پرچم های سیاه از علائم ظهور نیست
۱۳۹۴/۰۶/۰۴
–
۱۰۳ بازدید
حجت الاسلام جعفری:
پرچم های سیاه از علائم ظهور نیست
اصل پرچمهای سیاه در روایات معتبر شیعه جایگاهی ندارد و جز علائم ظهور نیست. تأکید فراوانی که اینک توسط برخی افراد و سایتها بر روی پرچمهای سیاه میشود، حرکتی انحرافی است که روایات شیعی آن را تأیید نمیکند.
حجت الاسلام جعفری:
پرچم های سیاه از علائم ظهور نیست
اصل پرچمهای سیاه در روایات معتبر شیعه جایگاهی ندارد و جز علائم ظهور نیست. تأکید فراوانی که اینک توسط برخی افراد و سایتها بر روی پرچمهای سیاه میشود، حرکتی انحرافی است که روایات شیعی آن را تأیید نمیکند.
خبرگزاری شبستان: پایگاه شیعه نیوز در ۲۶ دیماه ۱۳۹۲ نوشت: «شبکه های اجتماعی اینترنتی به تازگی حدیثی را منتشر نمودهاند و مدعی شدهاند این سخن منسوب به امام علی (ع) و در مورد سلفیهای تکفیری است که امروز جنایاتشان را به نام اسلام انجام می دهند.» سپس در 29 شهریور 1393 شبکه العالم کلیپی را بر روی سایت خود نهاد و نوشت: «یک عالم مصری گفت داعشیها پدیدهای ناگهانی و آنی نیستند بلکه خصوصیات آنان در میراث اسلامی از زبان امام علی(ع) ذکر شده است.» طبق معمول این سخن در فضای مجازی شایع شد و بسیاری از سایتها آن را نقل کردند. بنده در همان زمان یعنی 15 مهر 1393 در مصاحبهای با خبرگزای شبستانبه اشتباه بودن این برداشت از حدیث اشاره کردم. اما با گذشت حدود یک سال هنوز هم این سخن در برخی سایتها و سخنان منتشر میشود. بنابراین به نظر رسید تکمیل توضیحات در مورد این حدیث و باز نشر آن برای ارتقای معارف مهدوی مفید باشد.
متن حدیث
نُعیم بن حَماد حدیثی به این مضمون نقل کرده است:
“حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ وَ رِشْدِینُ عَنِ ابْنِ لَهِیعَةَ عَنْ أَبِی قَبِیلٍ عَنْ أَبِی رُومَانَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: «إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّایَاتِ السُّودَ فَالْزَمُوا الْأَرْضَ فَلَا تُحَرِّکُوا أَیْدِیَکُمْ وَ لَا أَرْجُلَکُمْ ثُمَّ یَظْهَرُ قَوْمٌ ضُعَفَاءُ لَا یُؤْبَهُ لَهُمْ قُلُوبُهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ هُمْ أَصْحَابُ الدَّوْلَةِ لَا یَفُونَ بِعَهْدٍ وَ لَا مِیثَاقٍ یَدْعُونَ إِلَى الْحَقِّ وَ لَیْسُوا مِنْ أَهْلِهِ أَسْمَاؤُهُمُ الْکُنَى وَ نِسْبَتُهُمُ الْقُرَى وَ شُعُورُهُمْ مُرْخَاةٌ کَشُعُورِ النِّسَاءِ حَتَّى یَخْتَلِفُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ ثُمَّ یُؤْتِی اللَّهُ الْحَقَّ مَنْ یَشَاءُ”
امیر المؤمنین(ع) فرمود: هنگامی که پرچمهای سیاه را دیدید در جای خود بمانید و دست و پای خود را حرکت ندهید. (اقدامی نکنید) سپس گروهی ضعیف آشکار میشود، به آنان توجهی نمیشود، دلهایشان مانند تکه آهن است، آنها اهل چرخشند به عهد و پیمانی وفا نمیکنند، به حق دعوت میکنند اما اهل آن نیستند، نامهایشان کنیه و نسبتهایشان آبادی است و موهای آنان مانند موی زنان فرو افتاده، تا آن که در میان خودشان اختلاف میکنند سپس خداوند حق را به هر کس بخواهد میدهد.
چند نکته در مورد این حدیث قابل تأمل است.
نکته نخست. اعتبار منبع حدیث
این حدیث تنها در کتاب “الفتن” ابن حماد آمده است. در هیچ کتاب سنی و شیعه به صورت مستقل نقل نشده است و در هر کتابی هم که آمده مانند کتاب “کنزالعمال” از کتاب “الفتن” ابن حماد نقل شده است. کتاب “الفتن” ابن حماد با آن که کتابی بسیار قدیمی است اما نزد خود اهل سنت کتابی ضعیف و بیاعتبار است. بنابراین این حدیث تنها در یک کتاب اهل سنت آمده آنهم کتابی که خود اهل سنت گفتهاند اگر حدیثی تنها در این کتاب آمده باشد قابل اعتماد و احتجاج نیست و تنها وقتی بکار میآید که از راههای دیگری نیز نقل شده باشد.
نکته قابل دقت آن است که این روایت متاسفانه در برخی سایتهای داخلی به گونهای آدرس داده میشود که خواننده احساس کند در کتابهای شیعه نقل شده است. درحالی که سید بن طاووس در کتاب ملاحم خود و آیت الله مرعشی نجفی در کتاب “شرح احقاق الحق” تصریح کردهاند که این حدیث را از کتاب “الفتن” ابن حماد نقل میکنند. بنابراین تنها منبع این حدیث کتاب “الفتن” ابن حماد است که کتابی ضعیف و بیاعتبار است.
نکته دوم. اعتبار سند حدیث
گذشته از ضعف منبع حدیث، سند حدیث نیز نزد خود اهل سنت ضعیف است. راوی اول استاد نعیم بن حماد: الولید بن مسلم القرشى (کثیر التدلیس)، راوی دوم: رشدین بن سعد (ضعیف)، راوی سوم: عبد الله بن لهیعه (غیر حجت)، راوی چهارم: أبو قبیل المعافرى حیى بن هانىء (ثقه)، راوی پنجم: عبد اللَّه بن أبی رومان (ضعیف) چنان که ملاحظه میشود در میان پنج راوی سلسله سند این حدیث تنها یک راوی ثقه و قابل اعتماد است و بقیه راویان همه ضعیف و غیر قابل اعتمادند. بنابراین این حدیث به لحاظ اعتبار سند نیز قابل اعتماد نیست. این حدیث هیچ کتاب و سند دیگری نیز ندارد.
نکته سوم. دلالت حدیث
گذشته از ضعف منبع و سند این حدیث که موجب میشود استناد به آن صحیح نباشد و نتوان به واسطه آن مطلبی را به معصوم(ع) استناد داد، این حدیث بر آنچه ادعا شده شده است دلالتی هم ندارد. به عبارت دیگر بر اساس این حدیث نمی توان پیشگویی پرچمهای سیاه را به امام علی(ع) نسبت داد آن را بر داعش تطبیق نمود. مهمترین دلیل عدم تطبیق این است که حضرت علی(ع) در این حدیث می فرمایند: وقتی پرچمهای سیاه را دیدید، همان جا که هستید، باشید، سپس گروهی ظاهر می شوند. این عبارت صریح است که پرچمهای سیاه پیش از این گروه هستند و بعد از دیده شدن پرچمهای سیاه، تازه این گروه آشکار خواهند شد. به عبارت دیگر این قوم بعد از پرچمهای سیاه میآیند (ثُمَّ یَظْهَرُ؛ سپس ظاهر میشود) نه آنکه دارای پرچمهای سیاه هستند. این یک اشتباه بسیار روشن در برداشت از این حدیث است. بنابراین امیر مؤمنان(ع) هرگز نمی فرماید پرچم این گروه سیاه است بلکه خبر میدهد این گروه بعد از پرچمهای سیاه خواهند آمد.
اگر از اشتباه بودن تطبیق پرچمهای سیاه بر این گروه که مهمترین نکته بود بگذریم، برخی از نشانههای دیگر که در حدیث برای این گروه گفته شده قابل تطبیق بر داعش نیست. نخست آنکه امام علی(ع) میفرمایند: قومی ظاهر می شود که ضعیف هستند (قَوْمٌ ضُعَفَاءُ) در حالی که داعش چنین نیست و به دلیل حمایت استکبار جهانی به سر کردگی صهیونیستها و امریکاییها و کشورهای مرتجع عربی در منطقه قدرت زیادی یافتهاند، بسیاری از مناطق سوریه را اشغال کردهاند و چند سال است که چند کشور را درگیر خود کردهاند. پس هرگز نمیتوان گفت داعش گروه ضعیفی است.
دوم آنکه امام(ع) میفرماید اینها گروهی هستند که توجهی به ایشان نمیشود (لَا یُؤْبَهُ لَهُمْ) در حالی که باز داعش چنین نیست بلکه جنایتها و ددمنشیهای آن در کانون توجه است و هر روز رسانههای دیداری و شنیداری یا سایتهای فضای مجازی خبری از تجاوزات و بیحرمتیهای آنان منعکس میکند.
البته برخی از نشانهها که در این روایت آمده است، بر افراد داعش قابل تطبیق است. مانند اینکه 1. قلبهای سختی دارند (قُلُوبُهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ)، 2. نیرنگ باز و اهل معاملهاند (هُمْ أَصْحَابُ الدَّوْلَةِ)، 3. پیمانشکن و بدعهدند (لَا یَفُونَ بِعَهْدٍ وَ لَا مِیثَاقٍ)، 4. مدعیان دوروغین حق طلبیند (یَدْعُونَ إِلَى الْحَقِّ وَ لَیْسُوا مِنْ أَهْلِهِ)، 5. اسمهایشان کنیه است (أَسْمَاؤُهُمُ الْکُنَى)، 6. نسبتشان به آبادیست (نِسْبَتُهُمُ الْقُرَى)، 7. موهایشان همچون زنان فرو ریخته است (شُعُورُهُمْ مُرْخَاةٌ کَشُعُورِ النِّسَاءِ). اما باید توجه داشت که دست کم چهار نشانه نخست قطعاً صفاتی کلی است که بر تمام مخالفان اسلام ناب قابل تطبیق است و نمیتواند نشانی منحصر به فرد که گروه خاصی را مشخص میکند به حساب آید. بنابراین نمیتوان آنها را صفات ویژه داعش دانست. بلکه برای نمونه اکنون رژیم آل سعود با جنایتهایی که در یمن مرتکب میشود، معاملههای پنهانی که با آمریکا و صهیونیستها دارد، مدام آتش بس خود گفته را نقض میکند و با این همه مدعی دفاع از حق مردم است روی هر بدعهدِ سنگدلِ فریبکارِ را سفید کرده است. سه نشان آخر نیز هر چند به میزان چهار نشان نخست عمومیت ندارد اما نشان پنجم در میان اعراب و نشان ششم حتی در میان ما نیز شایع است و بسیاری از افراد را با پسوند شهرشان میشناسیم؛ بنابراین نشانههای یاد شده نیز راهنمایی خاصی نمیکند و نمیتوان به عنوان یک پیشگویی بر آن تأکید کرد.
نتیجه آنکه علاوه بر ضعف روایت از نظر دلالت نیز نمیتواند اشاره به گروه تروریستی صهیونیستی داعش باشد.
در پایان این نکته هم قابل تذکر و توجه است که اصل پرچمهای سیاه همان گونه که در کتاب گرانسنگ “دانشنامه امام مهدی(عج)” آمده، اساسا در روایات معتبر شیعه جایگاهی ندارد و جز علائم ظهور نیست. تأکید فراوانی که اینک توسط برخی افراد و سایتها بر روی پرچمهای سیاه میشود حرکتی انحرافی است که روایات شیعی آن را تأیید نمیکند و باید از پر رنگ نمودن آن در مباحث مهدوی و آخر الزمانی پرهیز کرد.
حجت الاسلام دکتر جواد جعفری، عضو هیات علمی و مدیر گروه کلام و معارف پژوهشکده حج و زیارت.
2 . http://www.shia-news.com/fa/news/66219
3 . http://fa.alalam.ir/news/1633909
4 . http://www.shabestan.ir/detail/News/407839
5 . http://alef.ir/vdccm0qii2bqm18.ala2.html?274372
۶. التحقیق فى کلمات القرآن الکریم؛ ج 3 ؛ ص302: انّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو الانتقال مع حصول تحوّل فی الحالة و الکیفیّة. الفروق فی اللغة؛ ص182: و الدولة انتقال حال سارة من قوم الى قوم .
۷. کتاب الفتن» ج1، ص 210، حدیث 573.
۸. ظاهر این است که واژه «الدوله» در این حدیث به معنای لغوی آن به کار رفته است که به معنای دور زدن و دست به دست شدن است. عبارت بعد نیز میتواند شاهد و دلیل این مطلب باشد. یعنی آنها به پیمانی پایبند نیستند و هر طرف که غالب شود به آن سمت متمایل میشوند. البته امکان دارد به معنای دولت و حکومت نیز باشد یعنی آنها دولتمردند و صاحب مناصب حکومتی هستند.
۹. کنز العمال ج11 ص283 حدیث31530.
۱۰. سیر أعلام النبلاء ط الرسالة (10/ 609): قُلْتُ: لاَ یَجُوْزُ لأَحَدٍ أَنْ یَحْتَجَّ بِهِ، وَ قَدْ صَنَّفَ کِتَابَ (الفِتَنِ)، فَأَتَى فِیْهِ بِعَجَائِبَ وَ مَنَاکِیْرَ.
۱۱. المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحة وأقوال العلماء وآراء الفرق المختلفة، الدکتور عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ص 122: فجمیع الروایات التی تفرد بها هذا الکتاب لم أحتج به و إنما هی تصلح للاعتبار.
۱۲. التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن ، ص89.
۱۳. شرح احقاق الحق، ج29 ص410.
۱۴. رتبته عند ابن حجر: ثقة لکنه کثیر التدلیس و التسویة، رتبته عند الذهبی: عالم أهل الشام ، قال ابن المدینى: ما رأیت من الشامیین مثله، قلت: کان مدلسا، فیتقى من حدیثه ما قال فیه: عن.
۱۵. تهذیب التهذیب (3/ 278): بقیة کلام ابن یونس: أساء فیه یحیى بن معین القول، و لم یکن النسائى یرضاه و لا یخرج له و قال ابن سعد: کان ضعیفا.
۱۶. سیر أعلام النبلاء ط الرسالة (8/ 14): وَلَکِنَّ ابْنَ لَهِیْعَةَ تَهَاوَنَ بِالإِتْقَانِ، وَرَوَى مَنَاکِیْرَ، فَانْحَطَّ عَنْ رُتْبَةِ الاحْتِجَاجِ بِهِ عِنْدَهُم. وَبَعْضُ الحفَّاظِ یَرْوِی حَدِیْثَهُ، وَیَذکُرُهُ فِی الشَّوَاهِدِ وَالاعْتِبَارَاتِ، وَالزُّهْدِ، وَالمَلاَحمِ، لاَ فِی الأُصُولِ.
۱۷. رتبته عند ابن حجر: صدوق یهم، رتبته عند الذهبی: و ثقه جماعة و قال أبو حاتم: صالح الحدیث.
۱۸. لسان المیزان ت أبی غدة (4/ 479): ضعفه غیر واحد. روى حدیثا کذبا. انتهى. وهاه الدارقطنی.