طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اسلام و پیروان ادیان

اسلام و پیروان ادیان


اسلام و پیروان ادیان

۱۳۹۴/۰۸/۰۵


۳۵۲۲ بازدید

دیدگاه دیگر ادیان درباره دین اسلام و پیامبر(ص) چیست؟

یهودیت، مسیحیت و اسلام که ادیان ابراهیمى (Abrahamic Religions) و ادیان وحیانى (Revealed Religions)نامیده مى شوند، یادگار انبیاى الهى(ع) هستند. این ادیان (اولا) حقانیت خود را به ادیان قبلى مستند مى کنند و بشارت ظهور خود را در آنها مى جویند و (ثانیاً) به خاتمیت خود معتقدند و ادیان بعدى را رد مى کنند، به این شرح: اولا یهودیت خود را تحقق وعده خداى متعال به حضرت ابراهیم(ع) مى داند و مسیحیت با طرح نظریه جانشینى(supersession) خودرا وارث آن وعده مى داند ومى کوشد بشارت به ظهور حضرت عیسى(ع) و عهد جدید را در عهد عتیق پیدا کند. اسلام نیز به انبیاى بنى اسرائیل و کتاب هاى آسمانى پیشین توجه دارد و صریحاً اعلام مى کند که بشارت ظهور پیامبر عالى قدر اسلام در تورات و انجیل یافت مى شود(اعراف ۱۵۷).ثانیاً یهودیت منکر نسخ است و مسیحیت پس از عهد جدید، منتظر پیمان جدیدترى نیست. خاتمیت اسلام نیز در قرآن مجید(احزاب ۴۰) و احادیث فراوان آمده است و همه مسلمانان آن را از ضروریات اسلام مى دانند.موعودى نیز که در هر یک از ادیان یادشده مطرح است، براى تأیید همان دین مى آید، نه این که آن دین را نسخ کند و دین تازه اى بیاورد.
اعتقاد به خاتمیت راه را بر شرایع تازه مى بندد. ادیان بعدى براى گشودن این راه، با تأویل عباراتى از کتاب هاى قبلى، مژده ظهور دین خود را در آنها مى جویند. بر این اساس، مسیحیان براى یافتن مژده به حضرت عیسى مسیح(ع)، با تأویل عباراتى از عهد عتیق و مسلمانان براى یافتن مژده به حضرت رسول اکرم(ص)، با تأویل عباراتى از عهد عتیق و عهد جدید، مژده هاى مطلوب خود را در آن کتاب ها مى یابند.
البته یافتن اسم و خصوصیات دقیق فرد مطلوب به شکل یک آرزو باقى مى ماند و مژده ها به اسم هاى نامأنوسى تعلق مى گیرد: مثلا مسیحیان (رک: متى ۱:۲۳) با مراجعه به عهد عتیق، مژده به تولد عِمّانوئیل (اشعیا ۷:۱۴) را مى یابند و مسلمانان با مراجعه به عهد عتیق، مژده به آمدن شیلو(پیدایش ۴۹:۱۰) و با مراجعه به عهد جدید، مژده به فرستاده شدن فارَقلیط (یوحنّا ۱۴:۱۶ و…) را به دست مى آورند. مدعیان بعدى نیز چنین رفتارى را با عهد عتیق، عهد جدید و قرآن مجید دارند. در این فرایند، کتب مقدس امت هاى دیگر بدون توجه به تفسیر و تأویل خودشان، تفسیر و تأویل مى شود.
پیروان این ادیان به پایان یافتن مدت ادیان قبلى و مجعول بودن ادیان بعدى معتقدند و بر این اساس، نجات را به خود اختصاص مى دهند. در این میان، یهودیت یک دین قومى است و تبلیغ ندارد. بیشتر یهودیان مردم جهان را به صهیونیسم دعوت مى کنند. از سوى دیگر، در مسیحیت و اسلام تبلیغ وجود دارد. تبلیغ مسیحى را تبشیر و تبلیغ اسلامى را دعوت مى نامند.
همچنین باید توجه داشت که اطلاق نبى و رسول در یهودیت و مسیحیت به مروجان قدیم آن ادیان(مانند «دانیال نبى» و «پولس رسول») به آوردن دین تازه دلالت نمى کند.
۴. حقانیت
با در نظر گرفتن تنوع ادیان، در مورد حقانیت ادیان ۳ دیدگاه معروف وجود دارد:
۱. دیدگاه انبیاى الهى(ع) و کتاب هاى آسمانى مبنى بر حقانیت دین خود و بطلان سایر ادیان. این دیدگاه حقانیت سلسله اى از ادیان پیشین را براى عصر خودشان مى پذیرد؛ همچنین ممکن است براى کسانى که به پیروى از آن ادیان ادامه مى دهند، امتیازاتى قائل شود، ولى حقانیت را در زمان حاضر منحصر به دین خود مى داند.
۲. دیدگاه جمع کثیرى از عرفا و صوفیه مبنى بر حقانیت همه ادیان و اینکه همه آنها راه نجات هستند. جمعى از متفکران عصر ما به این دیدگاه لباسى نو پوشانده و آن را ترویج کرده اند. برخى هم با اعتقاد جازم به حقانیت دین خود، حقانیت ادیان دیگر را در محدوده مشترکات آنها با دین خودى پذیرفته اند که بهتر است این گرایش را از شاخه هاى دیدگاه نخست بدانیم.
۳. دیدگاه ملحدان، شکاکان و دِئیست ها مبنى بر بطلان همه ادیان به موجب انکار اصل ماوراى طبیعت، یا اعتقاد به عدم امکان برقرارى ارتباط با آن.
۶. سقوط انسان و آموزه نجات
دغدغه اصلى ادیان به سقوط انسان و نجات وى مربوط مى شود. شناخت حق و باطل راه نجات را مى گشاید و به همین علت، ادیان فهرست هایى از اعتقادات حق (و باطل) را در اختیار پیروان قرار مى دهند تا ایشان باورهاى خود را بر اساس آنها تنظیم کنند. علم کلامِ ادیان از اینجا پدید مى آید.
آنچه گفته شد، در خود ادیان بود، اما «علم ادیان» به حقانیت یا بطلان هیچ یک از اعتقادات دینى کارى ندارد و مى کوشد به گزارش دادن از آن اعتقادات بسنده کند. ادیان مختلف ازسقوط انسان(the fall of man) و نیاز وى به نجات سخن گفته اند. خداى متعال نیز در سوره عصر انسان را در زیانکارى دانسته و در سوره تین از تحول وى به پست ترین پست ها به روشنى سخن گفته و نجات او را با ایمان و عمل صالح ممکن شمرده است.
با مطرح شدن اومانیسم در عصر جدید، سقوط انسان اهمیت پیشین خود را از دست داده و توجه ادیان گوناگون به جوانب دیگر وضع انسانى جلب شده است. یهودیت و مسیحیت بر آفرینش انسان به صورت خدا (پیدایش ۱:۲۷) و مسلمانان بر مقام خلیفة اللهى و کرامت انسان تأکید مى کنند.
هر دینى با دلیل هاى عقلى و نقلى نجات را مخصوص خود مى داند و در موارد ضرورت، براى به دست آوردن دل مردم، از این انحصارگرایى فاصله مى گیرد. مسیحیان پیوسته مى گفته اند: «بیرون کلیسا هیچ نجاتى نیست» و از زبان پطرس نقل شده است که در باره حضرت مسیح(ع) گفت: «در هیچ کس غیر از او نجات نیست; زیرا که اسمى دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم» (اعمال ۴:۱۲).
پس ما مسلمانان نیز باید یقین داشته باشیم که رستگارى اخروى مخصوص دین مبین اسلام است: «وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الاِْسْلاَمِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ.» (آل عمران ۸۵).
کلمات بزرگان درباره پیامبر اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم:
رنه دکارت:
پیامبر اسلام از صفات حمیده‌ای برخوردار بوده است
رنه دکارت فیلسوف فرانسوی(1957-1650) به لحاظ زمانی، اولین دانشمندی است که آرای وی در مورد محمد صلی‌‌الله علیه و آله مورد بررسی قرار می‌گیرد. او در کتاب تاثیرگذار خود به نام «روش گفتار» چنین می‌گوید: ما و مسلمانان باهم زندگی می‌کنیم، آنها به هر دو رسالت عیسوی و محمدی عمل می‌کنند، ولی ما به رسالت دوم عمل نمی‌کنیم. اگر دادگستر بودیم با آنها در کنار هم قرار می‌گرفتیم زیرا در رسالت آنها چیزی وجود دارد که برای هر زمانی ملایمت دارد و پیامبرشان کسی است که عرب‌ها از تبری‌جستن از قرآن و فصاحت آن ناتوان مانده‌اند. بلکه تاریخ مردی فصیح‌تر در زبان، بلیغ‌تر در منطق، و بزرگ‌تر در آفرینش مانند او نیاورده بوده، و این نشانه آن است که پیامبر اسلام از صفات حمیده‌ای که به او اهلیت یک پیامبر خاتم حلقه‌های انبیا را داده است برخوردار بوده و اکنون صدها میلیون انسان دیانت او را به گردن گرفته‌اند.1
فرانسوا فولتر:
در روح محمد[ص] چیزی نیکو است که انسان را به شگفتی وا می‌دارد
هموطن وی فرانسوا فولتر(1694-1778) رهبر جنبش مادی‌گرایی، مرد انقلاب علیه سلطه‌گران دینی و تمدنی است. وی نابعه عصر خویش بود و تألیفات متعددی دارد که یکی از آنها حضرت محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] نام دارد که از شهرت خاصی برخوردار است. در این کتاب آمده است: به درستی که در روح محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] چیز عجیب، نیکو و دست‌اولی که انسان را به شگفتی وامی‌دارد وجود دارد و قسم به جان خودم که این مرد یکه و تنها به سوی خدا دعوت کرد و به خاطر این دعوت سال‌های متعددی اذیت و آزار را تحمل نمود و در مقابل امواج مشرکان قرار داشت که در راه کشتن او و اندیشه‌اش می‌کوشیدند… مزیت‌هایی که حضرت محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] را به آنها لقب می‌دهند، هر انتقادی را از میان برمی‌دارد و در عوض چیزی جز اعجاب و تقدیر از شخصیت او باقی نمی‌گذارد.2
توماس کار لایل:
آیا دروغگویی را دیده‌اید که توان آوردن دینی داشته باشد؟
نظر توماس کار لایل مستشرق انگلیسی درباره این پیغمبر عظیم‌الشأن به‌ حدی اصیل و صحیح و به اندازه‌ای به‌موقع و به‌جاست که از ذکر آن نمی‌توان خودداری کرد. وی می‌گوید: این فرزند صحرا با قلبی عمیق و چشمانی سیاه و نافذ و با روح اجتماعی وسیع و پرداخته‌ای، همه نوع افکاری را با خود همراه داشت، غیر از جاه‌طلبی. رمز بزرگ هستی با همه دهشت و جبروت و با همه جلال و شکوه در نظر او روشن و آشکار می‌درخشید. هیچ‌گونه بدعت و ضلالتی آن حقیقت غیرقابل وصف را نمی‌توانست از او مکتوم و مستور بدارد.3
وی همچنین در کتاب محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] پیامبر هدایت و رحمت می‌گوید: متعصبان و کافران گمان می‌کنند که محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] از دعوت خود، چیزی جز شهرت شخصی، افتخارات جاه‌طلبانه و تسلط نمی‌خواست…؛ برای هر انسان متمدنی ننگ و عار است که به گمان اینکه اسلام دینی دروغین است و یا [نعوذبالله] با این گمان که محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] دروغگو می‌باشد گوش فرا می‌دهد… آیا دروغگویی را دیده‌اید که توان آوردن دینی داشته باشد؟
توماس کارلایل در کتاب قهرمانان خود نیز حضرت محمد صلی‌‌الله علیه و آله را با کامل‌ترین شکل توصیف کرده و او را مورد ستایش و مدح قرار داده است.4
برتلمی سانت هلیار:
محمد[ص] باهوش‌ترین فرد عرب در عصر خود بود
برتلمی سانت هلیار، استاد فلسفه کالج دی‌فرانس از کشور سوئیس در کتاب خود، «همراه شرق»، چنین می‌گوید: محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] باهوش‌ترین فرد عرب در عصر خود بود. بیشتر از آنها تقوا و دیانت داشت. سینه او گشاده‌تر و نسبت به دشمنان خود و دینش نرم‌خوتر بود. امپراتوری او جز به برتری او نسبت به رجال معاصرش پابرجا نشد. دینی که برای آن دعوت کرده خیر زیادی برای ملت‌هایی که از آن پیروی نموده‌اند به همراه آورد.5
کارل مارکس:
بر ماست که آن مرد عرب را رسول آسمان بر زمین بدانیم
جملات کارل مارکس دانشمند آلمانی در مورد پیامبر اسلام قابل تأمل است. وی از مردان سیاست، فلسفه اجتماعی و نویسنده بیانیه کمونیستی است. در کتاب خود به نام «زندگی» می‌گوید: به درستی که آن مرد عرب اشتباهات مسیحیت و یهودیت را درک کرد و با همتی که عاری از خطر نبود در میان اقوام بت‌پرست قیام نمود و آنان را به توحید دعوت فرمود و جاودانی روح را در نهاد آنها کاشت. سزاوار نیست که تنها در شمار مردان بزرگ تاریخ به شمار آید، بلکه بر ماست تا به پیامبری او اعتراف نموده و او را رسول آسمان بر زمین بدانیم.6
لئون تولستوی:
محمد[ص] دست به کار عظیم و انقلاب بزرگی در جهان زد
فیلسوف روسی لئون تولستوی داستان‌نویسی است که به اصلاح اجتماعی اشتغال داشت و علیه پیشوایانی از قبیل فرمانروایان و اکلیروس قیام نمود و راه را برای انقلاب و نشر اندیشه کمونیستی هموار کرد. وی در کتاب خود «انسان و زندگی» چنین می‌نویسد:
به‌درستی که محمد[ص] که اکنون دویست میلیون نفر به رسالت او ایمان دارند به کار بسیار بزرگی قیام کرد. او دیده بت‌پرستان را به نور ایمان روشن ساخت و اعلام فرمود که همه افراد بشر در بارگاه خدای پاک برابر هستند، و حقیقتی که شکی در آن نیست آن است که محمد[ص] دست به کار عظیم و انقلاب بزرگی در جهان زد. وی در کتاب دیگر خود، «حکمت‌های محمد[ص]» می‌گوید: هرکس بخواهد درباره تساهلی که اسلام دارد تحقیق کند بر او لازم است تا در قرآن کریم کتابی که محمد[ص] آورد امعان نظر کند و آیات شریف آن را که بر روح پیامبر اسلام نازل شده و آیه ذیل نیز آن جمله است مطالعه کند: همگان به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و از نعمتی که خدا برای شما ارزانی داشته است، یاد کنید.7 (آل عمران/103.)
گلدزیهر مجارستانی:
پیامبر عربی، مبادی و مبناهای دینی برگزیده‌ای دارد
گلدزیهر مجارستانی خاورشناسی است که در برلن، بوداپست و دانشگاه مصر در رشته فرقه‌های اسلامی تحصیل کرد و تعدادی کتاب درباره اسلام نگاشت که از جمله آنها کتاب عقیده اسلام و شریعت آن می‌باشد. وی می‌نویسد: حضرت محمد[ص] پیامبر عربی، مبادی و مبناهای دینی برگزیده‌ای دارد که با ادیان یهودیان، مسیحیان و غیره اختلاط داشت و آنها را شایسته‌ بیدار کردن شعور دینی قوم خویش مناسب می‌دانست. این مبانی که اقتباسی از ادیان دیگر است به عقیده او برای تثبیت انسان بر طبق اراده الهی ضرورت دارند. لذا آنها را به صداقت، امانت و بر اساس الهامی تلقی کرد که تاثیرات خارجی آن را تایید می‌کردند. وحی الهی بر او نازل شد و او به وحی بودن آنچه به زبان او وحی شده بود باور داشت.8
جواهر لعل نهرو:
محمد[ص] عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا ساخت
جواهر لعل نهرو نخست‌وزیر هند در کتاب خود «نگرشی بر تاریخ جهان» چنین می‌گوید: محمد[ص] برای نشر رسالت خود شتاب نداشت بلکه مدتی در سکوت زندگی کرد. مایه شگفتی و اعتماد هموطنان خود واقع شد تا آنجا که او را امین لقب دادند او به خود و پیامبری خود باور داشت و با این اعتماد و ایمان، وسایل اقتدار، عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا ساخت و آنها را از مردمانی ساکن صحرا به سرورانی مبدل کرد که نصف جهان شناخته‌شده زمان خود را فتح کردند.9
پروفسور آلن دوسیله:
هیچ‌یک از پیامبران نتوانسته‌اند مقامی مانند محمد[ص] داشته باشند
پروفسور آلن دوسیله فرانسوی در کتاب آیینه اسلام شخصیت محمد[ص] را مورد بررسی قرار داده است: به طوری که همه درباره وی می‌گویند علاوه بر اینکه عرفان آسمانی را بر مردم عرضه می‌کرد اعمال زندگی و جهادهای بزرگ و رسیدگی به امور مذهبی و سیاسی او کاملاً حساب شده بود و آشکار بود که قدرتی مافوق انسانی، قدرتی که غیر از نیروی خدایی چیز دیگری نبود از خواسته‌های او پشتیبانی می‌کرد. قرآن هم که برترین کتاب‌های آسمانی است، این مسائل را بخوبی تایید می‌کند. هریک از حرکات و سکنات این پیام‌آور بزرگ حاکی از یک دنیا شگفتی‌های بی‌مانند است او در معاشرت خود با دیگران، در معاملات بازرگانی، در نصایح و اندرزهایی که به دوستان خود می‌داد و‌000 بالاخره در کوچک‌ترین دقایق زندگی چنان والا و بزرگوار بود که تاکنون هیچ‌یک از پیامبران نتوانسته‌اند مانند او مقامی چنین بالا و ارزنده داشته باشند. آیا برای شناختن این شخصیت بزرگوار لازم است مسلمان باشیم تا بدانیم او چه انقلاب اخلاقی بوجود آورده است؟ نه هرگز! زیرا شکوفایی قانون او چنان روشنی در جهان بوجود آورد که همه مردم دانستند فرمان او شامل حقایق تازه‌ای است که تا آن روز کسی درک نکرده بود.10
دوسیله سپس جوانب مختلف رسالت پیامبر را مورد بررسی قرار می‌دهد و چنین می‌نویسد: رسالت محمد[ص] تنها یک رسالت دینی نبود بلکه یک رسالت اجتماعی و اقتصادی هم به شمار می‌آمد. ایجاد یک نهضت اجتماعی و اقتصادی در سرزمینی مثل عربستان در 14 قرن قبل از این با آن رسوم و شعائر که مختصری از آن ذکر شد، واقعه‌ای فوق‌العاده بوده است و محمد[ص] این رسالت بزرگ را برعهده گرفت. برای نشان دادن این حقیقت در شش هزار و دویست و نوزده آیه قرآن دلایل متعددی وجود دارد.11
کونستان ویرژیل گیورگیو:
محمد بن عبدالله[ص] یک رنجبر به معنای واقعی بود
کونستان ویرژیل گیورگیو در کتاب «محمد[ص] پیغمبری که از نو باید شناخت» می‌نویسد: محمد بن عبدالله [صلی‌‌الله علیه و آله] یک رنجبر به معنای واقعی بود. در بین مشاهیری که در دوره طفولیت و آغاز جوانی رنج برده‌اند هیچ‌کس را نمی‌توان یافت که به اندازه پیغمبر اسلام در کودکی و جوانی رنج برده باشد.12
نویسنده بعد از آوردن جریان تشکیل سپاه داوطلب (حلف‌الفضول) توسط پیامبری که هدف از آن حمایت از مظلومان بود می‌نویسد: محمد[ص] با تشکیل سپاه داوطلب نشان داد که باید حق یک مظلوم را از ستمگر گرفت و به او داد و لو قبیله‌ای نیرومند نداشته باشد، یا قبیله‌اش حاضر نباشند برای احقاق حق مظلوم فداکاری کنند. یک قسمت از اقدامات محمد[ص] در سنوات قبل از بعثت نشان می‌دهد که وی بدون تردید نبوغ و استعدادی برتر از دیگران داشته است.13
گیورگیو می‌افزاید: از نظر اعراب جاهلی شجره خانوادگی و قبیله یکی بود و کسی که رابطه خود را با قبیله‌اش قطع می‌نمود بزرگ‌ترین مایملک مادی و معنوی خود را در این جهان از دست می‌داد. من از این جهت به این موضوع پرداخته‌ام که می‌بینم تذکره‌نویسان مسلمان متوجه اهمیت فداکاری محمد[ص] هنگام مهاجرت از مکه به مدینه نشده‌اند. محمد[ص] اره‌ای به دست گرفت و برای پیشرفت اسلام، شجره خانوادگی خود را قطع کرد. شجره خانوادگی عرب بادیه را به اجداد و خویشاوندانش مربوط می‌کند. او از اجداد برای زندگی سرمشق و از خویشاوندان کمک می‌گیرد و وقتی آن درخت قطع شد نه اجداد راه زندگی می‌آموزند و نه خویشاوندان یاری می‌کنند و مثل این می‌ماند که انسان در وسط دو پهنه نامحدود که یکی پهنه صحرای بی‌پایان و سوزان عربستان و دیگری پهنه آسمان آتشین آنجاست، مطلق می‌ماند.14 هجرت بین دنیای قدیم و جهان جدید حد فاصل شد و عهد جاهلیت را از دوره اسلام جدا کرد و مزایای طبقاتی و قبیله‌ای را از بین برد.15
سر توماس آرنولد:
محمد[ص] نمونه کامل یک داعی و مبلغ اسلامی است
سر توماس آرنولد شرق‌شناس انگلیسی، پیامبر و زندگی ایشان را بعنوان یک مبلغ مورد بررسی قرار داده است. وی می‌گوید: زندگی بنیان‌گذار اسلام و موسس تبلیغات اسلامی طبقاتی می‌تواند ما را به مشخصات واقعی فعالیت‌های تبلیغاتی در دین وی، اسلام راهنمایی نماید. از نظر من محمد[ص] نمونه کامل یک داعی و مبلغ اسلامی است.
وی سپس در فصل‌های سیزده‌گانه کتاب خود، تاریخ گسترش اسلام به توسعه و انتشار اسلام در بین ملل و اقوام مختلف دنیا پرداخته است.16
جان دیون‌پورت:
پیامبر اسلام عارف و عامی را یکسان تحت نفوذ قرار می‌داد
جان دیون‌پورت انگلیسی بعد از توماس کارلایل، بصیرترین و دقیق‌ترین و منصف‌ترین محققی است که با فکری روشن و با جوانمردی از اسلام و شارع مقدس آن فاضلانه دفاع کرده است.
وی در کتاب خود «عذر تقصیر به پیشگاه محمد[ص] و قرآن» چنین می‌گوید: چنان قدرت نبوغی در نهاد او به ودیعت گذاشته شده بود که عارف و عامی را یکسان تحت نفوذ قرار می‌داد. مانند هر دوست و هر همکاری لطیف‌ترین احساسات طبیعی بشری را از خود بروز می‌داد. ولی با اینکه تحت تاثیر عواطف رقیق و احساسات لطیف قرار می‌گرفت و اغلب وظایف اجتماعی داخلی را شخصاً انجام می‌داد، حیثیت و عنوان پیغمبری را به خوبی حفظ می‌کرد. مع‌ذلک این مرد حقیرترین و ناچیزترین کارهایی را برعهده می‌گرفت که قلم توانای هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند کراهت هر ناچیز بودن آن را مکتوم و مستور سازد. اخلاص و واقعیت دعوت او در راه خیرخواهی و بشردوستی، پس از وفاتش به دلیل خالی بودن صندوق‌هایش ثابت و محقق گردید.17
مونتگمری وات:
پیامبر اسلام داری حکمت و بینش بود
مونتگمری وات، رئیس بخش عربی دانشگاه ادینبورو اسکاتلند بود. وی دارای وسعت نظر و اطلاعات و دقت در تحقیق و عاری از اغراض و تعصبات بود. وات منابع بسیار معتبر و اصیل اسلامی و همچنین مأخذ‌های اروپایی را بدقت تمام از زیر نظر گذرانیده و با سعه خاطر وظیفه‌ای را که هر حقیقت‌جویی در دفاع از حقوق یک انسان بزرگ در برابر مخالفان بی‌خبر و ناآگاه وی دارد ادا کرده است. وی در کتاب «محمد[ص]، پیامبر و سیاستمدار» که نه فصل دارد علل توفیق پیغمبر اسلام را در راه هدف مقدسی که در پیش داشته تجزیه و تحلیل کرده و کوشیده است که کلیه تدابیر او را برای تأسیس جامعه اسلامی توجیه کند و صحیح و معتبر بودن آنها را نشان دهد. او کوشیده است با بیانی که برای محققان و مردم مغرب زمین قابل فهم باشد، شخصیت پیامبر را معرفی کند و و به کسانی که در طی قرون متمادی ناجوانمردانه به وی تافته‌اند جواب بگوید. به نظر او بی‌ترکیب قابل ملاحظه‌ صفات محمد صلی‌‌الله علیه و آله، احتمال توسعه، نشر و گسترش اسلام نمی‌رفت و قدرت نظامی عرب ممکن بود صرف حمله به سوریه و عراق گردد و بی‌نتیجه بماند. این صفات به سه دسته تقسیم می‌شود:
1- موهبت پیامبری محمد[ص]: بوسیله او دنیای عرب دارای قالبی از افکار شد که به وسیله آن از بین بردن ناخرسندی‌های اجتماعی امکان‌پذیر گردید. اساس این قالب توجه به علل ناخرسندی‌های اجتماعی زمان و به کار بردن آن بود.
چنان که مستمع را تا عمق احساسات و وجودش به حرکت در آورد.
2- حکمت و تدبیر سیاستمدارانه محمد[ص]: ساختمانی که در قرآن بوجود آمد قالبی بیش نبود. این قالب برای آن بود که بتوانید سیاست‌های واقعی و سازمان‌های واقعی را نگهداری کند. حکمت و دانش پیامبر اسلام درباره پیش‌بینی، ترسیم راهبرد و اصلاحات اجتماعی با توسعه سریع دولت او نشان داده شده است که چگونه پس از رحلت وی به صورت امپراتوری جهانی درآمد و سازمان‌های اجتماعی در بیشتر نقاط دنیا از آن کسب و تقلید کردند و سیزده قرن است که این کار ادامه دارد.
3- هنر و مهارت محمد[ص]. هنر او در اداره کردن و حکمت و بینش او در انتخاب افرادی است که کارهای اداری را به آنان واگذار کرد. سازمان‌های سالم و سیاست سالم اگر با اجرای امور به طور صحیح توأم نباشد ادامه نخواهد یافت. وقتی محمد[ص] درگذشت دولتی که او تاسیس کرده بود پایه گرفته بود. چنانکه می‌توانست فقدان او را تحمل کند و همین که از این تشویش و سوگواری رهایی یافت با سرعت ره به توسعه گذاشت. اگر موهبت پیامبری و تدبیر قدرت اداری و بالاتر از همه اعتماد او به خدایی که او را فرستاده است نبود فصل مهمی از تاریخ بشریت رقم نمی‌خورد.18
رامیز ماریا ریکله:
نزدیکی پیامبر اسلام به خداوند محصول ذات پاک او بود
در قرن بیستم زمانی که آیت الله خمینی حکم قتل سلمان‌رشدی مولف کتاب آیات شیطانی و ناشران انگلیسی‌اش را صادر کرد غربی‌ها این اقدام را بعنوان تهدیدی جدی علیه آزادی بیان تلقی کردند. اقدام سلمان رشدی بویژه از آن جهت توهین‌آمیز بود که به طور فوق‌العاده‌ جدی از سوی غربیان مورد حمایت قرار گرفته بود. چنین به نظر می‌رسید که رشدی به جنگ‌های صلیبی مسکوت، اما کهن و ریشه‌دار اهل قلم، جانی تازه بخشیده بود. با این همه قرن بیستم هرگز چنین آغاز نشده بود. یک صد سال پیش از اعلان فتوای امام خمینی(ره)، نیچه آلمانی اعلام کرده بود که «خدا مرده است» و در سال‌های میانی دو جنگ جهانی پیشر‌فت‌های بی‌سابقه‌ در عرصه‌های تکنولوژی و علوم به طور جدی از کشش و گیرایی مذهب برای اکثر مردم اروپا کاسته بود. و این وضعیت زمینه‌ای را فراهم آورده بود تا عده کثیری از اندیشمندان، واقع‌بینانه‌تر و با تعصب کمتری به دیگر ادیان نظر افکنند. در واقع در بخش عمده‌ای از قرن بیستم علی‌رغم فضای سیاسی آشفته شرق اسلامی، بازنگری‌ها و ارزیابی‌های نوینی از محمد[ص] و دین اسلام در آثار مکتوب اروپاییان به عمل آمد. از میان این اندیشمندان یکی از بزرگ‌ترین شعرای متولد پراگ، ادبیات آلمانی «رامیز ماریا ریکله» نیز همچون گوته شیفته مشرق زمین و آرزومند آن شده بود تا در واقعیات کهن آن دیار برای بیهودگی زندگی توده‌‌وار شهری در اروپای مدرن صنعتی جایگزینی بیابد. اشتیاق وی برای رها شدن از بندهای فرهنگ اروپای و غرق شدن در سادگی زندگی شرقی هنگامی به اوج رسید که همسرش به سال 1907 از سفر به مصر بازگشت. وی نه تنها در قالب کلمات، بلکه در طرح‌های نقاشی‌اش صحنه‌هایی از زندگی در شرق و معنویت ذاتی ایمان و اعتقاد مسلمانان را برای «ریکله» ملموس ساخته بود. این طرح‌ها حاوی تصاویری از کوزه‌گران کناره‌های نیل، حصیربافان و اعراب بادیه‌نشین بود که علی‌رغم تهیدستی و فقر مادی، نوعی آرامش و رضایت درونی در آن جلوه‌گر بود. اینان هنوز با سرچشمه حیات در ارتباط بودند؛ آنچه اروپاییان از مدت‌ها پیش با آن بیگانه شده بودند. وجود ریکله آکنده از احساسی عمیق و آمیخته با حسرت شده بود. وی بیش از پیش توجه خود را به دین اسلام معطوف کرد و حیرت و شگفتی خود را از شخصیت محمد صلی‌الله علیه و آله ابراز داشت. در همان سال ریکله شعری تحت عنوان ندای محمد[ص] سرود. در این شعر شاعر، محمد صلی‌الله علیه و آله را به عنوان انسانی سوادنیاموخته (امی) به تصویر می‌کشد. طبق نظر او نزدیکی محمد صلی‌الله علیه و آله به خدا و پیوند او با واقعیات محصول ذات پاک و بکر او در مقام مردی صحرانورد بود. شعر تاثیر شگرفی را که شهود ذات احدیت از طریق فرشته وحی یعنی جبرئیل در وجود محمد صلی‌الله علیه و آله پدید می‌آورد به تصویر می‌کشد.19
تجربه ریکله از اسلام و شیوه نگرش مسلمانان در اثر فوق‌العاده تحسین‌‌برانگیز وی duino elegies به اوج پختگی و شکوفایی خود رسید.
پروفسور آنه ماری شمیل:
مرتبه عشق کامل ورای هر پیغمبر دیگری برازنده قامت محمد[ص] است
به سال 1922 در همان سالی که ریکله اثر یادشده را که از آن بعنوان تکلیف‌نمایی زندگی‌اش یاد می‌کند به پایان رساند، یکی از پرآوازه‌ترین کارشناسان در زمینه اسلام و عرفان اسلامی، آنه ماری شیمل، در شهر ارفورت آلمان چشم به جهان گشود. اگرچه ریکله همان‌طور که خود اذعان داشته بود در تلاش برای دست یافتن به معنای باطنی فلسفه دینی محمد صلی‌الله علیه و آله تنها به پوسته آن دست یازیده بود، شیمل به درکی ژرف و منحصر به فرد از عضویت اسلامی رسید. وی که به عنوان استاد مطالعات و پژوهش‌های اسلامی در چندین دانشگاه از جمله، بن، آنکارا، هاروارد به تدریس مشغول بود، در مصاحبه‌ای تلویزیونی، سلمان رشدی را به خاطر جریحه‌دار کردن احساسات مسلمانان به گونه‌ای اهریمنی به‌شدت مورد انتقاد قرار داد.20
وی در یکی از آثار اصلی‌اش تحت عنوان ابعاد عرفانی دین اسلام، این‌چنین می‌نویسد: حتی تازه‌ترین پژوهش‌ها در مورد پیغمبر اسلام صلی‌‌الله علیه و آله که صداقت و نگرش عمیقاً مذهبی وی را نشان می‌دهند هیچ‌چیزی از عشق عرفانی را که پیروانش نسبت به او احساس می‌کنند فاش نمی‌کند.21
پروفسور شمیل در کتاب دیگر خود «محمد[ص]، رسول خدا» چنین می‌گوید: پارسایان مسلمان کلمه خلیل‌الله را منحصراً برای ابراهیم به کار بردند، چونان که کلیم‌الله (آنکه خدا با او سخن گفت) در حق موسی به کار می‌رود و به‌راستی از این جهت که محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] را حبیب‌الله خواندند می‌توان نتیجه گرفت که اسلام دین عشق و محبت است زیرا مرتبه عشق کامل ورای هر پیغمبر دیگری برازنده قامت محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] است.22
شمیل در مورد عصمت پیامبر اسلام صلی‌‌الله علیه و آله حدیثی را به نقل از صوفیان می‌آورد: زمانی که درباره شیطان، قوای پست و شهوات نفسانی انسان از پیغمبر سوال کردند، پاسخ داد: اسلم شیطانی علی یدی فلا یأمرنی الا بخیر. مراد آن است که انسان کامل، غرایز و شهوات خود را چنان رام کرده است که در نهایت امر از آنها منحصراً برای اعمال نیکو و کارهای خدایی استفاده می‌کند. نزد صوفیان راز جهاد اکبر، یعنی جدال دائمی با تمایلات پلید که نمی‌شود آنها را زدود، اما می‌توان بر آنها غلبه کرد و آنها را به ارزش‌های مفید مبدل ساخت، همین است. حدیث پیامبر صلی‌‌الله علیه و آله درباره «شیطان مغلوب او» اشارت به حقیقت روان‌شناختی بسیار مهمی دارد. از این رو نه تنها برای عارفان بل نزد تجددطلبان نیز مثل شده است. در این صورت پیغمبر [صلی‌‌الله علیه و آله] بر حسب خلق، کاملاً بری از گناه به نظر نمی‌آید، بل به سبب تعالی به وقفه روحانی و از فیض حق مبدل به معصوم، بری از گناه شده است.23
شیمل در فصل نور محمد[ص]و مکتب عرفان همان کتاب چنین می‌گوید: اگرچه محمد [صلی‌‌الله علیه و آله] به مراتب رفیع نورانی تعالی یافت و به مقامی رسید از برخی جهات مانند شدنی به لوگوس در الهیات مسیحی، اما در مقام انسان کامل، «عبده» بنده حق و مخلوق او باقی ماند؛ محبوب‌ترین آفریده او به یقین.24
داگهرت فن میکوش:
پیامبر اسلام هستی خود را وقف اهداف والای زندگی نموده است
یکی از ارزیابی‌های مطلوب از زندگی محمد صلی‌الله علیه و آله و دستاوردهای او، کتاب محمد[ص]، تراژدی کامیابی (1932) نوشته داگهرت فن میکوش بود. او در این کتاب شخصیت محمد صلی‌الله علیه و آله را به لحاظ ذاتی، انسانی می‌داند که سرشار از شور و اشتیاق پارسایی و برخوردار از اصول ناب و متعالی اخلاقی است که هستی خود را وقف اهداف والای زندگی نموده است.25
آر.وی.سی. بادلی:
پیامبر اسلام هنوز در میان مردم خود زندگی می‌کند
از شرح حال نویسان اروپایی کسانی بودند که سال‌ها در بیابان و در میان اعراب بادیه‌نشین زیستند تا بتوانند احساسات و افکاری را که می‌توانست شخصیت محمد[ص] را تحت تاثیر قرار دهد، در خاطر متصور و مجسم سازند. نمونه‌ای از این گونه کوشش و تلاش عبارت بود از شرح حالی که آر.وی.سی. بادلی تحت عنوان پیام‌آور به رشته تحریر درآورد که خود یکی از توصیفات نادری است که از چشم‌اندازی همگون با دیدگاه خود مسلمانان به شرح زندگی محمد صلی‌الله علیه و آله پرداخته است.
تصویرگری‌های بادلی با آنچه ریکله طی سفرهایش به مشرق زمین دریافته بود شباهت فراوان دارد. چه به تصویر او نیز گویی پیامبر اسلام هنوز در میان مردم خود زندگی می‌کند. بادلی با روشنفکری در باب صفا و صمیمیت تواضع و فروتنی و طبیعت مهربان و سرشار از عاطفه محمد صلی‌الله علیه و آله در برابر دیدگاه‌های مخالف رایج در اروپا به دفاع و حمایت از او ادامه می‌دهد. وی دیدگاه‌های مخالف را ناشی از این می‌داند که اروپاییان از دامن رفاه و تجمل خانه‌هایشان به تصویرگری و تجسم احساسات و شیوه عمل محمد(ص) پرداخته‌اند. وی در شرح حال خود از پیامبر به خواننده خاطر نشان می‌کند که تمامی سوءتفاهمات و کینه‌توزی‌ها بین اسلام و مسیحیت به واسطه جنگ‌های صلیبی به وجود آمد، و چنین نتیجه می‌گیرد که آنچه تقبیح‌گران «پیغمبران دروغین» نادیده گرفته‌اند این است که به هنگام ظهور اسلام اختلاف نظر ناچیزی بین مسلمانان و مسیحیان وجود داشت.26
رودی پارت:
تاریخ‌نویسان نباید پیامبر عرب را با معیار مسیحی بسنجند
قرن بیستم همچنین شاهد احیا و از سرگیری تحقیقات آکادمیک درباره اسلام در غرب بود. دوره‌ای که در آن شخصیت محمد(ص) با دیدگاه‌های انتقادی و علمی مورد بررسی قرار گرفت که همگی سعی در اثبات و تایید صحت و اصالت منابع نخستین اسلامی داشتند. نمونه‌ای از این شرح حال‌های انتقادی، محمد[ص] و قرآن نام داشت که به قلم رودی پارت به رشته تحریر درآمد. وی استدلال می‌کرد که تاریخ‌نویسان نباید به اشتباه، پیامبر عرب را با معیار مسیحی بسنجند و سرمشقی را که مسیح به عنوان حاکم دنیای ملکوتی بنیان نهاده بود ملاک ارزیابی محمد(ص) قرار دهند. از نظر او اتهام بی‌صداقتی که غالباً طی سده‌های متمادی تا دوره اخیر علیه پیامبر مطرح شده است به‌راحتی قابل رد و ابطال است.27
ماکسیم رود منسون:
محمد[ص] نابغه‌ای مذهبی بود، یک اندیشمند بزرگ سیاسی و در عین حال مردی چون شما و من در فرانسه ماکسیم رود منسون در سال 1969 همچنان که در پاریس مشغول آفرینش شرح حال نابغه خویش از زندگی محمد(ص) بود، مانند مونتگری وات28 به اتخاذ رویکردی جهانشمول و فراگیر در خصوص دین روی آورد. وی که دانش و آگاهی خود در مورد محمد(ص) و اسلام را در نتیجه سال‌ها مطالعه و پژوهش پیگیر عمدتاً در خود ممالک بدست آورده بود یکی از کارشناسان پیشرو در این عرصه محسوب می‌شود. وی در مقدمه اثر خود «محومت» چنین بیان می‌دارد: محمد[ص] نابغه‌ای مذهبی بود، یک اندیشمند بزرگ سیاسی و [در عین حال] مردی چون شما و من. این‌ها سه جنبه از شخصیت کلی او بودند… . کسانی که محمد[ص] را به عنوان انسان مذهبی و پیام‌آور کلام خدا را مد نظر دارند از طریق فهم ودرک فعالیت‌های دنیوی او می‌توانند بسیار از او درس بگیرند. 29
اسلام ارزش‌های عزیز در نظر ادیان دیگر را با آغوش باز پذیرفت
اندیشمندانی که در این رساله کوتاه از ایشان سخن رفت از روی روشنگری و آزاداندیشی به دنبال فهم و دریافت آرمان حضرت محمد(ص)، پیام او، اصلاحات اجتماعی و سیاسی و درک شخصیت و ماهیت و منش محمد(ص) بودند. اینان در تلاش بودند تا اساطیر، افسانه‌پردازی‌ها و کلیشه‌ها و پندارهای قالبی را بر هم ریزند و نشان دهند که چگونه اسلام ارزش‌های عزیز در نظر ادیان دیگر را با آغوش باز می‌پذیرد، ادیانی که اسلام را به عنوان دشمن قسم‌خورده خویش پنداشته‌اند، در حالی که محمد(ص) دین خود را تداوم و تقویت همان ادیان می‌دانست.
گوته:
محمد[ص]، چشمه‌ای جوشان
در پایان جهت حسن ختام شعری از گوته شاعر بزرگ آلمانی را تقدیم خوانندگان بزرگوار می‌کنیم:
گوته بزرگ‌ترین شاعر آلمان است. او در مقدمه خود بر کتاب «محمدیات» نوشته دیسون آلمانی که نویسنده شهیر عمر ابوالنصر آن را از زبان فرانسه به عربی برگرداند، تحت عنوان سرود محمد[ص] یا فیض اسلام می‌گوید:
«به چشمه کوه که پریشان، مملو و صاف است نگاه بینداز، مانند شعاع درخشنده‌ای (گوهری) در بالای ابرها، ملائکه خیر آن را در گهواره‌اش در روزی که میان شکاف‌های سنگ‌ها لانه گرفته‌اند، رضاع کرده‌اند. به درستی که آن سخاوتمندانه و پاک از ابر جریان می‌یابد، آنگاه شاد و خوشحال شدیدتر می‌شود.
در گردنه‌های صعب‌العبور حرکت می‌کند، انواع بی‌شماری از سنگ‌های سر راه خود را از جا می‌کند. در سر راه خود خواهران چشمه‌های پر آب را که خود مانند یک مرشد امینی آنها را همراه می‌برد و اما در گشادگی، ریاحین در پای آن فیضان می‌کنند و چمن‌زارها از نفس‌های آن زنده می‌شوند و وادی سایه‌دار آن را بر نمی‌گردانند و نه ریاحین که طوقی بر ساق‌های آنند و سعی در جدا کردن و سرگردان ساختن آن را به لحاظ فتنه‌انگیزی می‌کنند…؛ تا آنجا که می‌گوید: و این آستین‌های طبیعت بخشنده است که بدان یاری می‌بخشند آنگاه در مسیر حرکت خود از کنار شهرها اسامی آنها را جایزه می‌دهد و در مقدم آن شهرهایی به وجود می‌آیند متوقف نمی‌شوند و همواره بانگ برمی‌آورد و به پیش می‌رود، هیچ توقف‌دهنده‌ای آن را متوقف نمی‌سازد و در پشت خود پراکندگی‌ها و کاخ‌ها را نتیجه فراوانی گیاه و سبزه و تولید باقی می‌گذارد و آن خود محمدبن عبدالله[ص] است.»
پی‌نوشت‌ها:
1- یاسین، خلیل، حضرت محمد(ص) در دیدگاه علمای غرب، ترجمه کاظم پورکاظم، انتشارات سرزمین خوز، سوسنگرد، 1379، ص165
2- همان، ص 100
3- رک به دیون پورت، جان، عذر تقصیر به پیشگاه محمد[ص] و قرآن، دارالتبلیغ اسلامی، 1374، صص 75-76
4- یاسین، همان، صص119-120
5- همان، ص104
6- همان، صص107-108
7- همان، صص141-142
8- همان، ص137
9- همان، ص167
10- دوسلیه، آلن، آیینه اسلام، ترجمه عبدالحسین حسینی، انتشارات سعیدی، صص63،64،66،67
11- همان، صص67-68
12- ویرژیل- گیورگیو، کونستان، محمد[ص] پیغمبری که از نو باید شناخت، ترجمه ذبیح الله منصوری، امیرکبیر، تهران، 1343، ص9
13- همان، صص36-37
14- همان، ص175
15- همان، ص184
16- آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، دانشگاه تهران، 1358
17- دیون پورت، همان، صص74-75
18- وات، مونتگری، محمد[ص] پیامبر و سیاستمدار، ترجمه اسماعیل والی‌زاده، کتابفروشی اسلامیه، 1344، صص295-297
19- صمیمی، مینو، محمد در اروپا، ترجمه عباس مهرپویا، انتشارات اطلاعات، تهران، 1384، صص469 تا 471
20- همان، صص274-275
21- همان، ص477
22- شمیل، آنه ماری، محمد[ص] رسول خدا، ترجمه حسن لاهوتی، علمی فرهنگی، تهران، 1385، ص102
23- همان، ص112
24- همان، ص251
25- همان، ص479
26- همان، صص480 تا 483
27- همان، ص 483-484
28- وات معتقد بود که بی‌طرفی و واقع‌نگری در شرایط فعلی جهان کاملاً‌ حیاتی و ضروری است و برای هر دینی لازم است که خود را به عنوان بخشی از تجربه دینی بشریت بداند.
29- همان، صص487-488
فهرست منابع
1- آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، دانشگاه تهران، 1385
2- صمیمی، مینو، محمد(ص) در اروپا، ترجمه عباس مهرپویا، اطلاعات، تهران، 1384
3- شیمل، آنه ماری، محمد[ص] رسول خدا، ترجمه حسن لاهوتی، علمی- فرهنگی، تهران، 1385
4- دوسلیه، آلن، آیین اسلام، ترجمه عبدالحسین حسینی، انتشارات سعیدی، بی‌تا
5- دیون پورت، جان، غدر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، دارالتبلیغ اسلامی، 1374
6- وات، مونتگمر، محمد[ص] پیامبر و سیاستمدار، ترجمه اسماعیل والی‌زاده، کتابفروشی اسلامیه، 1344
7- ویرژیل، گیورگیو، کونستان، محمد[ص] پیغمبری که از نو باید شناخت، ذبیح‌الله منصوری، امیرکبیر، تهران، 1343
8- یاسین، خلیل، حضرت محمد(ص) در دیدگاه‌ علمای غرب، ترجمه کاظم پورکاظم، انتشارات سرزمین خوز، سوسنگرد، 1379

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد