۱۳۹۴/۰۵/۳۱
–
۱۱۵۷ بازدید
اگر انتخابات ریاستجمهوری در خرداد ۸۸ را بهعنوان یک نمونه مطالعاتی جنگنرم دشمن قرار دهیم، بهسهولت میتوانیم پارامترها، عوامل و مصادیق جنگ نرم را در زوایای مختلف این انتخابات مشاهده کنیم. اهداف جنگ نرم در انتخابات اگر بپذیریم که اهداف دشمن درجنگ نرم در چهار موضوع کلی تغییر باور، تغییر افکار، تغییر رفتار و تغییر ساختار یک نظام سیاسی خلاصه میشود، باید امروز که تقریباً بسیاری از زوایای پنهان انتخابات ۸۸ روشن شده است، به این باور رسیده باشیم که دشمن در انتخابات ریاستجمهوری ۸۸، بهدنبال تحقق اهداف ذکر شده بود br>۱ـ تغییر باور یکی از مهمترین شاخصه های جنگ نرم، تأثیرگذاری بر باورهاست.
اگر انتخابات ریاستجمهوری در خرداد 88 را بهعنوان یک نمونه مطالعاتی جنگنرم دشمن قرار دهیم، بهسهولت میتوانیم پارامترها، عوامل و مصادیق جنگ نرم را در زوایای مختلف این انتخابات مشاهده کنیم. اهداف جنگ نرم در انتخابات اگر بپذیریم که اهداف دشمن درجنگ نرم در چهار موضوع کلی تغییر باور، تغییر افکار، تغییر رفتار و تغییر ساختار یک نظام سیاسی خلاصه میشود، باید امروز که تقریباً بسیاری از زوایای پنهان انتخابات 88 روشن شده است، به این باور رسیده باشیم که دشمن در انتخابات ریاستجمهوری 88، بهدنبال تحقق اهداف ذکر شده بود br>1ـ تغییر باور یکی از مهمترین شاخصه های جنگ نرم، تأثیرگذاری بر باورهاست. باور مجموعه اعتقاداتی است که فرد برای رسیدن به آن تلاش میکند. طبیعتاً وقتی باور یک فرد براساس آموزههای اسلامی، لیبرالیستی یا سوسیالیستی شکل گرفته باشد، همه تلاش او نیز بر آن خواهد بود که رفتار و عملکرد خود را برهمان اساس تنظیم نماید. آنچه در انتخابات خرداد 88 در اهداف دشمن بیش از همه اهمیت داشت، تغییر باور ملتی بود که همواره براساس آموزههای مکتب اسلام با رویکرد تکلیفمداری درصحنه انتخابات حاضر میشدند. آموزههایی که خمیرمایه آن، اندیشههای دینی و آموزگار آن امام خمینی(ره) بود. اولین گام دشمن در تغییر باور مردم برای انتخابات ریاستجمهوری از بین بردن انگیزش آنها برای یک مشارکت تکلیفگرایانه و ایجاد شبهه «عدم سلامت انتخابات» بود. دشمن برای جاانداختن این شبهه دراذهان مردم، بحث تشکیل «کمیته صیانت از آرا» را مطرح کرد و برخی خواص منحرف که درجریان انتخابات انحراف آنها برای همگان آشکار گردید، پرچمدار طرح چنین کمیتهای شدند. انتشار اخبار مکرر تشکیل جلسات «کمیته صیانت از آرا » در رسانههای خارجی با محوریت رادیو امریکا و بیبیسی و همچنین مصاحبههای آتشین برخی آقایان همچون کروبی، موسوی و محتشمیپور، پازلی از یک سناریو بود که درخارج از کشور توسط دشمن طراحی شده بود تا باور مردم به برگزاری یک انتخابات سالم دچار خدشهگردیده و از این پس مردم با نگاه تکلیفگرایانه دینی پای صندوقهای رأی حاضر نشوند. کلید تغییر باور مردم نسبت به برگزاری یک انتخابات سالم با شبهه عدم برگزاری انتخابات سالم و ضرورت تشکیل کمیته صیانت از آرا زدهشد و این پازل با بحث نظارت انتخابات توسط یک مجموعه دیگر که مشخصاً از «مجمع تشخیص مصلحتنظام» نام برده میشد، تکمیل شد. تا آنجا که شورای نگهبان متولی اصلی برگزاری انتخابات بهعنوان یک مجموعه غیرقابل اعتماد از سوی دشمنان درونی و بیرونی نظام معرفی گردید. 2ـ تغییر افکار درصورتی باور مردم نسبت به یک پدیده تغییر خواهد کرد که همواره فکر و ذهن مردم این باشد که چگونه میتوانند در مسیر تغییر قرار گیرند. تصور کنید یک مهندس مکانیک در کارخانهای کار میکند و با تبلیغات منفی به این باور رسیده باشد که فرآیند توسعه و رشد تکنولوژیکی دنیای غرب آنچنان مقهورکننده است که او درصورت هرگونه ابتکاری توان رقابت را نخواهد داشت. طبیعی است درچنین شرایطی، نه تنها فکر خویش را برای نوآوری و ابتکار در تولیدات جدید متمرکز نخواهد کرد، بلکه چهبسا این شخص ابزاری برای تبلیغات سوء دشمن و گرفتن انگیزه از دیگران خواهد بود. کسی که دغدغه ذهنی او بهجای پیشرفت کشور، گارد گرفتن درمقابل نوآوری یاحداقل رخوت، سستی و بیتفاوتی باشد، هیچگاه منشأ اثر مثبت نخواهد بود. آنچه در انتخابات خرداد 88 در مقوله تغییر افکار توسط دشمن در قالب جنگ نرم رخ داد، اینبود که شهروند ایرانی تمام فکر و ذهن خویش را بر این امر موهوم که قرار نیست انتخابات سالمی برگزار شود، متمرکز کند. 3ـ تغییر رفتار تغییر رفتار گام سوم پس از تغییر باور و تغییر افکار است. رفتار یعنی بروز عینی چیزی که انتظار آن را داشتیم. یعنی عملکرد آشکار فرد در محیطهای طراحی و پیشبینی شده مهندسی که در یک کارخانه به باور رقابت با دنیای صنعت رسیده باشد و مکرر در فکر و ذهن خویش راههای رسیدن به قله پیشرفت و تلاش را طراحی و مرور کند و این فکر را تبدیل به دغدغه ذهنی خویش نماید، طبیعی است برای رسیدن به این مطالبه درونی حداکثر تلاش را خواهد کرد تا با تولید محصول، ایدهآلها، آمال و آرزوهای خود را محقق نماید. در انتخابات 88 فاجعه رفتاری از آنجا آغاز شد که دشمنان پس از تلاش برای تغییر باور و افکار مردم، بهدنبال بروز رفتاری از مردم بودند که بتوانند مسیر را برای آینده خویش هموار کنند. اینکه وقتی گروهی با دستکاری باورهای مردم و دروغپردازی «عدم سلامت انتخابات»، فکر و ذهن بخشی از جامعه را به انحراف سوق دهند، آیا ریختن آنها به خیابانها پس از اعلام نتیجه انتخابات، چندان دور از انتظار است. آن رفتاری که در انتخابات 88 رخ داد را باید محصول پیگیری دو تغییری دانست که پیش از آن کلید خورده بود. بروز رفتارهای ناهنجار و خشونتآمیزی همچون ریختن به خیابانها و آتش زدن اماکن عمومی، سطلهای زباله و تعرض به حریم خصوصی و عمومی مردم و سلب آسایش مردم و بهمخاطره انداختن امنیت جامعه و آشکارا برضد نظام مستقر اسلامی، قدعلم کردن که توسط سران فتنه و عوامل پیاده نظام آنها دنبال میشد را باید در راستای برنامهریزی دشمنان برای تغییر رفتار مردم و بروز رفتارهای موردانتظار آنها دانست. 4ـ تغییر ساختار قطعاً مهمترین هدف درجنگ نرم دشمن تغییر ساختار نظام سیاسی است. دشمن تمام هزینههای یک جنگ نرم را میپردازد تا بتواند میوه مورد دلخواه خود را درتغییر ساختار نظام سیاسی برداشت کند. بنابراین آخرین گامی که دشمن درجنگ نرم دنبال میکند تغییر ساختار سیاسی یک واحد سیاسی است. همواره یکی از آرزوهای دیرینه امریکاییها در ایران، تغییر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی بوده است و اگر درمقاطعی از تاریخ انقلاب اسلامی بحث تغییر رفتار جمهوری اسلامی توسط دشمنان مطرح میشده است، درفاصله اندکی شاهد بودیم که آنها مطلوب نهایی خویش که همانا تغییر ساختار سیاسی در ایران بوده است را مطرح میکردند. وقتی «گری سیک» مشاور امنیت ملی امریکا در اوج اقتدار دوم خردادیها و طرح مباحثی همچون تسامح و تساهل توسط دولت وقت ایران، سخن از تغییر ساختار سیاسی ایران میراند و کانون توجه خود را بهسمت رهبری نظام جمهوری اسلامی سوق میدهد و بهصراحت میگوید: «ما باید ششلولهای خود را به سمت رهبری نشانه برویم که اراده ما را در صحرای طبس دفن کرد» و امیدوارانه از شرایط حاضر سخن میگوید و اقدامات انجام شده را مقدمهای برای تغییر حکومت و ساختار سیاسی ایران میداند، باید بپذیریم که تغییر ساختار مهمترین گام و هدف درجنگ نرم دشمن به حساب میآید. دشمنان داخلی و بیرونی نظام در انتخابات سال گذشته، تمام برنامههای خود را برای پیگیری و عملیاتی نمودن سهگام تغییر باور، افکار و رفتار انجام دادند که درنهایت به تغییر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ختم شود و به تعبیر آنها پایان انقلاب اسلامی را جشن بگیرند که با درایت و تیزبینی رهبر معظم انقلاب درعدم تمکین به خواستههای غیرقانونی و نامشروع سران فتنه و عناصر آنها، امید دشمن ناامید شد و عملاً دشمن در پیگیری هدف غایی خود که همانا تغییر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی بود، شکست خورد. مصادیق جنگ نرم دشمن در انتخابات 88 دشمن درجنگ نرم از شیوهها و تاکتیکهای متفاوت استفاده میکند که قطعاً دراین نوشتار پرداختن به همه این شیوهها و تاکتیکها و به تعبیر دیگر مصادیق امکانپذیر نیست. از اینرو تنها به برخی از این مصادیق که موجب تحمیل هزینههایی به نظام در انتخابات ریاستجمهوری گردید، اشاره میشود: دروغ بزرگ دروغ بزرگ قدیمیترین و پردامنهترین تاکتیکی است که تاکنون درجنگ نرم مورد استفاده قرار گرفته است. این تاکتیک عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار میگیرد. بدینمعنی که پیامی را که بههیچوجه واقعیت ندارد، بیان میکنند و مرتب بر «طبل تکرار» آن میکوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب کند. در انتخابات ریاستجمهوری، پروژه «تقلب» بزرگترین دروغی بود که گفته شد. آنهم تقلبی با 11میلیون رأی که حتی پذیرش آن برای بسیاری از نزدیکان موسوی و کروبی مشکل بود. اما چه شد که در انتخابات، این دروغ بزرگ جا افتاد و طرفداران موسوی را به کف خیابانها کشاند و آن فاجعه بزرگ را رقم زد. بهنظر میرسد طراحی این دروغ بزرگ توسط رسانهها و اتاقهای فکر خارج از کشور صورت گرفته بود و سران و عوامل فتنه در داخل نیز این تاکتیک را نسخه نجاتبخش خود و ابزاری برای وادار کردن نظام درمقابل خواستههای غیرقانونی و نامشروع آنها میدانستند. از این دروغهای بزرگ به کرات در انتخابات سالگذشته شاهد بودیم. 72 تنسازی از کشتههای دروغین حوادث پس از انتخابات و نظام را متهم به تجاوز جنسی و… کردن از دروغهای بزرگی بود که در انتخابات سال گذشته شاهد آن بودیم. یکی از دروغهای بزرگ مضحک زمان تبلیغات انتخابات، شایعه خروج شمش طلا از مرز ترکیه به ارزش 18میلیارد دلار بود. این دروغ بهقدری بزرگ بود که برخی آن را باور کردند درحالیکه میزان درآمد سالیانه کشور کمتر از 90میلیارد دلار بود و این حجم مالی یعنی چیزی حدود 20درصد درآمدکل کشور. کلیگویی محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و درجامعه منتشر میشود، مورد کنکاش قرار نمیگیرد. تولیدات رسانههای غربی در حوزههای سیاست، فرهنگ و اقتصاد مملو از مفاهیم کلی در این حوزهها میباشد. دموکراسی، حقوقبشر، آزادی و… مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، باهدف اقناع مخاطبان در زمینهای مشخص بهکار گرفته میشوند. درواقع کلیگویی عبارت است از ایجاد ارتباط نظری و عملی خاص با مفهومی ویژه تا مخاطب بدون بررسی دلایل، شواهد و قرائن، آن نظر و عمل را بپذیرد. تاکتیک کلیگویی، تاکتیکی است که سعی میشود ذهن مخاطب متوجه حواشی و شاخ و برگ یا جزئیات نشده و در رابطه با هسته مرکزی پیام، حساسیت از خود نشان ندهد و آن را بدون بررسی و کنکاش بپذیرد. به همین دلیل برخی این تاکتیک را «بیحسسازی مغزی» نیز مینامند. در انتخابات سال گذشته شاهد بودیم کروبی و موسوی مکرر این بحث را مطرح میکردند که «روند انتخابات ناسالم بوده است» و در ذکر مصادیق آن تنها به کلیاتی بسنده میکردند. حتی نمایندگان آنها درجلسه با برخی مسئولان طراز اول کشور نیز همین شیوه را اتخاذ کردند و از ذکر جزئیات ادعایی خود پرهیز داشتند. شایعهسازی شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تأثیر در روحیه آنها ایجاد میشود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آنها حساسیت بالایی دارد. هرشایعه دربرگیرنده بخش قابل توجهی از واقعیت میتواند باشد. یعنی همان بهکارگیری از تاکتیک تسطیح در شایعهسازی. ولی ضریب نفوذ آن بستگی به درجه ابهام و اهمیت موضوع دارد. درواقع هرچقدر شایعه پیرامون مسائل «مبهم» و «مهم» باشد به همان مقدار ضریب نفوذ آن افزایش مییابد. باتوجه به موضوع و جامعه هدف، شایعات گوناگونی تولید میشوند که عبارتند از شایعات تفرقهافکن، هراسآور، آتشین، خزنده، امیدبخش و دلفینی یا غواصی که به تناسب زمانهای خاص تولید و بعد از تأثیرگذاری خود برای مدتی خاموش و دوباره با ایجاد زمینههای ذهنی لازم درجامعه ایجاد میشود. در بحث شایعهسازی از سه شیوه تسطیح، همانندسازی و برجستهسازی استفاده میشود. در انتخابات سال گذشته در اشکال مختلف اخباری درسطح جامعه منتشر میشد که جنبه شایعه داشت. بزرگترین شایعه، اعلام پیروزی موسوی در انتخابات ریاستجمهوری بود که جرقه یک تنش و ناهنجاری اجتماعی را زد و مبنایی برای اقدامات ساختارشکنانه درنظام گردید. شایعه تجاوز جنسی توسط کروبی و کشتارهای غیرواقعی را میتوان از جمله شایعات بزرگی دانست که بهعنوان شیوههای جنگ نرم در انتخابات ریاستجمهوری پیگیری میشد. تصدیق اشخاص معروف تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور جامعه است بگوید فکر، برنامه، محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. حمایت اشخاص معروف (سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و…) و گروههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از فردی یا جریانی تصدیق نامیده میشود. تلاش جریان فتنه درحوادث پس از انتخابات و رایزنی برخی عناصر این جریان برای همراهی برخی مراجع تقلید که مورد وثوق و احترام جامعه هستند درحمایت از این جریان یا حمایت برخی عناصر سیاسی شاخص از این جریان، مصداق بارز بهرهگیری از این تاکتیک در انتخابات سال گذشته بود. انتقال حرمتها انتقال حرمت یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبولتر کردن آن موردی که تلاش میشود حرمت بهعنوان ابزار دراختیار آن قرار گیرد. استفاده از برخی نمادهای مذهبی و ملی یا انتساب به اشخاص و جریانهایی که مورد احترام تودههای عمومی مردم هستند، از جمله تاکتیکهای انتقال نامیده میشود. در این تاکتیک از ابزارهای گوناگون سمعی و بصری استفاده میشود. نماد سبز از جمله حرمتهایی بود که در انتخابات سال گذشته توسط کسی که خویش را منتسب به خاندان اهل بیت(ع) میدانست، استفاده شد. موسوی با بهرهگیری از این تاکتیک تلاش داشت موجی را برای حمایت ملت ایران از خویش فراهم کند و باتوجه به اینکه پیشتر این شیوه در انتخابات خرداد 76 توسط خاتمی استفاده شده بود، او نیز امیدداشت با سوءاستفاده از احساسات پاک و دینی مردم از این شیوه برای پیروزی خود بهره بگیرد. شخصیتسازی و ترور شخصیت از دیگر روشهای جنگ نرم میتوان به شخصیتسازیهای کاذب و درنقطه مقابل آن ترور برخی شخصیتهای موجه اشاره کرد. دشمنان میکوشند تا رقیبانی از درون همان جامعه برای شخصیتهای اصلی و رهبران جامعه ایجاد کنند. در این کار با گزینش کسانی که برخی قابلیتها را در اختیار دارند، با روش جایگزینسازی میکوشند تا جابهجایی در سطوح رهبری و مدیران عالی نظامهای سیاسی را فراهم آورند و با کم هزینهترین روش، بیشترین سود را ببرند. در داستان حضرت موسی(ع) فرعون کوشید تا نخست با ساحران و سپس با بلعم باعورا که فردی عابد بود به اهداف خود برسد و جایگزینی برای آن حضرت بسازد. شخصیتسازیهایی که امروز در قالب دادن جایزه صلح جهانی به برخی افراد همچون شیرین عبادی صورت میگیرد را باید درهمین راستا ارزیابی کرد. موسوی مصداق بارز این شخصیتسازیها بود که رسانههای خارجی هرروز با انجام مصاحبههای آنچنانی بهدنبال آن بودند تا موسوی فراموش شده را بار دیگر با سپهر سیاست آشنا کنند و اقدامات خود را پس از شکست اصلاحطلبان، در ایران پیگیری نمایند. در کنار این شخصیتسازیها، ترور شخصیت نیز انجام میشود که در تاریخ انقلاب مصادیق زیادی از آن را سراغ داریم. تخریب چهره علمای بزرگ همچون آیتالله مصباحیزدی از مصادیق بارز آن است که توسط مجریان دوم خرداد دنبال میشود. تکرار زمانبندی شده برای زنده نگهداشتن اثر یک پیام، دشمنان با تکرار زمانبندی شده پیام سعی دارند این موضوع را تازمانی که موردنیاز است زنده نگه دارند. در این روش دشمن با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جاانداختن پیامی در ذهن مخاطب دارد. تکرار مثل ضربههای پیاپی چکش است که سرانجام میخ را بهدرون تخته میکوبد. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکلی از ضربهزدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود. دروغ بزرگ تقلب در انتخابات ازجمله آن مواردی بود که به کرات توسط موسوی و سران فتنه تکرار گردید و امروز که یکسال از انتخابات ریاستجمهوری میگذرد، کمتر شاهد تکرار این دروغ در بیانیهها یا سخنرانیهای سران فتنه هستیم و این نشان از آن دارد که این تکرار امروز کارایی خود را از دست داده است و این شیوه نمیتواند مخاطب را با این جریان همراه نگه دارد. ارائه پیشگوییهای فاجعهآمیز در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوههای جنگ نرم از جمله کلیگویی، پاره حقیقتگویی، اهریمنسازی و… به ارائه پیشگوییهای مصیبتبار میپردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و براساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند. ارائه اخبار و آمارهای آلوده به دروغ از وضعیت سیاسی، اقتصادی کشور و فاجعهآمیز بودن آینده کشور در صورت تداوم وضع موجود، ذیل این تاکتیک تعریف میشود. شعار «تغییر» کروبی و توسل او به آمارهای دروغ در انتخابات و همچنین مصاحبه با رسانهها در ساعت یازده شب انتخابات توسط موسوی و اعلام پیروزی خود آنهم بلافاصله پس از اتمام رأیگیری از جمله پیشگوییهای فاجعهآمیزی بود که در قالب سناریوی دشمن در انتخابات سال گذشته دنبال شد. استفاده از جاذبههای جنسی استفاده از نمادهای اروپتکال از تاکتیکهای مهم مورد استفاده رسانههای غربی و برخی رسانهها در سالهای اخیر میباشد؛ بهطوری که درشرایط فعلی «مانکنها» از جمله افراد پردرآمد در غرب محسوب میشوند که در تبلیغات و آگهیهای تجاری از آنها بهره جسته میشود. استفاده از زنان و دختران با ظاهری اروپتکال در تبلیغات انتخاباتی موسوی و کروبی در انتخابات سال گذشته آن هم با موهای مش کرده، ناخنهای لاکزده سبز و زرد و تغییر چهره بههمان رنگ و پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان از جمله مصادیق این تاکتیک تلقی میشود که ضمن جذب مخاطب، تلاش میشد بااین شیوه برای ارتقای سطح اثرگذاری پیام اقدام شود. ادعا بهجای واقعیت رسانههای خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد، گروههای مختلف و رقیب مطرح میکنند و آنان را مجبور به پاسخگویی مینمایند. در واقع در این روش اخبار مخابره شده یا به چاپ رسیده نوعی ادعا بهجای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی میکند و با استفاده از کلماتی نظیر «ادعا» منبع خبر سعی میکند اولاً خبر را از دست ندهد و ثانیاً صحت و سقم خبر را بهگردن منبع مدعی آن انداخته و ثالثاً چنانچه خبر مورد تأیید قرار گرفت، اعتبار پخش آن را نصیب خود و درنهایت پیامی که مدنظرش است را بههمراه خبر القا کند. درشایعه منبع خبر را نمیگویند اما در خبرهایی ادعایی، عمداً منبع خبر را ذکر میکنند، ولی منبعی که بیاعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته است. این شیوه درحقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است. استفادهکنندگان از آن، چه ادعا را رد و چه آنرا تأیید نمایند، درهر دوصورت، پاسخ خود را گرفتهاند. در جریان انتخابات سال گذشته پس از هر درگیری خیابانی و برخورد نهچندان شدید نیروهای امنیتی ـ انتظامی با اغتشاشاگران، ادعاهایی دال برکشته شدن تعداد زیادی بههمراه اسمهای دروغین از سوی برخی رسانههای غربی و همسو با آنها در داخل منتشر میشد. زمانی که مسئولان امنیتی و خبری کشور این خبر را تکذیب میکردند جریان فتنه به این تصمیم میرسید که این شیوه تأثیر روانی خود را گذاشته است. چراکه این ادعا توانسته است شیرازه روحی بخشهای دخیل درنظام را بههم بریزد. لذا در انتخابات شاهد بودیم هر روز ادعایی جدید از سوی جریان فتنه رخ مینمایاند و یک نوع بههمریختگی را در اتخاذ مواضع دربخش تصمیمگیر نظام پدید میآورد(www.ourpresident.ir/news/political)