خانه » همه » مذهبی » جهان معاصر از دیدگاه امام خمینی؟

جهان معاصر از دیدگاه امام خمینی؟


جهان معاصر از دیدگاه امام خمینی؟

۱۳۹۴/۰۹/۰۷


۳۳۰ بازدید

جهان معاصر از دیدگاه حضرت امام ، جهانی است که با وجود برخی پیشرفت های مادی ، به دلیل نگاه مادی به انسان و جهان و فقدان معنویت و اخلاق در آن ، بشر را به عقب رانده و عقب ماندگی در اخلاق و معنویت و انسانیت را به همراه داشته است از این رو نه تنها شایسته نام تمدن انسانی نیست ، بلکه صلاحیت عنوان تمدن را نداشته و در حقیقت توحش است نه تمدن مهمترین ویژگیهای جهان معاصر و تمدن عصر حاضر از دیدگاه حضرت امام عبارت است از: ۱.سیطره قدرت حکومتهاى جور و تهاجم فرهنگهاى مبتذل شرق و غرب « علماى بلاد و کشورهاى اسلامى باید راجع به حل مشکلات و معضلات مسلمین و خروج آنان از سیطره قدرت حکومتهاى جور با یکدیگر به بحث و مش

جهان معاصر از دیدگاه حضرت امام ، جهانی است که با وجود برخی پیشرفت های مادی ، به دلیل نگاه مادی به انسان و جهان و فقدان معنویت و اخلاق در آن ، بشر را به عقب رانده و عقب ماندگی در اخلاق و معنویت و انسانیت را به همراه داشته است از این رو نه تنها شایسته نام تمدن انسانی نیست ، بلکه صلاحیت عنوان تمدن را نداشته و در حقیقت توحش است نه تمدن مهمترین ویژگیهای جهان معاصر و تمدن عصر حاضر از دیدگاه حضرت امام عبارت است از: 1.سیطره قدرت حکومتهاى جور و تهاجم فرهنگهاى مبتذل شرق و غرب « علماى بلاد و کشورهاى اسلامى باید راجع به حل مشکلات و معضلات مسلمین و خروج آنان از سیطره قدرت حکومتهاى جور با یکدیگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و براى حفظ منافع مسلمین سینه ها را سپر کنند و جلوى تهاجم فرهنگهاى مبتذل شرق و غرب را که به نابودى نسل و حرث ملتها منتهى شده است را بگیرند، و به مردم کشورهاى خود آثار سوء و نتایج خود باختگى در مقابل زرق و برق غرب و شرق را بازگو کنند و به مردم و به دولتها خطر استعمار نو و شیطنت ابرقدرتها که جنگ و مسلمان کشى در جهان به راه انداخته اند، گوشزد کنند.» (صحیفه امام، ج 20، ص 337) 2.سرگشتگی و تشنگی بشر نسبت به معنویت و احکام اسلام «در این عصرى که بشریت تشنه معنویت و احکام نورانى اسلام است غافلند و عطش ملتها را درک نمى کنند و از التهاب و گرایش جوامع بشرى به ارزشهاى وحى بیخبرند و قدرت و نفوذ معنوى خود را دست کم گرفته اند، که در همین شرایط پر زرق و برق حاکمیت علوم و تمدن مادى بر نسل معاصر، علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفکران اسلامى با وحدت و انسجام و احساس مسئولیت و عمل به وظیفه سنگین هدایت و رهبرى مردم، مى توانند دنیا را در قبضه نفوذ و حاکمیت قرآن در آورند و جلوى این همه فساد و استثمار و حقارت مسلمین را بگیرند و از لانه کردن شیاطین کوچک و بزرگ خصوصاً امریکا در ممالک اسلامى جلوگیرى کنند و به جاى نوشتن و گفتن لا طائلات و کلمات تفرقه انگیز و مدح و ثناى سلاطین جور و بدبین کردن مستضعفان به مسائل اسلام و ایجاد نفاق در صفوف مسلمین به تحقیق و نشر احکام نورانى اسلام همت بگمارند و با استفاده از این دریاى بیکران ملتهاى اسلامى، هم عزت خود را و هم اعتبار امت محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- را پایدار نمایند.(همان) 3.عصر شیطان ها « امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقى و عصر پیشرفت است، عصر شیطانهاست. شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه کنید، دنیا در دست شیاطین است، استثنایش بسیار کم است. اینها با آن حیله هاى شیطانى و با آن ابزار شیطانى که دارند، همه جا را قبضه کرده اند و در مقام پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئه هایى انجام مى دهند. در مقابل یک همچه توطئه عظیم و یک همچه شیطانهاى تعلیم دیده و شیطانهاى عصر تمدن، باید انسانها قیام کنند. باید انسانها همان طورى که انبیاى عظام و اولیاى خدا قیام کردند و جانفشانى کردند، باید در این عصر هم همه شما، همه ما، همه روحانیون، همه ملتها، همه ستمدیده هاى تاریخ باید قد علم کنند و جلوى این شیاطین بایستند. اگر سستى بشود، شیاطین همه عالم را مى بلعند. آنها با اسم صلح دوستى، جنگ افروز اول جهانند؛ آنها با اسم حقوق بشر، بالاترین کسانى هستند که حقوق بشر را پایمال مى کنند؛ آنها در عین ادعاى خیرخواهى، آنچه را براى دیگران مى خواهند جز شر نیست، براى خودشان هر چه هست مى خواهند و دیگران را پایمال مى کنند.(صحیفه امام، ج 19، ص 236) 4. انحصار علم و تمدن و پیشرفت و القای ناتوانی دیگران « از جمله مسائلى که به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هیچ گونه فعالیت براى خروج از قید و بند استعمارگران را نمى دهد و آنان را به حال رکود و عقب افتادگى نگاه مى دارد، تبلیغات همه جانبه اى است که غربزدگان و شرق زدگان، یا به امر ابرقدرتها، یا با کوتاه نظرى خود، در سراسر کشورهاى اسلامى و استضعافى به راه انداخته اند و مى اندازند. و آن است که علم و تمدن و پیشرفت مختص به دو جناح امپریالیزم و کمونیسم است؛ و آنان، خصوصاً غربیها و اخیراً امریکاییها، نژاد برتر هستند، و دیگران نژاد پست و ناقص هستند؛ و ترقى آنان در اثر والا نژادى آنان است؛ و عقب افتادگى اینان در اثر نقص نژادى است! و به تعبیر دیگر، آنان انسانهاى تکامل یافته هستند؛ و اینان در حال تکامل، که پس از میلیون ها سال به تکامل نسبى مى رسند. پس، کوشش براى پیشرفت بی فایده است. و آزادگان یا باید وابسته به سرمایه دارى غرب باشند، و یا کمونیسم شرق. و به بیان دیگر، ما از خود هیچ نداریم، و باید همه چیز را از ابرقدرتهاى غرب یا شرق بگیریم: علم را، تمدن را، قانون را، و پیشرفت را! و شما امروزِ سیاه ما را مى بینید که در اثر این تفکر که بر ما تحمیل کرده اند هر چیز، اگر چه ممتاز باشد و از خودى باشد، به همین جرم مشترى اش کم است؛ و همین را اگر اسم غربى به آن بگذارند، مشترى زیاد پیدا مى کند. پارچه ایران حتماً باید در حاشیه اش حروف خارجى و لاتین داشته باشد تا مشترى پیدا کند! و مرضهایى که در خود کشور به نحو شایسته معالجه مى شود باید به خارج سفر کرد تا معالجه شود. و این باور در حالى است که بعض دانشمندان و نویسندگان غیر مسلمان با شواهد زنده ثابت نموده اند که تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در این امور پیشقدم بوده اند. »( صحیفه امام، ج 18، ص 90) « از همه بالاتر این است که فرهنگ ما را وابسته به غیر کردند. مغزهاى ما را وابسته کردند به غیر. ما عقیده مان این شده است که غیر از غرب دیگر کسى نیست. جایى نیست که بشود [به آن اعتماد کرد] ما باید وابسته باشیم یا به شرق و یا به غرب. آدم خوبهاى ما مى گفتند به غرب وابسته باشیم. براى اینکه این مقدار ادراکشان نبود که نه، ما مى توانیم خودمان بایستیم کار بکنیم. خودمان مى توانیم سرپا بایستیم. ما ترجیح مى دهیم به اینکه از این تمدنى که ما را فاسد دارد مى کند دست برداریم و برسیم به یک زندگى بسیط انسانى. اگر ما یک همچو [استقلال فکرى ] پیدا بکنیم، و از این تمدن مفسد و فاسد پشت بکنیم به آن، خودمان کم کم خودکفا خواهیم شد. آنچه که ما را نمى گذارد به اینکه در هر قشرى که داریم خودکفا باشیم، بستگى، وابستگى است که ما به آنها داریم. وقتى بنا شد که قبله یک ملتى غرب شد، رو به آنجا مى ایستد و حرف مى زند.( صحیفه امام، ج 12، ص 20) 5. تمدن حقیقی در سایه اسلام « آنکه ضامن این است که یک کشورى درست بکند که متمدن باشد، آزادیخواه به معناى حقیقى اش باشد، استقلال داشته باشد به معناى حقیقى اش، آن مکتب انسانیت است، غیر از او هیچ نیست، آنکه مى تواند آزادى به مردم بدهد. آن آزادى که در غرب است یک قدرى فحشاست که هر جورى دلشان مى خواهد عمل کند در شهوات، هیچ قید و بندى نباشد، آزادند هر طورى دلشان مى خواهد در فحشا غوطه ور شوند…آنى که آزادى به مردم مى دهد، آزادى در حدودى که فحشا نباشد، آنى که مخالف با شخصیت انسانى است نباشد، آن را مکتبهاى توحیدى مى دهند- که در رأس آنها اسلام است. گرایش باید پیدا کرد به این مکتب، اگر بخواهید سعادتمند بشوید، جدیت کنید که این مکتب تحقق پیدا کند در خارج.(صحیفه امام، ج 9، ص 82) « اسلامى که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به آزادى از همه خرافات و اسارت قدرتهاى ارتجاعى و ضد انسانى دعوت مى کند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوریهاى مفید بشر که حاصل تجربه هاى اوست سازگار نباشد؟!.» (صحیفه امام، ج 5، ص 409) 6. تمدن مادی غرب ، تمدن حیوانی و مادی «اسلام با هیچ تمدنى مخالف نیست. اسلام تمدنى را ایجاد کرد، ششصد، هفتصد سال یک دنیا را، تقریباً اکثر معموره را [متمدن ] کرد؛ با اینکه باز اسلام نبود درست. با تمدن، اسلام مخالف نیست، با دلبستگى و محدود شدن مخالف است که همه آمال و آرزوى ما همین باشد؛ همه همّ ما همان علفمان باشد؛ تمام همت ما این باشد که خوب بخوریم، خوب بخوابیم و خوب شهوات، دلبستگى را مخالف است، این که همّ انسان، علفش باشد! با این مخالف است اسلام. تمدن به اعلى مرتبه، مهار، مهار در معنویت، همه مظاهر تمدن را انبیا قبول دارند، لکن مهار شده؛ نه مطلق و رها. شهوات را جلویش را نگرفتند؛ جلوى اطلاقش را گرفتند. جلو رهایى و آزادى را گرفتند…اگر تربیت و تعلیم آن طورى که انبیا و تحت تربیت انبیاست تحقق پیدا بکند، انسان هم صحیح مى شود و روى یک نظمى تحقق پیدا مى کند و … این تعدّیات و این تجاوزها و این اختلافهاى طبقاتى پیدا نمى شود؛ و هم آن طرف- که عمده آن طرف است- آن حیات جاویدى که آخر ندارد تأمین مى شود… مکتب ولى امر را به آن توجه کنید که براى تربیت و تعلیم این انسان است که از حد حیوانیت برساندش به حد انسانیت و رشد انسانى پیدا کند و تربیتهاى انسانى پیدا کند و تعلیمات، تعلیمات صحیح باشد.» ( صحیفه امام، ج 8، ص 517) 7. تمدن مادی در مسیر توحش « این چیزهایى که در ممالک دیگر شما خیال مى کنید در تمدن است وقتى که درست تأمل کنید تمدن نیست بلکه به توحش نزدیکتر است براى اینکه تمام سلاحهاى مدرنى که درست کردند همه براى کشتن هم جنس خودشان و قتل عام کردن بشر است و این همان توحش بزرگى است که در بین حیوانات کمترش هست تا بین انسانها و اسلام است که همه را به سِلم دعوت مى کند و همه را مى خواهد با رفاه زندگى کنند و تمدن صحیح در اسلام است چنانچه حُرّیت صحیح در اسلام است.( صحیفه امام، ج 8، ص309 «بایدبنشینیم حساب کنیم ببینیم که آیا این پیشرفتها رو به تمدن دارد مى رود، یا رو به توحش دارد مى رود؟ من تعبیرم این است که امریکا و سایر این دُوَل غربى و شرقى اینها ترقیاتى کرده اند به این معنا که انسانها را دارند حیوان درنده بار مى آورند، تمام این کارها که کرده اند براى درندگى است، ملت شان را نمى گویم؛ دولتها را مى گویم. تمام افکار متوجه این شده است که یک چیزى درست کنند که کوبندگى اش از آن سابق بیشتر باشد! …یعنى دنبال این هستند یک حیواناتى درست کنند که این حیوانات درنده باشند، بدتر از حیوانات درنده قبلى. تمدن نیست. رو به توحش دارد مى رود. غرب دارد رو به توحش، دارد مى سازد یک مردمى را که بریزند به جان هم و با چنگ و دندان هم را پاره کنند! بر خلاف تمدن که مکتبهاى الهى مى خواهند انسان درست کنند که همه در کنار هم آسوده و آرام باشند، مکتبهاى اینها همه اش دنبال این معناست که باید این آنجا را بگیرد و آنجا را بگیرد، بزند، بکشد، چه بکند.» (صحیفه امام، ج 8، ص99-100) « بپرهیز و بر حذر باش- اى برادر روحانى و دوست عقلانى- از این اشباح مدعى تمدن و تجدد که آنان ستورى رمیده و گرگهایى درنده و شیاطینى انسان نما هستند که از حیوان گمراهتر و از شیطان پست ترند، و قسم به جان حقیقت که میان آنان و تمدن آن چنان فاصله دورى است که اگر به شرق روند تمدن به غرب گریزد و چون به غرب روى آورند تمدن به شرق برود، و همانند تو که از شیر مى گریزى تمدن از ایشان در فرار است، که ضرر ایشان بر بنى آدم از آدمخوارگان بیش است .» (صحیفه امام، ج 1، ص 11-12)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد