طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیه تطهیر و اهل بیت (ع)

آیه تطهیر و اهل بیت (ع)


آیه تطهیر و اهل بیت (ع)

۱۳۹۴/۰۷/۱۶


۵۶۱۹ بازدید

آیه تطهیر و ارتباط آن با عصمت اهل بیت (ع) چیست؟

گفتار اول. نگاهی به متن آیه تطهیر
بررسی کلمه به کلمه آیه
سوالات پیرامون بحث
گفتار دوم. مراد از اهل بیت در آیه
تطهیر و ارتباط آن با عصمت ایشان
 
پرسش. آیا می توانید نظر تشیع و اهل سنّت را در مورد اهل بیت
آیه‌ی تطهیر مقایسه کنید، با توجه به این که در قبل از آیه‌ی تطهیر فعل‌ها به صورت
جمع مؤنث آمده است؟
در پاسخ به دو گفتار در این مورد توجه کنید:

گفتار اول. نگاهی به متن آیه تطهیر:
إِنَّمَا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ
الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیراً «سوره احزاب، آیه 33»

(خداوند فقط مى ‌خواهد پلیدى و گناه را از شما اهلبیت دور
کند و کاملا شما را پاک سازد.)
بررسی کلمه به کلمه آیه
1 ـ «إِنَّمـا» ـ این کلمه، که معناى فارسى آن واژه «فقط» مى
باشد، براى حصر و انحصار است. از این کلمه معلوم مى شود که در این آیه شریفه چیزى
وجود دارد که براى همه مسلمانها نیست و گرنه نباید از این کلمه استفاده مى شد.
2 ـ «یریدُ اللهُ»; خداوند اراده مى کند»
س. منظور از اراده خداوند در این آیه چیست؟ آیا مراد اراده
تشریعى است، یا اراده تکوینى منظور است؟
اراده تشریعى: اراده تشریعى به معناى فرمان و دستورات الهى و به
تعبیر دیگر همان واجبات و محرّمات است. آیه 185 سوره بقره، یکى از آیاتى است که
اراده الهى در آن به معناى اراده تشریعى است.
اراده تکوینى: اراده تکوینى به معناى آفرینش و خلقت است; اراده
تکوینى خداوند همان اراده آفرینش و خلقت چیزى یا کسى مى باشد. نمونه این اراده
الهیه، در آیه 82 سوره یاسین آمده است. خداوند متعال در این آیه شریفه مى فرماید:
إِنَّما أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ
فَیکونُ
فرمان او چنین است که هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى
گوید: «موجود باش!» آن نیز بى درنگ موجود مى شود!.
بدون شک منظور اراده تکوینیه است; زیرا دستور به پاکى و تقوا
مخصوص اهل البیت نیست، بلکه این دستور عام است و شامل همه مسلمانان مى شود در حالى
که ـ همانطور که قبلا گفتیم ـ مقتضاى «انّما» این است که چیز تازه اى به اهل
البیت(علیهم السلام)اختصاص داده شده که شامل همه مسلمانان نمى شود.
س: آیا نیروى عصمت که در معصومین(علیهم السلام) است جنبه اجبارى
دارد؟
پاسخ: محال بر دو قسم است: 1. محال عقلى 2. محال عادى.
«محال عقلى» آن است که چیزى از نظر وقوع محال باشد، مثل این که
در لحظه واحد هم شب باشد و هم روز، این عقلا محال است. یا کتابى که شما مطالعه مى
کنید، در لحظه واحد هم 400 صفحه داشته باشد و هم 500 صفحه! این نیز عقلا محال است;
زیرا جمع بین نقیضین عقلا محال است. امّا گاهى انجام و وقوع چیزى عقلا امکان دارد،
ولى عادتاً انجام نمى شود; مثل این که هیچ انسان عاقلى حاضر نمى شود بصورت لخت مادر
زاد در کوچه و خیابان ظاهر شود. این مسأله عقلا امکان پذیر است، ولى عادتاً محال
است. بنابر این نسبت به این مسأله، همه مردم عاقل عصمت دارند، مردم در این مورد
داراى عصمت جزیى هستند، زیرا عقل و شعور آنها، اجازه ارتکا به چنین عملى که قُبح و
زشتى آن براى همه روشن است را به آنها نمى دهد، پس همه انسانها در مقابل بعضى
گناهان و کارها عصمت جزیى دارند. اگر قدمى بالاتر نهیم برخى از مردم را خواهیم یافت
که در مقابل برخى دیگر از گناهان عصمت جزیى دارند و عادتاً محال است آن را انجام
دهند; مثل این که محال است که یک روحانى معروف و سرشناس، در روز بیست و یکم ماه
مبارک رمضان، و در داخل محراب مسجد و بر روى سجاده نماز و در جلوى چشم همه مردم
شراب بنوشد
امّا معصومین(علیهم السلام) در مقابل تمام گناهان وخطاها
معصومند، یعنى هر چند از نظر عقلى براى آنها هم امکان عصیان و نافرمانى وجود دارد،
ولى عادتاً انجام چنین کارى بر آنها محال است; چون عقل و تقوا و معرفت و علم و دانش
آنها نسبت به تمام گناهان و معاصى، مثل علم و دانش مردم معمولى نسبت به لخت مادر
زاد بیرون آمدن از خانه است، همانگونه که مردم عادى در برابر این گناه «معصومند»،
ائمّه معصومین (علیهم السلام) نیز در مقابل تمامى گناهان داراى مقام عصمت هستند;
یعنى عادتاً محال است گناه کنند; هر چند عقلا این کار امکان پذیر است.
«و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدرى ما الکتاب و لا
الایمان و لکن جعلناه نورا نهدى به من نشاء من عبادنا» (شورى / 52)
ما همچنین وحى کردیم بسوى تو روحى را از امر خود، که قبل از آن
از حقیقت کتاب و اسرار عالم آفرینش، و از معارف الهیه علم و اطلاعى نداشتى! ما این
روح را نورى قرار داده ‌ایم که بوسیله آن هر کدام از بندگان
شایسته خود را که بخواهیم هدایت مى ‌کنیم.
3. «الرِّجس»
س. منظور از رجس چیست؟
رجس به معناى پلیدى است; گاه بر پلیدیهاى ظاهرى مادّى اطلاق مى
شود و گاه در پلیدیهاى معنوى استعمال مى شود و گاه در هر دو به کار مى رود،
همانگونه که راغب در مفردات به این مطلب تصریح کرده است.
الف ـ پلیدى معنوى: در آیه 125 سوره توبه مى خوانیم:
وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ
رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَمـَاتُوا وَهُمْ کـافِروُن
وامّا آنها که در دلهایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدیشان
افزوده; و از دنیا رفتند در حالى که کافر بودند
ب ـ پلیدى ظاهرى: در آیه 145 سوره انعام مى خوانیم:
قُلْ لاَ أَجِدُ فِى مَآ اُوحِی إِلَىَّ مُحَرَّماً عَلَى
طـَاعِم یطْعَمُهُ إِلاّ أَنْ یکونَ مَیتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ
خِنْزیر فَاِنَّهُ رِجْسٌ…
(اى پیامبر ما!) بگو: «در آنچه بر من وحى شده، هیچ غذاى حرامى
نمى یابم، به جز این که مردار باشد، یا خونى که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا
گوشت خوک باشد، که اینها همه پلید هستند…
ج ـ پلیدى معنوى و ظاهرى: رجس در آیه 90 سوره مائده در هر دو
معنى به کار رفته است; در این آیه مى خوانیم:
یـا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ
وَالاَْنْصـابُ وَاْلاَزْ لامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطـانِ فَاجْتَنِبُوهُ
لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ
اى کسانى که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بتها و از لام
(=نوعى بخت آزمایى) پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید تا رستگار شوید!.
 
4.«اهل البیت»
س. «اهل بیت» چه کسانى هستند؟
نظریات مختلفى ارائه شده است; به چهار نمونه اشاره می شود.
1– نظریه اول:تنها همسران پیامبر اسلام را شامل آیه می دانند.
2- نظریه دوم: شخص پیامبر و پنج تن و همسران پیامبر
3 ـ نظریه سوم: برخى از مفسّران، «اهل البیت» را به ساکنین مکه
مکرّمه تفسیر کرده اند.
4 ـ نظریه چهارم: که نظریه تمام علماى شیعه است که خمسه طیبه
اهل بیت می باشند.
 
دلایل اشتباه بودن سه نظریه اول:
دلیل اول: ضمایر
در آیات قبل از آیه تطهیر، 25 ضمیر یا فعل آمده که همگى مؤنّث
است و بعد از آیه تطهیر نیز دو ضمیر و فعل وجود دارد که آن هم مؤنّث است، ولى تمام
ضمیرها و فعلهاى آیه تطیهر، که در وسط این 27 ضمیر وفعلهاى مؤنث قرار گرفته، مذکر
مى باشد، یا ضمیرى است که به مذکر و مؤنّث، هر دو، برمى گردد و خلاصه ضمایر مخصوص
مؤنّث نیست. اگر منظور از آیه تطهیر هم، همسران پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)
بود، چرا خطاب آیه عوض شد و ضمیرهاى مخصوص مؤنّث بکار برده نشد؟!
دلیل دوم: توجّه به شرح و تفسیر آیه تطهیر، اهل البیت باید
داراى ویژگى عصمت مطلقه باشند، کدام یک از دانشمندان و مفسّران شیعه یا سنّى، براى
همسران پیامبر عصمت قائل شده است؟ اشتباهات زیاد همسران پیامبر مثل جنگ جمل یا آیات
سوره تحریم
دلیل سوم: روایات زیادى از طرق شیعه و اهل سنّت نقل شده است که
تنها خمسه طیبه در زیر عبای یمانی بودندو حتی ام سلمه همسر پیامبر بر آنها وارد
نشد. برای نمونه:
هان، من در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها باقی می گذارم، یکی
کتاب خدای عزّوجلّ است، آن ریسمان الهی است که هر که آن را پیروی کند هدایت شده است
و هرکه از آن جدا شود گمراه است و اهل بیتم! من شما را نسبت به اهل بیتم سفارش می
کنم (و سه بار این جمله را تکرار فرمود. ما گفتیم: اهل بیت چه کسانی هستند؟ زنانش؟!
گفت: نه به خدا قسم، چرا که زن ممکن است، مدت زمانی با شوهرش باشد سپس او را طلاق
دهد و به سوی پدر وقومش بازگردد ولی اهل بیتش، اصل و ریشه و خانواده اشت هستند که
پس از او صدقه بر آنان حرام شده است. (صحیح مسلم ج 7 ص 123)
قوی ترین دلیل به منحصر بودن اهل بیت در خمسه طیبه
وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا (طه/132)
و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شکیبا باش
پیامبر هشت ماه پى در پى هر روز برای پنج نماز بر در خانه علی
می رفت و این جمله را می فرمود:(طبق روایت اهل سنت)اَلصَّلاةَ یـا أَهْلَ الْبَیتِ.
«إِنَّمـا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتَ
وَیُطَهِّرَکمْ تَطْهیراً»
دلیل دیگر که علامه امینی در الغدیر آورده اند جریان سدّ ابواب
است.
 
سوالات پیرامون بحث
سؤال اول: حدّاکثر چیزى که آیه تطهیر دلالت بر آن دارد، عصمت
اهل البیت، یعنى على، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السلام) و در رأس آنها
پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است، ولى آیه فوق هیچ ارتباطى به مسأله ولایت و
امامت ندارد؟
پاسخ: اگر مقام عصمت براى اهل البیت(علیهم السلام) ثابت شود،
امامت هم همراه آن است; زیرا همانگونه که گذشت، امام مطاع بى قید و شرط است و اطاعت
از امام بدون هیچ قید و شرطى بر همه واجب است و اطاعت بى قید و شرط براى غیر معصوم
ممکن نیست، پس امام باید معصوم باشد. و از سوى دیگر اگر قرار شود امامى انتصاب یا
انتخاب شود، با وجود معصوم نباید به سراغ غیر معصوم رفت.
سؤال دوم: در قبل گفته شد که اختلاف ضمیرهاى آیه تطهیر با آیات
قبل و بعد آن، که در مورد زنان پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نازل شده است،
سبب مى شود که مخاطب آیه تطهیر اشخاصى دیگر غیر از همسران پیامبر باشند، در حالى که
شبیه این اختلاف ضمیرها را در داستان فرزند دار شدن حضرت ابراهیم(علیه السلام) در
کهولت سن داریم، ولى در عین حال همسر آن حضرت هم مخاطب آیه هست. در آیه 73 سوره هود
مى خوانیم:

«قـالُوا أَتَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللهِ رَحْمَتُ اللهِ و بَرَکـاتُهُ عَلَیکمْ
أَهْلَ الْبَیتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»

(فرشتگان) گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجّب مى کنى؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما
خانواده است; چرا که او ستوده و والاست.

طبق این آیه، همسر حضرت ابراهیم مخاطب ضمیر مذکر «علیکم» مى باشد.
پاسخ: مخاطب جمله «اتعجبین» فقط همسر ابراهیم است، بدین جهت فعل
بصورت مفرد مخاطب مؤنّث آمده است، ولى مخاطب «علیکم» تمام خانواده حضرت ابراهیم، از
زن و مرد است، در حالى که مخاطب آیه تطهیر، طبق ادلّه اى که گذشت، زنان پیامبر نمى
توانند باشند، نه مستقلا و نه در کنار پنج تن آل عبا.
سؤال سوم: اگر مخاطب آیه تطهیر فقط پنج تن آل عبا(علیهم
السلام) هستند، پس چرا این آیه در لابه‌لاى آیات مربوط به همسران پیامبر قرار گرفته
است؟
پاسخ: همانگونه که علاّمه طباطبائى و دیگران فرموده اند، آیات
قرآن همگى با هم نازل نشده است، حتّى گاهى جمله هاى یک آیه نیز یک مرتبه نازل نمى
گشت. بلکه آیات قرآن بر حسب نیازها و حوادث نازل مى شد; بنابر این، امکان دارد که
داستان زنان پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در برهه اى از زمان مطرح شده باشد و
به دنبال آن آیات مربوطه نازل گشته باشد و پس از مدّتى داستان اصحاب کساء و تقاضاى
پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) مبنى بر تطهیر اهل البیت مطرح و به دنبال
آن آیه تطهیر نازل شده باشد و سپس آیات دیگر متناسب با ظروف خاصّ و حوادث مخصوصى
نازل شده باشد. بنابر این، لازم نیست تمام آیات قرآن پیوند خاصّى با یکدیگر داشته
باشند.
سؤال چهارم: الف. فلسفه این کار چه بوده است؟ چرا پیامبر
اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آنها را به زیر پارچه برد و آن جمله زیبا را در
مورد اهل البیت خویش فرمود؟ چرا به امّ سلمه و عایشه اجازه نداد به زیر آن پارچه
بروند؟
جواب: هدف پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) از این تشریفات و
ریزه کاریها، جدا سازى است. حضرت مى خواهد اهل البیت را بشکلى معرّفى کند که هیچ
گونه اشکالتراشى امکان پذیر نباشد و کمترین ابهام و اجمالى باقى نماند، تا دیگران
در آن زمان و زمانهاى بعد دانسته یا ندانسته، اهل البیت را به اشخاص و افراد دیگرى
تطبیق ندهند. پس از این ماجرا هر روز بعد از اذان صبح و قبل از اقامه نماز جماعت
جلوى خانه على و فاطمه مى ایستاد و این جمله را تکرار مى کرد: اَلصَّلاةَ یـا
أَهْلَ الْبَیتِ. «إِنَّمـا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ
الْبَیتَ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهیراً»
 
 
گفتار دوم. مراد از اهل بیت در آیه
تطهیر چه کسانی اند و این آیه چه ارتباطی با عصمت آنان دارد؟
 
 
پاسخ:
در مقدمه باید گفت: در این باره ما روایات بسیار داریم که مراد
و منظور از «اهل بیت» را مشخص کرده اند. در کتاب های معتبر اهل سنت و شیعه روایات
متعددی وجود دارد که درباره ی این موضوع به صراحت بیان داشته اند که مراد «از اهل
بیت» چه کسانی هستند.
در روایات اهل سنت در حدود چهل طریق یافت می شود که بر این نکته
صحه گذارده اند و از کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابن سعید حذری، ابن عباس و عبداللّه
بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ این روایات را نقل کرده اند.
در روایات شیعه هم از طریق ائمه‌ اطهار ـ (علیهم‌السلام) ـ به
بیش از سی طریق این روایات نقل شده است و در مجموع باید گفت جای هیچ شک و تردیدی
باقی نمی ماند که مراد و منظور از «اهل بیت»، رسول مکرم اسلام ـ
(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ و علی بن ابی طالب ـ (علیه‌السّلام) ـ، فاطمه‌ زهرا
(س) و امام مجتبی ـ (علیه‌السّلام) ـ و امام حسین ـ (علیه‌السّلام) ـ می باشند.
علامه طباطبایی می فرماید: در این باره آنچه که از اهل سنت نقل
شده است بیش از آن است که از شیعه نقل شده است.[1]
دکتر تیجانی در کتاب «فسئلوا اهل الذکر» سی منبع از منابع معتبر
اهل سنت را نقل می کند که نزول آیه ی تطهیر را درباره ی اهل بیت پیامبر ـ
(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ می دانند و در پایان اضافه می کند که علمایی از اهل
سنت که این آیه را مربوط به اهل بیت پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ
می دانند، زیادند و ما به همین مقدار اکتفا می کنیم.[2]
تفسیر البرهان، ذیل این آیه‌ شریفه، 64 روایت نقل کرده است که
58 روایت آن مربوط به تعیین شأن نزول و مصداق «اهل بیت» می باشد و جالب این است که
روایات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در این رابطه بیش از روایات رسیده از شیعه است
و صاحب این تفسیر 30 روایت را به طرق مختلف اهل سنت نقل می کند و 28 روایت را به
طرق شیعه. و مطلب دیگر که در این باره جلب توجه می کند این است که در برخی از این
روایات، بعضی از اصحاب کساء خود برای اثبات حقانیت خویش به این آیه استدلال نموده و
تمسک جسته اند، از این جمله است روایت شماره‌ 24 که امیرالمؤمنین علی ـ
(علیه‌السّلام) ـ در قضیه‌ جانشینی عمر و در جلسه‌ شورای تعیین خلیفه برای اثبات
حقانیت و فضیلت خویش به این آیه استدلال فرموده و خطاب به آنان می فرماید: آیا این
آیه درباره کسی جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ که آنان در جواب می گویند:
خیر.[3]
در تفسیر الکاشف روایتی را در شأن نزول آیه‌ تطهیر از صحیح مسلم
(القسم الثانی من الجزء الثانی) ص 116، چاپ 1348 هـ. نقل می کند و پس از نقل حدیث
از صحیح مسلم می گوید: همین روایت با همین سند را ترمذی در صحیح خود و احمد بن حنبل
در مسندش و دیگران از علمای اهل سنت نقل کرده اند.[4] در کتاب های حدیث و تفسیر به
چهار دسته روایت در این باره برخورد می کنیم:
1. روایاتی که برخی از همسران پیامبر ـ
(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ نقل کرده اند و مفاد آن این است که پیامبر ـ
(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ آنان را از شمول آیه‌ تطهیر خارج کرده است.[5]
2. روایاتی که مربوط به حدیث کساء است.[6]
3. روایاتی که می گویند: پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)
ـ تا مدتی (شش ماه یا ببیشتر) پس از نزول آیه‌ تطهیر به در خانه‌علی ـ
(علیه‌السّلام) ـ و فاطمه (س) و فرزندانش می رفت و می فرمود: «الصلوه! یا اهل
البیت! إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»[7]
4. روایاتی که از ابو سعید خدری رسیده است که می گوید: این آیه
درباره رسول خدا ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ
(علیهم‌السلام) ـ نازل شده است. «نزلت فی خمسه؛ فی رسول اللّه ـ
(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ و علی و فاطمه و الحسن و الحسین ـ
(علیهم‌السلام)»[8]
در این بخش به روایتی از عایشه اشاره می کنیم که ضمن تصریح به
این مطلب که مراد از اهل بیت، اهل بیت خاص پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ
هستند، زنان پیامبر ـ از جمله عایشه ـ را از شمول آیه‌ تطهیر خارج می داند.
ثعلبی در تفسیرش می گوید: هنگامی که از عایشه درباره‌ جنگ جمل و
دخالتش در آن جنگ ویران گر سؤال کردند (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود! و
هنگامی که درباره ی علی ـ (علیه‌السّلام) ـ سؤال کردند چنین گفت: «تسألنی عن أحبّ
الناس کان الی رسول اللّه و زوج احبّ الناس کان الی رسول اللّه، لقد رأیت علیاً‌ و
فاطمه و حسناً و حسیناً و جمعَ‌ رسول اللّه بثوب علیهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل
بیتی و حامتی فأذهب عنهم الرجس و طهّرکم تطهیر. قالت: فقلتُ یا رسول اللّه أنا من
أهلک؟ فقال: تنخی فإنک إلی خیرٍ»[9] یعنی از من درباره ی کسی سؤال می کنید که
محبوب ترین مردم نزد پیامبر بود و همسر محبوب ترین مردم نزد رسول خدا بود. من با
چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین را که پیامبر آنها را در زیر پارچه ای جمع
کرده و فرمود: خداوندا! اینان خاندان و اطرافیان من هستند، رجس و پلیدی را از آنها
دور کن و از آلودگی ها پاکشان فرما! من گفتم: ای رسول خدا! آیا من نیز از آنها
هستم؟ فرمود: تو فاصله بگیر! تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزء این جمع نمی باشی)
البته برای تکمیل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود:
1. با توجه به این که آیه تطهیر در ضمن آیاتی است که درباره
زنان پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ است چگونه می توان خصوص این آیه را
مخصوص اهل بیت پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ دانست و همسران آن حضرت را
خارج دانست؟
در پاسخ باید گفت از روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده
است به دست می آید که این آیه مفرداً‌ و به تنهایی نازل شده است و در ضمن آیات
زوجات پیغمبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ نیامده و حتی یک روایت هم وجود ندارد
که دلالت کند این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ
نازل شده است پس آیه بر حسب نزول جزء آیات زنان پیغمبر ـ
(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ نیست و به آنها اتصالی نداشته و فقط در مقام تنظیم و
ترتیب آیات و یا به دستور پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ یا بعد از رحلت
آن حضرت در میان آن آیات گذاشته شده است. لذا اگر آیه ی تطهیر را از میان آیات زنان
پیغمبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ برداریم، هیچ گونه نقص معنایی در آیات زنان
نخواهد بود؛ لذا مراد از «اهل بیت» زنان پیغمبر نخواهند بود و این احتمال و
احتمالات دیگر در این باره با معنای «تطهیر» سازگاری ندارد، و تطهیر را چه به معنای
اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانیم و چه معنای آن را تقوای شدید در ضمن
تکلیف شدید بدانیم، درباره ی افراد دیگر غیر از اهل بیت صادق نیست.[10]
ناگفته نماند که علامه طباطبایی (قدس سره) در این باره نظرات
خاصی دارند که در ذیل آیه‌ ی 3 سوره ی مائده به صورت مستوفی بحث کرده است و در آنجا
می فرماید بخشی از این آیه که «الیوم اکملت لکم دینکم… می باشد به عنوان جمله ی
معترضه در این آیه آمده است و هیچ گونه ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد و می توان
گفت که وقوع آیه در این جا یا به دستور پیامبر بوده است یا این که کسانی که پس از
پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ قرآن را جمع آوری کرده اند، این آیه را
این گونه قرار داده اند. و الاً هیچ اتصالی با مطالب پیش و پس از خود ندارد و نزول
این بخش ها با همدیگر متفاوت است.[11] در تفسیر المیزان پس از نقل یک روایت که از
یزید بن حیان نقل می کند که ما نزد زید بن ارقم بودیم که او گفت: روزی رسول‌خدا ـ
(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ این گونه فرمود: من دو چیز گرانبها پس از خودم نزد
شما باقی می گذارم، کتاب الهی که هرکس از آن پیروی نماید هدایت یافته است و هرکس
آن را رها کند بی شک گمراه می شود و اهل بیتم را که من شما را توصیه می کنم که خدای
را درباره ی اهل بیتم بیاد داشته باشید (این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود). سپس
راوی می گوید: ما از زید بن ارقم سؤال کردیم که زنان پیامبر هم جزء اهل بیت اویند؟
زید بن ارقم گفت: نه اهل بیت به گروهی می گویند که صدقه بر آنان حرام است مانند آل
علی و آل عباس و آل جعفر و آل عقیل.
علامه طباطبایی (قدس سره) پس از نقل این روایت، در ردّ آن چنین
می فرماید: در این روایت «بیت» به معنای «نسب» تفسیر شده است همان گونه که در عرف
عرب این گونه بوده است و می گفتند: «بیوتات العرب بمعنی الانساب» ولی باید دانست که
روایات در این باره از ام سلمه و غیر او، این معنا را ردّ می کند و از نظر روایات،
مصداق «اهل بیت»، علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السلام) ـ است.[12]
طبرسی در مجمع البیان پس از این که می گوید: امت به تمامه بر
این که مراد از اهل بیت، اهل بیت پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ هستند
می گوید: ابن سعید خدری، انس بن مالک، واثله بن اسقع، عایشه و ام سلمه گفته اند که
این آیه مخصوص رسول‌خدا ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ و علی و فاطمه و حسن و
حسین ـ (علیهم‌السلام) ـ است.[13] و نیز همو تصریح کرده است که بودن ابتدای آیه
درباره ی زنان پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ دلیل بر این موضوع نخواهد
بود که تمام آیه درباره آنان است چه این که فصحای عرب نیز عادتشان بر این بوده است
که در یک کلام از مطلبی به مطلب دیگر منتقل می شدند و دوباره به موضوع پیشین بر
می گشتند و در قرآن از این گونه خطابات بسیار به چشم می خورد.[14]
در این باره می توان به تفسیرنمونه، ج 17 (چاپ دار الکتب
الاسلامیه)، چاپ سیزدهم، 1375، صفحه ی 297 به بعد مراجعه کرد.
در این جا به ذکر چند روایت به منظور تکمیل بحث و نیز تبرک و
تیمن می پردازیم:
در تفسیر المیزان به نقل از «الدر المنثور» آورده است که طبرانی
از ام سلمه نقل می کند که رسول‌خدا ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ به فاطمه زهرا
(س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر کن تا نزد من بیایند، پس از آمدن امیرالمؤمنین و
حسنین ـ (علیهم‌السلام) ـ، رسول‌خدا ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ پارچه ای را
بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: «اللّهم إن هؤلاء
اهل محمد ـ و فی لفظٍ آل محمد ـ فأجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی
آل ابراهیم إنک حمید مجید» خداوندا! اینان خاندان محمد هستند ـ و در یک روایت به
جای اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همان گونه که بر خاندان ابراهیم درود
فرستادی همانا تو ستوده و بزرگ مرتبه ای.
و نیز در کتاب غایه‌ المرام از عبداللّه بن احمد بن حنبل از
پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل می کند که این آیه ـ آیه تطهیر ـ در خانه ی من
نازل شد و در خانه هفت نفر بود؛ جبرئیل، میکائیل و علی و فاطمه و حسن و حسین و من
هم که در نزدیک درب خانه بودم، خطاب به رسول‌خدا ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ
گفتم: آیا من هم جزء اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: تو بر راه درست هدایت شده ای تو
از زنان پیامبر هستی.
و نیز علامه طباطبایی نقل می کنند که در غایه‌ المرام، این حدیث
از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طریق از ام سلمه و نیز از تفسیر ثعلبی نقل شده
است.[15]
و در تفسیر «الدر المنثور» به نقل از ابن مردویه که از ابی سعید
خدری نقل کرده است، می گوید: پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ چهل صبحگاه به
در خانه علی و فاطمه (س) می آمدند و می فرمود: «السلام علیکم اهل البیت و رحمه
اللّه و برکاته. الصلاه. رحمکم اللّه إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و
یطهرکم تطهیر أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.»[16]
و باز همین مطلب بالا را از طبرانی به نقل از ابی حمرا نقل
می کند که پیامبر ـ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ به مدت شش ماه این عمل را انجام
داد.[17] در تفسیر مراغی از ابن عباس نقل می کند که پیامبر به مدت نه ماه هر روز
پنج مرتبه این عمل را انجام داد.[18]
2. عصمت اهل بیت چگونه از این آیه استفاده می شود؟
واژه ی «رجس» که در این آیه آمده در قرآن دو معنا دارد:
الف: به معنای قذارت و آلودگی ظاهری، همان گونه که در آیه 145
سوره ی انعام آمده است « ألّا أن یکون میته او دماً مسفوحاً‌ او لحم خنزیر فَإنّه
رجسٌ»
ب: به معنای آلودگی معنوی مانند شرک و کفر و آثار گناه و
کردارهای بد مانند آیه ی 125 سوره توبه « أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسٌ إلی
رجسهم…» و نیز آیه ی 125 سوره ی انعام.
با توجه به این دو معنای رجس در قرآن و با توجه به این که این
واژه به همراه الف و لام ـ که برای جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معنای آن به
صورتی عام و گسترده خواهد بود که به معنای همه ی حالات خبیثه‌ نفس و قذارت و
آلودگی های آن می باشد و تطهیر از این حالت و دوری از این وضعیت روشن است که به
معنای دوری از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی خواهد بود.
و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراک حقایق در مقام
اعتقاد و عمل است و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً‌ منطبق بر عصمت الهی خواهد
بود و آن حالتی است که صاحب خود را از اعتقاد به باطل و یا ارتکاب هر رفتار بد نگاه
می دارد علاوه بر این، تأکیدی که در آیه در همین راستا وجود دارد ما را در این
برداشت از آیه مصمم تر می کند، پس از این که با اداه تأکید و حصر یعنی «إنّما» و به
همراه فعل «یرید» آیه را آغاز می نماید، در ادامه می فرماید، و یطهرکم تطهیراً.
اضافه نمودن این بخش از آیه خود تأکید معنای آیه را به همراه
دارد چه رسد به این که با مفعول مطلق آورده شود که به نحوی خاص معنا را تأکید و
تأیید می نماید.[19]
علامه طبرسی در مجمع البیان درباره ی این موضوع که آیا می توان
عصمت ائمه ـ (علیهم‌السلام) ـ را از این آیه برداشت کرد می فرمایند: «کلمه إنّما که
در ابتدای جمله مورد نظر از آیه ی 33 سوره ی احزاب آمده است، برای نشان دادن این
موضوع مهم است که مفاد جمله ی بعد از إنّما، محقق است و هیچ شکی در تحقق آن نیست و
هم چنین نفی می کند مفهوم مخالف با آن را.
و نکته ‌ دیگر این که اراده خداوند یک اراده خاص و ویژه ای است
نسبت به اهل بیت ـ (علیهم‌السلام) ـ و الّا اگر یک اراده مطلق و همگانی بود، این
نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر
الهی را خواسته است، پس خداوند یک اراده ی خاص نسبت به اهل بیت پیامبر ـ
(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ـ داشته است، و این گونه اراده ای مقتضی مدح و تعظیم
است و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در بر نخواهد داشت
با توجه به این دو نکته می توان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت
می شود و آن این که خداوند تأکیداً و با اراده ای خاص، پاکی اهل بیت ـ
(علیهم‌السلام) ـ از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است[20].
پی‌نوشت‌ها:
[1]. طباطبایی، سید مححد حسین، المیزان، چاپ جامعه‌ مدرسین قم،
ج 16، ص 311.
[2]. تیجانی، محمد، فسئلو اهل الذکر، ص 71.
[3]. بحرانی، سید هاشم، البرهان، (چاپ مؤسسه‌ اعلمی للمطبوعات
بیروت، سال 1999 م)، ج 6، ص 286 ـ 252.
[4]. مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف (چاپ دار العلم
للملایین، بیروت)، 1990 م، ج 6، ص 217 ـ 216.
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559؛ و
حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 56.
[6]. مسلم بن حجاج، صمیع، ج 4، ص 1883.
[7]. شواهد التنزیل، ج 2، از ص 11 تا ص 15 و ص 92 که به طرق
مختلف نقل می کند.
[8]. همان، ج 2، از ص 24 تا ص 27.
[9]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559.
[10]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین
قم)، ج 16، ص 330 ـ 328 (با تلخیص)
[11]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین
قم)، ج 3، ص 168 ـ 167.
[12]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین
قم)، ج 16، ص 319.
[13]. طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، ج 5، (چاپ مؤسسه‌ اعلمی
للمطبوعات بیروت)، 1995 م، ص 156.
[14]. همان، ص 158.
[15]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه
مدرسین قم)، ص 318 ـ 316.
[16]. همان، ص 318.
[17]. همان، ص 319 ـ 318.
[18]. مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، (چاپ دار الفکر)، ج 8،
ص 7.
[19]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه
مدرسین قم)، ص 312.
[20]. طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، (چاپ دار احیاء التراث
العربی، بیروت، 1406)، ج 7 و 8، ص 463.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد