خانه » همه » مذهبی » به ثمر نشستن نهال عاشورا در عصر ظهور

به ثمر نشستن نهال عاشورا در عصر ظهور


به ثمر نشستن نهال عاشورا در عصر ظهور

۱۳۹۴/۰۷/۳۰


۱۰۶ بازدید

به ثمر نشستن نهال عاشورا در عصر ظهور



جریان امامت و ولایت ائمه اطهار(ع) جداى از یکدیگر نبوده، بلکه متناسب با شرائط و مقتضیات زمان، جلوه‌هاى گوناگونی به خود گرفته است. این جریان، گاه در قیام سرخ، گاه در نهضت فرهنگی و علمی، گاه در لباس اسارت و گاه در تبعید و هجرت، متبلور شده است؛ اما از آن‌جا که تمامی معصومین، یک نور واحد هستند(خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَارا[۱])، هدف واحدی را نیز دنبال می‌کنند.

به ثمر نشستن نهال عاشورا در عصر ظهور



جریان امامت و ولایت ائمه اطهار(ع) جداى از یکدیگر نبوده، بلکه متناسب با شرائط و مقتضیات زمان، جلوه‌هاى گوناگونی به خود گرفته است. این جریان، گاه در قیام سرخ، گاه در نهضت فرهنگی و علمی، گاه در لباس اسارت و گاه در تبعید و هجرت، متبلور شده است؛ اما از آن‌جا که تمامی معصومین، یک نور واحد هستند(خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَارا[1])، هدف واحدی را نیز دنبال می‌کنند.

حفظ مکتب، هدایت امت، تبیین و اجراى حق و عدل و نیز ستیز با باطل، هدف مشترک تمام امامان(ع) بود که هم‌چون رودخانه‌اى که در مسیر خود، پیچ و تاب خاصى مى‌یابد، در هر زمان به شکلی بروز یافت تا همگان را حیات بخشد و سرانجام به اقیانوس حاکمیت عدل و امن الهی در زمان حضرت ولی‌عصر (عج) بیانجامد.

لیکن در این میان، پیوستگی و ارتباط میان قیام امام حسین(ع) و انقلاب حضرت مهدى (عج)، نمود بیشتری دارد. گویا نهضت نینوا، نهال و بذرى بود که در روز عاشورا کاشته شد تا در گذر زمان، رشد کند و در عصر ظهور، به ثمر بنشیند. در عصری که همه پیامبران و امامان(ع)، در انتظار فرا رسیدن آن بوده‌اند؛ عصری که در آن، وعده‌هاى الهی بر حکومت جهانی حق و عدل[2]، تحقق می‌یابند و آیه استخلاف[3] عینیت پیدا می‌کند.

نمونه‌های پیوند عاشورا و انتظار

1- امام حسین(ع) به فرزندش، امام سجاد(ع) فرمود: اى فرزندم! به خدا سوگند؛ خون من از جوشش نخواهد افتاد تا آن‌که خداوند، مهدى(عج) را برانگیزد و انتقام خونم را بگیرد.[4]

2- در دعاى ندبه و شرح غم هجران مهدى موعود(عج)، از میان صدها شهید عترت پیامبر(ص)، تنها از شهید کربلا، سخن به میان می‌آید.

3- شعار قیام جهانی امام منتظَر و یارانش، “یا للثارات الحسین” خواهد بود.[5]

4- بیش از دویست روایت، به این مساله اشاره دارند که حضرت حجت(عج)، فرزند و از نسل امام حسین(ع) است و خود این نکته، گویاى رمز عمیق این ارتباط است. از جمله، پیامبر(ص) در بیانی به فاطمه‌زهرا(س) فرمود: “قسم به خدایی که جز او معبودى نیست؛ مهدى این امت که عیسی‌بن‌مریم، پشت سر او نماز می‌خواند از ما می‌باشد” و آن‌گاه با دست مبارک بر شانه امام حسین(ع) زد و سه مرتبه فرمود: “او از حسین(ع) استگ[6]. هم‌چنین آن حضرت، به سلمان و ام سلمه فرمود: “مهدى(عج) از فرزندان حسین(ع) است؛ پس خوشا به حال آن‌که از دوستان حسین(ع) باشد که به خدا قسم؛ شیعیان و پیروان او در روز قیامت، رستگارند.[7]

امام علی(ع) نیز در خطاب با امام حسین(ع) می‌فرمایند: “‌اى حسین! نهمین فرزند تو، کسی است که بر اساس حق، قیام می‌کند،دین را ظاهر و حاکم می‌‌نماید و عدالت را گسترش می‌دهد” و آن‌گاه که امام حسین(ع) از ایشان می‌پرسد: “آیا این امر واقع خواهد شد؟”، ادامه می‌دهند: “آری، قسم به خدایى که محمد(ص) را به پیامبری برگزید و او نیز مرا بر همه آدمیان، مبعوث کرد. لیکن این امر، بعد از غیبت و دور‌ه حیرت خواهد بود.[8]

5- در آیات و روایات متعددى، حضرت مهدى(عج) به عنوان انتقام‌گیرنده قیام عاشورا و خون به ناحق‌ریختة امام حسین(ع)، معرفی شده است که این مسأله، به وضوح رابطه تنگاتنگ انقلاب امام عصر(عج) را با ماجرای کربلا بیان می‌کند.

به عنوان مثال، در تفسیر آیه «… وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیهِ سُلْطانا…‌»[9]، روایاتی از پیامبر، امام علی و امام باقر(ع) وارد شده است که مقتول را امام حسین (ع) و ولی او را امام قائم(عج)، معرفی کرده‌اند.[10]

هم‌چنین در کلامی از امام صادق(ع) می‌خوانیم: «بعد از شهادت امام حسین(ع)، فرشتگان نالیدند و گریستند و گفتند: «خدایا! آیا قاتلین فرزند پیامبر(ص) و برگزیده‌ات را به حال خود وا می‌گذارى؟» پس خداوند، سایه امام قائم(عج) را بر آنان نمایاند و فرمود: “به وسیله این قائم از ظالمین و قاتلین حسین(ع)، انتقام می‌گیرم”» [11]

6- توصیه و سفارش به زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در شب میلاد امام عصر(عج) ، افضل اعمال آن شب و موجب آمرزش گناهان و ثواب فراوان می‌باشد[12] و این، خود، پیوند دیگری میان این دو امام بزرگوار است.

7 و 8- طبق احادیث وارده، قیام حضرت مهدى(عج) در سال فرد (مانند قیام عاشورا که در سال 61 هـ ق واقع شد) و در روز عاشورا اتفاق خواهد افتاد. چنان که امام باقر(ع) فرموده‌اند: «گویا می‌بینم امام قائم(عج) در روز عاشورا قیام نموده و بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل اعلام می‌کند: البیعة لله[13]

9- گویاتر از همه در پیوستگی این دو رخداد عظیم و بی‌نظیر تاریخ، کلام مولایمان حضرت بقیةالله (روحی و ارواح العالمین له الفداء) است که بعد از ظهور، بین رکن و مقام می‌ایستد و ندا می‌دهد: «‌اى جهانیان! آگاه باشید و بدانید که من امام قائم و شمشیر انتقام‌گیرنده هستم. ‌اى اهل عالم! آگاه باشید که جدم حسین(ع) را تشنه‌کام کشتند و عریان، روى زمین افکندند»[14]

10- در زمان رجعت، که پس از ظهور امام عصر(عج) به وقوع خواهد پیوست و اعتقاد به آن، جزء عقاید مسلّم دینی ماست، امام حسین(ع)، نخستین امامی خواهد بود که به دنیا باز می‌گردد و هم ایشان خواهند بود که امام قائم(عج) را غسل و کفن نموده و به خاک می‌سپارد.[15]

شواهد مذکور و موارد متعدد دیگر، گویاى پیوند و ارتباط عمیق میان قیام عاشورا و قیام جهانی حضرت مهدى(عج) است که توجه به این حقیقت، رسالت و مسئولیت منتظران را در دوران غیبت، ترسیم می‌کند و یاران و اصحاب وفادار و فداکار امام حسین(ع) را به عنوان الگوی حسینی‌بودن و زینبی‌ماندن، به منتظران واقعی عرضه می‌نماید تا مبادا از ولایت و امام زمان خود باز بمانند و در شب تار غیبت آن خورشید عالم‌تاب، گرفتار گرداب گناه و توطئه‌هاى شیاطین درون و بیرون شوند؛ چرا که آن امام و قیام را پاکبازانی مخلص، خدایی و عاشورایی می‌طلبد.

پی نوشت ها:

1- فرازی از زیارت جامعه کبیره.

2- هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ… » سورة توبه، آیه 33/ سوره صف، آیه 9/ سوره فتح، آیه 28.

3- وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ … »؛ سورة نور، آیه 55.

4- بحار الانوار، ج 45، ص‌299/ معجم احادیث المهدى، ج 3، ص‌182.

5- بحارالانوار، ج52، ص‌308 / نجم الثاقب، ص‌469.

6- بحارالانوار، ج 51، ص‌26.

7- بحار الانوار، ج 44، ص‌225.

8- اکمال الدین، ج 1، ص‌304؛ بحارالانوار، ج 51، ص‌110.

9- و هر کس مظلوم کشته شود، براى وارثش تسلّطی بر قاتل قرار داده ایم»؛ سوره اسراء، آیه 33.

10- تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص163؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص‌210؛ الزام الناصب، ج2، ص‌200.

11- بحارالانوار، ج 5، ص‌868؛ نجم الثاقب، ج 2، ص‌65.

12- اثبات الهداه، ج 7، ص‌128؛ مفاتیح الجنان، ص‌391.

13- کشف الغمه، ج 3، ص‌291؛ بحارالانوار، ج 52، ص‌285.

14- الزام الناصب، 2، ص‌284.

15-بحارالانوار، ج 53، ص‌39؛ اثبات الهداه، ج 7، ص‌103.

نگارنده: حجت‌الاسلام حسین ایرانی

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد