۱۳۹۴/۰۶/۰۶
–
۲۹۵۶ بازدید
تاریخ سیاسی یهودیان به چند دوره تقسیم می شود؟
حیات سیاسى یهودیان از فراز و نشیب هاى فراوانى برخوردار بوده به طورى که زندگى قبایلى آنان طى قرون مختلف در سرزمین ها و شرایط مختلفى، رقم خورده است. بنى اسرائیل، (430) سال در مصر زندگى کردند (کتاب مقدس، 1995م، خروج: 12/ 40). سرانجام، (1220) سال قبل از میلاد مسیح(ع) به رهبرى حضرت موسى(ع) و یوشع بن نون(ع) از مصر فرار کردند و تا پذیرش توحید، حدود چهل سال در صحرا، سرگردان بودند. تاریخ سیاسى یهود، پس از دوران موسى و یوشع بن نون در دوران میانهء یهودى تا پیش از میلاد مسیح را مى توان در چند دوره بازشناخت:
1. دوران «داوران»، از تسخیر سرزمین کنعان تا استقرار حکومت پادشاهان یهودى (1023تا1230ق.م) (بان، 1358ش:27).
2. دوران پادشاهان یهودى (586-1023ق.م).
3. دوران اسارت و تبعید توسط آشوریان (538-586ق.م).
4. دوران سلطهء ایرانیان، از فتح بابل توسط کورش کبیر و بازگشت یهود به سرزمین اشغال شده (332-538ق.م).
5. دوران سلطهء یونانیان، از فتح اسکندر مقدونى تا حکومت مکّابیان (142-332ق.م).
6. دوران حکومت مکّابیان (63142ق.م).
7. دوران سلطهء رومیان (63ق.م) به بعد.
با مرور بر بخشى از مسائل مطرح در دوره هاى مختلف، تلاش مى کنیم الگوى سامان سیاسى را از جهت تاریخى و دینى، مورد بررسى قرار دهیم. با این توضیح که برخى از ادوار فوق از دولت یهودى خاصى برخوردار نیستند و بخش اندکى از نوشتار حاضر، تحت عنوان کلى ترى به آنها اختصاص خواهد یافت. چنانکه، منبع اصلى در مطالعهء مهم ترین ادوار، کتاب مقدس خواهدبود.
1. الگوى تکوین دولت در دوران «داوران»
از حدود (350) سال پیش از دوران سلطنتى اسرائیل تا زمان «شاؤول»؛ نخستین پادشاه اسرائیل، رهبرانى آن را اداره مى کردند که کتاب مقدس از آنها به عنوان داور، یاد
مى کند. از این رو دوران فعالیت آنها به عنوان دوران «داوران» خوانده مى شود. بنى اسرائیل در زمان داوران، براى مدت چند قرن، از یک سو با اهالى کنعان ـمانند
فلسطینى ها ، حیتى ها و امورى هاـ در کشمکش بودند و از سوى دیگر، میان اسباط دوازده گانه نیز نزاع بود. این اقوام یهودى به صورت مستمر به گناه آلوده مى شدند و
مجازات الهى، شامل حال آنها مى شد. رهبران الهى آنان را از دست دشمنان نجات مى دادند و به خداپرستى فرامى خواندند، اما دوباره به ویژه با درگذشت رهبرانشان به گناه
و بت پرستى روى مى آوردند و حتى بدتر از پیشینیان به آن مى پرداختند (کتاب مقدس، 1995م، داوران: 11/2-19).
2. الگوهاى تکوین دولت در دوران «ملوک» تاریخ یهود، صورت هاى مختلفى از تشکیل حکومت هاى دینى نشان مى دهد. اوایل قرن (11ق.م)، به تقلید از ممالک فلسطینى، مردم اسرائیل در دوران پیرى «سموئیل» ـ که او پسران خود را به عنوان داور بر اسرائیل گماشته بود و آنها به نیکى رفتار نمى کردندـ از سموئیل نبى، درخواست نصب شاه کردند. خداوند و سموئیل نبى از این درخواست ناخرسند بودند، اما سرانجام این درخواست اجابت شد (کتاب مقدس، 1995م، اول سموئیل: 8/ 1-22) و با انتخاب شاؤول، توسط خداوند به پادشاهى، دوران جدیدى از حیات سیاسى قبایل یهودى شروع شد. به تدریج قلمرو این حکومت یکپارچه افزایش یافت. پس از شاؤول، حکومت داوود(ع) و سلیمان(ع) حکومت واحد آنان را به دو حکومت شمال و حکومت جنوب، تجزیه کرد. این امر یکى از مسائلى بود که در حیات سیاسى یهود، تأثیر جدّى گذاشت.
الگوهاى مختلف نحوه رسیدن به کرسى سلطنت در دوران سلطنت پادشاهان یهودى
1ـ حکومت هاى الهى (پادشاهى منصوب از طرف خداوند)
در برخى از موارد، خداوند متعال از طریق انبیاى خود، برخى را در میان بنى اسرائیل، به سلطنت و حکومت نصب کرده است. در واقع، براساس آنچه از کتاب مقدس استفاده
مى شود، این نصب از جانب خداوند متعال و از طریق آنان (انبیاى بنى اسرائیل) به مردم ابلاغ شده است. نه آنکه، کتاب مقدس مدعى باشد آنها صرفاً از طرف خود، چنین
نصبى را صورت داده اند. مانند حکومت داود وسلیمان
2-حکومت هاى ارثى
رسیدن به سلطنت به صورت ارثى، پدیده اى رایج در حکومت هاى اسرائیل و یهودا بوده است.
الف. پس از سلیمان(ع) در اسرائیل بیست نفر به حکومت رسیدند که ده نفر از آنان به صورت ارثى به سلطنت رسیدند و یک نفر از آنان نیز، زن بود که از طریق شوهر
خود به این منصب دست یافت.
ب. در حکومت یهودا نیز تعداد قابل توجهى به صورتى موروثى به سلطنت دست یافتند.
3-حکومت هاى منتخب مردم یا نخبگان غیردینى در مواردى نیز انتخاب حاکم در دوران پادشاهان بنى اسرائیل، توسط مردم به انجام رسیده است.گرچه انتخاب داوود(ع) به جاى شاؤول در اول سموئیل به انتخاب خداوند بوده و تدهینش توسط سموئیل صورت گرفته است، اما این بیان نیز در اول «تواریخ» آمده است که او توسط مردم به پادشاهى برگزیده شد(کتاب مقدس، 1995 م، اول تواریخ: 12 / 38؛ 13 / 1 ـ 3)و چهل سال حکومت کرد.(همان: 29 / 26 ـ 27)
4-حکومت هاى متغلبانه
در برخى از موارد، رسیدن به منصب سلطنت در میان حکومت هاى یهودى از طریق زور و غلبه انجام گرفته است. این پدیده در دولت اسرائیل برخلاف دولت یهودا که شاهد این پدیده نبود در موارد متعدد رخ داده است.
3. الگوى تکوین دولت در دوران اسارت و بازگشت (الگوى دست نشاندگى سیاسى) بابلیان تا حدود پنجاه و چهار سال (538-586 ق.م.) یهودیان را به اسارت گرفته و آنها را به بابل تبعید کردند و پس از آن، ایرانیان نیز پس از فتح بابل توسط کورش کبیر و بازگشت یهود به سرزمین اشغال شدهء کنعان، حدود دو سده (332-538 ق.م.) یهودیان را تحت سلطهء خود داشتند. در دو دورهء سلطهء بابلیان و ایرانیان بر کنعان، مواردى از انتصاب یهودیان به حکومت هاى محلى و دست نشاندگى سیاسى آنان را مشاهده مى کنیم.
ب. بنیاد دینىِ یهودیت در تکوین دولت
الگوهاى سیاسى مختلفى در تاریخ دیرین یهود براى دستیابى به قدرت سیاسى وجود دارد. از این رو، جایگاه دینى حاکمان به صورت واحدى معرفى نشده است و امکان مشروعیت الهى آنها را نشان نمى دهد. هرچند از منظر دینى، ممکن است برخى از آنها بر برخى دیگر، ترجیح داشته باشند. در این راست، به بررسى برخى از این الگوها مى پردازیم:
1. دخالت و فاعلیت سیاسى ـ تکوینى خدا
در فهم الهى بودن حکومت هاى مطرح در تاریخ یهود، نباید این مسأله را از نظر دور داشت که خداوند متعال بنابر آنچه در عهد عتیق آمده است، به دو گونه در سامان دینى ـسیاسى جامعه دخالت مى کند.
عهد عتیق به فاعلیت تکوینى خداوند در حیات سیاسى، توجه فراوانى نشان مى دهد. این مسأله در موارد مختلف مورد تذکر قرار گرفته است. به طور نمونه، در کتاب امثال آمده است: «به نیروى من، پادشاهان سلطنت مى کنند و قضات به عدل و انصاف قضاوت مى نمایند. تمام رهبران و بزرگان جهان به کمک من حکمرانى مى کنند» (کتاب مقدس، 1995 م، امثال: 8 / 14 ـ 16).
یک نوع از دخالت، از جنس تقدیرهاى الهى در یارى دادن به افراد شایسته ـ براى تکوین و حیات حکومت آنهاـ و مجازات تکوینى افراد ناشایست در جهان است. گاه، تقدیر الهى، برخى را به موفقیت هاى سیاسى، رهنمون مى سازد و گاه، مانع موفقیت آنها یا موجب شکستشان مى شود. عهد عتیق در موارد بسیارى به مسأله تقدیر الهى، نسبت به افراد شایسته و ناشایست مى پردازد. برخى از این موارد که به پادشاهان یهود، مربوط مى شود عبارتند از:
1. حضرت داوود(ع) و حضرت سلیمان(ع) که از دیدگاه اسلامى پیامبرند، بنابر گزارش هاى عهد عتیق، پیامبر نبوده و فقط پادشاهانى نیکوکارند که دومى به تدریج به انحراف گراییدگرایید (همان، اول پادشاهان: 11 / 1 ـ 13). در موارد مکرّر، حضرت داوود، وعدهء خداوند، مبنى بر به حکومت رسیدن فرزند او سلیمان را یادآورى کرده است (همان، دوم سموئیل: 7 / 8 ـ ؛14 اول پادشاهان: 1 / 13، 17، 29، 30 و 48)، اما وعده الهى به صورت خاصى است. چه آنکه، خداوند براى
حفظ سلطنت در نسل سلیمان(ع) این شرط را قرار داده است که به فرامین الهى پاى بندى نشان دهد. در غیر این صورت، سلطنت در نسل او استمرار نخواهد داشت.
چنانکه، با انحراف تدریجى او، این مجازات نیز تحقق یافت و اخیاى نبى نیز با دخالت علیه سلیمان این وعده را به او یادآورى کرد (اول پادشاهان: 11 / 11 ـ 13 و 29 ـ 40).
2. اخیاى نبى به علت تخطى یربعام از فرامین الهى، وعدهء مجازات او و خاندانش رابه وى اعلام مى کند و وعده انتقال سلطنت به فرد دیگرى را متذکر مى شود (اول پادشاهان:14 / 1 ـ 18).
3. خداوند در برابر نیکوکارى ییهو؛ پادشاه اسرائیل، مقرر کرد که پادشاهى تا چهار نسل درخاندان او استمرار یابد. این وعده به انجام رسید و چهار نسل از خاندان او
حکومت کردند و حکومت آنان با زکری؛ پسر یربعام دوم، چهارمین نسل او به پایان رسید (دوم پادشاهان: 10 / 30؛ 14 / 29).
2. ماهیت پادشاهى در عهد عتیق
1. در عهد عتیق، پادشاهى به صورت الگویى از حکومت طرح شده است که به فرزندان، همانند میراثى انتقال مى یابد.
2. در مواردى از قرارگرفتن روح الهى در افرادى سخن به میان آمده است که مورد عنایت الهى قرارگرفته و به پادشاهى رسیده اند.
3. الگوى پادشاهى در چند مورد به عنوان الگویى مذموم، مورد اشاره قرار گرفته است. چه آنکه، پادشاه یهودیان، تنها خداوند دانسته شده است و لذا پادشاهى آدمیان به معناى خروج از پادشاهى خداوند دانسته شده است. البته در برخى از موارد، به رغم مذمت مردمى که خواستار نظام پادشاهى بوده اند و به رغم اشاره به این تنافى، به علت اصرار مردم، خداوند فردى را به عنوان پادشاه به آنها معرفى کرده و به اطاعت از او فرمان مى دهد.
مردم اسرائیل در اوایل قرن (11ق.م) و دوران پیرى سموئیل ـکه او پسران خود را به عنوان داور بر اسرائیل گماشته بود و آنها به نیکى رفتار نمى کردندـ به تقلید از ممالک فلسطینى، از سموئیل نبى درخواست نصب شاه کردند. او که از این درخواست ناراحت شده بود، از خداوند کسب تکلیف کرد. خداوند این درخواست آنان را خروج از پادشاهى خود دانست، اما به سموئیل نبى، دستور داد تا درخواست آنان را اجابت کند. او نیز پیامدهاى منفى پادشاهى را به آنان گوشزد کرد، اما آنان به نصیحت سموئیل، گوش ندادند و بر خواستهء خود اصرار کردند. سموئیل دوباره از خداوند، کسب تکلیف کرد و خداوند به او فرمود که پادشاهى را براى آنان تعیین کن (همان، اول سموئیل: 8 / 1 ـ 22).
برخى از مسائلى که در جریان نصب پادشاه از جانب خداوند و توسط سموئیل نبى، رخ مى دهد به تنهایى مى تواند القا کنندهء تقدس پادشاه منصوب و خشنودى خداوند از الگوى پادشاهى ـدست کم در مواردى که از طرف خدا نصب شده اندـ باشد، اما آیا مى توان به آنها اکتفاکرد؟
یکى از مسائل مربوط به انتخاب پادشاهان یا برگزیده شدن برخى از انبی، مسأله تدهین است که القاکنندهء تقدس خاصى در این پدیدهء سیاسى مى باشد. چنانکه، وقتى خداوند، شاؤول ؛ پسر قیس از خاندان مطرى از قبیلهء بنیامین را براى تدهین برگزید، سموئیل، او را به عنوان
پادشاه، تدهین کرد و رهنمودهاى لازم را به او داد (همان: 9 / 1 ـ 8).
مسأله کیفیت معرفى به مردم و جاانداختن وظایف متقابل شاه و مردم نیز مسألهء مهمى است که مى تواند به تنهایى زمینهء نوعى از تقدس پادشاه منصوب باشد. در این مورد، سموئیل نبى، مردم اسرائیل را در «مصفه»، جمع کرد و انتخاب شاؤول را اعلام کرد و حقوق و وظایف پادشاه را براى قوم، توضیح داد و آنها را در کتابى نوشته و در مکان مخصوصى نهاد (همان: 10 / 17 ـ 25).
تحقق این مسائل و پیوند آنها با آداب مذهبى، مى تواند این اندیشه را در ذهن تقویت کند که پادشاهى در چنین مواردى، مورد رضایت الهى است. اما بنابر آنچه در عهد عتیق آمده است، اینها لزوماً به معناى رضایت کامل خداوند از الگوى پادشاهى نیست. چنانکه سموئیل نبى، بار دیگر در برنامهء دیگرى، مردم را براى تأیید پادشاهى شاؤول، جمع کرد و دوباره سخنرانى کرد. او دوباره ناخرسندى خود را از انتخاب پادشاهى به جاى پادشاهى خدا یادآور شده و بر لزوم پاى بندى آنها به فرامین الهى تأکید کرد (همان:11 / 14 ـ 15؛ 12 / 1 ـ 25).
3. لزوم اطاعت از پادشاه
یکى از مسائلى که مى تواند جایگاه پادشاه و قدرت حاکم را نشان دهد، مسأله لزوم یا ممنوعیت اطاعت از پادشاه و محدوده آن است. این مسأله در عهد عتیق، چندان مورد توجه گسترده قرار نگرفته است، اما محدوده اشاره ها در این مسأله، اهمیت دارد.
در رساله فلسفى جامعه در عهد عتیق که احتمالاً به سلیمان(ع) تعلق دارد، به اطاعت از پادشاه توصیه شده است. در توجیه این مسأله بر چند نکته تأکید شده است:
1. وفادارى به سوگندى که انسان نزد خدا خورده است ؛
2. توانایى پادشاه براى انجام هر کارى که بخواهد؛
3. لزوم پیروى به دلیل اقتدار شاه ؛
4. لزوم پیروى به دلیل در امان ماندن از گزند شاه ؛
5. لزوم زیرکى در کیفیت و زمان پیروى از فرمان شاه ؛
6. عدم آگاهى از زمان مرگ و عدم امکان رهایى از آن (کتاب مقدس، 1995 م، جامعه: 8 / 2 ـ 8).
فهرست منابع:
1. آشتیانی، سیدجلالالدین، تحقیقی در دین یهود، نشر نگارش، چ 2، زمستان 1368ش.
2. اپوکریفای عهد عتیق (کتابهای فراموش شده عهد عتیق بر اساس ده نسخه قدیمی و معتبر)، ترجمه عباس رسولزاده و جواد باغبانی، قم، مرکز انتشارات مؤسسه
آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چ ،1 بهار 1383ش.
3. اشتاین سالتز، آدین، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارابی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ 1، بهار 1383ش.
4. بان، ابا، قوم من، تاریخ بنی اسرائیل، تهران، یهودا بروخیم، 1358 ش.
5. بی. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370ش.
6. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، یهودیت، قم، آیت عشق، چ 2، پاییز 1384ش.
7. ظفرالاسلام خان، نقد و نگرشی بر تلمود، ترجمه محمدرضا رحمتی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چ 1، زمستان 1369ش.
8. کتاب مقدس (ترجمه تفسیری)، انجمن بینالمللی کتاب مقدس، 1995م.
9. کتاب هایی از عهد عتیق (کتابهای قانونی ثانی)، ترجمه پرویز سیار، تهران، نشر نی، 1380ش.
10. کلاپرمن، ژیلبرت و لیبی، تاریخ قوم یهود، ترجمه مسعود همّتی، تهران، انجمن فرهنگی اوتصرهتورا، گنج دانش ایران، 1347ش، ج .2
11. لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، یهودا بروخیم، تهران، بیتا، ج 1.
12. هرمان کوهن، حییم و آیزاک لویتاتز، «بتدین و قاضیان»، مندرج در: حسین سلیمانی (نویسنده و مترجم)، عدالت کیفریدر آیین یهود (مجموعه مقالات)، قم،
مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، (با همکاری مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها)، چ 1، بهار 1384ش.
(نعیمیان , ذبیح الله , اندیشه و نظام سیاسی یهود , حکومت اسلامی / سال سیزدهم، شماره دوم، تابستان 87)
برای آشنایی بیشتر به منابع زیر مراجعه شود:
شهبازی , عبد الله , اسطوره ها و بنیانهای تاریخی اندیشه سیاسی یهود
دایره المعارف مصور تاریخ یهودیت و صهیونیسم , تهران : سایان
پژوهه صهیونیت، کتاب دوم، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، 1381
1. دوران «داوران»، از تسخیر سرزمین کنعان تا استقرار حکومت پادشاهان یهودى (1023تا1230ق.م) (بان، 1358ش:27).
2. دوران پادشاهان یهودى (586-1023ق.م).
3. دوران اسارت و تبعید توسط آشوریان (538-586ق.م).
4. دوران سلطهء ایرانیان، از فتح بابل توسط کورش کبیر و بازگشت یهود به سرزمین اشغال شده (332-538ق.م).
5. دوران سلطهء یونانیان، از فتح اسکندر مقدونى تا حکومت مکّابیان (142-332ق.م).
6. دوران حکومت مکّابیان (63142ق.م).
7. دوران سلطهء رومیان (63ق.م) به بعد.
با مرور بر بخشى از مسائل مطرح در دوره هاى مختلف، تلاش مى کنیم الگوى سامان سیاسى را از جهت تاریخى و دینى، مورد بررسى قرار دهیم. با این توضیح که برخى از ادوار فوق از دولت یهودى خاصى برخوردار نیستند و بخش اندکى از نوشتار حاضر، تحت عنوان کلى ترى به آنها اختصاص خواهد یافت. چنانکه، منبع اصلى در مطالعهء مهم ترین ادوار، کتاب مقدس خواهدبود.
1. الگوى تکوین دولت در دوران «داوران»
از حدود (350) سال پیش از دوران سلطنتى اسرائیل تا زمان «شاؤول»؛ نخستین پادشاه اسرائیل، رهبرانى آن را اداره مى کردند که کتاب مقدس از آنها به عنوان داور، یاد
مى کند. از این رو دوران فعالیت آنها به عنوان دوران «داوران» خوانده مى شود. بنى اسرائیل در زمان داوران، براى مدت چند قرن، از یک سو با اهالى کنعان ـمانند
فلسطینى ها ، حیتى ها و امورى هاـ در کشمکش بودند و از سوى دیگر، میان اسباط دوازده گانه نیز نزاع بود. این اقوام یهودى به صورت مستمر به گناه آلوده مى شدند و
مجازات الهى، شامل حال آنها مى شد. رهبران الهى آنان را از دست دشمنان نجات مى دادند و به خداپرستى فرامى خواندند، اما دوباره به ویژه با درگذشت رهبرانشان به گناه
و بت پرستى روى مى آوردند و حتى بدتر از پیشینیان به آن مى پرداختند (کتاب مقدس، 1995م، داوران: 11/2-19).
2. الگوهاى تکوین دولت در دوران «ملوک» تاریخ یهود، صورت هاى مختلفى از تشکیل حکومت هاى دینى نشان مى دهد. اوایل قرن (11ق.م)، به تقلید از ممالک فلسطینى، مردم اسرائیل در دوران پیرى «سموئیل» ـ که او پسران خود را به عنوان داور بر اسرائیل گماشته بود و آنها به نیکى رفتار نمى کردندـ از سموئیل نبى، درخواست نصب شاه کردند. خداوند و سموئیل نبى از این درخواست ناخرسند بودند، اما سرانجام این درخواست اجابت شد (کتاب مقدس، 1995م، اول سموئیل: 8/ 1-22) و با انتخاب شاؤول، توسط خداوند به پادشاهى، دوران جدیدى از حیات سیاسى قبایل یهودى شروع شد. به تدریج قلمرو این حکومت یکپارچه افزایش یافت. پس از شاؤول، حکومت داوود(ع) و سلیمان(ع) حکومت واحد آنان را به دو حکومت شمال و حکومت جنوب، تجزیه کرد. این امر یکى از مسائلى بود که در حیات سیاسى یهود، تأثیر جدّى گذاشت.
الگوهاى مختلف نحوه رسیدن به کرسى سلطنت در دوران سلطنت پادشاهان یهودى
1ـ حکومت هاى الهى (پادشاهى منصوب از طرف خداوند)
در برخى از موارد، خداوند متعال از طریق انبیاى خود، برخى را در میان بنى اسرائیل، به سلطنت و حکومت نصب کرده است. در واقع، براساس آنچه از کتاب مقدس استفاده
مى شود، این نصب از جانب خداوند متعال و از طریق آنان (انبیاى بنى اسرائیل) به مردم ابلاغ شده است. نه آنکه، کتاب مقدس مدعى باشد آنها صرفاً از طرف خود، چنین
نصبى را صورت داده اند. مانند حکومت داود وسلیمان
2-حکومت هاى ارثى
رسیدن به سلطنت به صورت ارثى، پدیده اى رایج در حکومت هاى اسرائیل و یهودا بوده است.
الف. پس از سلیمان(ع) در اسرائیل بیست نفر به حکومت رسیدند که ده نفر از آنان به صورت ارثى به سلطنت رسیدند و یک نفر از آنان نیز، زن بود که از طریق شوهر
خود به این منصب دست یافت.
ب. در حکومت یهودا نیز تعداد قابل توجهى به صورتى موروثى به سلطنت دست یافتند.
3-حکومت هاى منتخب مردم یا نخبگان غیردینى در مواردى نیز انتخاب حاکم در دوران پادشاهان بنى اسرائیل، توسط مردم به انجام رسیده است.گرچه انتخاب داوود(ع) به جاى شاؤول در اول سموئیل به انتخاب خداوند بوده و تدهینش توسط سموئیل صورت گرفته است، اما این بیان نیز در اول «تواریخ» آمده است که او توسط مردم به پادشاهى برگزیده شد(کتاب مقدس، 1995 م، اول تواریخ: 12 / 38؛ 13 / 1 ـ 3)و چهل سال حکومت کرد.(همان: 29 / 26 ـ 27)
4-حکومت هاى متغلبانه
در برخى از موارد، رسیدن به منصب سلطنت در میان حکومت هاى یهودى از طریق زور و غلبه انجام گرفته است. این پدیده در دولت اسرائیل برخلاف دولت یهودا که شاهد این پدیده نبود در موارد متعدد رخ داده است.
3. الگوى تکوین دولت در دوران اسارت و بازگشت (الگوى دست نشاندگى سیاسى) بابلیان تا حدود پنجاه و چهار سال (538-586 ق.م.) یهودیان را به اسارت گرفته و آنها را به بابل تبعید کردند و پس از آن، ایرانیان نیز پس از فتح بابل توسط کورش کبیر و بازگشت یهود به سرزمین اشغال شدهء کنعان، حدود دو سده (332-538 ق.م.) یهودیان را تحت سلطهء خود داشتند. در دو دورهء سلطهء بابلیان و ایرانیان بر کنعان، مواردى از انتصاب یهودیان به حکومت هاى محلى و دست نشاندگى سیاسى آنان را مشاهده مى کنیم.
ب. بنیاد دینىِ یهودیت در تکوین دولت
الگوهاى سیاسى مختلفى در تاریخ دیرین یهود براى دستیابى به قدرت سیاسى وجود دارد. از این رو، جایگاه دینى حاکمان به صورت واحدى معرفى نشده است و امکان مشروعیت الهى آنها را نشان نمى دهد. هرچند از منظر دینى، ممکن است برخى از آنها بر برخى دیگر، ترجیح داشته باشند. در این راست، به بررسى برخى از این الگوها مى پردازیم:
1. دخالت و فاعلیت سیاسى ـ تکوینى خدا
در فهم الهى بودن حکومت هاى مطرح در تاریخ یهود، نباید این مسأله را از نظر دور داشت که خداوند متعال بنابر آنچه در عهد عتیق آمده است، به دو گونه در سامان دینى ـسیاسى جامعه دخالت مى کند.
عهد عتیق به فاعلیت تکوینى خداوند در حیات سیاسى، توجه فراوانى نشان مى دهد. این مسأله در موارد مختلف مورد تذکر قرار گرفته است. به طور نمونه، در کتاب امثال آمده است: «به نیروى من، پادشاهان سلطنت مى کنند و قضات به عدل و انصاف قضاوت مى نمایند. تمام رهبران و بزرگان جهان به کمک من حکمرانى مى کنند» (کتاب مقدس، 1995 م، امثال: 8 / 14 ـ 16).
یک نوع از دخالت، از جنس تقدیرهاى الهى در یارى دادن به افراد شایسته ـ براى تکوین و حیات حکومت آنهاـ و مجازات تکوینى افراد ناشایست در جهان است. گاه، تقدیر الهى، برخى را به موفقیت هاى سیاسى، رهنمون مى سازد و گاه، مانع موفقیت آنها یا موجب شکستشان مى شود. عهد عتیق در موارد بسیارى به مسأله تقدیر الهى، نسبت به افراد شایسته و ناشایست مى پردازد. برخى از این موارد که به پادشاهان یهود، مربوط مى شود عبارتند از:
1. حضرت داوود(ع) و حضرت سلیمان(ع) که از دیدگاه اسلامى پیامبرند، بنابر گزارش هاى عهد عتیق، پیامبر نبوده و فقط پادشاهانى نیکوکارند که دومى به تدریج به انحراف گراییدگرایید (همان، اول پادشاهان: 11 / 1 ـ 13). در موارد مکرّر، حضرت داوود، وعدهء خداوند، مبنى بر به حکومت رسیدن فرزند او سلیمان را یادآورى کرده است (همان، دوم سموئیل: 7 / 8 ـ ؛14 اول پادشاهان: 1 / 13، 17، 29، 30 و 48)، اما وعده الهى به صورت خاصى است. چه آنکه، خداوند براى
حفظ سلطنت در نسل سلیمان(ع) این شرط را قرار داده است که به فرامین الهى پاى بندى نشان دهد. در غیر این صورت، سلطنت در نسل او استمرار نخواهد داشت.
چنانکه، با انحراف تدریجى او، این مجازات نیز تحقق یافت و اخیاى نبى نیز با دخالت علیه سلیمان این وعده را به او یادآورى کرد (اول پادشاهان: 11 / 11 ـ 13 و 29 ـ 40).
2. اخیاى نبى به علت تخطى یربعام از فرامین الهى، وعدهء مجازات او و خاندانش رابه وى اعلام مى کند و وعده انتقال سلطنت به فرد دیگرى را متذکر مى شود (اول پادشاهان:14 / 1 ـ 18).
3. خداوند در برابر نیکوکارى ییهو؛ پادشاه اسرائیل، مقرر کرد که پادشاهى تا چهار نسل درخاندان او استمرار یابد. این وعده به انجام رسید و چهار نسل از خاندان او
حکومت کردند و حکومت آنان با زکری؛ پسر یربعام دوم، چهارمین نسل او به پایان رسید (دوم پادشاهان: 10 / 30؛ 14 / 29).
2. ماهیت پادشاهى در عهد عتیق
1. در عهد عتیق، پادشاهى به صورت الگویى از حکومت طرح شده است که به فرزندان، همانند میراثى انتقال مى یابد.
2. در مواردى از قرارگرفتن روح الهى در افرادى سخن به میان آمده است که مورد عنایت الهى قرارگرفته و به پادشاهى رسیده اند.
3. الگوى پادشاهى در چند مورد به عنوان الگویى مذموم، مورد اشاره قرار گرفته است. چه آنکه، پادشاه یهودیان، تنها خداوند دانسته شده است و لذا پادشاهى آدمیان به معناى خروج از پادشاهى خداوند دانسته شده است. البته در برخى از موارد، به رغم مذمت مردمى که خواستار نظام پادشاهى بوده اند و به رغم اشاره به این تنافى، به علت اصرار مردم، خداوند فردى را به عنوان پادشاه به آنها معرفى کرده و به اطاعت از او فرمان مى دهد.
مردم اسرائیل در اوایل قرن (11ق.م) و دوران پیرى سموئیل ـکه او پسران خود را به عنوان داور بر اسرائیل گماشته بود و آنها به نیکى رفتار نمى کردندـ به تقلید از ممالک فلسطینى، از سموئیل نبى درخواست نصب شاه کردند. او که از این درخواست ناراحت شده بود، از خداوند کسب تکلیف کرد. خداوند این درخواست آنان را خروج از پادشاهى خود دانست، اما به سموئیل نبى، دستور داد تا درخواست آنان را اجابت کند. او نیز پیامدهاى منفى پادشاهى را به آنان گوشزد کرد، اما آنان به نصیحت سموئیل، گوش ندادند و بر خواستهء خود اصرار کردند. سموئیل دوباره از خداوند، کسب تکلیف کرد و خداوند به او فرمود که پادشاهى را براى آنان تعیین کن (همان، اول سموئیل: 8 / 1 ـ 22).
برخى از مسائلى که در جریان نصب پادشاه از جانب خداوند و توسط سموئیل نبى، رخ مى دهد به تنهایى مى تواند القا کنندهء تقدس پادشاه منصوب و خشنودى خداوند از الگوى پادشاهى ـدست کم در مواردى که از طرف خدا نصب شده اندـ باشد، اما آیا مى توان به آنها اکتفاکرد؟
یکى از مسائل مربوط به انتخاب پادشاهان یا برگزیده شدن برخى از انبی، مسأله تدهین است که القاکنندهء تقدس خاصى در این پدیدهء سیاسى مى باشد. چنانکه، وقتى خداوند، شاؤول ؛ پسر قیس از خاندان مطرى از قبیلهء بنیامین را براى تدهین برگزید، سموئیل، او را به عنوان
پادشاه، تدهین کرد و رهنمودهاى لازم را به او داد (همان: 9 / 1 ـ 8).
مسأله کیفیت معرفى به مردم و جاانداختن وظایف متقابل شاه و مردم نیز مسألهء مهمى است که مى تواند به تنهایى زمینهء نوعى از تقدس پادشاه منصوب باشد. در این مورد، سموئیل نبى، مردم اسرائیل را در «مصفه»، جمع کرد و انتخاب شاؤول را اعلام کرد و حقوق و وظایف پادشاه را براى قوم، توضیح داد و آنها را در کتابى نوشته و در مکان مخصوصى نهاد (همان: 10 / 17 ـ 25).
تحقق این مسائل و پیوند آنها با آداب مذهبى، مى تواند این اندیشه را در ذهن تقویت کند که پادشاهى در چنین مواردى، مورد رضایت الهى است. اما بنابر آنچه در عهد عتیق آمده است، اینها لزوماً به معناى رضایت کامل خداوند از الگوى پادشاهى نیست. چنانکه سموئیل نبى، بار دیگر در برنامهء دیگرى، مردم را براى تأیید پادشاهى شاؤول، جمع کرد و دوباره سخنرانى کرد. او دوباره ناخرسندى خود را از انتخاب پادشاهى به جاى پادشاهى خدا یادآور شده و بر لزوم پاى بندى آنها به فرامین الهى تأکید کرد (همان:11 / 14 ـ 15؛ 12 / 1 ـ 25).
3. لزوم اطاعت از پادشاه
یکى از مسائلى که مى تواند جایگاه پادشاه و قدرت حاکم را نشان دهد، مسأله لزوم یا ممنوعیت اطاعت از پادشاه و محدوده آن است. این مسأله در عهد عتیق، چندان مورد توجه گسترده قرار نگرفته است، اما محدوده اشاره ها در این مسأله، اهمیت دارد.
در رساله فلسفى جامعه در عهد عتیق که احتمالاً به سلیمان(ع) تعلق دارد، به اطاعت از پادشاه توصیه شده است. در توجیه این مسأله بر چند نکته تأکید شده است:
1. وفادارى به سوگندى که انسان نزد خدا خورده است ؛
2. توانایى پادشاه براى انجام هر کارى که بخواهد؛
3. لزوم پیروى به دلیل اقتدار شاه ؛
4. لزوم پیروى به دلیل در امان ماندن از گزند شاه ؛
5. لزوم زیرکى در کیفیت و زمان پیروى از فرمان شاه ؛
6. عدم آگاهى از زمان مرگ و عدم امکان رهایى از آن (کتاب مقدس، 1995 م، جامعه: 8 / 2 ـ 8).
فهرست منابع:
1. آشتیانی، سیدجلالالدین، تحقیقی در دین یهود، نشر نگارش، چ 2، زمستان 1368ش.
2. اپوکریفای عهد عتیق (کتابهای فراموش شده عهد عتیق بر اساس ده نسخه قدیمی و معتبر)، ترجمه عباس رسولزاده و جواد باغبانی، قم، مرکز انتشارات مؤسسه
آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چ ،1 بهار 1383ش.
3. اشتاین سالتز، آدین، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارابی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ 1، بهار 1383ش.
4. بان، ابا، قوم من، تاریخ بنی اسرائیل، تهران، یهودا بروخیم، 1358 ش.
5. بی. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370ش.
6. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، یهودیت، قم، آیت عشق، چ 2، پاییز 1384ش.
7. ظفرالاسلام خان، نقد و نگرشی بر تلمود، ترجمه محمدرضا رحمتی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چ 1، زمستان 1369ش.
8. کتاب مقدس (ترجمه تفسیری)، انجمن بینالمللی کتاب مقدس، 1995م.
9. کتاب هایی از عهد عتیق (کتابهای قانونی ثانی)، ترجمه پرویز سیار، تهران، نشر نی، 1380ش.
10. کلاپرمن، ژیلبرت و لیبی، تاریخ قوم یهود، ترجمه مسعود همّتی، تهران، انجمن فرهنگی اوتصرهتورا، گنج دانش ایران، 1347ش، ج .2
11. لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، یهودا بروخیم، تهران، بیتا، ج 1.
12. هرمان کوهن، حییم و آیزاک لویتاتز، «بتدین و قاضیان»، مندرج در: حسین سلیمانی (نویسنده و مترجم)، عدالت کیفریدر آیین یهود (مجموعه مقالات)، قم،
مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، (با همکاری مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها)، چ 1، بهار 1384ش.
(نعیمیان , ذبیح الله , اندیشه و نظام سیاسی یهود , حکومت اسلامی / سال سیزدهم، شماره دوم، تابستان 87)
برای آشنایی بیشتر به منابع زیر مراجعه شود:
شهبازی , عبد الله , اسطوره ها و بنیانهای تاریخی اندیشه سیاسی یهود
دایره المعارف مصور تاریخ یهودیت و صهیونیسم , تهران : سایان
پژوهه صهیونیت، کتاب دوم، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، 1381