۱۳۹۴/۰۶/۰۸
–
۱۲۵ بازدید
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز پرسشگر ارجمند، دقیقا مشکل اصلی امت اسلامی در دوران حاضر تفرقه و عدم اتحاد بین مذاهب گوناگون اسلامی است که موجب وضعیت اسفبار جهان اسلامی گردیده است. اتحاد بین مسلمین وضعیتی آرمانی است که در صورت تحقق خارجی آن، کمک به مردم فلسطین و آزادسازی قدس شریف از دست صهیونیست های کودک کش، امری دست یافتنی است. در این میان، اسف بارتر اینکه برخی از کشور های مهم اسلامی، اسرائیل را به رسمیت شناخته و با آنها پیمان های متعدد اقتصادی و نظامی و تسلیحاتی برقرار نموده اند، که این مساله به بغرنج تر شدن مساله ی اتحاد مسلمین انجامیده است.
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز پرسشگر ارجمند، دقیقا مشکل اصلی امت اسلامی در دوران حاضر تفرقه و عدم اتحاد بین مذاهب گوناگون اسلامی است که موجب وضعیت اسفبار جهان اسلامی گردیده است. اتحاد بین مسلمین وضعیتی آرمانی است که در صورت تحقق خارجی آن، کمک به مردم فلسطین و آزادسازی قدس شریف از دست صهیونیست های کودک کش، امری دست یافتنی است. در این میان، اسف بارتر اینکه برخی از کشور های مهم اسلامی، اسرائیل را به رسمیت شناخته و با آنها پیمان های متعدد اقتصادی و نظامی و تسلیحاتی برقرار نموده اند، که این مساله به بغرنج تر شدن مساله ی اتحاد مسلمین انجامیده است. بنابراین پاسخ پرسش شما دقیقا در متن پرسش نهفته است و آن عدم اتحاد امت اسلامیست. اما اینکه چرا جهان اسلام به این وضعیت گرفتار شده موضوعی بسیار کلی است که می تواند پرسشی اصلی برای یک تحقیق پایانی – پایان نامه – قرار گیرد. بدیهی است که پرداختن به چنین موضوع وسیعی نیازمند تدوین طرحی تفصیلی و سازماندهی تحقیقی مستقل است. قلذا با تذکر این نکته ، به بیان چند محور پیرامون علل تفرقه ی مسلمین اکتفا می نماییم. اختلافات بین مسلمانان علل و ریشه هاى بسیار متنوع و مختلفى دارد و بررسى جامع و همه جانبه آن – همانگونه که اشاره شد – ، نیازمند کاوش هایى ژرف و گسترده است. با این وجود می توان محور های زیر را به عنوان بخش عمده ای از علل اختلافات بین مسلمین بر شمرد. الف- اختلافات مذهبی : شاید بتوان اصلی ترین عامل اختلاف بین مسلمانان – که عوامل دیگر با سو استفاده از بستر این اختلاف می توانند فتنه افروزی کنند – را اختلافات مذهبی دانست. وجود فرقه ها و مذاهب گوناگون اسلامی که در دو دسته ی کلان به دو بخش شیعی و سنی تقسیم شده اند موجب بروز و ظهور برخی اختلافات جدی در دنیای اسلام گردیده است. این اختلافات که در عرصه های کلامی، سیاسی، و فقهی و حدیثی خود را نشان می دهد به خودی خود موجب ایجاد شکاف هایی هر چند خفیف بین مسلمانان می گردد. 1) اندیشه هاى کلامى: بى شک نظرات متفاوت درباره مسائل کلامى موجب انشعاب در دین اسلام گردیده است، چنان که مسیحیت نیز در اثر این عامل، به فرقه هاى کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس منشعب گردیده است. موضوعاتى همچون: نیل به مفاهیم قرآن با لحاظ فهم و درک ائمه (ع)، معنا و مفهوم حسن و قبح ذاتى و عصمت و مصونیت از خطا در ائمه اطهار (ع) باعث اختلاف شیعه و سنى شده است. 2) اندیشه هاى سیاسى: مهم ترین نقطه جدایى میان شیعه و سنى در طول تاریخ، این مسأله بوده است. شیعه معتقد است که جانشین رسول الله (ص) در امر حکومت، تنها ائمه مى باشند اما اهل تسنن بر خلاف آن قائلند. 3) اندیشه هاى فقهى و حدیثى: فقه شیعه مبتنى بر منابع چهارگانه کتاب، سنت، عقل و اجماع است، اما منابع اهل سنت متکى بر کتاب، سنت، قیاس و استحسان است. در نظر شیعه، تمامى احادیث منقول از صحابه و تابعین را نمى توان یکجا پذیرفت زیرا برخى از آنها ساختگى اند و برخى از اصحاب فاقد عدالت گردیده اند اهل تسنن بر این باور است که باید سخنان تمامى صحابى پیامبر (ص) را پذیرفت. این عوامل دست به دست هم داده و باعث اختلاف مسائل شرعى- که کارهاى روزمره جامعه مسلمانان را تشکیل مى دهد- گردیده است مانند آداب وضو، نماز، روزه و… بى تردید جمود بر احادیث ساختگى و قیاس و استحسان و غفلت از مفاد صحیح آیات قرآنى و احادیث معتبر، به اختلافات فوق دامن زده است. البته همانگونه که اشاره گردید، برخی عوامل با سواستفاده از این اختلافات مذهبی ، آنها را به موانعی غیر قابل رفع در مسیر وحدت تبدیل می نمایند. و در این میان بخش هایی از توده ی عوام و جاهل مسلمانان با کوبیدن بر طبل اختلافات مذهبی مانع از تحقق وحدت و اتحاد در امت اسلامی می گردند. ب –فرقه سازی مذهبی استعمارگران و سلطه طلبان برای تشدید اختلافات میان مسلمانان : به جرات می توان اصلی ترین عامل تفرقه در دوران معاصر را در این مورد خلاصه نمود. کشور هاى استعمارگر غربى براى تسلط بر منابع سرشار کشورهاى اسلامى همواره از ابزار تفرقه و فرقه سازى استفاده نموده اند وتلاش نموده اند با بزرگ نمایى اختلافات مذهبى و پرنگ نمودن آن به اصطلاح از آب گل آلود ماهى بگیرند و بدین طریق به اهداف شوم خود دست یابند ردپاى این سیاست شیطانى را مى توان درموارد زیادى در کشورهاى اسلامى جستجو نمود قدرت های سلطه گر جهانی و استکباری با توجه به اهمیت اتحاد بین مسلمین جهان همواره از هر تلاشی برای جلوگیری از این اتحاد فروگذار ننموده اند. یکی از این حربه ها ، مذهب تراشی و فرقه سازی های افراطی بین مسلمانان برای عمیق تر نموده اختلافات ساده ی مذهبی می باشد. در همین راستا می توان به فرقه های زیر اشاره نمود: 1 -ایجاد بهائیت توسط انگلستان در کشور ایران 2- روى کار آمدن وهابیت در عربستان توسط استعمار گر پیر انگلیس که امروز بسیارى از مشکلات دنیاى اسلام از سوى این فرقه که در سرزمین وحى مستقر شده و توسط آل سعود و عربستان حمایت مالى و تبلیغاتى وسیعى مى شود ناشى مى شود 3- حمایت امریکا از طالبان و فراهم نمودن زمینه هاى تسلط این فرقه ضاله در افغانستان با هدف تخریب چهره اسلام ونمایش چهره نامناسب از اسلام در جهان 4- کمک به تاسیس و حمایت مخفیانه از گروه های تروریستی در سطح جهان اسلام مانند گروه های : القاعده، النصره، داعش، سپاه صحابه، و … ج – وجود حکام مستبد و دیکتاتور وابسته به غرب در کشور های اسلامی: یکی دیگر از عوامل تشدید اختلافات میان امت اسلام، وجود حکام مستبد و دیکتاتوری است که در بسیاری از کشور های اسلامی بر سر کار هستند و هر گونه اتحاد میان امت اسلام را به ضرر خود و حکومت و سلطنت خود می دانند فلذا با قدرت تمام از تحقق وحدت جلوگیری می نمایند و با ایجاد فضای خفقان هر گونه صدای روشنگرانه در راستای بازگشت به وحدت اسلامی را در کشور های خود در نطفه خفه می کنند. نمونه های این حکام را در بسیاری از کشور های اسلامی مانند عربستان، بحرین و … می توان مشاهده نمود. در پاسخ به چگونگی اتحاد امت اسلامی نیز باید عرض نماییم: اهتمام و پایفشاری بر روی مشترکات مذهبی و پرهیز از طرح مسایل اختلافی، تبیین انحرافات موجود در فرقه های ساختگی و روشن کردن ارتباط آنها با استعمارگران ، بیدارگری امت اسلامی و تحریک آنها برای کنار زدن حکام مستبد و برقراری حکومت های مردمی بر اساس مبانی دینی و … در یک کلام بازگشت به هویت اصلی اسلامی و محقق نمودن اخوت اسلامی در سطح دنیای اسلام را می توان راهکار هایی برای مقابله با عوامل موجد اختلاف دانست. اما درباره ی حمله ی نظامی پنهانی کشور های اسلامی به اسرائیل باید بگوییم: اولا در صورت اتحاد امت اسلامی به راحتی و با روش های بهتری می توان این غده ی سرطانی را به زانو در آورده و از میان برد. اما حال که امت اسلامی اتحاد لازم را ندارد نمی توان به این مساله به عنوان یک راهکار تکیه کرد. ثانیا اینکه حتی برخی کشورهای اسلامی بتوانند با حمله ی نظامی پنهانی اسرائیل را از بین ببرند، در دوران معاصر ، مساله ای دور از ذهن و اندکی تخیلی است زیرا در دنیای اطلاعات و با وجود فعالیت های سازمان های جاسوسی و سیطره ی سامانه های پدافندی و مانند اینها، اساسا تصور حمله ی ناگهانی پنهانی به نحوی که کل یک رژیم را در آن واحد نابود کند، امری تخیلی است. ثالثا حتی در صورت هرگونه حمله از سوی برخی کشور های اسلامی به اسرائیل یقینا با به صحنه آمدن حامیان رژیم صهیونیستی ، منطقه درگیر یک جنگ تمام عیار خواهد شد که پیش بینی نتایج سوء آن امکان پذیر نیست. درباره ی بی فایده بودن راهپیمایی روز قدس ملت مسلمان ایران نیز باید عرض نماییم: اولا این راهپیمایی مختص به ملت ایران نبوده بلکه به برکت نفس قدسی امام راحل این راهپیمایی در کشور های متعددی در جهان اسلام هر ساله برگزار می گردد. ثانیا کوچکترین تاثیر این راهپیمایی یادآوری مساله ی فلسطین و ممانعت از فراموشی این قضیه در اذهان امت اسلامی – که اصلی ترین هدف صهیونیست و نظام سلطه است – می باشد. ثالثا این راهپیمایی نقش مهمی در ایجاد انگیزه در دل فلسطینیان برای ادامه ی مبارزه و مقاومت است. رابعا حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت فلسطین منحصر در این راهپیمایی نیست بلکه در کنار این حمایت معنوی، حمایت ها و پشتیبانی های مادی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران از جنبش های مقاومت و محور های اصلی آن در سوریه، فلسطین، و لبنان ؛ تاثیر بسیار اساسی و غیر قابل انکاری در موفقیت های چشمگیر جریان مقاومت در منطقه داشته است.بنابراین تصور ننمایید که حمایت های مادی و معنوی ایران از جریان مقاومت بی تاثیر بوده است بلکه همانگونه که بیان شد بخش وسیعی از توفیقات مقاومت مدیون کمک های نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد و از سوی دیگر نیز مواضع رسمی نظام اسلامی در ضدیت با اسرائیل ، تاثیرات مهمی در شکل گیری برخی مواضع جهانی علیه این رژیم داشته است. مجددا از مکاتبه شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. موفق باشید