۱۳۹۴/۰۶/۰۹
–
۱۲۱ بازدید
اعتقادات اساسی پیرامون مهدویت
اعتقاد به حضرت مهدی† از ضروریات مکتب تشیع محسوب می گردد، به گونه ای که منکر وجود آن حضرت در ردیف منکر دعوت انبیا قرار می گیرد و معلوم است منکران دعوت انبیا در ردیف بی دینان و خارجان از دین الهی قرار دارند.
اعتقادات اساسی پیرامون مهدویت
اعتقاد به حضرت مهدی† از ضروریات مکتب تشیع محسوب می گردد، به گونه ای که منکر وجود آن حضرت در ردیف منکر دعوت انبیا قرار می گیرد و معلوم است منکران دعوت انبیا در ردیف بی دینان و خارجان از دین الهی قرار دارند.
ظهور آن امام بر اساس تعالیم اسلامی و روایات رسیده از امامان معصوم‰ از مسایل حتمی و غیرقابل خدشه در مکتب تشیع است. این مسئله به قدری مهم است که بر اساس روایات اسلامی اگر از عمر دنیا فقط دو روز باقی مانده باشد خداوند آن دو روز را آنقدر طولانی می کند تا آن حضرت ظهور کند[i] و دنیایی بر اساس و معیارهای الهی بنا نهد که مظلومان عالم در آن به حق خویش برسند و حدود تعطیل شده الهی دوباره اقامه گردد.
آن حضرت، هم اکنون حی و زنده است و در میان مسلمانان و شیعیا ن حضور دارد و در روایات اسلامی آمده است که ایشان در پس پرده غیبت است و شیعیان از درک وجود آن امام محروم هستند و عالم از برکات وجودی او مثل” خورشید در پشت ابرها” استفاده می نماید وگرنه زمین صاحبانش را فرو می برد.[ii]
سؤال اصلی در این وضعیتِ غیبت این است که: کسی که معتقد به امامت آن امام همام است و در عصر غیبت او به سر می برد دانستن چه مسایلی در مورد آن حضرت برایش ضروری است و به عبارت دیگر آنچه اصل و اساس اعتقاد به مهدویت می باشد چیست؟ آیا دانستن بعضی از نشانه های ظهور ضروری است؟ و تطبیق آن بر بعضی حوادث و اشخاص چگونه است؟ و این در حالی است که مهم ترین مسئله که شناخت آن حضرت است مغفول مانده و جامعه اسلامی را در تب و تاب تطبیق “دجال ” و”سید یمنی ” و”سید خراسانی”و “شعیب بن صالح” قرار می دهند.
نکته جالب توجه در این مسایل این است که مشخصات موجود در روایات بر افرادی که خود می خواهند تطبیق می کنند برای این که با این مسائل اعتقاد به مهدویت در میان مردم تقویت شود و مردم ظهور آن حضرت را نزدیک بدانند، در حالی که در صورت عدم تحقق احتمالات داده شده اساس اعتقاد به مهدویت در مردم سست می گردد و آن وقت مردم از مسئله مهدویت ناامید می گردند و این خود گناهی نابخشودنی و غیر قابل اغماض است.
البته این مسئله در تاریخ مهدویت دارای سابقه است و افرادی در عصر ائمه از آنها سؤال می کردند که آقا فلانی معروف شده است دجال است، نظر شما در این باره چیست؟ که امام جواب منفی دادند.[iii]
افزون بر این، در دوران غیبت کبری هم احتمالاتی در مورد بعضی اشخاص داده اند و نشانه های ظهور را بر بعضی تطبیق و حمل بر آن اشخاص نموده اند. البته دوران ما هم از بقیه دوران جدا نیست به ویژه در عصر ما که انقلاب اسلامی رخ داده و مظنه یوطئون للمهدی[iv] قوت گرفته. بنابر این، بعضی جرأت نموده اند چنین کاری را انجام دهند در این صورت امکان توجیه اتفاقات آینده خیلی مشکل خواهد شد.
در نهایت چنین کاری به اساس اعتقاد به منجی و مصلح ضربه خواهد زد وامکان گرایش جوانان به فرقه های شیطانی و انحرافی را فراهم می سازد.
حال چاره چیست؟ آیا هر کس هر برداشتی از روایات ظهور دارد باید آن را رسانه ای سازد بدون این که به شاخصه ها و محکمات و اصول بحث مهدویت اشاره داشته باشد؟! و آن وقت با ارائه احتمالات غیر قطعی در مورد بعضی نشانه ها و در صورت عدم وقوع آنها مردم را به شک در اصل مهدویت وادار سازد. خلاصه معلوم نیست در پشت پرده این گونه اقدامات چه اغراضی نهفته است ولی در هرصورت نتیجه آن سستی مردم در اعتقاد به مهدویت و در نهایت نومید شدن از ظهور حضرت می باشد.
به همین علت ما در این نوشتار برآنیم تا اصول اساسی مهدویت را ارائه دهیم که بقیه مسائل متفرع بر آن است.
در حقیقت این چند اصل عصاره و چکیده بحث مهدویت می باشد و شیعیان با فراگیری و تطبیق آنها با مسائل مختلف از خطا و لغزش مصونیت پیدا می کنند.
1. 1. اعتقاد به وجود امام
همه باید خود را ملزم بدانند که آن حضرت اکنون در عالم وجود و حضور دارد و به رتق و فتق امور مسلمانان می پردازد و این مقتضای وجود امام در عالم می باشد چنانکه خودشان در توقیع مبارک (در عصر غیبت کبری) به شیخ مفید چنین می فرمایند:
وَ إِنَّا غَیرُ مُهْمَلِینَ لِمُرَاعَاتِکمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکرِکمْ وَ لَوْ لَا ذَلِک لَنَزَلَ بِکمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکمُ الْأَعْدَاءُ…[v]
ما مسلط هستیم و علم داریم به اخبار شما و هیچ خبری از شما برای ما پنهان نیست.. .. ما شما را بی سرپرست رها نمی کنیم. و یاد شما را فراموش نمی کنیم (به یاد شما هستیم) و اگر غیر از این بود، بر شما رنج و سختی و بلا نازل می شد و دشمنان، شما را بیچاره می کردند.
بر اساس مفاد این توقیع شریف حضرت اعلام می دارد که من درتمامی مسائل همراه شما هستم. و در صدد حل مشکلات شما می باشم و از تمامی امور شما نیز اطلاع دارم و این لازمه اعتقاد به امام بوده و طبیعی است که علم او به مسائل جهت حل مشکلات می باشد و تنها علم بدون عمل فایده ندارد.
2. 2. اعتقاد به ظهور
اعتقاد به ظهور و آمدن حضرت امری است که پیامبر اعظم و تمامی امامان معصوم† آن را بشارت داده اند. و معصومین† هر کدام در عصر خویش شیعیان را به آن آشنا ساخته اند. بحث ظهور به قدری مهم بوده که در بعضی از زمان ها، شیعیان تصور می کردند امام عصر و حاضرشان قائم است. کما این که در عصر حضرت امام موسی کاظم† اکثر مردم تصور کردند ایشان قائم است و سؤالات از ایشان در این رابطه که قائم هستید زیاد می باشد.[vi]
ولی ما در این بخش به دو روایت بسنده می کنیم و خوانندگان را برای مطالعه این قبیل احادیث به منابع خودش ارجاع می دهیم.[vii]
الف- امام رضا† می فرماید:
لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا إِلَّا یوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِک الْیوْمَ حَتَّی یخْرُجَ فَیمْلَأَهَا عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْرا.[viii]..
اگراز عمر دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا قائم ظهور کند و جهان را از عدل و داد پر سازد کما این که از ظلم پر شده است.
ب- امام حسین† می فرماید:
قَالَ لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا إِلَّا یوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِک الْیوْمَ حَتَّی یخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی فَیمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً کذَلِک سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ… یقُول [ix]…
اگر جز یک روز از عمر دنیا باقی نماند خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد، تا مردی از فرزندان من بیرون شود و دنیا را پر از عدل و داد کند پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد، و من این حدیث را همین طور از حضرت رسول… شنیده ام.
3. 3. شناخت امام
از روایات چنین برمی آید که: آن چه در مورد امام مهم است شناخت و معرفت به اوست و این که بدانیم او چه کسی است که خداوند برای ظهور او عالم را نگه می دارد و معنای ملازمی آن، این است که اساس عالم برای امام است و اگر او نباشد به عبارتی وجود عالم هم بی معنی خواهد بود و شیعیان به جای این که او رابشناسند دنبال چیزی می روند که ضروری نیست.
به عبارت دیگر وظیفه اصلی شناخت امام است و امامان نیز شیعیان را به شناخت امام سوق داده اند تا او را بشناسند و خود را برای ظهورش آماده سازند. چون او قطب و محور و اساس است و شناخت (امام ) در مهدویت از اساسی ترین امور برای شیعیان می باشد. این مهم در روایات صادره از امامان معصوم‰ مورد توجه قرار گرفته که به دو نمونه اشاره می شود:
الف. سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ† عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ. ..فَقَالَ یا فُضَیلُ اعْرِفْ إِمَامَک فَإِنَّک إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَک لَمْ یضُرَّک تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ امَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ یقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ کانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کانَ قَاعِداً فِی عَسْکرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کانَ قَاعِداً تَحْتَ لِوَائِهِ قَالَ وَ رَوَاهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ…. [x]
فضیل بن یسار می گوید: از حضرت صادق† در باره آیه یوم. ………. پرسیدم. حضرت فرمود:
امام خود را بشناس. همانا وقتی که امامت راشناختی. دیر و زود واقع شدن (ظهور) ضرری به تو نمی رساند، (خواه ظهور صاحب الامر زود واقع شود و خواه به تأخیر بیافتد.)
کسی که امام خود را بشناسد، و سپس پیش از قیام صاحب الامر بمیرد، مثل کسی است که در لشکر او نشسته است، نه! بلکه مانند کسی است که در زیر پرچم او نشسته باشد! بعضی از اصحاب این طور روایت کرده اند: مثل کسی است که در رکاب پیغمبر… شهید شده باشد.
ب. عن ْفُضَیلِ بْنِ یسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ† یقُولُ: مَنْ مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ یضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ کانَ کمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِه [xi]
فضیل بن یسار نقل می کند که از امام محمد باقر† شنیدم که فرمود: کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد (امام خود را نشناسد) همچون مردم عهد جاهلیت مرده است. و کسی که بمیرد در حالی که امام خود را می شناخته زیانی نبرده، خواه ظهور امام زمان زود واقع شود و یا به تأخیر بیفتد. و هر کس بمیرد و امام خود را بشناسد مانند کسی است که با مهدی منتظر در خیمه اش بوده است.
در نهایت اساس، شناخت امام است و معرفت به او باعث می شود اگر هم بمیرد و هنگام ظهورش حضور فیزیکی هم نداشته باشد در زمره لشگریان و سربازان او قرار گیرد و به تصریح روایات در چادر او قرار می گیرد.
مبلغان مهدویت بهتر است مردم را به این مسئله سوق دهند، تا مردم به برکت عرفان به آن حضرت، سعی کنند ارتباط خود را با آن حضرت قوی نمایند و در پی شناخت، صلاحیت قرار گرفتن در چادر و خیمه حضرت را پیدا کنند. نه این که با احتمالات ظنی و غیر قطعی ظهور را نزدیک بدانند. بیان چنین مطالبی باعث می شود دشمن برای جلوگیری از ظهور حضرت مسلمانان را سرکوب کند.
4. 4. ممنوعیت تعیین وقت ظهور
موضوع دیگری که امامان معصوم‰ به حسب سؤالِ شیعیان به آن پرداخته اند مسئله تعیین وقت برای ظهور حضرت می باشد.
کثرت روایات وارده در این باب دلالت بر این دارد که در عصر امامان‰ از این مسئله سؤال زیاد می شد و ائمه‰ هم خود را موظف می دیدند به این سؤالات پاسخ دهند و روشنگری نمایند.
به عبارت دیگر، شیعیان چون ظلم و جور بی حد و حساب خلفا را می دیدند، به گمان آنان تنها راه رهایی از این ظلم و جور ظهور حضرت مهدی† بود. بنابراین از امامان می خواستند زمان و وقت ظهور را هم اعلام نمایند تا آنها کاملا زمان آن را بدانند و خود را برای چنین زمان موعودی آماده سازند.
در مقابل امامان از هر گونه تعیین وقتی به شدت پرهیز می کردند و کسانی را که به تعیین وقت ظهور می پرداختند کاذب و دروغگو قلمداد کردند و مسئولیت این مهم را متوجه خداوند تبارک و تعالی نموده و می فرمودند از زمان ظهور او کسی جز خدا باخبر نیست و هر وقت خداوند صلاح دید او را برای برپایی عدالت می فرستد.
بنابراین ما در این قسمت به چند روایت کلیدی اشاره می کنیم و خوانندگان عزیز را برای مطالعه بقیه روایات به مراجع اصلی آن ارجاع می دهیم.
الف- عَنِ الْفُضَیلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ† هَلْ لِهَذَا الْأَمْرِ وَقْتٌ؟ فَقَالَ کذَبَ الْوَقَّاتُونَ کذَبَ الْوَقَّاتُونَ کذَبَ الْوَقَّاتُون [xii]
فضیل بن یسار می گوید: از امام محمد باقر† پرسیدم: آیا ظهور صاحب الزمان وقت معینی دارد؟ فرمود: آنها که وقت آن را تعیین می کنند دروغ گفتند، دروغ گفتند، دروغ گفتند!
ب-کنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ† إِذْ دَخَلَ عَلَیهِ مِهْزَمٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاک أَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا الْأَمْرِ الَّذِی نَنْتَظِرُ مَتَی هُوَ؟ فَقَالَ یا مِهْزَمُ کذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَک الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُون [xiii]
من در خدمت امام جعفر صادق† نشسته بودم که مهزم اسدی آمد و عرض کرد قربانت گردم: ظهور قائم آل محمد که انتظار آن را می کشیم کی خواهد بود؟
امام فرمود: ای مهزم! طول می کشد و آنها که وقت آن را تعیین می کنند دروغ می گویند و آنان که برای ظهورش شتاب می نمایند به هلاکت می رسند و آنان که تسلیم قضای الهی می باشند نجات می یابند، و بالاخره به سوی ما باز می گردند.
ج- عن أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ† قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاک مَتَی خُرُوجُ الْقَائِمِ؟ فَقَالَ: یا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّا أَهْلُ بَیتٍ لَا نُوَقِّتُ وَ قَدْ قَالَ مُحَمَّدٌ… کذَبَ الْوَقَّاتُون [xiv]
ابی بصیر از امام صادق† می گوید: به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم خروج قائم کی خواهد بود؟ فرمود: ای ابا محمّد ما خاندانی هستیم که وقتی را معین نمی کنیم؛ زیرا محمّد… فرموده است: تعیین کنندگان وقت دروغ می گویند.
د- امام در توقیع شریف می فرماید:
أَمَّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی ذِکرُهُ وَ کذَبَ الْوَقَّاتُون. .[xv].
امّا ظهور فرج، بسته به خواست خداوند است، و تعیین کنندگان وقت دروغگویند.
در نهایت هر گونه تعیین وقت برای ظهور حضرت ممنو ع می باشد و جایز نیست این کار صورت پذیرد و اگر هم کسی تخلف نمود و تعیین وقت کرد (ظهور نزدیک است) به تصریح روایات متعدد رسیده از امامان باید آنان را دروغگو پنداشت. چون حیطه و زمان آمدن او در اختیار کسی جز خداوند سبحان نیست. و این خداوند است که هر وقت صلاح بداند دستور ظهور می دهد و بالاخره “یصلح امره فی لیلهْْ واحدهْْ”.
5. 5. فضیلت انتظار فرج
خوشبختانه امامان معصوم و به تبع آنان شیعیان از این مهم غافل نبودند و در عصر حضور معصومین‰ از آنان سؤال نمودند:
که وظیفه شیعیان در عصر غیبت چیست؟ حال که شیعیان دستشان به امام نمی رسد باید چه اقداماتی را انجام دهند تا احساس کنند به نوعی ارتباط با امام دارند؟ تا وظایف خویش را در رابطه با آن امام همام انجام دهند؟
روایات ذیل بیان کننده وظایف شیعیان در عصر غیبت می باشد:
الف – امام باقر† می فرماید:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ… أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَج[xvi]
پیامبر اعظم… فرموده: بهترین عبادت انتظار فرج (مهدی) است.
با توجه به زمان صدور روایت روشن می شود: پیامبر که خود مبدع و مبلغ مهدویت است با علم و اطلاع از زمان غیبت حضرت، تمام مسلمانان را به نوعی به مباحث مهدویت آگاهی داده و گوشزد نموده که آن حضرت در غیبت به سر خواهد برد و در فاصله این غیبت مهم ترین چیز انتظار فرج (به نوعی رابطه داشتن با او) است.
ب – عبدالعظیم حسنی می گوید: از امام جواد پرسیدم: وظایف شیعیان در عصر غیبت کدام است؟
قَالَ: أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِیعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَج [xvii]
فرمود: بهترین اعمال شیعیان ما در عصر غیبت انتظار فرج است
ج- امام کاظم† می فرماید:
أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ انْتِظَارُ الْفَرَج[xviii]
بهترین عبادت بعداز معرفت (خداوند )انتظار فرج (مهدی) است
ترتیب انتظار بعد از معرفت خداوند نمایانگر اهمیت انتظار بوده و روشن است که نوعی ارتباط بین معرفت الهی و معرفت به امام وجود دارد و به خاطر این ارتباط انتظار فرج بهترین عبادت است.
د- پیامبر اعظم می فرماید:
أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَج [xix]
بهترین جهاد امت من (مسلمانان) انتظار فرج می باشد
تعبیر آن جناب به جهاد نمایانگر این مهم است که وجود امام در غیبت برای مسلمانان سختی هایی را به دنبال دارد که تحمل آنها کمتر از جهاد نیست در صورتی که منتظر ظهور آن بزرگوار باشند و به دنبال مسائل حاشیه ای نروند که خداوند در مقابل این انتظار ثواب و اجر و پاداش می دهد.
هـ امام علی† می فرماید:
المنتظر لامرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل اللَّه[xx]
کسی که در انتظار امر ما باشد مانند کسی است که در راه خدا در خون خود غلتیده است.
بر اساس روایت اخیر منتظران حضرت در عصر غیبت در صورت عدم درک وجود آن حضرت به آنان ثواب شهدا داده می شود و علت آن مهم بودن امر انتظار در نزد خدا و ائمه طاهرین‰ می باشد.
بنابراین، منتظر واقعی در حقیقت امام را شناخته و می داند چه عواملی باعث شده که او در پس پرده غبیت قرار گیرد. و تلاش می کند خود را برای آمدن او آماده سازد و خود را در مسیر خود سازی برای این مهم قرار می دهد.
وقتی که خود و امام خویش را شناخت در حقیت به آنچه که خدا و ائمه معصومین‰ از او می خواستند نائل شده است. و این مفاد روایاتی است که می گفت امام را بشناس دیر یا زود آمدن او مهم نیست.
در نهایت اصل اساسی و رکین در عصر غیبت، شناخت آن امام همام است. وقتی که شناخت صورت پذیرفت در حقیقت مقدمات ارتباط با امام فراهم شده است. و در این راستا به این مطلب خواهد رسید که بشریت هنوز صلاحیت ظهور آن حضرت را پیدا ننموده است، پس باید به انتظار بنشیند. و اگر در مسیر این انتظار عمرش وفا نکرد مثل مجاهد فی سبیل الله است؛ چون در این مدت با خود مجاهده کرده و منتظر بوده، حال که عمرش وفا نکرد او را اجر و ثواب مجاهد می دهند. و مثل این که در چادر حضرت در وقت ظهورش حاضر باشد.
6. نتیجه گیری
اعتقادات و اصول اساسی در بحث مهدویت که ما به اختصار آنها را ارائه دادیم تماما برگرفته از روایات مستند است. و سرگردان نمودن مردم و عاشقان آن حضرت به دنبال نشانه ها و تطبیق آن بر افرادی که خودمان می خواهیم ضرورت ندارد. افزون بر این در صورت خطا (در تطبیق) باعث سرگردانی مردم و احتمالا منشأ بعضی از فتنه ها خواهد شد که خسارات زیادی به دنبال دارد. و در نهایت باعث دلسردی مردم از مسئله ظهور و قیام آن امام همام خواهد شد. و آن الزامات و اصول عبارت اند از:
1. اعتقاد به وجود امام.
2. اعتقاد به ظهور.
3. شناخت امام.
4. ممنوعیت تعیین وقت ظهور.
5. انتظار فرج.
امید است بعد از شناخت آن حضرت از منتظران ظهور حضرت و از جمله یاران آن گرامی باشیم.
——————————————————————————–
[i]. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص331.
[ii] . بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج 23، ص29. [iii] . کمال الدین، ج2، ص525 . [iv] . همان. [v] . الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 2، ص497. [vi] . کمال الدین و تمام النعمهْْ، ج 2، ص361. [vii] . مراجعه شود به کمال الدین صدوق و غیبت شیخ طوسی. [viii] . إعلام الوری بأعلام الهدی، ص331. [ix] . کمال الدین و تمام النعمهْْ، ج 1، ص318. [x] . همان. [xi] . همان، ص142. [xii] . بحار الانوار الجامعهْْ لدرر أخبار الائمهْْ الاطهار، ج 52، ص103. [xiii] . الکافی، ج 1، ص368. [xiv] . الغیبهْْ للنعمانی، ص290. [xv] . الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 2، ص470. [xvi] . بحار الانوار الجامعهْْ لدرر أخبار الائمهْْ الاطهار، ج 52، ص125. [xvii] . همان، ج 51، ص156. [xviii] . تحف العقول عن آل الرسول…، ص403. [xix] . بحار الانوار الجامعهْْ لدرر أخبار الائمهْْ الاطهار، ج 74، ص143. [xx] . همان، ج 10، ص104.