۱۳۹۴/۰۸/۱۲
–
۸۳۷ بازدید
در ارتباط با وضعیت معنوی و دینداری جامعه و جوانان نسبت به قبل از انقلاب باید عرض نماییم:rnبرخی افراد در این رابطه دیدگاه منفی ای داشته و معتقدند جامعه به ویژه جوانان بعد از انقلاب اسلامی بالاخص در دو دهه ی اخیر، در این راستا روندی نزولی داشته و میزان دینداری و معنویت در سطح جامعه کاهش یافته است. در تحلیل چنین ارزیابی ای از وضعیت معنویت و دینداری در جامعه باید گفت: اگر مستند اشخاص مذکور در سوال ظاهر جوانان و تیپ و لباس آنها باشد و به استناد همین نوع مسائل، آنها را از منظر اعتقادات دینی و ایمان دارای آسیب های جدی بدانند باید بگوییمrn اولا؛ این نوع قضاوت، قضاوتی صحیح و مبتنی بر اصول و آموزه های دینی نیست. هیچ گاه نمی توان از ظاهر شخص ، اعتقادات و سطح ایمان وی را محک زد همانگونه که در طرف مقابل نیز به صرف برخورداری از ظاهری موجه و منطبق با عرف متدینین نمی توان شخصی را دارای ایمانی محکم و خلل ناپذیر دانست . نه آن قضاوت و نه این داوری هیچ کدام قابل دفاع نیستند ؛ بیشتر اوقات باطن افراد – به علت برخورداری از فطرت الاهی – هیچ تطابقی با ظاهر فرد ندارد، این مساله ای است که بار ها تجربه شده و انسان در مواجهه ی با جوانانی که ظاهری خاص و غیر منطبق با شوونات جامعه ی اسلامی دارند متوجه می گرددکه این افراد از باطنی بسیار مومن و معتقد به اصول و آموزه های دینی برخوردار بوده اند.rnثانیا جوانان ایران تنها همین جوانانی نیستند که احیانا به نظر می رسد کل ساعات شبانه روز خود را در خیابان ها و یا هر کجای دیگری به بیهوده گی هدر می دهند، بلکه جوانان بسیار دیگری نیز هستند که با کمال جدیت و اراده سرگرم پی ریزی و شالوده سازی آینده ی خویش می باشند. از قضا جوانان گروه دوم نه تنها کمتر از گروه اول نیستند بلکه در مقایسه ، از نظر کمیت نیز از جوانان دسته ی اول بسیار بیشتر نیز می باشند.rnو اگر مقصودشان برخی از افراد جامعه و جوانان است که صراحتا با دین به معارضه برخاسته و مستقیما دین را با همه ی مجموعه هایش مورد هجمه قرار می دهند و هیچ اعتقادی به دین ندارند ، باید بگوییم بازهم وجود چنین افرادی نمی تواند دلیلی بر پایین آمدن سطح ایمان و اعتقادات جامعه و به وبژه جوانان باشد. یقینا چنین افرادی نیز در سطح جامعه وجود داشته و خواهند داشت اما نباید از این موارد جزیی ، نتیجه ای کلی در رابطه با جامعه 75 میلیونی ایران گرفت . در رفتار های دینی مردم در سطح جامعه اسلامی ایران شواهد متعددی وجود دارد که دقت و توجه به آنها ما را به نتیجه ای بر خلاف ادعای فوق می رساند . این پدیده ها که به برخی از انها اشاره می کنیم به هیچ وجه در دوران قبل از انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی وجود نداشتند ، و وجود آنها دلیل مستحکمی بر تعمیق باور های دینی و روحیه ی معنویت گرایی در بین ملت مسلمان ایران به ویژه جوانان می کند . به برخی از این پدیده ها اشاره می کنیم :rnبرگزاری مراسم معنوی اعتکاف با استقبال بی نظیر جوانان بویژه دانشگاهیان اعم از دختر و پسرrnفراگیر شدن مراسم احیائ شب های قدر با تجمع در مساجد و مکان های مقدسه دیگر مانند حرم مطهر رضوی و مانند ان با استقبال اقشار مختلف مردمrnبرگزاری مراسم بسیار معنوی دعای عرفه در تمام شهر ها با حضور تمامی اقشار مردم به ویژه جوانانrnبرگزاری مراسمات دعا مانند دعای توسل ، دعای کمیل ، دعای ندبه و ….rnمیتوان به موارد فوق ، شرکت چشمگیر جوانان در انقلاب اسلامی و هم چنین جنگ تحمیلی را نیز اضافه نمود. بر طبق آمارها ، اکثریت شهدای جنگ تحمیلی را جوانانی تشکیل می دهند که در عنفوان جوانی با بریدن از تمام عاطفه ها ، نفیس ترین دارایی خود یعنی جان خویش را بر طبق اخلاص گزارده و به خدا تقدیم نمودند و این مساله را می توان عالی ترین مظهر رسوخ معنویت و دینداری در روحیه ی جوانان این مرز و بوم دانست.rnتمام این ها و مواردی مانند انها همگی حاکی از گسترش گرایش مردم به دین و معنویت در بین تمامی اقشار ملت ایران بویژه جوانان بعد از انقلاب اسلامی ایران می باشد و تامل اندکی در میزان وجود فساد و فحشای عریان در سطح جامعه ی قبل از انقلاب اسلامی و وجود مشروب فروشی ها، کاباره ها، خانه های فساد، فیلم های غیر اخلاقی سینما ها، نشریات فاسد و …در دوران طاغوت پهلوی خود نشانه ای از سطح بالای وجود فساد در جامعه بود که تمام این مظاهر فساد به واسطه ی انقلاب اسلامی برچیده شده و در مقابل پدیده هایی نظیر آنچه که در سطور پیشین عنوان گردید، در سطح جامعه ی اسلامی ایران رایج گردیده است . rnاما در هر حال همانگونه که گفته شد پدیده دین گریزی حداقل در بخش هایی از جامعه و جوانان وجود دارد که در گام بعدی به این پدیده و علل و عوامل آن خواهیم پرداخت.rnگام دوم: عوامل دین گریزی جوانانrnلازم است پیش از بررسی اصل موضوع مجددا متذکر گردیم که اثبات اصل این موضوع یعنی وجود دین گریزی و یا دین ستیزی در جامعه کنونی ما به سادگی قابل اثبات نبوده بلکه شواهد متعددی در رد آن وجود دارند که به برخی از آن ها اشاره گردید افراد بسیاری وجود دارند که در ظاهرشان حرکت ها و اعمالی مغایر با ارزش ها و آموزه های دینی مشاهده می شود، ولی اگر به صورت عمیق تر به بررسی سایر رفتارهای آنها بپردازیم مشخص می شود که همان افراد، در بسیاری از اعمال و رفتار خویش پای بند، مقید و معتقد به دین می باشند. از این رو به نظر می رسد دین گریزی مطلق – که افراد به طور کامل هیچ گونه پای بندی به دین نداشته باشند – در جامعه ما بسیار محدود است، لذا به سادگی نمی توان گفت، نسل امروز جامعه ما دین گریز و احیانا دین ستیز هستند. اینان نسبت به واقعیات موجود جامعه، دیدگاه هاى متفاوتى دارند که می بایست در جای خود مورد بررسی قرار گیرد.rnبنابراین، بى تردید مى توان گفت: جوانان کشور از بهترین جوانان از حیث سلامت فکرى، روحى و دینى مى باشند البته سرمایه گذارى کلان دشمنان دین و کشور، براى تسخیر این دژ مستحکم و انحراف جوانان، خطری بزرگ است؛ که باید نسبت به آن هوشیار بود.rnاما در ارتباط با جمع بندی عوامل دین گریزی جوانان در جامعه ی ما می توان این عوامل را چنین عنوان نمود:rn1. ضعف و سستی بنیان های دینی در برخی از خانواده ها که منجر به عدم تربیت و پروش صحیح جوانان شده است. برخی از جوانان با توجه به شرایط محیطی و خانوادگی, از روند نارضایتی بیشتری نسبت به دین برخوردار هستند و بعضی از نارسایی های فردی و اجتماعی را ناشی از قوانین دینی می دانند و در نتیجه اشکالات خویش را متوجه دین می کنند. rn2. روند تغییر ارزش ها؛ پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران باز سازی کشور، مدلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در پیش گرفته شد که این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه از شاخص های مطلوب گردید؛ به گونه ای که توسعه، نتایجی از قبیل تغییر ارزش ها را نیز در پی داشت. توضیح اینکه اقدامات اقتصادی ـ نظیر تغییر نرخ ارز و تورم ـ موجب کاهش درآمد واقعی و قدرت خرید مردم گردید. همچنین با ابزار مختلف (واردات، تبلیغات، مراکز تجاری و …) فرآیند قوی تولید نیاز در مردم، در پیش گرفته شد. در نتیجه سطح نیازهای غالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضای نیازهایشان, با موانع اساسی روبه رو شدند. از آنجا که درآمد واقعی نیز کاهش یافت، دستیابی به درآمد بیشتر و پول بیش از حد معمول، با ارزش شد. از طرف دیگر، عواملی مانند نمایش ثروت قشر بالا و تسهیلاتی که برای قشر بالا فراهم آمد، گرایش بارز مدیران دولتی به تجملات و ظواهر و تغییر فضای کل جامعه، موجب شد که مردم ارزش های جدید را تأیید شده (هنجار) و جست وجوی پول برای ارضای نیازهای جدید را درست و مشروع ببینند! بنابراین پول جویی به ارزش غالب تبدیل شد و حداقل در مورد بیشتر کسانی که پول و درآمدشان کم بود و کفاف ارضای نیازهایشان را نمی داد، ارزش های دیگر را تحت الشعاع قرار داد. در نتیجه این فرآیندها، ارزش های اجتماعی، از سنتی به سوی مدرن، از ساده زیستی به تجمل، از کمک و همیاری و ایثار و گذشت برای جامعه به سودجویی فردی و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام به فردگرایی و از ارزش دین و خدا به ارزش پول و دنیا حرکت کرده اند( فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، فصل 4 ـ 8 ـ 3؛ آناتومی جامعه، ص 522 ) که نتیجه طبیعی آن، فقدان برنامه ریزی های دقیق و کارشناسی شده برای نهادینه سازی و تثبیت ارزش ها و معارف اسلامی است. rn3. تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد و القای شبهه دربارة دین که گاهی بی پاسخ مانده و در ذهن برخی جای گرفته است. این امر گاهی در قالب تهاجم فرهنگی و تولیدات فرهنگی و فیلم و ماهواره و … بوده و گاهی نیز از طریق القاء شبهاتی که به نظر آنها دین درباره آنها پاسخی ندارد و بلحاظ ایدئولوژیکی ضعیف است.rn4. روش های نادرست در آموزش دینی در دوران کودکی و نوجوانی؛ برخی از رفتارها و برخوردهای ناصحیح و مخالف شرع در بیان معارف دینی، موجبات بدبینی عده ای از افراد ـ به خصوص جوانان ـ را فراهم آورده است. rn5. گرایش به سوی تمایلات و هواهای نفسانی، خواسته های نا به جای برخی و ناهنجاری عاطفی و روانی آنان و بی بند و باری و گرفتاری در انواع دام های شیطانی و… موجب شده که بسیاری به سستی و فساد و راحتی و سودجویی و… روی آورند و التزام به دین و چهارچوب های دینی را مزاحم خود ببینند.rn6. ناکارآمدی برخی از مدیران جامعه در اجرای برنامه های اعلام شدة حکومت دینی، و بی پاسخ ماندن نیازهای اولیه اجتماعی جوانان (ازدواج، اشتغال، مسکن و…). rn7. درگیری برخی گروه ها و جناح های سیاسی بر سر کسب، حفظ و استمرار قدرت سیاسی و در نتیجه، ایجاد یأس و ناامیدی جوانان برای نیل به خواسته های مشروع خویشrn8. عملکرد منفی و نامطلوب بعضی از دستگاه های فرهنگی در سال های اخیر و میدان دادن به افراد و عناصر غیر معتقد به نظام اسلامی، و ترویج فرهنگ غربی از سوی آنان. rn9. عملکرد و رفتار ناشایست گروهی از شاغلان در دستگاه ها و نهادهای دولتی و حکومتی، باعث پیدا شدن تعارض و شکاف بین گفتار و عمل آنان شده و موجب بدبینی به شعارهای انقلاب گشته است. rn10. کم کاری نیروها و دستگاه های انقلابی در تولید برنامه های سالم و جذاب و مفیدی که بتواند اوقات فراغت جوانان را پر کند و آنان را از توجّه به برنامه های ضد اخلاقی و فاسد فرهنگ بیگانه باز دارد.rn11. مشکل انتقال ارزش ها؛ نسل اول انقلاب و دستگاه های فرهنگی، در انتقال این ارزش های انقلابی و دینی به نسل دوم و سوم انقلاب و حتی تعمیق آن ها برای خود نسل اول انقلاب، سهل انگاری و کم کاری هایی داشته اند که موجب فاصله گرفتن تدریجی برخی از افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ از ارزش های اسلامی شده است.rn12. . عدم توزیع عادلانه امکانات و فرصت ها در برخی از ادارات و دستگاه های کشور. rn13. مشکل دیگری که متاسفانه جامعه ما به آن دچار است بومی نشدن علوم مخصوصا علوم انسانی است و از آنجا که آنچه که هم ا کنون در دانشگاهها تدریس میشود عمدتا ترجمه کتابهای غربی یا برگرفته از کتابهای آنهاست و از طرفی مبانی جهان شناختی نویسندگان و پدید آورندگان این علوم نیز خواه ناخواه در نوشته های آنها نقش دارد خواننده این کتابها (کسانی که سوالها را انباشته کرده و در پی پاسخ برای سوالهای خود نیستند) ندانسته مبانی آنها را نیز قبول میکند که مهمترین آنها مادیگرایی و تجربه گرایی است و در نتیجه علوم و اندیشه های وحیانی و ماورایی در نزد او بی معنا یا کم اهمیت و یا دارای اشکالات فراوان به نظر میآید بنابراین میبینید احیانا جوانی متدین وارد دانشگاه میشود و بی اعتنا به اعتقاد و باورهای خود فارغ التحصیل میشود. rnاما در نهایت بایدبه این نکته اذعان داشت که علی رغم تلاشهای دشمن قسم خورده درونی یعنی شیطان و علی رغم تلاشها و سرمایه گذاریهای دشمنان بیرونی اسلام و انقلاب اسلامی از طریق اشاعه فرهنگ ابتذال، اعتیاد، ترویج فرهنگ خوگذرانی، مادیگرایی و … و نیز علی رغم کمبودهایی که در حوزه ترویج و تبلیغ معارف دینی و ارائه دین ناب به جوان وجود دارد مفاخر علمی این کشور و توده جوانان با توجه به رشد روز افزون معنویت که نماد آن را میتوان برگزاری مراسم اعتکاف، روزه، و شبهای قدر، و نمازهای جماعت دانست روز به روز به طور علمی تر نه احساساتی به مبانی دینی آشنا شده و به آن عمل میکنند و اگر ما توقعات خود را معقول کرده و از طرفی معارف حق دینی را با بیان و زبان روز به آنان ارائه کرده و معارف حقیقی اسلام را به آنها عرضه کنیم و چشمی نیز به موانع و مشکلات داشته باشیم میبینیم جریان دین گرایی در طول تاریخ ایران رو به رشد بوده است با این تفاوت که دینداران کنونی بسیار داناتر عالمتر و آگاهانهتر از گذشته دینداری میکنند. درباره نخبگان علمی نیز اکثری مبتکران و مخترعان و پیشتازان علوم مختلف در کشور به برکت انقلاب اسلامی از مبانی دینی استوار برخوردارند. راه ترویج دین در بین جوانان نیز مقابله با هر یک از عوامل فوق و نیز همانطور که اشاره شد تبیین دین به جوانان و مسئولیت پذیرفتن در حد خود برای کار فرهنگی در بین جوانان است.rnدر پایان مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم.rnمنتظر سوالات بعدی شما هستیم.rnجهت کسب اطلاعات بیشتر به منابع ذیل مراجعه نمایید:rn1. نگاه نظام آموزشی به دین {دین دانی یا دین داری} تجاسب کامیاب، انتشارات مجدrn2. دین گریزی چرا؟ دین گرایی چه سان؟ قرآن و نظام تربیتی نسل نو، ابوالفضل ساجدی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) rn3. نگاهى به عوامل جامعه شناختى و روان شناختى دین گریزى ؛ابراهیم اصفهانىrn4. نگاهی روان شناختی به آسیب شناسی دین باوری جوانان ؛ابوالقاسم بشیریrn5. عوامل و ریشه های دین گریزی از منظر قرآن و حدیث ،علی شکوهی