۱۳۹۴/۰۶/۱۷
–
۳۰۶۴ بازدید
لقاء و نیل به مقام قرب پروردگار بیانگر یک جهت گیری و نشانه یک خط سیر معین در روند تعالی وجودی آدمی است؟
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط با این مرکز1. لقاء رب عبارت است از نیل به مقام قرب پروردگار و مقام قرب نیز همان نزدیکی ارزشی هر چه بیشتر به صفات حضرت حق است که از طریق تحقق و بروز و ظهور صفات الهی در آدمیان صورت می گیرد. به بیان دیگر، انسان به میزانی که روح و صفات خداوندی را در خود متجلی کند و به معنای دیگر استعدادهای فطری و انسانی اش را محقق سازد به خدا نزدیکتر شده و به مقام قرب و لقاء حق نایل آمده است. لقاء الله بیانگر یک جهت گیری و نشانه یک خط سیر معین در روند تعالی وجودی آدمی است .
2.منظور از «لقاء» و ملاقات خداوند سبحان، ملاقات حسى (همانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر) نیست، زیرا خداوند جسم و رنگ و مکان ندارد که با چشم ظاهر دیده شود؛ ملاقات حسى لازمه اش جسمیت است، و لازمه جسمیت هم محدود بودن و نیازمند بودن و فنا پذیر بودن است، و هر عاقلى مى داند که خداوند نمى تواند داراى چنین صفاتى باشد، بنا براین منظور از «ملاقات» یا «رؤیت» در آیات مختلف قرآن _هنگامى که به خدا نسبت داده مى شود_ ملاقات حسى نیست بلکه شهود باطنى است؛ یعنى انسان چون در قیامت، آثار خدا را بیشتر و بهتر از هر زمان دیگری مشاهده مى کند، ایمان او نسبت به خدا یک ایمان شهودى مى شود و گویی او را با چشم دل آشکارا مى بیند؛ به همین دلیل، طبق آیات دیگر قرآن، حتى لجوج ترین منکران خدا هم در قیامت زبان به اعتراف مى گشایند چرا که راهى براى انکار نمى بینند.
3. لقاء الله به معنی فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و بالعیان، وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن است .
علامه طباطبایی ره ذیل آیه 5 سوره عنکبوت می نویسد:
مراد از «لِقاءَ اللَّهِ»، قرار گرفتن بنده در حالتی است که دیگر بین او و بین پروردگارش حجابى نباشد، هم چنان که روز قیامت چنین خواهد شد، زیرا روز قیامت روز ظهور و آشکار شدن حقایق است: وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ ؛ آن روز یقین مى کنند که خدا حق آشکار است. المیزان ، ج 16، ص 102
فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و بالعیان وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن.
در ملاقات ممکن الوجود با خداوند، اصل ملاقات حقیقتاً وجود دارد و در آن شکی نیست. ولی باید به شکلی باشد که لایق ملاقات کننده و ملاقات شونده باشد و به این دلیل معنای پنجم معانی صحیح برای لقاء الله است. (1)
با توجه به مطلب فوق با بیانی روان تر می توان گفت لقاء رب عبارت است از نیل به مقام قرب پروردگار و مقام قرب نیز همان نزدیکی ارزشی هر چه بیشتر به صفات حضرت حق است که از طریق تحقق و بروز و ظهور صفات الهی در آدمیان صورت می گیرد. به بیان دیگر، انسان به میزانی که روح و صفات خداوندی را در خود متجلی کند و به معنای دیگر استعدادهای فطری و انسانی اش را محقق سازد به خدا نزدیکتر شده و به مقام قرب و لقاء حق نایل آمده است. لقاء الله بیانگر یک جهت گیری و نشانه یک خط سیر معین در روند تعالی وجودی آدمی است
لقاء الله از طریق تهذیب نفس و خود سازی حاصل میشود و قتی آدمی چشم جان خود با صیقل ایمان و تقوا پاک کرد چشم دل او به رؤیت جمال حضرت دوست نایل میشود، و این رؤیت با چشم دل صورت میگیرد و گرنه او منزه از آن است که کسی بتواند او را با چشم سر مشاهده کند. امیر مؤمنان در حدیث ذعلب جمله زیبای دارد و گفته است «لم أکن بالذّی أعبد ربّاً لم أره؛ (2) من آن کسی نیستم که پروردگاری را که ندیدهام عبادت نمایم».
از حضرت سؤال شد چگونه او را دیدهای؟ حضرت فرمود: «لم تَره العیون بمشاهدة الابصار ولکن رأته القلوب بحقایق الایمان؛ (3) خدا را هیچ چشمی سر نمیتوانند ببیند لکن قلب با حقایق ایمان او را مشاهده میتواند».
از این کلام نورانی به روشنی بدست میآید که اولاً خداوند قابل رؤیت است،ثانیاً رؤیت خدا با چشم ظاهر امکان پذیر نیست. بلکه با حقایق ایمان و چشم دل مشاهده میشود.
پس بنا بر این مراد از لقاء الله رؤیت قلبی و ایمان حق تعالی است که نصیب مردمان پاک میشود و هر کسی توفیق لقاء الله را ندارد.
در این باره مطالعه کتاب لقاء الله تألیف عارف بزرگ میرزا جواد ملکی تبریزی بسیار مفید و سودمند است.
پینوشتها:
1. ملکی تبریزی، رساله لقاء الله، انتشارات آل علی، 1382 ش، قم ، ص 6 – 7.
2. صدوق، التوحید، نشر جامعة مدرسین، قم 1416ق، ص 305.
3. همان.
2.منظور از «لقاء» و ملاقات خداوند سبحان، ملاقات حسى (همانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر) نیست، زیرا خداوند جسم و رنگ و مکان ندارد که با چشم ظاهر دیده شود؛ ملاقات حسى لازمه اش جسمیت است، و لازمه جسمیت هم محدود بودن و نیازمند بودن و فنا پذیر بودن است، و هر عاقلى مى داند که خداوند نمى تواند داراى چنین صفاتى باشد، بنا براین منظور از «ملاقات» یا «رؤیت» در آیات مختلف قرآن _هنگامى که به خدا نسبت داده مى شود_ ملاقات حسى نیست بلکه شهود باطنى است؛ یعنى انسان چون در قیامت، آثار خدا را بیشتر و بهتر از هر زمان دیگری مشاهده مى کند، ایمان او نسبت به خدا یک ایمان شهودى مى شود و گویی او را با چشم دل آشکارا مى بیند؛ به همین دلیل، طبق آیات دیگر قرآن، حتى لجوج ترین منکران خدا هم در قیامت زبان به اعتراف مى گشایند چرا که راهى براى انکار نمى بینند.
3. لقاء الله به معنی فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و بالعیان، وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن است .
علامه طباطبایی ره ذیل آیه 5 سوره عنکبوت می نویسد:
مراد از «لِقاءَ اللَّهِ»، قرار گرفتن بنده در حالتی است که دیگر بین او و بین پروردگارش حجابى نباشد، هم چنان که روز قیامت چنین خواهد شد، زیرا روز قیامت روز ظهور و آشکار شدن حقایق است: وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ ؛ آن روز یقین مى کنند که خدا حق آشکار است. المیزان ، ج 16، ص 102
فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و بالعیان وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن.
در ملاقات ممکن الوجود با خداوند، اصل ملاقات حقیقتاً وجود دارد و در آن شکی نیست. ولی باید به شکلی باشد که لایق ملاقات کننده و ملاقات شونده باشد و به این دلیل معنای پنجم معانی صحیح برای لقاء الله است. (1)
با توجه به مطلب فوق با بیانی روان تر می توان گفت لقاء رب عبارت است از نیل به مقام قرب پروردگار و مقام قرب نیز همان نزدیکی ارزشی هر چه بیشتر به صفات حضرت حق است که از طریق تحقق و بروز و ظهور صفات الهی در آدمیان صورت می گیرد. به بیان دیگر، انسان به میزانی که روح و صفات خداوندی را در خود متجلی کند و به معنای دیگر استعدادهای فطری و انسانی اش را محقق سازد به خدا نزدیکتر شده و به مقام قرب و لقاء حق نایل آمده است. لقاء الله بیانگر یک جهت گیری و نشانه یک خط سیر معین در روند تعالی وجودی آدمی است
لقاء الله از طریق تهذیب نفس و خود سازی حاصل میشود و قتی آدمی چشم جان خود با صیقل ایمان و تقوا پاک کرد چشم دل او به رؤیت جمال حضرت دوست نایل میشود، و این رؤیت با چشم دل صورت میگیرد و گرنه او منزه از آن است که کسی بتواند او را با چشم سر مشاهده کند. امیر مؤمنان در حدیث ذعلب جمله زیبای دارد و گفته است «لم أکن بالذّی أعبد ربّاً لم أره؛ (2) من آن کسی نیستم که پروردگاری را که ندیدهام عبادت نمایم».
از حضرت سؤال شد چگونه او را دیدهای؟ حضرت فرمود: «لم تَره العیون بمشاهدة الابصار ولکن رأته القلوب بحقایق الایمان؛ (3) خدا را هیچ چشمی سر نمیتوانند ببیند لکن قلب با حقایق ایمان او را مشاهده میتواند».
از این کلام نورانی به روشنی بدست میآید که اولاً خداوند قابل رؤیت است،ثانیاً رؤیت خدا با چشم ظاهر امکان پذیر نیست. بلکه با حقایق ایمان و چشم دل مشاهده میشود.
پس بنا بر این مراد از لقاء الله رؤیت قلبی و ایمان حق تعالی است که نصیب مردمان پاک میشود و هر کسی توفیق لقاء الله را ندارد.
در این باره مطالعه کتاب لقاء الله تألیف عارف بزرگ میرزا جواد ملکی تبریزی بسیار مفید و سودمند است.
پینوشتها:
1. ملکی تبریزی، رساله لقاء الله، انتشارات آل علی، 1382 ش، قم ، ص 6 – 7.
2. صدوق، التوحید، نشر جامعة مدرسین، قم 1416ق، ص 305.
3. همان.