علل گرایش مردم به امام خمینی – پذیرش نظام اسلامی
۱۳۹۴/۰۹/۰۷
–
۹۴۱ بازدید
علل گرایش مردم به امام خمینی و قبول نظام اسلامی چیست؟
در شکل گیری و وقوع انقلاب اسلامی ایران، پذیرش رهبری امام خمینی و تاسیس نظام اسلامی چند عامل موثر و تعیین کننده بودند که به اجمال به آنها اشاره می شود:1-نارضایتى عمیق و گسترده از وضع موجود در انقلاب اسلامى با شاخص هایى مانند تظاهرات ، درگیریها و اعتصاب عمومى و تنفر همگان از رژیم شاهنشاهى و . . . با توجه به این که شدت و عمق ناخشنودى به میزان نزدیک بودن آن به جنبه هاى فکرى و عقیدتى و در این گستره نیز به ارتباط آن با افکار داراى اصالت فرهنگى قوى وابسته است مى توان گفت نارضایتى در ایران از دیگر انقلاب هاى معاصر شدیدتر و عمیق تر بود . پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی ، نمایانگر ناکارآمدی حکومت پهلوی در بخش های مختلف کشور ، فساد و فقدان پایگاه اجتماعی و مردمی آن می باشد ؛ در دوران حاکمیت رضا خان و محمد رضا شاه ، علاوه بر حاکمیت استبداد و دیکتاتوری ، مردم هیچ گونه نقش و جایگاهی در نظام سیاسی نداشته و بیگانگان تعیین کننده سرنوشت کشور بودند ، مفاسد اخلاقی و اقتصادی دولتمردان در کشور بیداد می کرد و هرصدای حقیت جو ، عدالتخواه و آزاده ای با خشونت تمام ساکت می شد. محمدرضا علاوه بر روحیه ای کاملاً دیکتاتوری، از ویژگی های شخصیتی نظیر خود شیفتگی و عقده خود بزرگ بینی ، اشتیاق و تمایل زیاد به تملق و چاپلوسی و تعریف از وی برخوردار بود ؛ فریدون هویدا در کتاب سقوط شاه می نویسد: «توهمات عظمت گرایانه شاه به قدری او را از حقایق دور ساخته بود که حتی سازمان «سیا» نیز ضمن گزارش محرمانه ای در سال 1976 (1355) شاه را به عنوان مردی که خطرات ناشی از عقده خود بزرگ بینی او را تهدید می کند، توصیف کرده بود.»شاه به دلیل خصلت اشرافی گری ، نخوت و خودبزرگ بینی و روحیه استکباری خویش ، همواره با بیاعتنایی و تحقیر با مردم برخورد می کرد ؛ او چنان خود را از مردم بینیاز میدید که گاه به صراحت به آنان توهین میکرد. شاه در یک کنفرانس مطبوعاتی در سال 1353 مردم ایران را «تنبل» خواند. و گفت : «این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند، مثل گوسفندان میمانند.» بها ندادن به شخصیت و کرامت والای انسان ، ترویج فرهنگ غربی و آزادیهای غریزی و حیوانی در جامعه و مبارزه با آزادیهای انسانی ، سیاسی ، آزادی بیان وقلم در جهت رشد جامعه ، توهین به اعتقادات مذهبی مردم و مخالفت با دین و شعائر مذهبی مثل حجاب ، روحانیت ، عزاداری و… از دیگر ویژگی ها و عملکرد سوئ رژیم پهلوی است. در حکومت پهلوی مردم و نهادهای مردم سالار کوچکترین جایگاهی نداشتند ، و شاه نقش انحصاری در تصمیم گیری ها ، تعیین مناصب اجرایی کشور داشت . مجلس و کابینه ، نهادهایی صرفاً فرمایشی و نمایشی در جهت اجرای تصمیمات حکومت فردی و مطلق العنان شاه بودند . یکی از عوامل بروز نارضایتیهای گسترده از رژیم شاه، فساد بیحد و حصر دربار بود. فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام تار و پود دربار را در نوردیده بود. در حقیقت، فسادی که با ظهور رژیم پهلوی همزاد دربار بود، در پایان دوران حکومت پهلوی به صورت یک فرهنگ حاکم درآمد. نداشتن برنامه مشخص اقتصادی، تک محصولی شدن اقتصاد و وابستگی به صادرات نفتی ، رشد سرمایه داری در دامان امپریالیسم ، نابودی کشاورزی ، افزایش وابستگی در بخش صنعت گسترش صنایع مصرفی ،سطح بالای بیکاری و کم کاری ،سطح نازل درآمد سرانه ، سطح پایین بهره وری ، وضع بد بهداشت همگانی ، بی اعتنایی به علم ، مراکز علمی و تحقیقاتی ، بی توجهی به بازسازی زیرساختهای اقتصادی و رشد و توسعه کشور ، ایجاد تأسیسات نظامی وابسته ، اجرای سیاست ریخت و پاش و ولخرجی های سرسام آور شاهانه در امور مبتذل، توزیع ناعادلانه درآمدهای ملی ، و تشدید فاصله طبقاتی و در یک کلام، فساد، اسراف، ظلم اقتصادی و فقر اکثریت مردم ایران از ویژگی های برجسته مدیریت فاسد ، بی کفایت و ناکارآمد این دوران می باشد.
در مورد نیات و عملکرد دینی – مذهبی رژیم پهلوی، اعم از دوران حکومت پهلوی پدر و یا پسر، نیز وضع تقریبا بهمین منوال است. بدین معنا که اغلب ناظران و پژوهشگران بر مقاصد پهلوی در زمینه اسلام زدایی و مخالفت جدی با نهادهای دینی – مذهبی جامعه مهر تایید زده اند. هر چند برای کسانی که با تاریخ معاصر ایران در دوران پهلوی و بخصوص تاریخ انقلاب از پانزدهم خرداد 1342 به اینطرف تا حدودی آشنا هستند بیان علل و عوامل مذهبی انقلاب اسلامی ایران ممکن است تکراری و ملالت آور بنماید، اما برای پرسشگرانی که به اقتضای سن و جوانی در کوران اقدامات ضد مذهبی پهلوی ها – پدر و پسر – نبوده اند، و مسلما چیزی از واقعه مسجد گوهرشاد، کشف حجاب، حمله به صحن مقدس حضرت معصومه (س) در قم در زمان رضاخان، و یا واقعه 15 خرداد و حمله به مدرسه فیضیه قم در زمان محمد رضا و یا برگزاری جشن تولد زرتشت در دربار پهلوی در ظهر رمضان را در یاد و خاطره خویش ندارند، شاید تکرار مختصر بعضی از این حوادث خالی از پند و عبرت نباشد. چنانچه می دانیم شاه عادت داشت علمای مذهبی را «مرتجع » و مبارزه اسلامی را «ارتجاع سیاه » بخواند و ادعا کند که این «ارتجاع سیاه » با «ارتجاع سرخ » – که منظورش همان کمونیستها بود – همدست و همداستان شده تا جلوی نوسازیهای او را بگیرد. اتهامی که از بس تکرار شده بود مورد توجه و بیان ناظران خارجی اوضاع آن روز ایران نیز قرار گرفته بود.
از همین جهت هم امام خمینی که در آن زمان عملا رهبری نهضت دینی مبارزه بر علیه شاه را در دست داشت، به مناسبتهای مختلف مکررا می فرمود: «ما مخالف هیچگونه پیشرفت و یا نوسازی جامعه نیستیم، بلکه مخالف استبداد سیاسی، شکنجه و قتل و اعدامها می باشیم ». و یا اینکه،«ما به دنبال آزادی، دموکراسی، و اجرای واقعی قانون اساسی هستیم و از این جهت است که ما را مرتجعین سیاه می خوانند» . و یا اینکه، «ما مخالف استعمار هستیم و نه مخالف تمدن » .
2-در انقلاب اسلامى رهبرى بى نظیر و هوشمندانه امام خمینى(ره) و پیوند ویژه دینى و تاریخى روحانیت با مردم وضعى استثنایى پدید آورد و به موقعیت سریع در برانگیختن نارضایتى عمومى ، گسترش آرمان انقلاب اسلامى ، ایجاد و گسترش روحیه انقلابى و بسیج عمومى و به صحنه آوردن مردم انجامید . و به تعبیر شهید مطهرى ( ره ) فداى امام خمینى ( ره ) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفاى روح این ملت بر مى خاست مردمیکه در طول چهارده قرن حماسه محمد ( ص ) ، على ، زهرا ، حسین ، زینب ، سلمان ، ابوذر و . . . . و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود ، بار دیگر همان نداى آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند على را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینده تمام نماى فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند، امام چه کرده او به مردم ما شخصیت داد. خود واقعى و هویت اسلامى آنها را به آنان بازگرداند. هرگز جامعه اسلامی و تاریخ بشریت شخصیت ممتاز و کم نظیر امام خمینی را که با افکار و اندیشه های بلند و سعی و تلاش های صادقانه خود، مسیر تاریخ را دگرگون کرده، فراموش نخواهد کرد. شخصیتی که توانست در پرتو اعتماد به لطف الهی و ایمان به هدف، نظام کهن دو هزار و پانصد ساله را به زباله دان تاریخ بریزد و به جامعه اسلامی هویت تازه ای بخشد و گرد خود فراموشی را از چهره آنان بزداید و آنان را با شخصیت واقعی خود آشنا سازد. این شخصیت و این رویداد، به خاطر پیوندی که با دین و ایمان مردم دارد، ثابت و پابرجا خواهد بود و گرد نسیان بر روی آن نخواهد نشست. امام نه تنها در مراحل علمی، پیشتاز این مسیر بوده، بلکه در مراحل اجتماعی و سیاسی نیز یک فرد آگاه از وضع زمان و آشنا به درد و درمان بود و نهیب او بر مستکبران و سلطه جویان، تازیانه ای بود که پشت آنان را می لرزاند و نقشه های آنان را بر باد می داد. مقام عرفانی و فلسفی، فقاهت و اجتهاد، ذوق ادبی و آشنایی او به لطایف کلام، آگاهی او از سیاست های جهانی، اخلاق آموزنده و سازنده او و مناجات های تکان دهنده نیمه شب وی، همه و همه پرتوی از ابعاد گسترده شخصیت او می باشند؛ ولی آن چه می توان در این باره گفت، این است که او دارای دو خصیصه گرانقدر بود که همه آثار و تجلیات را به دنبال داشت که عبارتند از:
الف: ایمان به مبدا و معاد؛ به گونه ای که گویی پرده ها از جلوی دیدگانش کنار رفته و ماورای طبیعت را به رای العین مشاهده می کرد.
ب: عشق به هدف و آرمان های اسلامی و ایثارگری همه جانبه در راه آن.
این دو عنصر، از صفات بارز و عناصر چشمگیر شخصیت او به شمار می رفتند.
راز موفقیت امام هم این بود که توانست مبارزه را به سطح مردم بکشاند. اما علتش چه بود؟ البته برخى از این علل، به خصوصیات شخص امام بزرگوارمان برمى گردد. لیکن عمده ى علت، عبارت بود از این که امام در موضع یک روحانى والا مقام و مورد اعتماد، از اسلام حرف مى زد. اسلام، باور عمومى مردم بود و هست. این، خاصیت حرکت دینى و خاصیت انگیزه ى دینى است. انگیزه ى دینى، با انگیزه هاى مادى و حزبى فرق مى کند. در انگیزه هاى مادى و حزبى، کسب قدرت و حکومت، بیشتر مطرح است. اشخاصى که وارد مبارزه مى شوند، هر کدام براى خودشان جایگاه و موضعى را تعریف مى کنند: در نظام آینده، ما چه کار باید بکنیم؟ چه کاره باید بشویم؟ اما در حرکت دینى، این حرفها نیست؛ همه براى انجام تکلیف وارد مى شوند. امام بر اسلام تکیه کردند و تعالى اسلام را بیان نمودند. عمق حرکت مردمى از این جا شروع شد؛ چون همه ى مردم، با ایمان خودشان وارد شده بودند. با پیام ایشان مردم با ایمان وارد میدان مى شدند. در شهرهاى بزرگ هم همین طور بود. در تهران که مرکز هم بود، همین گونه بود. بنابراین، عمده، مسأله ى اسلام بود؛ یعنى امام به اسلام تکیه داشتند. البته خصوصیات دیگرى هم بود. امام طبیعتاً یک شخص مردمى بودند و به مردم اتکاء داشتند. خصوصیات شخص امام خیلى دخیل بود. امام به معناى حقیقى کلمه، مردى با اراده و عزم پولادین بود؛ شخصى بود صددرصد مؤمن به راه خود؛ همان طور که در قرآن نسبت به پیامبر آمده که «امن الرسول بما انزل الیه من ربه». او به راه خود ایمان کامل داشت؛ مردى بود صادق و صریح؛ اهل سیاستبازى و سیاستکارى نبود؛ مردى بود بسیار هوشمند و آینده نگر. هوشمندى امام، آینده نگرى امام، قدرت تشخیص قدمهاى بعدى، در امام بسیار بالا بود. او پیگیر و خستگى ناپذیر بود.
3-اندیشه سیاسى جایگزین در انقلاب اسلامى: اسلام به عنوان ایدئولوژى انقلاب مطرح بود و هدف اصلى قیام مردم به حاکمیت رساندن مکتب و موازین اسلامى بود که این آرمانها در کلیه شعارهاى کوبنده تمامى قشرها متجلى بود و اسلام بود که در جذب و تحرک بخشیدن به نیروهاى مومن نقش تعیین کننده داشت پیوند ایدئولوژى انقلاب اسلامى با فرهنگ عمومى کشور و به عبارت دیگر اصالت فرهنگى آن از نکات عمده تفاوت هاى انقلاب اسلامى با دیگر انقلاب هاى معاصر است .
4-روحیه انقلابى در انقلاب اسلامى با شاخص هایى چون عدم تسلیم انقلابیون در برابر اقدامات رفرمیستى رژیم و بى توجهى به اقدامات سرکوب گرانه رژیم و وجود روحیه شهادت طلبى و فداکارى در راه آرمان مشخص مى شود . از این رو انقلاب اسلامى با هیچ انقلاب دیگرى قابل مقایسه نیست .
در تحلیل و تبیین انقلاب اسلامى براساس تکیه بر عوامل فرهنگى ، اجتماعى ، اقتصادى ، روانشناختى ، سیاسى و رهیافتهاى چند سببى نظریات متفاوتى مطرح شده است که براى آگاهى بیشتر به کتابهاى رهیافت نظرى بر انقلاب اسلامى ( مجموعه مقالات)، نشر معارف 1379 ص 296 تا 309 مراجعه شود .
مرحوم شهید مطهرى در تحلیل انقلاب اسلامى با اشاره به دیدگاههاى متفاوت در این زمینه چنین مى فرماید : « در کنار این نظرات ، نظر دیگرى وجود دارد که خود ما نیز موافق آن هستیم ، انقلاب ایران به اعتراف بسیارى یک انقلاب مخصوص به خود است یعنى براى آن نظیرى در دنیا نمى توان پیدا کرد . . . از نظر ما این انقلاب ، اسلامى بوده است . راز موفقیت نهضت ما در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته بلکه دو عامل دیگر(مادى و سیاسى ) را نیز با اسلامى کردن محتواى آنها در خود قرار داده است . . . انقلاب اسلامى یعنى راهى که هدف آن اسلام و ارزشهاى اسلامى است و انقلاب و مبارزه صرفا براى برقرارى ارزشهاى اسلامى انجام مى گیرد.
5-مردم در طول مبارزات انقلاب اسلامی یکی از ارکان اصلی مبارزات محسوب می شدند و حضور آنان در صحنه و آمادگی برای برپایی حکومت اسلامی و همراهی و پذیرش رهبری حضرت امام و جانفشانی و فداکاری آنان ، مهمترین نقش را در پیروزی انقلاب اسلامی دارا بودند . در حقیقت انقلاب اسلامی را باید محصول فداکاری مردم دانست . انقلاب اسلامی سه رکن اساسی و کانون محوری داشت یکی مردم ، دیگری رهبری و سوم ایدئولوژی که پیروزی انقلاب اسلامی و به ثمر رسیدن مبارزات علیه رژیم ستمشاهی در پرتو این سه رکن به دست آمد .
منابع:
– وضعیت سیاسی کشور قبل از انقلاب ، علیرضا محمدی ، نشریه الکترونیکی پرسمان ، ش 16.
– جرعه جاری،گردآورنده: علی ذو علم.
– انقلاب اسلامى و ریشه هاى آن، آیت الله عمید زنجانی.
– نقش اسلام درتکوین و پیروزى انقلاب ایران ،حجة الاسلام محمدجواد نوروزى،فصلنامه معرفت شماره 21.
– چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران، محمد باقر حشمت زاده.
در مورد نیات و عملکرد دینی – مذهبی رژیم پهلوی، اعم از دوران حکومت پهلوی پدر و یا پسر، نیز وضع تقریبا بهمین منوال است. بدین معنا که اغلب ناظران و پژوهشگران بر مقاصد پهلوی در زمینه اسلام زدایی و مخالفت جدی با نهادهای دینی – مذهبی جامعه مهر تایید زده اند. هر چند برای کسانی که با تاریخ معاصر ایران در دوران پهلوی و بخصوص تاریخ انقلاب از پانزدهم خرداد 1342 به اینطرف تا حدودی آشنا هستند بیان علل و عوامل مذهبی انقلاب اسلامی ایران ممکن است تکراری و ملالت آور بنماید، اما برای پرسشگرانی که به اقتضای سن و جوانی در کوران اقدامات ضد مذهبی پهلوی ها – پدر و پسر – نبوده اند، و مسلما چیزی از واقعه مسجد گوهرشاد، کشف حجاب، حمله به صحن مقدس حضرت معصومه (س) در قم در زمان رضاخان، و یا واقعه 15 خرداد و حمله به مدرسه فیضیه قم در زمان محمد رضا و یا برگزاری جشن تولد زرتشت در دربار پهلوی در ظهر رمضان را در یاد و خاطره خویش ندارند، شاید تکرار مختصر بعضی از این حوادث خالی از پند و عبرت نباشد. چنانچه می دانیم شاه عادت داشت علمای مذهبی را «مرتجع » و مبارزه اسلامی را «ارتجاع سیاه » بخواند و ادعا کند که این «ارتجاع سیاه » با «ارتجاع سرخ » – که منظورش همان کمونیستها بود – همدست و همداستان شده تا جلوی نوسازیهای او را بگیرد. اتهامی که از بس تکرار شده بود مورد توجه و بیان ناظران خارجی اوضاع آن روز ایران نیز قرار گرفته بود.
از همین جهت هم امام خمینی که در آن زمان عملا رهبری نهضت دینی مبارزه بر علیه شاه را در دست داشت، به مناسبتهای مختلف مکررا می فرمود: «ما مخالف هیچگونه پیشرفت و یا نوسازی جامعه نیستیم، بلکه مخالف استبداد سیاسی، شکنجه و قتل و اعدامها می باشیم ». و یا اینکه،«ما به دنبال آزادی، دموکراسی، و اجرای واقعی قانون اساسی هستیم و از این جهت است که ما را مرتجعین سیاه می خوانند» . و یا اینکه، «ما مخالف استعمار هستیم و نه مخالف تمدن » .
2-در انقلاب اسلامى رهبرى بى نظیر و هوشمندانه امام خمینى(ره) و پیوند ویژه دینى و تاریخى روحانیت با مردم وضعى استثنایى پدید آورد و به موقعیت سریع در برانگیختن نارضایتى عمومى ، گسترش آرمان انقلاب اسلامى ، ایجاد و گسترش روحیه انقلابى و بسیج عمومى و به صحنه آوردن مردم انجامید . و به تعبیر شهید مطهرى ( ره ) فداى امام خمینى ( ره ) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفاى روح این ملت بر مى خاست مردمیکه در طول چهارده قرن حماسه محمد ( ص ) ، على ، زهرا ، حسین ، زینب ، سلمان ، ابوذر و . . . . و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود ، بار دیگر همان نداى آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند على را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینده تمام نماى فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند، امام چه کرده او به مردم ما شخصیت داد. خود واقعى و هویت اسلامى آنها را به آنان بازگرداند. هرگز جامعه اسلامی و تاریخ بشریت شخصیت ممتاز و کم نظیر امام خمینی را که با افکار و اندیشه های بلند و سعی و تلاش های صادقانه خود، مسیر تاریخ را دگرگون کرده، فراموش نخواهد کرد. شخصیتی که توانست در پرتو اعتماد به لطف الهی و ایمان به هدف، نظام کهن دو هزار و پانصد ساله را به زباله دان تاریخ بریزد و به جامعه اسلامی هویت تازه ای بخشد و گرد خود فراموشی را از چهره آنان بزداید و آنان را با شخصیت واقعی خود آشنا سازد. این شخصیت و این رویداد، به خاطر پیوندی که با دین و ایمان مردم دارد، ثابت و پابرجا خواهد بود و گرد نسیان بر روی آن نخواهد نشست. امام نه تنها در مراحل علمی، پیشتاز این مسیر بوده، بلکه در مراحل اجتماعی و سیاسی نیز یک فرد آگاه از وضع زمان و آشنا به درد و درمان بود و نهیب او بر مستکبران و سلطه جویان، تازیانه ای بود که پشت آنان را می لرزاند و نقشه های آنان را بر باد می داد. مقام عرفانی و فلسفی، فقاهت و اجتهاد، ذوق ادبی و آشنایی او به لطایف کلام، آگاهی او از سیاست های جهانی، اخلاق آموزنده و سازنده او و مناجات های تکان دهنده نیمه شب وی، همه و همه پرتوی از ابعاد گسترده شخصیت او می باشند؛ ولی آن چه می توان در این باره گفت، این است که او دارای دو خصیصه گرانقدر بود که همه آثار و تجلیات را به دنبال داشت که عبارتند از:
الف: ایمان به مبدا و معاد؛ به گونه ای که گویی پرده ها از جلوی دیدگانش کنار رفته و ماورای طبیعت را به رای العین مشاهده می کرد.
ب: عشق به هدف و آرمان های اسلامی و ایثارگری همه جانبه در راه آن.
این دو عنصر، از صفات بارز و عناصر چشمگیر شخصیت او به شمار می رفتند.
راز موفقیت امام هم این بود که توانست مبارزه را به سطح مردم بکشاند. اما علتش چه بود؟ البته برخى از این علل، به خصوصیات شخص امام بزرگوارمان برمى گردد. لیکن عمده ى علت، عبارت بود از این که امام در موضع یک روحانى والا مقام و مورد اعتماد، از اسلام حرف مى زد. اسلام، باور عمومى مردم بود و هست. این، خاصیت حرکت دینى و خاصیت انگیزه ى دینى است. انگیزه ى دینى، با انگیزه هاى مادى و حزبى فرق مى کند. در انگیزه هاى مادى و حزبى، کسب قدرت و حکومت، بیشتر مطرح است. اشخاصى که وارد مبارزه مى شوند، هر کدام براى خودشان جایگاه و موضعى را تعریف مى کنند: در نظام آینده، ما چه کار باید بکنیم؟ چه کاره باید بشویم؟ اما در حرکت دینى، این حرفها نیست؛ همه براى انجام تکلیف وارد مى شوند. امام بر اسلام تکیه کردند و تعالى اسلام را بیان نمودند. عمق حرکت مردمى از این جا شروع شد؛ چون همه ى مردم، با ایمان خودشان وارد شده بودند. با پیام ایشان مردم با ایمان وارد میدان مى شدند. در شهرهاى بزرگ هم همین طور بود. در تهران که مرکز هم بود، همین گونه بود. بنابراین، عمده، مسأله ى اسلام بود؛ یعنى امام به اسلام تکیه داشتند. البته خصوصیات دیگرى هم بود. امام طبیعتاً یک شخص مردمى بودند و به مردم اتکاء داشتند. خصوصیات شخص امام خیلى دخیل بود. امام به معناى حقیقى کلمه، مردى با اراده و عزم پولادین بود؛ شخصى بود صددرصد مؤمن به راه خود؛ همان طور که در قرآن نسبت به پیامبر آمده که «امن الرسول بما انزل الیه من ربه». او به راه خود ایمان کامل داشت؛ مردى بود صادق و صریح؛ اهل سیاستبازى و سیاستکارى نبود؛ مردى بود بسیار هوشمند و آینده نگر. هوشمندى امام، آینده نگرى امام، قدرت تشخیص قدمهاى بعدى، در امام بسیار بالا بود. او پیگیر و خستگى ناپذیر بود.
3-اندیشه سیاسى جایگزین در انقلاب اسلامى: اسلام به عنوان ایدئولوژى انقلاب مطرح بود و هدف اصلى قیام مردم به حاکمیت رساندن مکتب و موازین اسلامى بود که این آرمانها در کلیه شعارهاى کوبنده تمامى قشرها متجلى بود و اسلام بود که در جذب و تحرک بخشیدن به نیروهاى مومن نقش تعیین کننده داشت پیوند ایدئولوژى انقلاب اسلامى با فرهنگ عمومى کشور و به عبارت دیگر اصالت فرهنگى آن از نکات عمده تفاوت هاى انقلاب اسلامى با دیگر انقلاب هاى معاصر است .
4-روحیه انقلابى در انقلاب اسلامى با شاخص هایى چون عدم تسلیم انقلابیون در برابر اقدامات رفرمیستى رژیم و بى توجهى به اقدامات سرکوب گرانه رژیم و وجود روحیه شهادت طلبى و فداکارى در راه آرمان مشخص مى شود . از این رو انقلاب اسلامى با هیچ انقلاب دیگرى قابل مقایسه نیست .
در تحلیل و تبیین انقلاب اسلامى براساس تکیه بر عوامل فرهنگى ، اجتماعى ، اقتصادى ، روانشناختى ، سیاسى و رهیافتهاى چند سببى نظریات متفاوتى مطرح شده است که براى آگاهى بیشتر به کتابهاى رهیافت نظرى بر انقلاب اسلامى ( مجموعه مقالات)، نشر معارف 1379 ص 296 تا 309 مراجعه شود .
مرحوم شهید مطهرى در تحلیل انقلاب اسلامى با اشاره به دیدگاههاى متفاوت در این زمینه چنین مى فرماید : « در کنار این نظرات ، نظر دیگرى وجود دارد که خود ما نیز موافق آن هستیم ، انقلاب ایران به اعتراف بسیارى یک انقلاب مخصوص به خود است یعنى براى آن نظیرى در دنیا نمى توان پیدا کرد . . . از نظر ما این انقلاب ، اسلامى بوده است . راز موفقیت نهضت ما در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته بلکه دو عامل دیگر(مادى و سیاسى ) را نیز با اسلامى کردن محتواى آنها در خود قرار داده است . . . انقلاب اسلامى یعنى راهى که هدف آن اسلام و ارزشهاى اسلامى است و انقلاب و مبارزه صرفا براى برقرارى ارزشهاى اسلامى انجام مى گیرد.
5-مردم در طول مبارزات انقلاب اسلامی یکی از ارکان اصلی مبارزات محسوب می شدند و حضور آنان در صحنه و آمادگی برای برپایی حکومت اسلامی و همراهی و پذیرش رهبری حضرت امام و جانفشانی و فداکاری آنان ، مهمترین نقش را در پیروزی انقلاب اسلامی دارا بودند . در حقیقت انقلاب اسلامی را باید محصول فداکاری مردم دانست . انقلاب اسلامی سه رکن اساسی و کانون محوری داشت یکی مردم ، دیگری رهبری و سوم ایدئولوژی که پیروزی انقلاب اسلامی و به ثمر رسیدن مبارزات علیه رژیم ستمشاهی در پرتو این سه رکن به دست آمد .
منابع:
– وضعیت سیاسی کشور قبل از انقلاب ، علیرضا محمدی ، نشریه الکترونیکی پرسمان ، ش 16.
– جرعه جاری،گردآورنده: علی ذو علم.
– انقلاب اسلامى و ریشه هاى آن، آیت الله عمید زنجانی.
– نقش اسلام درتکوین و پیروزى انقلاب ایران ،حجة الاسلام محمدجواد نوروزى،فصلنامه معرفت شماره 21.
– چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران، محمد باقر حشمت زاده.