۱۳۹۴/۰۸/۱۲
–
۳۸۸۹ بازدید
فلسفه عقد موقت چیست؟ یعنی در این ازدواج چه سود و حاصلی برای زنان وجود دارد؟! زن مدتی بازیچه یک مرد میشود و به وی دل میبندد و بعد رها میشود، از طرف دیگر اگر متاهل باشد و همسر وی به این ماجرا پی ببرد، اندوه زیادی را تحمل میکند. چرا خداوند ازدواج را به عقد دائم محدود نکرده است؟
مطابق با مذهب شیعه، صیغه یا عقد موقت یکی از روشهای ازدواج و محرم شدن زن و مرد است. در واقع ازدواج موقت یا متعه از مسلمات فقه شیعه بوده و هیچ جای انکار و تردید در آن وجود ندارد. در کتاب وسائل الشیعه ج 14 تحت 46 باب، حدود 219 حدیث در مورد متعه و احکام مربوط به آن جمع آوری شده است.rnیک مسلمان با فرض حکیم بودن خداوند احکام را به صورت تعبدی قبول میکند اما خوبست که گاه در قالب سوال، به حکمتهای احکام الهی هم پی برد. در اسلام دو نوع عقد ازدواج وجود دارد: دائم و موقت. برای هر کدام هم ضوابط و شرایط و نیز حکمتهایی در نظر گرفته شده است. انسان در ازدواج دائم با شروط سنگین، پیمان یک زندگی دائمی را با طرف مقابل خود میبندد. هم مرد و هم زن در این ازدواج تعهداتی را دارند. مرد باید مهریه و نفقه بدهد، مسکن و اسباب زندگی تهیه کند و مسیر رشد و هدایت خانواده خود را فراهم نماید. زن نیز باید نیازهای جنسی مرد را تامین کند، بدون اجازه وی از خانه خارج نشود، بدون رضایت همسر از بارداری جلوگیری نکند و در مقابل فرزندان هم مسوولیت دارد. اما گاه به هر دلیلی زن و مرد، میل یا توان قبول این تعهدات را ندارند. چنان که متاسفانه در جامعه ما رفتارهایی رو به گسترش است و ازدواجهایی بنابه توافق طرفین دارد صورت میگیرد که هیچ توجهی در آن به شرع و اسلام نمیشود و در اصطلاح «ازدواج سفید» نامیده میشوند. در این ازدواج زن و مرد فقط با توافق هم با هم زندگی میکنند، نفقه و مهریهای در کار نیست، برای جلوگیری از بارداری، به موافقت طرف مقابل نیازی نیست، زن برای کار یا تحصیل و خروج از منزل نیاز به اجازه مرد ندارد. فقط در مورد خرج خانه با هم توافق کرده و با هم رابطه جنسی دارند. علت این تمایل نسل جوان، تغییرات دیدگاه نسبت به زندگی و فردگرایی، نگرانی از مشکلات ازدواج مانند نفقه و به اجرا گذاشتن مهریه از طرف زن یا ندادن مهریه از طرف مرد، پیچ و خمهای طلاق در دادگاه، بچه دار شدن و مسوولیتهای پرورش فرزند و … است. در ازدواج سفید زن و مرد با حداقل تعهدات نسبت به هم، از بودن با هم لذت میبرند البته به صورت حرام و غیرشرعی. این همان چیزیست که اسلام در قالب عقدموقت یا صیغه، وضع کرده است. رابطه یک زن و مرد با حداقل تعهدات و حداکثر آزادی برای طرفین که در عین حال شرعی و حلال بوده، اگر طرفین مایل باشند امکان دائم کردن آن وجود دارد. همچنین اگر زوجین ناخواسته دارای فرزند شوند، این فرزند حلال زاده و از تمام حقوق فرزندان ازدواج دائم برخوردار خواهد بود. در حالی که فرزندان حاصل از «ازدواج سفید» زنازاده هستند. فراموش نکرده ایم که در واقعه کربلا، زنازادگان چه کردند؟ جامعه ما بار دیگر در انتظار این بلاست. اگر به جای روابط نامشروع یا ازدواج دائم که قید و بندهای ویژه خود را دارد، افراد از عقدموقت استفاده میکردند، از بسیاری از گناهان کاسته میشد.rnاما چرا در مورد عقدموقت در جامعه ما، علیرغم فوایدی که دارد، دیدگاههای منفی وجود دارد؟ علت به کاربران این حکم برمیگردد:rn-گاه مردان متاهل از این سوءاستفاده میکنند و با توجیهاتی قصد شرعی و خیر نشان دادن عمل خود را دارند. نکاح متعه و صیغه کردن در مواردی است که شخص قادر به ازدواج نباشد و یا اگر همسر دارد در حال حاضر امکان دسترسی به وی برایش مهیا نباشد. (شیخ کلینی، کافی، ج 5، ص 452، ح 2) چنان که در روایات، فلسفه تشریع متعه، جلوگیری از انحرافات اخلاقی و پاکسازی جامعه از فساد و فحشاء و در واقع رحمت خداوند نسبت به امت اسلامیاست کما این که ابن عباس میگوید: «متعه چیزی نیست مگر رحمت خداوند نسبت به امت اسلامی(و با وجود متعه) زنا نمیکند مگر انسان شقاوتمند و یا مگر عده کمی» (شیخ مفید، خلاصه الایجاز، ص 25). در واقع باید گفت که تشریع حکم صیغه کردن و عقد موقت برای رفع نابسامانیهای اجتماعی است نه برای حرمسراسازی، هوسرانی و عیاشی مرفهان و شهوت پرستان. از این رو اگر چه نکاح متعه در زمان پیامبر(ص) نیز مرسوم بوده است و ائمه(ع) نیز با تمام صلابتی که در راه احیای سنت نبوی داشتند و در بیان حکم متعه تقیه نمیکردند، با وجود این به اصحاب خود اجازه هوسرانی نمیدادند و علی رغم ترغیبها و تشویقهایی که در مورد نکاح متعه انجام میدادند، اما در پارهای مواقع، عدهای را از انجام این کار منع مینمودند. علی بن یقطین (یکی از وزیرانهارون و از بزرگان امامیه) وقتی از امام موسی کاظم(ع) اجازه متعه خواست، امام(ع) به او فرمودند: «تو را با متعه چه کار و حال آن که خداوند از آن بی نیازت کرده است.» چون این فرد همسر و زن داشت و بهره برداری جنسی حلال برای او ممکن بود. (احمد بن عیسی الاشعری القمی، النوادر الاشعری، ص 87، ح 199)rn-گاه در برداشت از فلسفه حکم اشتباه رخ میدهد. زنان گمان میکنند که مردان در مواردی چون عادت ماهانه زن یا دوران باداری و وضع حمل از این حکم استفاده میکنند و به نوعی این حکم را ظلم علیه خود میدانند. در حالی که حکم صیغه و عقدموقت حالت اجباری ندارد بلکه یک راه چاره برای افرادی است که در تامین نیازهای جنسی خود دچار مشکل شده یا وضعیت ویژه دارند مانند افراد گرم مزاج به لحاظ جنسی. اگر در اطرافیان خود دقت کنیم، واقعا چند مرد را مییابیم که در دوران بیماری یا بارداری و زایمان همسر خود، از این حکم استفاده و زنی را عقدموقت کرده است؟ تعداد مردانی که از این حکم استفاده میکنند، بسیار اندک است. به نظر میرسدکه حداقل در جامعه ما مردانی از این حکم استفاده میکنند که یا مشکل بسیار حادتری از بیماری همسر خود دارند یا زیاده طلب هستند. به بیان بهتر بیشتر مردان، در دورانی که همسرشان با مشکلی مانند بیماری یا بارداری مواجه است، خودداری کرده و صبوری پیشه میکنند. عقد موقت دارای شرایطی است و از شرایط آن دسترسی نداشتن به همسر و نداشتن امکان ازدواج دائم و فشار غریزه جنسی به صورتی است که قابل کنترل نبوده و امکان به گناه افتادن فرد باشد. یکی از اصول مسلم اسلام مبارزه با هواپرستی و شهوت رانی است . قرآن کریم هواپرستی را در ردیف بت پرستی قرارداده است. در اسلام آدم «ذواق» یعنی کسی که هدفش این است که زنان گوناگون را مورد کامجویی قرار دهد ملعون و مبغوض خداوند معرفی شده است. اسلام اگر توصیه به عقد موقت یا تعدد زوجات دارد برای حل مشکلات زناشویی، حمایت از زن، حفظ کیان خانواده و پاکی نسل است و قصد دامن زدن به هواپرستی را در مردان یا زنان ندارد. یعنی اگر مرد به دلایلی مانند بیماری همسر، سفر و مشکلات مشابه دسترسی به همسر خود نداشت، برای رفع نیاز جنسی، میتواند همسر موقتی اختیار کند. اما برای تنوع طلبی این اجازه به مرد داده نشده است.rn-گاه علت بدبینی نسبت به عقدموقت دیدگاههای نادرست در مورد این نوع از ازدواج است. یعنی از عقدموقت تعبیر به خیانت میشود. در حالی که اگر مردی همسر دیگری مطابق با قوانین شرع اختیار کند، چه دائم و چه موقت، از نظر ازدواج کار خلاف شرعی انجام نداده و عقد ازدواج وی صحیح است و خیانت نکرده است اما از نظر اخلاقی خوبست که این کار با اطلاع همسر اول وی باشد. در کشور ما به طور معمول تک همسری رواج دارد و برخلاف کشورهای عربی همسایه، تعدد زوجات به صورت موقت و دائم رایج نیست. دخترها با این فکر که تنها همسر شوهر خود خواهند بود، ازدواج میکنند. پس اگر شوهرشان همسر دیگری اختیار کند از این موضوع آزرده میشوند. مشکل اینجاست که مردان اغلب این کار را به صورت پنهانی و بدون اطلاع همسر اول خود و متاسفانه گاه فقط برای لذت جویی انجام میدهند. در مجموع این روال نادرست، موجب سوءتفاهم برای زن شده و احساس میکند که مورد خیانت همسرش قرار گرفته است در حالی که از نظر شرعی در ازدواج مجدد مرد، خلافی رخ نداده بلکه در عهد و پیمانی که بین زن و مرد بوده، خلاف رخ داده است. به همین جهت توصیه میشود که در این زمینه به ویژه اگر قصد خیری مانند حمایت از یک زن بدسرپرست و ایتام وی وجود دارد، حتما مرد با همسر خود هماهنگ کند.rn-علت دیگر میتواند این باشد که گاه به پسران نوجوان یا پسرانی که تازه وارد جوانی شده اند، توصیه میشود که به جای کنترل غریزه جنسی، خود را تحت فشار قرار ندهند و به جای آن از عقدموقت استفاده کنند. این توصیه از دیدگاه برخی کارشناسان، صحیح نیست. در جوامع غربی در دهههای قبل مطابق نظریه فروید، اگر کسی به غرایز خود بی توجهی میکرد یا به اصطلاح او، این غرایز را سرکوب میکرد، دچار عقده میشد. پس فروید توصیه اکید داشت که اصلا نسبت به غرایز نباید بی توجه بود و باید آنها را برآورده کرد. فروید بر ارضای غریزه جنسی و داشتن روابط آزاد جنسی در هر سنی، تاکید داشت. اما تقریبا حدود یک دهه است که در کشورهای غربی این نظریه زیر سوال رفته و بر نظریه «خودکنترلی» تاکید میکنند. همان که اسلام عزیز در 1400 سال قبل در قالب نماز و روزه و جهاد و احکام مالی از پیروان خود خواسته است. بنابراین نظریه فرد باید در مقابل غرایز خود مقاومت کند تا بتواند در زمان مناسب، وظیفه خود را به خوبی انجام دهد. مثلا قبل از ازدواج رابطه جنسی آزاد نداشته باشد تا پس از ازدواج، زندگی زناشویی خوبی با همسرش داشته باشد. در این زمینه میتوانید به کتاب «دختران به عفاف روی میآورند» از وندی شیلت و نانسی لی دمونس که از انتشارات نشر معارف است، اشاره نمود. در قرآن کریم آمده است: « وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ؛ آنان که استطاعت زناشویی ندارند ، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خدا از، کرم خویش توانگرشان گرداند.» (نور/33) خداوند در این آیه، صریحاً دستور به عفاف و خودنگهداری میدهد و این بهترین شیوه و روشی است که با به کار بستن آن روح ایمان و تقوا در انسان پرورش مییابد و سبب تقویت اراده و تسلط بر نفس میشود و روحیه عفت در انسان زنده میگردد. بدون تردید اگر خداوند غریزه جنسی را در انسان قرار داده قدرت و توان مقابله و مدیریت این غریزه را نیز در وجود وی قرار داده است بنابراین هر انسانی باید با عزم و همت میتواند غرایز و خواستههای خود را مدیریت کند. خوبست به این نکته توجه کرد که سن بیدار شدن غرایز جنسی 13 الی 15 سالگی است اما به طور معمول و طبیعی افراد بالای 18 سال سن میتوانند ازدواج کنند. این که خداوند حداقل سه سال فاصله بین بیدار شدن غریزه جنسی و امکان پاسخ گویی حلال و صحیح، قرار داده امری دور از حکمت نیست. این برای خداوند امری سهل و ممکن بود که فرد به محض رسیدن به آمادگی ازدواج، غرایزش برانگیخته شود اما این فاصله نشان میدهدکه خداوند خواسته تا انسانها کنترل و مدیریت غرایز و خواستههای خود را داشته باشند تا در بزنگاههای زندگی، پایشان نلغزد و به خطا نیفتند. شاید حکمت روزه داری و پرهیز از غذا و همسر حلال هم همین است که هر سال خداوند از ما میخوواهد تا تمرین کنیم تا احتمال خطاهایمان کاهش یابد. خداوند خود در سوره نساء آیه 25 این نکته را متذکر شده است: «آن کس از شما که توان مالی ندارد تا با زنهای آزاد مؤمن ازدواج نماید پس، از بردگان ملکی از دختران جوان با ایمانتان به زنی بگیرد. و خداوند به ایمان شما داناتر است، همه از یکدیگرید (همه به وسیله پیوند ایمانی اعضاء یک پیکرید) پس با آنها به اذن صاحبانشان ازدواج نمایید، و مهرهایشان را به طور پسندیده به آنان بپردازید، در حالی که آنان پاکدامن باشند نه اهل زنا و نه دوست گیران پنهانی. پس هر گاه این زنان (کنیزان) ازدواج نمودند، اگر کار زشت (زنا) انجام دادند بر آنها نصف آن کیفری است که بر زنان آزاد است. این (تجویز ازدواج با برده) برای کسی از شما است که از مشقت (عزوبت) و ضرر (زنا) بترسد، و صبر کردن برای شما بهتر است، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» خداوند به صورت صریح ذکر کرده که به جای ازدواجهای صوری که فقط برای حل شدن مشکل جنسی است، پرهیز کنید تا در زمان ازدواج دائم و اصلی، از اهداف و حتی لذتهای این ازدواج دور نمانید.rn- اگر منتقدان به عقدموقت را خانمها بدانیم، باید توجه کرد که بخشی از آن اشاره به خود زنان دارد! در امر صیغه کردن یک طرف ماجرا مرد است و طرف دوم یک زن است. اگر زنان واقعا با صیغه کردن مشکل دارند، پس صیغه مردان نشوند! این که زنانی هستند که وارد این رابطه شده و صیغه میشوند نشان میدهد علیرغم مخالفتهای ظاهری، زنانی هستند که با صیغه شدن موافق بوده و بخشی از مشکلات مالی یا جنسی آنان با این کار حل میشود. یعنی قانون صیغه فقط به نفع مردان نیست، بلکه زنان هم به نوعی از این قانون بهره مند میشوند.rnاحکام و قوانین الهی برای بهتر زیستن انسانها وضع شده و اگر درست اعمال شوند، نتیجه آن سعادت بشر خواهد بود. هر نوع گرفتاری و مشکلی که در نتیجه احکام شرعی میدانیم، نتیجه عملکرد نادرست خود ما است.