۱۳۹۴/۰۹/۲۲
–
۳۰۱ بازدید
یکم. باید توجه کرد که شیوههاى عزادارى، غیر از ماهیت عزادارى است. در واقع عزادارى یک اصلى است که به گونههاى متفاوت و در شکلهاى مختلف، ظهور مىکند؛ بنابراین آنها صرفا یک ابزارند نه بیشتر. دوم. ابزار و اظهار ماهیت باید با محتواى عزادارى و مغز پیام متناسب باشد؛ به صورتى که بتواند با بهترین، شیواترین، نافذترین و نافعترین وجهى، پیام و درس و آموزه را به دیگران منتقل کند. به بیان دیگر، باید لباسى باشد که به قامت آن راست آید؛ نه کوچکتر و نه بزرگتر. اگر کوچک باشد، که همه پیام را پوشش نمىدهد و اگر بزرگتر باشد، ذهن مخاطب را منحرف مىکند و او را از اصل فهم حقیقت باز مىدارد. سوّم. مىتوان براى ابلاغ محتواى پیام، از ابزارهایى که در فرهنگ و تمدن ملل گوناگون وجود دارد سود جست و آنها را به خدمت گرفت؛ چنان که اسلام زبان اردو را در هند به خدمت گرفت و آن را ابزارى براى صدور اسلام به شبه قاره قرار داد. یا فلسفه را از یونان گرفت و آن را در خدمت آموزههاى وحیانى گذاشت و … .
چهارم. اسلام به آداب و رسوم ملل تا زمانى که با آموزههاى اصلى و گوهر اسلام در تضاد و تهافت نباشد، احترام گذاشته و هیچ منعى نسبت به آنها روا نمىدارد؛ مثلاً اسلام هیچگاه براى زبان و رنگ لباس و کیفیت غذاى ملل مختلف، فنون، صنایع و علوم ـ مادامى که با روح اسلام منافات نداشته باشد ـ محدودیتى قائل نیست.
با توجه به آنچه گفته شد، از دیدگاه اسلام «عزادارى و سوگوارى» اهلبیت (علیهمالسلام) ، مىتواند در قالبها، فرمها و ابزارى که در میان ملل و اقوام مختلف مرسوم بوده، محقق شود و به شیوههاى گوناگون تجلّى یابد.این تا زمانى است که قالبها؛ شکلها، شیوهها و گونهها، به اصل پیام و محتوا لطمه وارد نسازد؛ بلکه به بهترین نحو پیام را در ذهن و جان مخاطب جاى دهد. ازاینرو استفاده از شیوههاى عزادارى که در زمان صدر اسلام نبوده (مانند زنجیرزنى، سینهزنى، تعزیه و …) نه تنها بدعت در دین نیست؛ بلکه مددکار اسلام بوده و مىتواند در حد خود، شعارهاى عاشورا و اهلبیت (علیهمالسلام) را به گوش انسان معاصر رسانده و قلب او را به سمت باور بدانها سوق دهد.
در هر حال تأکید مىکنیم که اینها تنها ابزارند نه بیشتر و باید همواره جنبه ابزارى آنها حفظ شود؛ نه آن که خداى ناکرده ابزار بر جان مسأله فائق آید! ابزار تنها پلى براى گذشتن و رسیدن به بن مایه مطلب است و هیچگاه هدف اولى نمىباشد. آنچه گاهى مشاهده مىشود، متأسفانه همین قصه تلخ است که عدهاى از روى نادانى، به ظاهر بیش از باطن اهمیت مىدهند و اصل موضوع را مغفول مىگذارند.
چهارم. اسلام به آداب و رسوم ملل تا زمانى که با آموزههاى اصلى و گوهر اسلام در تضاد و تهافت نباشد، احترام گذاشته و هیچ منعى نسبت به آنها روا نمىدارد؛ مثلاً اسلام هیچگاه براى زبان و رنگ لباس و کیفیت غذاى ملل مختلف، فنون، صنایع و علوم ـ مادامى که با روح اسلام منافات نداشته باشد ـ محدودیتى قائل نیست.
با توجه به آنچه گفته شد، از دیدگاه اسلام «عزادارى و سوگوارى» اهلبیت (علیهمالسلام) ، مىتواند در قالبها، فرمها و ابزارى که در میان ملل و اقوام مختلف مرسوم بوده، محقق شود و به شیوههاى گوناگون تجلّى یابد.این تا زمانى است که قالبها؛ شکلها، شیوهها و گونهها، به اصل پیام و محتوا لطمه وارد نسازد؛ بلکه به بهترین نحو پیام را در ذهن و جان مخاطب جاى دهد. ازاینرو استفاده از شیوههاى عزادارى که در زمان صدر اسلام نبوده (مانند زنجیرزنى، سینهزنى، تعزیه و …) نه تنها بدعت در دین نیست؛ بلکه مددکار اسلام بوده و مىتواند در حد خود، شعارهاى عاشورا و اهلبیت (علیهمالسلام) را به گوش انسان معاصر رسانده و قلب او را به سمت باور بدانها سوق دهد.
در هر حال تأکید مىکنیم که اینها تنها ابزارند نه بیشتر و باید همواره جنبه ابزارى آنها حفظ شود؛ نه آن که خداى ناکرده ابزار بر جان مسأله فائق آید! ابزار تنها پلى براى گذشتن و رسیدن به بن مایه مطلب است و هیچگاه هدف اولى نمىباشد. آنچه گاهى مشاهده مىشود، متأسفانه همین قصه تلخ است که عدهاى از روى نادانى، به ظاهر بیش از باطن اهمیت مىدهند و اصل موضوع را مغفول مىگذارند.