال 290ـ283 روش تفسیر طبری روایی است که از احادیث پیامبر( و روایات صحابه و تابعین استفاده کرده است.
ابن تیمیه تفسیر او را از صحیحترین تفاسیر میداند.(4) غالب مفسران بعدی اهل سنت تحت تأثیر طبری بوده و او را ستایش و از او نقل کردهاند از جمله سیوطی.
اشکالات تفسیری طبری
1ـ عدم توجه به صحت سند روایاتی که نقل کرده است. از اینرو احادیث ضعیف و اسرائیلیات در آن فراوان دیده میشود.(5)
برای مثال ذیل احزاب/ 37، ص/ 21ـ25، یوسف/ 24 روایات اسرائیلیات دیده میشود که با عصمت انبیاء منافات دارد. برخی از صاحبنظران شیعه مثل آیت الله معرفت در «التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب» و برخی صاحبنظران اهل سنت مثل محمد عبدالسلام ابوالنیل در کتاب «الطبری المفسر مذهبه فی التفسیر مقارنه بین تفسیره، و اعمال الاخرین» و محمد بکر اسماعیل در کتاب «ابن جریر طبری و منهجه فی التفسیر» اقوال طبری را نقد کردهاند.
و نیز آمال محمد عبدالرحمان ربیع، در کتاب الاسرائیلیات فی تفسیر الطبری (قاهره، 1422) برخی از اسرائیلیات تفسیر طبری را با نقلهای مشابه در منابع عبری تطبیق کرده است.
2ـ آراء کلامی در مورد جبر و تشبیه
طبری ذیل آیه 172 سوره اعراف روایات فراوان جبر انگارانه را نقل کرده است و نیز ذیل آیه 255 سوره بقره و آیه 8 سوره اعراف در مورد «کرسی» و «موازین» تأویل تنزیهی آیات را ردّ کرده و تفسیری تشبیهی ارائه کرده است.
3ـ نسخ منتهی به تحریف
طبری نسخ تلاوت را جایز میداند و معتقد است اتفاق افتاده است.(6)
توضیح اینکه سه نوع نسخ وجود دارد (نسخ حکم بدون تلاوت ـ نسخ تلاوت و حکم ـ نسخ تلاوت بدون حکم) که نوع اول مورد قبول قرآنپژوهان است ولی نوع دوم و سوم مردود است چون منتهی به تحریف لفظی قرآن میشود.(7)
4ـ کوتاهی در نقل ماجرای غدیر ذیل آیه 67 سوره مائده و آیه 3 سوره مائده:
طبری در کتاب جداگانه (فضائل) ماجرای غدیر را نقل کرده و ذیل آیات آلعمران/ 61، مائده/ 55، ضحی/ 5، احزاب/ 33 فضایل اهل بیت( را نقل کرده است اما ذیل آیه 67 و 3 مائده در این مورد کوتاهی کرده است، شاید این مطلب به خاطر ترس از حکومت بنی العباس یا جوّ عمومی بغداد بوده است.
5 ـ نقل مطالب مخالف عقل در تفسیر طبری
شیخ محمد عبده (شیخ الازهر و صاحب تفسیر عمّ جزء و المنار و شاگرد سید جمال الدین اسد آبادی) طبری را به جنون حدیثی متهم کرده که احادیث ناسازگار با عقل را نقل میکند. از جمله در ذیل آیه بشارت احادیث ناسازگار با عقل را نقل میکند. از جمله در ذیل آیه بشارت ولادت حضرت یحیی به زکریا( وحی ملائکه را با ندای شیطان اشتباه گرفت و همین مطلب در جرح او کافی است.(8)
پی نوشت ها:
1. نقد قرآن، ص 23ـ24.
2. همان، ص 38 ـ 39.
3. ر.ک: منطق تفسیر قرآن (1) مبانی و قواعد تفسیر، محمد علی رضایی اصفهانی،ص ؟؟؟ و نیز ر.ک: مبانی تفسیر قرآن، دکتر مؤدب و … .
4. اصول التفسیر، ص 37.
5. التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ج 2، ص 313.
6. جامع البیان، ج 3، ص 150.
7. ر.ک: الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ج 1، ص 651؛ و التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، ج 2، ص 283؛ البیان فی تفسیر القرآن، خوئی، ص 284.
8. المنار، ج 3، ص 9 ـ 298.